کد خبر: 106192
A

عارف مهره سوخته یا شاه مهره اصلاحات

اجماع یا انشقاق، همکاری یا حذف، برنامه نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان برای رسیدن به یک کاندیدای واحد خارج از این دو حد نیست، اما رصد اخبار و نگاهی به مصاحبه شخصیت های تاثیر گذار اصلاح طلب به وضوح راه دراز اصلاح طلبان در رسیدن به یک توافق جامع در کلیت جریان را نشان می دهد.

عارف مهره سوخته یا شاه مهره اصلاحات

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ اجماع یا انشقاق، همکاری یا حذف، برنامه نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان برای رسیدن به یک کاندیدای واحد خارج از این دو حد نیست، اما رصد اخبار و نگاهی به مصاحبه شخصیت های تاثیر گذار اصلاح طلب به وضوح راه دراز اصلاح طلبان در رسیدن به یک توافق جامع در کلیت جریان را نشان می دهد.

در همان حال که اصولگرایان در وضعیت فعلی (بدون درنظر گرفتن گزینه کاندیداتوری رئیسی) با تعدد کاندیداهای احتمالی روبرو بوده، که در نتیجه آن اجماع در اردوگاه اصولگرایی امری دور به نظر می‌رسد، اما در این سمت ماجرا اصلاح طلبان با ترس و لرز در مسیر انتخابات قدم گذاشته اند، در مرحله اول نگرانی از چگونگی احراز صلاحیت کاندیدا های اصلاح طلب و در مرحله بعدی رسیدن به اجماع در خصوص یک گزینه حداکثری.

در اردوگاه مقابل ، استراتژیست های اصولگرا با محاسبه مشارکت ۴٠ الی ۵٠ درصدی و لحاظ کردن میزان سقف رای این جریان (١۶الی١٧ میلیون) خود را برنده این دور از انتخابات می‌دانند، به حدی که از نظر آنان دولت سیزدهم چون میوه ای است که بدون هیچ گونه تلاشی فقط کافی است تا رسیدن آن و افتادنش به دامان اصولگرایان صبر کنند و دراین بین تنها حضور یک کاندیدای واحد با قابلیت اجماع سازی، می‌تواند به مثابه همان دستی باشد که میوه رسیده، خود به خود در آن قرارخواهد گرفت.

در سمت دیگر ماجرا اصلاح طلبان، نا امید از بیدار کردن حس همبستگی جریانی و دادن شور انتخاباتی در میان حامیانشان با چراغی در ظلمت به دنبال یک کاندیدا حداکثری می گردند. 

پس از انصراف سید حسن خمینی و مقاومت بدنه اجتماعی دربرابر انتخاب علی لاریجانی به عنوان یک گزینه اصلی، شورای اجماع ساز دچار یک خمودگی و سردرگمی شده است، مهمترین دلیل این سردرگمی تناقضات بنیادینی است که گروه های مختلف اصلاح طلب از آن رنج می‌برند، واقعیت این است که هر دو جریان اصلی سیاسی در کشور ما به دلیل فراخ بودن، بسیاری از خرده روایت های سیاسی ولو متناقض را در ذیل یک خیمه بسیج کردند، و در نتیجه این گروه ها جز در موارد تاکتیکی قابلیت انسجام یابی کامل را ندارند، اما حتی قابلیت تکرار اتحاد تاکتیکی در جبهه اصلاحات پس از تجربه دولت استیجاری روحانی به شکست رسید و یکی از دلایل مقاومت دربرابر مطرح شدن نام لاریجانی به عنوان یک گزینه اصلی دربین اصلاح طلبان به همین دلیل است.

در بین گزینه های مطرح جریان اصلاحات، محمدرضا عارف یک مورد عجیب است، عارف سیاستمداری است که با وجود تشخص و احترام در بین رده های بالای ساختار سیاسی کشور و کسب جایگاه های اجرایی به شکل پلکانی (از وزارت علوم، دانشگاه تهران، وزارت ارتباطات، سازمان برنامه و بودجه و معاونت اول ریاست جمهوری)، همیشه بدلیل نگرش های برخی از اصلاح طلبان مانند حزب کارگزاران سازندگی، با نگاهی بدبینانه مطرح شده است. در انتخابات سال ٩٢ در صورت ایستادگی عارف و عدم انصراف قطع به یقین انتخابات ریاست جمهوری دو مرحله ای شده بود و در مرحله دوم رقابت بین قالیباف و روحانی نتیجه می‌توانست به شکلی دیگر رقم بخورد.

در انتخابات مجلس دهم، علی رغم آرای بالای محمدرضا عارف در شهر تهران، و آن موقعیت سیاسی که بخاطر بازی ماهرانه اش در سال ٩٢ از نظر اجتماعی کسب کرده بود، و بدون توجه به خواست عموم رای دهندگان، برخی از اصلاح طلبان با همکاری نمایندگان خاکستری که با استفاده از پتانسیل رای لیست امید به مجلس وارد شده بودند(مانند کاظم جلالی و بهروز نعمتی)، فرش را از زیر پای عارف کشیدند و لاریجانی بدین شکل مجددا در جایگاه ریاست قوه مقننه قرار گرفت تا یکی از طولانی مدت ترین تاریخ های ریاست بر پارلمان را در تاریخ جمهوری اسلامی به نام خود ثبت نماید.

همین مسئله و عدم همکاری طیف وسیعی از نمایندگان که در قالب لیست امید به مجلس وارد شده بودند، اما در یک زمین و فضای دیگر بازی کردند موجب شد تا صدای عارف و نمایندگان هم نظرش در مجلس کمتر شنیده شود، باید به این مسئله مهم توجه داشت که در انتخابات مجلس دهم، لیست امید در اکثر شهرها توسط  سه ضلعی : حزب کارگزاران سازندگی، حزب اعتدال و توسعه و نمایندگان طرفدار علی لاریجانی و با بازی گری برخی شخصیت های اصلاح طلب و خارج از قاعده بازی بسته شد.

نتیجه انتخاب مجدد لاریجانی به عنوان رئیس مجلس در مرحله نخست همراهی تام و تمام مجلس دهم با دولت روحانی و بدین شکل ابتر ماندن نظارت بر عملکرد آن توسط اصلاح طلبانی بود که دولت یازدهم و دوازدهم را برآمده از سرمایه اجتماعی خود می‌دانستند و در مرحله دوم  با تشکیل جلسات سران سه قوه برای تمشیت امور اقتصادی در زمان جنگ تحریمی ایالات متحده آمریکا علیه ایران، تصمیماتی اتخاذ شد که بعضا صدای مخالفان در آن شنیده نشد. 

به عنوان نمونه در ماجرای تصمیم سران قوا در مورد افزایش  ٣٠٠% درصدی قیمت بنزین که با اجرای نامتناسبش به یک بحران ملی تبدیل شد، در صورت حضور عارف به عنوان رئیس مجلس در جلسات و با پشتوانه فراکسیون امید، آیا می‌توانست سیاستگذاری در این مورد حساس به شکل دیگری صورت بپذیرد؟

 

در مرحله فعلی زمزمه های جدی در خصوص حضور محمدرضا عارف در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به گوش می‌رسد، اما اصلاح طلبان به شکلی تعجب برانگیز با بایکوت و جلب نظر مخاطبان خود به سوی گزینه های دیگر در حال نادیده گرفتن مجدد عارف به عنوان یک کاندیدای حداکثری هستند. 

 

محمدرضا عارف جزو معدود شخصیت های تراز اولی در جریان اصلاحات است که با خیال راحت از سد شورای نگهبان عبور خواهد نمود، و در مرحله بعدی قابلیت تعامل بسیار بالاتری با نهادهای حاکمیتی را حتی نسبت به حسن روحانی خواهد داشت، که در نتیجه آن می‌تواند از ادامه یافتن وضعیت درماندگی دولت در اداره کشور جلوگیری نماید. 

 

 حزب کارگزاران که به باور برخی از تئوریسین های جریان اصلاحات مانند محمدرضا تاجیک درحال استحاله جریانی و تبدیل اراده معطوف به اصلاح به اراده معطوف به قدرت در این جریان هستند، با بایکوت عارف و تلاش برای سوخته نشان دادن او به عنوان یک مهره سیاسی در تلاش هستند تا با ارائه یک کاندیدای اجاره ای دیگر مانند علی لاریجانی مجددا با بهره برداری از سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات به حفظ جایگاه خود در قدرت ادامه دهند، آنهم در وضعیتی که بدنه اجتماعی اصلاحات در یک ناامیدی عمیق از روند اصلاحات و تغییرات در مدیریت کلان کشور بسر می‌برد. 

 

بعد از هشت سال تجربه دولت اجاره ای و عملکرد ضعیف تیم اجرایی قوه مجریه در تمشیت امور اقتصادی کشور و ناامیدی مردم از عملکرد جریان اصلاحات و با توجه به بدنه رای اصلاح طلبان که برخلاف آرای سازمانی اصولگرایان نه متکی بر عقیده بلکه مبتنی بر نتیجه است، اصلاح‌طلبان باید مهمترین راهبرد انتخاباتی خود را بر اساس احیای بدنه احتماعی و گفتگوی انتقادی با طرفدارانشان متمرکز کنند، که ولو در صورت شکست در انتخابات پیش رو، زنجیره ارتباطی با بدنه اجتماعی حامی جریان اصلاحات قطع نگردد. 

 

اگر راهبرد احیای سرمایه اجتماعی به  عنوان گام اول مدنظر قرار گیرد و در مرحله بعدی تلاش برای تشکیل یک دولت اصلاح طلب، محمد رضا عارف نه یک مهره سوخته بلکه شاه مهره اصلاحات در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر