کد خبر: 115791
A

محمد هاشمی رفسنجانی: نظام نیاز دارد تا دولت کاری کند و اعتماد عمومی را جلب کند

محمد هاشمی با اشاره مشکلات کشور گفت: به هر حال شرایط خیلی پیچیده است، ما تنها کاری که می توانیم انجام دهیم آن است که برای موفقیت دولت آقای رئیسی و عملیاتی شدن قول هایی که داده است و می دهد دعا کنیم، انشاءالله انجام شود چون نظام نیاز دارد که دولت بتواند حرکتی انجام دهد تا اعتماد عمومی بالا برود.

محمد هاشمی رفسنجانی: نظام نیاز دارد تا دولت کاری کند و اعتماد عمومی را جلب کند

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ دولت سیدابراهیم رئیسی مستقر شد و کار خود را آغاز کرد. در این میان درباره سرنوشت وعده های انتخاباتی رئیس جمهور دیدگاه های مختلفی بیان می شود. منتقدان این دولت را با وجود شعارهای بزرگ، فاقد راهبرد مشخص برای حل مشکلات کشور توصیف می کنند اما مدافعان معتقدند «هدف این دولت جبران کم کاری مسئولان گذشته در حوزه های مختلف است، بر همین اساس تنها در یک زمینه را هدف گذاری نکرده است». هر چند هر دو گروه برای اثبات فرضیه خود دلایلی را بر می شمرند اما در تأیید یک واقعیت با هم مشترکند و آن اینکه دولت سیزدهم با مشکلات انباشته مواجه است و کار آسانی در پیش ندارد. درباره این موضوع با محمد هاشمی گفتگو کردیم.

هر کدام از دولت های گذشته در ابتدای دوره مسئولیت یک هدف برجسته ای را مشخص می کردند تا در طول زمان مسئولیت با توجه به آن هدف مسیر اداره کشور را بپیمایند. دولت مرحوم آقای هاشمی «توسعه اقتصادی»، دولت آقای خاتمی «توسعه سیاسی»، دولت آقای احمدی نژاد «گسترش عدالت» و دولت آقای روحانی «تنش زادیی در سیاست خارجی و حل مشکلات اقتصادی از طریق جذب سرمایه گذاری خارجی» را دنبال می کردند. به نظر شما هدف و پروژه اصلی دولت آقای رئیسی چیست تا میراثی برای آینده باشد؟

من نمی دانم و اطلاع ندارم. این سئوال را باید از خود دولت پرسید چون آقای رئیسی در زمان انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن اعلام کرد دولت سیزدهم، «دولت مردم» است.

در خیلی از حوزه ها وقتی مسائل و مشکلات مطرح می شود، وزرا و رئیس جمهور منکر آن مشکلات نمی شوند. به عنوان نمونه درباره برجام می گویند «مذاکرات باید دنبال شود»، درباره موضوعات اقتصادی همچون «تورم»، «گرانی»، «ارزش پول ملی»، «مسکن»، «رونق تولید»، «اشتغال زایی» همین رویکرد وجود دارد و گفته می شود «باید به این مسائل رسیدگی شود»، چقدر حل این مشکلات ظرف چهار سال پیش رو قابل تصور است و فکر می کنید کدام یک از اینها زودتر و کدامیک دیرتر محقق شود؟

 

یکی از برنامه ها ساخت یک میلیون مسکن در هر سال یا ساخت 4 میلیون مسکن در دوره 4 ساله است. این خیلی معلوم نیست، محاسباتش درست باشد چون ساخت مسکن به غیر از نیاز به تأمین اعتبار برای فراهم کردن مولفه های لازم اعم از زمین و مصالح، نیازهای دیگری هم دارد که توجه به آنها مهم است زیرا هم اکنون در آن حوزه ها کمبود احساس می شود. مثال روشن آن برق است. الان کمبود برق در کشور وجود دارد بنابراین پیامدش را در قطعی برق می بینیم. حالا اگر 4 میلیون مسکن ساخته شود، برق زیادی باید برای روشنایی آن خانه ها درنظر بگیرند. یعنی وقتی عدد مصرف یک واحد مسکونی را در 4 میلیون ضرب کنیم، حجم برق مورد نیاز تقریبا تخمین زده خواهد شد. موضوع بعدی آب است. امروز کشور با مشکل تأمین آب آشامیدنی و فضای سبز مواجه است. حتی طرح هایی وجود دارد که آب را از دریای خزر و دریای عمان به مرکز کشور منتقل کنند تا بخشی از نیازهای فعلی مردم به آب پاسخ داده شود. حالا اگر 4 میلیون مسکن ساخته شود آب مورد نیاز آن واحدها چه طور می خواهد تأمین شود. گازرسانی به این مسکن ها نیز مسئله دیگری است که در جای خود باید مورد توجه قرار گیرد. در مجموع به نظر نمی آید که محاسبه دقیقی روی نیازهای مربوط به ساخت 4 میلیون مسکن شده باشد. در حوزه ساخت نیز مشخص نیست این تعداد واحد مسکونی تجمیعی هستند یا انفرادی. اگر تجمیعی هستند نیازهای آنها به امکاناتی همچون مدرسه، مسجد، بانک، پلیس، بیمارستان و غیره چه طور تأمین خواهد شد. اگر تجمیعی نیستند و قرار است مثلا در محل بافت های فرسوده شهرها ساخته شوند، امکانات رفاهی، آموزشی و خدماتی به شکل دیگری مورد نیاز خواهد بود. آیا برای آنها راهکار اندیشیده اند؟ کسی به هیچ یک از این سئوالات پاسخی نداده است. تنها اعلام شده سالی یک میلیون مسکن می خواهند بسازند. در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد هم مشابه این هدف گذاری وجود داشت ولی وقتی دولت آقای روحانی آمد و محاسبه کردند، مشخص شد در دولت آقای احمدی نژاد متوسط سالی 12 هزار مسکن ساخته شد. در حاشیه شهرها ساختمان هایی را ساخته بودند ولی آب، برق، گاز، امنیت، مکان های آموزشی و غیره در آنجا نبود.

حالا مسکن تنها یک مورد است، با توجه به شرایط کشور در حوزه سیاست خارجی و منابع و ظرفیت های موجود، به نظر شما با مدیریت دولت سیزدهم، ما چه وضعیتی را در پایان 4 سال در حوزه های مختلف تجربه خواهیم کرد؟ آیا اوضاع تفاوت معنی داری خواهد کرد؟

اگر آنچه قول می دهند یا قول دادند عملی شود بله اوضاع تفاوت چشمگیری خواهد کرد اما اگر قول ها امکان عملیاتی شدن نداشته باشند، آن وقت علاوه بر خسارت فقدان تحقق آنها، فاصله مردم با دولت و نظام زیادتر خواهد شد. بالاخره مردم خواسته ها، انتظارات و توقعاتی دارند تا یک زمانی صبر می کنند اما اگر قرار باشد کسی به عهدش وفا نکند، یعنی قول بدهد و آن قول عملی نشود. برآورد مردم شاید این بشود که مشکلات شان همچنان باقی مانده و وضعیت آنها تغییر نکرده است، آن زمان اعتماد عمومی به دولت بیشتر صدمه می بیند. مثلا در حوزه ارزش پول ملی اگر مردم ببینند به جای آنکه ارزش پول ملی افزایش یابد، ارزش آن کاهش شده است خوب اثر این مسئله در زندگی آنها ملموس خواهد بود. در مجموع آنچه دولت سیزدهم تا به حال تعهد کرده و بعد از این قول می دهد، عمل شود قطعا تغییرات محسوسی را در وضعیت کشور شاهد خواهیم بود اما اگر عمل نشود دو خسارت خواهد بود، یکی اینکه آن قول ها عمل نشده و وضع مردم تغییر نکرده و دوم آنکه فاصله مردم با نظام بیشتر شده است.

الان من نمی توانم بگویم این وعده ها عمل می شود یا خیر. تنها در موضوع مسکن که محاسبات مشخصی به لحاظ تأمین مصالح و امکانات رفاهی دارد، سئوالات زیادی درباره نحوه تأمین آب، برق، گاز، راه و غیره مطرح می شود که من در جایی ندیدم کسی به این سئوالات پاسخ داده باشد. چنین طرحی را یک زمانی آقای احمدی نژاد مطرح کرد اما نتیجه خیلی با اهداف پروژه فاصله داشت.

برخی معتقدند دولت سیزدهم از بهترین شرایط برای کسب همکاری و همراهی سایر دستگاه ها و ارکان حاکمیتی برخوردار است بنابراین دولت آقای رئیسی برای عملی شدن وعده‌هایش هیچ چیزی کم ندارد، نظر شما چیست؟

نظر من هم همین است. روز گذشته در اخبار آمد که بنیاد مستضعفان 500 میلیارد تومان کمک نقدی و جنس و خواربار به نیازمندان کرده است. چنین کارهایی نه تنها در دولت های دیگر هیچ گاه اتفاق نیفتاد بلکه یکسری منابع در موارد مصرف می شدند که هزینه برای دولت داشت ولی برای مردم نیز حاصلی نداشت. بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی، بنیاد برکت و تعاونی های نیروهای نظامی امکانات زیادی دارند. اگر واقعیت را بخواهیم تنها 30 درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت و 70 درصد در اختیار بخش خصوصی و نهادهای عمومی است. البته سهم بخش خصوصی هم ناچیز است. در زمان دولت دوازدهم فقط 7 بانک مربوط به نیروهای مسلح در بانک سپه ادغام شدند، این نشان می دهد که آنها چه امکاناتی در اختیار دارند. این حرف درستی است که همه امکانات نهادهای عمومی در خدمت دولت سیزدهم خواهد بود. از طرفی قوه قضائیه و مجلس قطعا با دولت همراهی نشان خواهند داد. حتی معتقدم در هیچ دوره ای مجلس اینقدر همراه دولت نبوده است. معتقدم شرایط فراهم است، امیدوارم از این شرایط دولت بهره درست بگیرد، یعنی نقدینگی در جای خودش درست مصرف شود و تولید رونق بگیرد. در حوزه بین المللی نیز یکی از مسائل ما تنش زدایی است. روی کارآمدن طالبان در افغانستان خطر بزرگی برای ما محسوب می شود. حالا این دولت در رابطه با طالبان می خواهد چه تدبیری بیاندیشد، در جریان نیستم. طالبان دست پرورده عربستان است و الان هم دستگاه امنیتی عربستان کارش را با طالبان شروع کرده بنابراین طالبان از جمله پتانسیل های خطر برای کشور است. دولت باید در این زمینه تدبیر داشته باشد و اقدام لازم را انجام دهد. به هر حال شرایط خیلی پیچیده است، ما تنها کاری که می توانیم انجام دهیم آن است که برای موفقیت دولت آقای رئیسی و عملیاتی شدن قول هایی که داده است و می دهد دعا کنیم، انشاءالله انجام شود چون نظام نیاز دارد که دولت بتواند حرکتی انجام دهد تا اعتماد عمومی بالا برود.

به موضوع اهمیت تنش زدایی در حوزه سیاست خارجی اشاره کردید، به نظر شما دولت آقای رئیسی بتواند در حوزه احیای برجام گام های امیدوارکننده بردارد و این موضوع را در کوتاه مدت به نتیجه برساند؟

صداوسیما معمولا دستوری کار می کند. چند روز پیش برنامه ای داشت که می گفت «برجام باید از وزارت خارجه گرفته و به شورای عالی امنیت ملی داده شود». این خطی که صداوسیما به دنبال ترسیم آن بود حکایت از این نداشت که موضوع بخواهد در کوتاه مدت حل شود و امکان دارد 3 سال دیگر هم باشد. من معتقدم چنین برنامه هایی جاده صاف کن هستند.

آمریکایی ها خیلی مصر هستند که در کوتاه مدت نتیجه مذاکرات احیای برجام روشن شود، رویکرد آن طرف میز را چه طور ارزیابی می کنید؟

باید دید آنها چه منافعی برای حل موضوع دارند. این نوع بحث ها قدری ابهام دارد و شفاف نیست. در ایران آنچه بیشتر بیان می شود توصیه رهبر انقلاب به دولت است که «از تجارب دولت آقای روحانی در حوزه مذاکرات استفاده کند و به طرف خارجی اعتماد نکند بلکه با اتکا به منابع داخلی کارها را انجام دهد». این رویکرد را در سخنان رئیس جمهور، برخی وزرا و حتی رئیس مجلس نیز مشاهده می کنیم. البته دو برداشت می توان داشت یکی آنکه بحث مذاکرات احیای برجام مستقل از مسائل داخل کشور دنبال و حل شود یا آنکه کلا مذاکرات را رها کنیم. شخصا نمی دانم کدام دو مسیر قرار است طی شود.

خودتان سالها در آمریکا بودید، شناختی از رویکرد مقامات آمریکایی دارید، آنها دنبال توافق برای احیای برجام هستند یا فقط شعارش را می دهند؟

آمریکایی ها در مقطعی دنبال توافق با ما بودند، متنها خواسته های دیگری هم در کنار برجام داشتند که گفتند اینها را در حین اجرا عمل می کنیم. بالاخره آمریکا یک کشور سرمایه داری است و بخش خصوصی نقش پررنگی در اقتصاد آن کشور دارند. ورود به بازار ایران برای شرکت های آمریکایی مانند بسیاری از شرکت های اروپایی و چینی جاذبه دارد. وقتی برجام به اجرا درآمد. شرکت های اروپایی و چینی وارد بازار ایران شدند، به طور مشخص در حوزه فروش نفت و هواپیما قراردادهایی امضا شد اما وقتی شرکت های آمریکایی می خواستند بیایند، از ورودشان ممانعت به عمل آمد. همان طور که گفتم آمریکا یک کشور سرمایه داری است بنابراین منافع بخش خصوصی اش را در نظر می گیرد. به طور مشخص ترامپ شخصیتی «بیزینس‌من» و تاجر است و در بخش خصوصی فعالیت دارد، وقتی روی کار آمد به دلیل اینکه شرکت های آمریکایی از ورود به بازار ایران منع شدند، برجام را پاره و از این توافق اعلام خروج کرد. بعد از آن هم دیدیم که چه اتفاقی افتاد. هر چند جو بایدن در زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وعده احیای برجام را داد اما الان همان رویکرد ترامپ را دنبال کرده است. به هر حال آنها هم دنبال منافع خودشان هستند. البته این رویکرد درباره همه کشورها صدق می کند. در روابط بین الملل کشورها براساس منافع شان به یکدیگر نزدیک یا از یکدیگر دور می شوند بنابراین برای آمریکایی ها نیز در موضوع احیای برجام منافع خود آنها ملاک است و منافع ایران را درنظر نمی گیرند. آنها می خواستند همان دوران شاه و حاکمیتی که از طریق ایران بر خاورمیانه اعمال می کردند، زنده شود بنابراین این طور نبود که بخواهند منافع متقابل را مورد توجه قرار دهند.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر