کد خبر: 116569
A

برای رسیدن به جامعه عادل باید درباره‌ی زندگی خوب استدلال بیاوریم

سارا حقی اطهر - مدرس دانشگاه در یادداشتی به کتاب "عدالت،راه درست کدام است" پرداخته است. متن یادداشت را در ذیل می خوانید: کتاب "عدالت،راه درست کدام است" در ابتدا به نظر میرسد قرار است راه درست را همچون دوای نسخه پیج شده‌ای در اختیارمان قرار دهد اما پس از خواندن آن تازه دشورای های انتخاب و عدم امکان تصمیم‌گیری هویدا می‌شود. شاید خواننده قبل از خواندن این کتاب بسیار راحتر بتواند انتخاب کند اما پس از درگیر شدن با این کتاب در هر جایگاهی که باشد دچار تشکیک و احتمالا تغییر رویه خواهد شد. من نوعی بعنوان یک شهرساز یا مدیر شهر روزانه درگیر تصمیم‌های متفاوتی خواهم بود که زندگی افراد زیادی را تحت الشعاع قرار خواهد داد.

برای رسیدن به جامعه عادل باید درباره‌ی زندگی خوب استدلال بیاوریم

دیده بان ایران: سارا حقی اطهر - مدرس دانشگاه در یادداشتی به  تصمیم گیری مدیران  پرداخته است. متن یادداشت را در ذیل می خوانید: 

کتاب "عدالت،راه درست کدام است" در ابتدا به نظر میرسد قرار است راه درست را همچون دوای نسخه پیج شده‌ای در اختیارمان قرار دهد اما پس از خواندن آن تازه دشورای های انتخاب و عدم امکان تصمیم‌گیری هویدا می‌شود. شاید خواننده قبل از خواندن این کتاب بسیار راحتر بتواند انتخاب کند اما پس از درگیر شدن با این کتاب در هر جایگاهی که باشد دچار تشکیک و احتمالا تغییر رویه خواهد شد. من نوعی بعنوان یک شهرساز یا مدیر شهر روزانه درگیر تصمیم‌های متفاوتی خواهم بود که زندگی افراد زیادی را تحت الشعاع قرار خواهد داد. اداره و برنامه‌ریزی یک شهر امری پیچیده و دارای ابعاد گسترده‌ای است. پیچیدگی‌هایی مثل منافع متضاد ساکنین شهر، تغییرات مداوم شهر، تاثیرات تصمیمات خارجی بر شهر و سایر موارد. به نظر نمیشود حتی یک تصمیم در شهر گرفت که به صلاح همه باشد و همه از آن به صورت مساوی سود ببرند.

آیا دروغ گفتن همواره نادرست است؟ آیا آزادی‌های فردی باید حد و حدودی داشته باشد؟ آیا بازار آزاد منصفانه است؟ آیا ترجیح خیر حداکثر مردم به حدااقل آن درست است؟ آیا میتوان یک نفر را فدای صلاح چند نفر کرد؟ سوالات بیشمار و دوگانگی‌هایی که در این کتاب مطرح میشود و خواننده قدرت پاسخگویی به آنها را ندارد و باید با عینک جدیدی به اطراف خود نگاه کند. موضوعاتی همچون آزادی، اراده، اخلاق، حقوق، فضیلت و مواردی از این دست در قالب مثالهای جالب توجه مطرح می‌گردد. با دید وسیع در تحلیل مثالهای کتاب میتوان ربط هر موضوع را به حوزه‌های مرتبط با مدیرت شهری پیدا کرد. مدیر شهری خواه یا ناخواه همه روزه با مسئله انتخاب در راستای عدالت درگیر است و اگر نتواند درست تصمیم گیری کند، آزادی و حقوق افراد زیادی را زیرپا گذاشته است.

رالز در این کتاب مسئله "حجاب جهل" را مطرح می کند به این معنی که اشخاص برنامه‌ریز نباید هیچ منفعت یا ضرری از طرح های شهری شامل حالشان شود تا بتوانند بدور از هر مسئله‌ای انتخاب کنند اما این کار علاوه بر اینکه امکانپذیر نیست، بلکه هیچ دو شهروندی در شهر منافع کاملا یکسان ندارند و نمیتوان تصمیمی گرفت که به صورت مساوی به صلاح هر دو باشد. به نظر حجاب جهل رالز نمیتواند در تهیه طرح‌های شهری استفاده شود و دلیل آن نابرابری‌های اولیه‌ای است که در بین شهروندان وجود دارد. با این حساب رویکرد تبعیض مثبت مطرح میشود و خط‌کشی به برنامه ریز داده میشود که تصمیمات وی باید به نفع محروم‌ترین مردم جامعه باشد زیرا که محرم ترین افراد از دل نابرابرترین شرایط بیرون آمده‌اند. توزیع طبیعی نه عادلانه است و نه ناعادلانه، صرفا واقعیت زندگی است. طرز برخورد با این واقعیت زندگی عادلانه یا ناعادلانه است.

موضوع تعیین و تخصیص سرانه‌های کاربری‌های مختلف در طرح‌های جامع و تفصیلی نیز قابل نقد و بررسی توسط علم این کتاب است. در ایران به جای این که شهر "محل تولید ثروت" باشد، خودش به "ثروت" تبدیل شده است. کسب درآمد از طریق فروش زمین‌های شهر اتفاقی است که در حال وقوع است، مثل تغییر کاربری که در منطقه 22 شهر تهران رخ داده است، و یا مگامال‌هایی که مثل قارچ در همه‌ جاهای مربوط و نامربوط شهر رشد کرده‌اند. سرانه کاربری‌هایی مثل تجاری، تنها سرانه‌هایی هستند که در واقعیت به اعداد طرح تفصیلی میرسند و سرانه کاربری‌ای مثل فضای سبز، در طول دوره حتی به کمتر از وضع موجود خودش ممکن است برسد. دلیل این اتفاق ثروتی است که سرانه‌ای مثل تجاری برای شهر و شهرداری می‌آورد. زیرا شهرداری برای اداره شهر به سرمایه‌ی سرمایه‌گذاران احتیاج دارد، و سرمایه‌گذار نیز به فکر کسب سود است و به سمت ساخت مگامال و کاربری‌های مشابه دیگر میرود. در نتیجه شهری که باید برای زیست همه ساکنینش باشد، به اختیار قشر ثروتمند و خواسته‌های آنها از شهر درمی‌آید.

عدالت توزیعی راجع به توزیع عادلانه ثروت و فرصت‌ها بحث می‌کند، در صورتی که نحوه تعیین سرانه‌ها در حالت توزیع عادلانه نیست. کاربری‌هایی که برای داشتن یک زندگی با کیفیت نیاز هستند، مثل فضای سبز، فضاهای عمومی و ... به دلیل این که تولید ثروت نمیکنند از این دایره در حال خارج شدن هستند و در نتیجه باعث فرسایش حوزه عمومی که اغلب قشر متوسط به پایین متقاضی آن هستند، میشنود.توزیع عادلانه کاربری‌ها، مثل توزیع ثروت و گرفتن مالیات از ثروتمندان نیست. در توزیع ثروت، از تلاش و ثروت ثروتمندان مالیات گرفته میشود و به قشر پایین‌تر داده میشود، اما اتفاقی که در تعیین سرانه‌ها می‌افتد کاملا برعکس است. از حق طبیعی همه اقشار جامعه، گرفته میشود و به خاطر مسائلی مثل تامین هزینه‌های شهر (یعنی مسائلی که به تلاش ثروتمندان ربطی ندارد و میشد اصلا وجود نداشته باشد)، به ثروتمندان داده میشود و علاوه بر بیشتر شدن نابرابری، حق قشر ضعیف نیز ضایع میشود.

رنگل گفته‌ای دارد با این محتوا که اگر فرزندان خود سیاستمداران قسمتی از بار جنگ را به دوش میکشیدند، جنگ‌ها هرگز اتفاق نمی‌افتادند. این مفهوم متفاوت از دیدگاه رالز میباشد و طبق آن افراد باید شریک خطرات و مشکلات تصمیم‌گیری های خود باشند. اگر پروژه‌های شهری همچون طرح‌های توسعه دانشگاهی که به قشر خاصی از جامعه ضربه میزند، بر روی منازل خود سیاستگذاران جانمایی میشد، هیچ وقت مطرح نمیشدند. در نتیجه در مورد مسائل شهری، بی‌طرفی و ارزشگذاری برابر برای همه انسان‌ها اصل مهمی است و باید وظیفه، وجدان و عقل به جای امیال درونی جایگزین گردد و این همان امر عادلانه‌ای است که باید انجام شود. نکته مهم این است که در مورد تصمیم‌گیری برای یک شهر، که زندگی میلیون‌ها شهروند آن تحت تاثیر این تصمیمات است، نمیشود هر رسالتی که سیاست گذاران خواستند را تعریف کنند. شهر در قبال زندگی ساکنینش مسئول است، مسئول تامین آسایش، امنیت و سلامت شهروندان، در نتیجه رسالت شهر نباید صرفا جذب سرمایه‌های عظیم اقتصادی باشد.

طبق نظر ارسطو، عدالت یعنی این که به هرکس طبق شایستگی‌اش، آنچه حق اوست داده شود. در مورد سیاست نیز، چون هدف نهایی سیاست را زندگی خوب میداند، در نتیجه بالاترین مرتبه نیز باید نصیب کسی بشود که خیر جمعی را بهتر بداند. با تعمیم این تعاریف، وظیفه شورای شهر و شهردار، گرفتن بهترین تصمیمات شهری است. در نتیجه اعضای آن باید در راستای این اهداف، بیشترین شایستگی را داشته باشند. جامعه عادل به روحیه جمعی نیرومندی نیاز دارد، باید راهی برای پرورش احساس همدردی با همگان و تعهد به خیر جمعی در شهروندان پیدا کند.

تعابیر متفاوتی از عدالت در این کتاب مطرح شده است، عده‌ای عدالت را تولید حداکثر سود یا رفاه میدانند یعنی بیشترین خوشنودی باید برای بیشترین کسان باشد. عده‌ای عدالت را احترام به آزادی انتخاب میدانند یا انتخاب‌های واقعی که مردم در بازار آزاد انجام می‌دهند (اختیار گرایی) یا انتخاب‌های فرضی که مردم در یک موقعیت اولیه‌ی برابری انجام می‌دادند (برابری خواهی لیبرالی). عده‌ای معتقد بودند عدالت مستلزم پرورش فضیلت و تعقل درباره‌ی خیر جمعی است. جامعه عادل با تولید حداکثر سود یا تامین آزادی محقق نمی‌گردد بلکه برای رسیدن به جامعه عادل باید درباره‌ی زندگی خوب استدلال بیاوریم و فرهنگ پذیرای اختلاف نظرهایی که لاجرم بروز می کنند را به وجود بیاوریم. عدالت تنها در راه درست توزیع چیزها خلاصه نمی‌شود بلکه به راه درست ارزش گذاری چیزها هم مربوط می‌شود.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر