کد خبر: 25869
A
بسترها و ریشه‌های اجتماعی و اقتصادی اعتیاد به مواد مخدر در گذر روزگاران ایران

بلای تاریخی تریاک

بلای تاریخی تریاک

دیده بان ایران: ساده‌انگارانه خواهد بود اگر بپنداریم در یک جامعه دیرینه همچون ایران که هیچ‌گاه آزمون «انقطاع تاریخی» را از سر نگذرانده و برخلاف پاره‌ای کشورهای کهن امروزین -که با انقطاع تاریخی اما یک تمدن جدید به‌شمار می‌آیند- جامعه‌ای قدیم است، هر پدیده و وضع مسلط در روزگار کنونی، بر بنیان‌های تاریخی استوار نبوده باشد. بیشتر مسائل کنونی جامعه ایران، درواقع پیشینه‌ای تاریخی دارند که بدون انقطاع، در گذار از روزگاران به امروز رسیده‌اند. اگر در نظر داشته باشیم که ایران امروز، از بحران‌هایی گوناگون در زمینه جاده‌ها و مسیرهای دسترسی در این سرزمین پهناور -که بخشی بزرگ از آن کوهستان و کویر است- رنج می‌برد، با مطالعه تاریخ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درمی‌یابیم که این «مشکل کنونی» درواقع یک «مسأله تاریخی» بوده است. همچنین مسائلی چون «هراس از آینده»، «بی‌توجهی به زمان و وقت»، «رویارویی اندیشه‌های سنتی و مدرن»، همه در گذشته و تاریخ این سرزمین و زندگی فردی و اجتماعی مردمانش ریشه دارند. بدون توجه به آن ریشه، بنیان و پیشینه تاریخی، نه‌تنها از آن مسائل و مشکل‌های امروزین آگاهی درست نمی‌یابیم که چنانچه در پی حل آنها و گشودن راهی نو برآییم، به جایی درست، راه نخواهیم برد. چرا این مقدمه را گفتیم؟ از آن‌رو که پرونده دو بخشی امروز و چهارشنبه هفته آینده، به مسأله اعتیاد با تمرکز بر «تریاک» در تاریخ ایران اختصاص دارد. ایرانیان شاید در چند دهه گذشته با رگ و پی، معضل اعتیاد و درگیری جامعه و مردم با گونه‌های موادمخدر، از سنتی تا صنعتی را حس کرده باشند و آن را برآمده از عامل‌هایی چون همسایگی با یکی از تولیدکنندگان بزرگ مواد اولیه مخدر و پاره‌ای سیاست‌های ویرانگر و نادرست جهانی و پاره‌ای قدرت‌های بزرگ بدانند، اما بیشترشان نمی‌دانند اعتیاد و تریاک -که از خشخاش برمی‌آید و پایه بسیاری مخدرها از گذشته‌های دور تا امروز بوده- نه البته مسأله امروز که «پدیده» چند‌هزار ساله و «معضل» دست‌کم ٥٠٠ساله ایرانیان به شمار می‌آمده، حتی در چند سده، بخشی مهم از اقتصاد کشاورزی و تولیدی ایران را دربرمی‌گرفته است.

 

به دلیل همین ناآگاهی از این پیشینه است که دهه‌ها کوشش‌های بزرگ دولتی برای مهار این پدیده، اما تا آن‌جا راه به درستی نرفته‌ایم که اکنون سیاست‌گذاران بر آن شده‌اند راهی را دوباره بیازمایند که ٧٠‌سال پیش گشوده شده بود و درست یا غلط، در چهار دهه پیش به کناری نهاده شد. بسیاری از ایرانیانی نیز که تا اندازه‌ای از پیشینه تریاک و اعتیاد در این سرزمین آگاهی نسبی دارند، گسترش چشمگیر آن را در گذشته، به سیاست استعماری انگلستان در ممالک شرقی نسبت داده، به دو جنگ این کشور با چین استناد می‌کنند که به جنگ‌های تریاک آوازه یافته بود. قطعا این هست اما همه، این نیست. انتساب بیچارگی گذشته ایرانیان از تریاک و اعتیاد، به استعمار به‌ویژه انگلستان و سرفروبردن در خود، بی‌آن که ریشه ماجرا یافته شود، به بی‌راهه رفتن است. پرونده پیش رو، از همین‌رو، از دریچه‌ای دیگر به بلای تاریخی تریاک و اعتیاد در ایران نگریسته است و البته باز، این هم، همه سخن نیست و دروازه آگاهی همواره گشوده و مشتاق گفته‌ها و روایت‌های نو است...

«خصائل ذاتی ایرانیان‌ ... ایرانی همیشه ساعی بوده است که از سنن و عادات نیاکان خود دست نکشد و بجای اینکه از آداب و رسوم فاتحین تقلید کند همیشه کوشش داشته است که آنها را بآداب و اخلاق خود آشنا ساخته از این حیث بر آنها مسلط گردد. به‌طور کلی میتوان گفت که اگر ایرانی بواسطه استعمال تریاک فاسد نشود بسیار باهوش است و نیروی فهم و ادراکش قوی است.»

سفرنامه از خراسان تا بختیاری

هانری رونه دالمانی، جهانگرد و عتیقه‌شناس فرانسوی در دوره قاجار

ماده‌های تخدیرآمیز در تاریخ ایران به‌ویژه در ٥سده اخیر، بخشی مهم از سیاست، اقتصاد، کشاورزی و جامعه ایران را از خود متاثر ساخته، در گستره‌ای بزرگ، پیامدهایی گوناگون بر مردمان و جامعه در این سرزمین دیرینه شرق باستان گذارده‌اند. تریاک، حشیش و مشتقات و معجون‌های برآمده از آنها در دوره‌هایی از تاریخ ایران، چنان سایه سنگین خود را بر جامعه، سیاست، اقتصاد و کشاورزی این سرزمین افکنده بودند که تاریخ آن دوره‌ها را بی‌توجه به آنها نمی‌توان نگاشت و تریاک در این میانه یکه‌تازی بسیار داشته است. مطالعه و بررسی تاریخ ایران از قرن ١٦ میلادی بدین‌سو، تا نخستین دهه‌های سده چهاردهم خورشیدی که تجارت آن را رسما، نه عملا، ممنوع می‌کرد و تنها در انحصار دولت می‌گذاشت، تریاک را همچون همنشینی آرام با تاثیری افسون‌وار با خود به همراه آورده است، بی‌آن که حساسیت‌ها را نسبت به پیامدهای خود برانگیزد؛ از همین‌رو بود که نقش تاریخی تریاک در جامعه و اقتصاد ایران، حتی در پژوهش‌های روزگار کنونی نیز نادیده گرفته شده است. تریاک که از گیاه افسون‌وار خشخاش به دست می‌آمده است، به همراه معجون‌ها و دیگر مشتقات خود اما واقعیتی بزرگ، هرچند نادیده، در گستره سیاست، اجتماع و اقتصاد ایران به شمار می‌آمد؛ واقعیتی تلخ که گویی هیچ‌گاه سرِ آن ندارد از گریبان این سرزمین و مردمانش دست کشد؛ از آن‌رو که پول و سود برآمده از آن را در هیچ شاخه دیگر کشاورزی و تجارت نمی‌توان جست. ماجرای تریاک دقیقا از همین‌جا آغاز می‌شود ...

«تریاک یکی از این محصولات سودآور صادراتی بود که تولید آن در ایران پیشینه‌ای طولانی دارد، ولی از اواسط سده نوزدهم میلادی تولید آن افزایش یافت و در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی به بیشترین حد آن در دوره قاجار رسید؛ تا جایی که در بیشتر شهرهای ایران همچون اصفهان، شیراز، تبریز، خوانسار، کرمان، یزد، خراسان، کازرون، شوشتر، کرمانشاه، بروجرد و همدان کشت آن جایگزین تمام فرآورده‌های اصلی کشاورزی همچون غلات شد و دولت ایران برای ثبات و تعادل داخلی مجبور به ورود مقادیر زیادی مواد غذایی شد».

تجارت تریاک در بنادر شمالی خلیج‌فارس (١٢٩١-١٣٤٣ ق/ ١٨٧-١٩٢٤ م)

 حبیب‌الله سعیدی‌نیا

عبدالحسین نوایی در نوشتار «اسنادی از داستان تریاک»، روایتی جذاب درباره سیر حضور تریاک در جامعه ایرانی، از گذشته‌های دور تا روزگار معاصر دارد «یک روز آنرا در ساغر می‌افکندند و می‌نوشیدند و سر و دستار از یاد می‌بردند و روزی دیگر سلاطین پرحشمت و شکوه بدان داروی دل‌فریب چنان روی می‌آوردند و چندان در خواب مستی فرومی‌رفتند که دولت سلطنت خویش را فراموش می‌کردند. یک روز برای داشتن ماده کم‌زحمت و کم‌حجم و پرسودی سراسر ایران تا پشت دروازه‌های تهران خشخاش می‌کاشتند و تجار ایرانی در سراسر دنیا من‌جمله چین و دفتر و دارالتجاره ترتیب می‌دادند و تریاک ایران را به دنیا عرضه می‌داشتند و یک‌روز هم چندان پاپی این گیاه زیبا و آن میوه هوش‌ربا می‌شدند که کشت آن را ممنوع می‌کردند و یک روز چنان که اسناد حکایت می‌کنند به قنادها نیز به زور تریاک میدادند که همراه قند و شکر بفروشند». پاره‌ای تاریخ‌نگاران، آغاز رواج گسترده مصرف تریاک، حشیش و دیگر معجون‌ها و مشتقات آنها را به قرن ١٦ تا نیمه قرن ١٨ میلادی بازمی‌گردانند، اما پیش از آن‌که این مسأله را واشکافیم، با پژوهش‌هایی روبه‌رو می‌شویم که نشان می‌دهد این پدیده شگفت‌انگیز سده‌ها پیشتر در میان ایرانیان رواج و گستردگی بسیار داشته است. امامعلی شعبانی و رقیه مرادی گیگلو در نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران» از رواج «انواع موادمخدر و در رأس آن تریاک و حشیش در آن دوران» در سده‌های میانه تاریخ ایران سخن رانده، تاکید کرده‌اند: «در قرون میانه تاریخ ایران یکی از مسائل مبتلابه جامعه ایرانی اعتیاد و موادمخدر، با عوارض و پیامدهای منفی بسیار در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی بوده است». نویسندگان این نوشتار علمی- پژوهشی البته پیش از تبیین ویژگی‌های گسترش مصرف موادمخدر در روزگار یادشده، نخست پیشینه اعتیاد و مصرف موادمخدر را براساس منابع تاریخی، به روزگاران دیرینه تاریخ ایران برده‌اند: «اعتیاد و موادمخدر در تاریخ ایران نیز سابقه طولانی داشته است. چنان‌که هرودت، تاریخ‌نگار یونانی قرن پنجم قبل از میلاد، در بحث از سکاها، که تیره‌ای از آریایی‌ها یا به روایتی ایرانی بودند، می‌نویسد آنان از استشمام دود و بخار دانه‌های شاهدانه دچار نوعی رخوت و مستی می‌شده و از این حالت لذت می‌برده‌اند. ... البته قدیمی‌ترین سندی که در ایران از ماده بی‌هوش‌کننده نام برده کتاب مقدس اوستاست.

 

اوستا از گیاهی مقدس با نام «هوم» با صفت «دوردارنده مرگ» یاد می‌کند که بی‌مرگی یا انوش می‌آورده است. ... سند دیگری که در آن از ماده بی‌هوش‌کننده یادشده کتاب ارداویراف‌نامه است. ارداویراف‌نامه در سفر معنوی خود به جهان دیگر و برای آگاهی از روح و روان درگذشتگان با نوشیدن «منگ» راهی آن سفر شد». از دوره‌های غبارآلود تاریخ ایران که به درآییم و به روزگار اسلامی برسیم، آگاهی‌ها دراین‌باره افزایش می‌یابد. پژوهشگران با توجه به رواج بهره‌گیری از آنگونه مواد در سده‌های میانه، گسترش آنها را در ایران، به پاره‌ای اقوام بیگانه همچون عرب‌ها و صحراگردان آسیای مرکزی نسبت داده‌اند که در یورش‌های خود به این سرزمین، تحفه‌های تخدیرآمیز با خود همراه می‌آورده‌اند. منابع و سندهای تاریخی در این زمینه به اندازه‌ای نیست که به روشنی درباره پیشینه و چگونگی رواج مصرف مواد گوناگون مخدر در ایران حکمی قاطع راند. محمدجعفر محجوب در نوشتار «تریاک» بر آن است پزشکان از هزاران‌ سال پیش به ویژگی آرامش‌بخش تریاک و دیگر موادمخدر پی برده بودند و مردم نیز به دلیل‌هایی که روشن نبوده و از گذشته‌ای که دقیقا مشخص نیست، در کنار ویژگی یادشده، از آنها به‌عنوان مخدرهای روزانه، نه صرفا درمان‌های پزشکی، بهره می‌برده‌اند. نکته‌ای که اما پاره‌ای نویسندگان و پژوهشگران یادآور شده‌اند، آن است که تا پیش از روزگار صفوی، تریاک و حشیش در میان همه جامعه فراگیری نداشته، تنها به پاره‌ای طبقه‌ها و قشرهای جامعه محدود می‌شده است.»

 

ابوالحسن احتشامی در نوشتار «تریاک و حشیش...» دراین‌باره می‌نویسد: «در قدیم اگر اعتیادی بحشیش بوده بین عده‌ای خاص بوده و برخلاف امروز همواره آنرا میخوردند». او هرچند مصرف پزشکی و درمانی تریاک را تا پیش از روزگار یادشده، گسترده برمی‌شمرد، اما مصرف آن را همگانی نمی‌داند: «تریاک از قدیم‌الایام همواره در طب معمول بوده است و گاهی هم برای سرخوشی کمی از آن را در شراب ریخته و می‌نوشیدند چنان که حافظ فرماید: از آن افیون که ساقی در می ‌افکند [/] حریفان را نه سر ماند و نه دستار ... در قدیم گاهی از نظر نشئه و سرخوشی و لذت به‌ مخلوط‌کردن تریاک با شراب مبادرت می‌جستند، ولی اعتیاد رسمی آنهم در بین تمام طبقات از زمان صفویه آغاز شده است». عبدالحسین نوایی نیز در نوشتار «ماجراهای منع تریاک» با اشاره به روایت‌هایی تاریخی درباره مصرف پراکنده تریاک و حشیش در میان پاره‌ای طبقه‌های جامعه ایران در روزگار قدیم تصریح می‌کند: «تا پیش از روزگار صفویان، مصرف تریاک به‌عنوان مخدر و مکیّف، بسیار اندک بود و مصرف‌کنندگان از طبقات مرفه بودند و بی‌غمان ثروتمند». این تاریخ‌نگار در مسیریابی حضور تریاک در تاریخ و جامعه ایرانی، ما را به تاریخ بیهقی می‌رساند؛ روایتی از قلم تاریخ‌نویس دربار غزنوی، آن‌جا که شکست سلطان مسعود غزنوی را در برابر ترکمانان سلجوقی، به مصرف بی‌اندازه تریاک در یک شب نسبت می‌دهد: «سلطان [مسعود] اندک تریاکی خورده بود و خواب ناتمام یافته، پس از نماز خفتن، در پشت پیل به خواب شد و پیلبانان چون بدانستند، زهره نداشتند پیل را به شتاب راندن و به گام خوش‌خوش می‌راندند و سلطان خفته بود تا نزدیک سحر و فرصت ضایع شد که اگر آن خواب نبودی سحرگاه بر سر طغرل بودی».

«سوءاستفاده از تریاک بلایی بر ایران وارد آورده که رفع آن به آسانی میسر نیست. اگر این موضوع صحت داشته باشد که ترک عادات و رسوم دیرینه مدت زیادی وقت می‌خواهد ایران باید مدت زیادی با این رسم و عادت مبارزه نماید».

سفرنامه فرد ریچاردز/ فرد ریچاردز، نقاش و جهانگرد انگلیسی در اواخر دوره قاجار

  روزگار رونق تریاک

تاریخ‌نگاران و پژوهشگران حوزه تاریخ اجتماعی، سند آغاز مصرف گسترده و همه‌گیری تریاک، حشیش و مشتقات برآمده از آنها را  ازقرن ١٦ میلادی و تبدیل آن به اقتصاد غالب کشاورزی و تجارت چشمگیر و پرورنق را به نام قاجارها زده‌اند. محمدجعفر محجوب در نوشتار «تریاک»، قرن ١٦ و ١٧میلادی را «عصر رواج افیون‌خواری» می‌نامد. ابوالحسن احتشامی در نوشتار «تریاک و حشیش ...» بر آن است: «از قرن ١٦ میلادی ببعد حشیش جزء اعتیادات عمومی شده و هرکس از هر طبقه آنرا میکشیده و می‌خورده است». او در تشریح چگونگی مصرف گسترده تریاک در روزگار یادشده می‌نویسد: «تریاک را که از شیره خشخاش درست میکردند بصورت حب درآورده و ابتدا به اندازه یک سر سنجاق خورده و بعد به میزان آن می‌افزودند تا به نصف فندق می‌رسید و چون استعمال تریاک باین حد می‌رسید، دیگر جرات نمی‌کردند که آن را ترک نمایند، مگر آن‌که بمیرند و یا بشرب مدام شراب خود را تسلیم سازند... یک قسم شراب دیگری که ایرانیان در زمان صفویه استعمال می‌کردند «کوکنار» بود و آن شیرینی بوده که از تخم خشخاش می‌گرفته و می‌جوشانیدند و می‌خوردند». او در این‌باره به نوشته‌های تاورنیه، جهانگرد پرآوازه اروپایی در روزگار صفوی استناد جسته است: «اظهارات و نوشته‌های تاورنیه نشان می‌دهد که خوردن تریاک و کوکنار و بنگ و کشیدن چرس و حشیش از زمان صفویه در ایران شیوع و رواج کامل یافته...». احتشامی سرانجام نتیجه می‌گیرد: «بتدریج از زمان صفویه، این اعتیادات بین ایرانیان باقی ماند و کم‌کم بنگ و حشیش را بطرق مختلف کشیده و بعدها تریاک شیره و نگاری را هم بدان افزودند». محمدرضا علم و فاطمه حاجی‌آبادی در نوشتار «واکنش تجار در برابر قانون تحدید تریاک...» پیشینه بهره‌برداری از تریاک به‌عنوان ماده مخدر را به روزگار صفوی بازگردانده، آن را با یک سیاست جهانی همزمان دانسته‌اند: «مقارن با اجرای شعار کشور بریتانیا، جهت رواج کشت خشخاش و استعمال آن، ایران نیز عرضه‌ کشت روزافزون خشخاش و استعمال افیون گشت». البته درباره زمان دقیق مصرف گسترده تریاک در ایران اختلاف‌هایی در روایت‌های تاریخی وجود دارد.‌ هانری رونه دالمانی، عتیقه‌شناس فرانسوی که در میانه‌های روزگار قاجار به ایران آمده است، در کتاب سفرنامه از خراسان تا بختیاری مدعی می‌شود: «تقریبا سی‌سال می‌شود که ایرانیان شروع بکشیدن تریاک کرده‌اند». این روایت درباره زمان همه‌گیری این ماده مخدر اما ساده‌انگارانه می‌نماید، از آن‌رو که منابع تاریخی برجای‌مانده از روزگار صفوی به‌ویژه سفرنامه‌های جهانگردانی که در آن روزگار در ایران بوده‌اند، چنان روایت‌هایی گسترده از رواج مصرف تریاک و دیگر موادمخدر در میان ایرانیان آن روزگار ارایه داده‌اند که جای کمترین تردیدی در آن واقعیت تاریخی نمی‌گذارد.

 

جووانی فرانچسکو جملی کارری، جهانگرد ایتالیایی در روزگار صفوی، با اشاره به بهره‌گیری ایرانیان از «افیون» در کنار توتون تاکید می‌کند: «تریاک از دانه‌های خشخاش به دست می‌آید که در ایران به حد وفور کاشته می‌شود. عده‌ای از ایرانیان در شبانه‌روز معادل نیم‌درهم تریاک استعمال می‌کنند در صورتیکه خوردن یا کشیدن یک‌پانزدهم این مقدار برای یک نفر اروپائی مرگ‌آور است». او از یک نوشیدنی به نام «کوکنار» نیز یاد می‌کند که در ایران معمول بوده است: «این مشروب مستی توأم با خنده بیجا ایجاد می‌کند». این جهانگرد اروپایی تصویری از تریاکی به دست می‌دهد که فراوانی دیدار آن چهره‌ها را در میان ایرانیان آن روزگار می‌تواند بیانگر باشد: «تریاکیان بیحال، رنگ‌پریده و کندذهن می‌باشند». ژان شاردن، جهانگرد پرآوازه فرانسوی، دیگر روایتگر تاریخ و جامعه ایران در دوره صفوی به شمار می‌آید که از جزییات مصرف گسترده تریاک و حشیش در آن روزگار پرده برداشته است: «این بوته [خشخاش] در بیشتر نقاط گیتی می‌روید، اما به‌قدر خشخاشهای ایران شیره نمی‌دهد... ایرانیان شیره خشخاش را افیون می‌گویند، و کلمه اپیوم (Opium) مصطلح در زبان فرانسوی نیز از همین لفظ گرفته شده است... بهترین خشخاش ایران در لنجان شش‌فرسنگی اصفهان به دست می‌آید، و در سراسر اطراف این شهرک بوته خشخاش می‌کارند. نانوایان به هنگام پختن نان روی خمیری که به تنور می‌برند قدری دانه خشخاش می‌ریزند، زیرا این دانه‌ها خواب‌آورند. ... ایرانیان پس از خوردن غذا مدّتی می‌خوابند. برخی نیز برای این‌که خوابشان سنگین‌تر شود میان غذا خوردن مقداری دانه خشخاش می‌خورند». وی با اشاره به این‌که «این بلای مهلک گریبان بیشتر افراد جامعه را گرفته است»، یادآور می‌شود: «به تقریب می‌توان گفت که از هر١٠نفر فقط یک‌نفر از این زهر جان شکار برکنار مانده است». تریاک اما از نگاه وی، تنها ماده محبوب مخدر در ایران به شمار نمی‌آمده است: «جوشانده و دم‌کرده پوست و دانه کوکنار نیز ازجمله مکیّفات [سرخوش‌کننده] است... نوع دیگر مکیّفات دشمن جان و تن، جوشانده خشخاش و شاهدانه و کچوله و بعضی چیزهای دیگر است. مشروب حاصل از ترکیب این مواد... بنگ نامیده می‌شود ... جوشانده سکرآور دیگری نیز هست که آن را چرس می‌گویند، و قوی‌تر از بنگ است. آن را از گل گیاهی که شبیه شاهدانه است درست می‌کنند». آدام اولئاریوس، ریاضیدان و جغرافیدان اروپایی نیز از دیگر جهانگردان در ایران عصر صفوی به شمار می‌آید که به رواج بهره‌گیری از تریاک اشاره موکد داشته است. او در کتاب «سفرنامه آدام اولئاریوس: ایران عصر صفوی از نگاه یک آلمانی» می‌نویسد: «یکی دیگر از رسوم ایرانی‌ها، نه همه افراد بلکه بسیاری از آنها اینست که تریاک مصرف کنند و آن را افیون نیز می‌نامند».

«انگلستان به‌عنوان محور اقتصاد جهانی و یکی از بازیگران فعال در ایران، نقش تعیین‌کننده در راهبرد اقتصاد ایران به‌ویژه در تولید تریاک داشت. بریتانیا از یک طرف برای تصاحب بازار جهانی تریاک، دو جنگ موسوم به «جنگ تریاک» را به چین تحمیل کرده بود. از طرف دیگر بزرگترین صادرکننده منسوجات و کالاهای صنعتی به ایران بود. بنابراین منافع دوجانبه انگلیسی‌ها ایجاب می‌کرد که برای حفظ ظرفیت اقتصادی خود در بازار جهانی و تأمین هزینه‌های کالاهای صادراتی خود به ایران، کاشت خشخاش را در ایران رواج دهند».

تجاری‌شدن تریاک در اقتصاد دوره قاجار (١٢١٠-١٣٤٤ ق)/ محمدعلی رنجبر و مهدی دهقان حسام‌پور

  شیره‌کش‌خانه‌ها، قهوه‌خانه‌ها، کوکنارخانه‌ها

آبراهام جکسن، جهانگرد و ایران‌شناس آمریکایی که اواخر قاجار به ایران آمده است، در کتاب «سفرنامه جکسن: ایران در گذشته و حال» درباره مسیر سفر از شیراز به یزد به مکان‌هایی در جاده اشاره کرده است که به گردهم‌آیی معتادان اختصاص داشته است: «مجبور شدم در کلبه محقری استراحت کنم که دورتادور آن بومیان، نشئه از کشیدن تریاک، که بدبختانه در ایران اعتیادی متداول و شایع است، نشسته بودند». در جست‌وجوی مکان‌های ویژه برای مصرف تریاک و دیگر موادمخدر، با روایت‌هایی گوناگون از دریچه سفرنامه‌ها روبه‌رو می‌شویم. فرد ریچاردز، نقاش و جهانگرد انگلیسی نیز در سفرنامه‌اش به قهوه‌خانه باغی کوچک در نزدیکی دروازه قرآن شیراز اشاره دارد که جایی مصاف به شمار می‌آمده اما «در این محل مردانی با قیافه‌های خسته و ریشهای حنا بسته چای می‌نوشند. چهره بعضی از آنها چنان است که گویی آن‌قدر تریاک کشیده‌اند که احمق و کودن شده‌اند». او پیش از سفر به شیراز، در بازار اصفهان نیز با چنان صحنه‌هایی روبه‌رو شده است: «مردم نادار اما خندانی که طرفدار هوای آزاد، فراغت، چای، تنباکو، تریاک و شیفته قصه شنیدنند می‌نشینند». بازار، در کنار همه جاذبه‌هایش در تاریخ ایران اما مکانی نیز به شمار می‌آمده که تریاکی‌ها را در وضعیت‌هایی نامناسب در خود جای می‌داده است. ارنست اروسل، جهانگرد بلژیکی، در کتاب «سفرنامه‌ی قفقاز و ایران» هنگام توصیف بازار تهران، آن را «دارالعجایب» نام نهاده، در کنار مردمانی گوناگون در آن‌جا، از «تریاکی‌ها و بنگی‌ها»یی یاد می‌کند که «در عالم نشئه و هپروت سیر می‌کردند و دایما چرت می‌زدند».

هانری رونه دالمانی، جهانگرد و عتیقه‌شناس فرانسوی، هنگام روایت رخدادهای سفر در مسیر اصفهان به کاشان، در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»، روزگار قهوه‌خانه‌ای میان‌راهی را وصف می‌کند که ناگزیر بوده است شب در آن‌جا بماند: «این قهوه‌خانه پر از مسافرینی بود که ... بعضی از آنها تریاک میکشیدند و فضای قهوه‌خانه را از دود و بوی آن سم مهلک تاریک و متعفن کرده بودند». این اما تنها مکانی نبوده که گردشگر اروپایی را با چنان نمایشی روبه‌رو کرده است؛ دالمانی در سفرهای خود درون ایران، به اندازه‌ای شیره‌کش‌خانه‌ها و قهوه‌خانه‌های تریاکی‌ها را به چشم دیده که بر آن می‌شود تصویرهایی از آنها را در سفرنامه خویش بگنجاند. او نخست، از زبان کشیشی به نام رافائل دومانس در دوره‌های گذشته، به مکان‌هایی در اصفهان اشاره می‌کند که «کوکنارخانه» نام داشته‌اند و «کسانی که بخواهند با شیره خشخاش خود را مسموم نمایند به آن‌جاها می‌روند»؛ سپس تاکید می‌کند اشراف و بزرگان، چنان کاری را در خانه‌های خود انجام می‌دهند: «نوکران را میفرستند که شیشه‌هائی از این مشروب از کوکنارخانه بیاورند و بنوشیدن آن مشغول می‌شوند». این عتیقه‌شناس فرانسوی، سده نوزدهم میلادی را آغاز شیوع تریاک در ایران برشمرده، می‌نویسد: «در تمام راه‌ها و دهکده‌ها، قهوه‌خانه فقیرانه‌ای هست که مسافرین میتوانند این سم مهلک را دود کرده در ریه و معده خود داخل نمایند». او هنگام برون‌آمدن از مشهد، در نخستین ایستگاه با قهوه‌خانه‌ای کوچک اما «بسیار کثیف و پر از گرد و خاک» روبه‌رو می‌شود که مسافران در آن‌جا «بکشیدن قلیان و تریاک اشتغال داشتند». دالمانی، باز در یک ایستگاه چاپارخانه جاده‌ای، آن‌جا را کلبه‌ای می‌یابد که «اشخاص زیادی در آن جمع شده و مشغول کشیدن شیره تریاک بودند»؛ منظره‌ای که این اروپایی از آن چاپارخانه به تصویر می‌کشد، ژرفای چنان پدیده‌ای را به نمایش می‌گذارد «در این بیابان بیکران که نسیم بی‌آلایشی میوزد بوی تریاک زود بمشام می‌رسد و برای اروپائیانی که عادت بچنین سم مهلکی ندارند زحمت‌آور می‌شود». مکان‌هایی چون قهوه‌خانه‌ها، چاپارخانه‌ها، مسافرخانه‌ها و شیره‌کش‌ها، تنها مکان‌های محبوب تریاکی‌ها و معتادان در سیرها و جاده‌ها به شمار نمی‌آمدند؛ بسیاری از مسافران اگر به چنان مکان‌هایی در مسیرهای دراز برنمی‌خوردند، زمین خدا را که از دست نداده بودند! روایت جهانگرد فرانسوی، چنین تصویری پیش رویمان می‌گذارد «بمنظره عجیبی برخوردیم. اسبان و قاطران و نوکران همه با هم مخلوط شده و بارها روی زمین افتاده و رانندگان با کمال بی‌قیدی در اطراف آتشی مشغول بلعیدن دود تریاک بودند و با اینکه فاصله زیادی از آنها داشتیم باندازه‌ای هوا از زیادی دود تریاک خراب شده بود که قابل تنفس نبود. یکی از رانندگان تریاکی غریبی است صورتش از فرط استعمال این سم مهلک زرد شده و نیروی جسمانی خود را بکلی از دست داده است... این بدبخت چنان شرافت و لیاقت آدمیت را از دست داده که گاهی از سایر رانندگان و نوکران ضربات سیلی و لگد می‌خورد و در نهایت بی‌قیدی این ضربات را تحمل میکند و ابدا در فکر دفاع از خود نیست».

شاردن، پیشینه مکان‌هایی ویژه برای کشیدن و خوردن تریاک، حشیش و مشتقات آنها را به روزگاری پیشتر می‌رساند. آن‌گونه که او روایت کرده است، در روزگار صفوی، هم‌تراز وجود قهوه‌خانه‌ها برای آشامیدن چای «برای آشامیدن یا خوردن بنگ جایگاههای معیّنی دایر است. این جایگاهها صبحها تا سه- چهار ساعت بعدازظهر از مشتری خالی است، از آن ساعت به بعد خیل بنگیان بدان محل‌ها روی می‌آورند تا به خیال خودشان با نوشیدن یا خوردن بنگ زنگ غم از دل بزدایند، و افکار پریشان را از سر بیرون کنند». این جهانگرد پرآوازه فرانسوی همچنین از «جایگاه‌هایی شبیه به قهوه‌خانه‌ها» در سراسر شهر اصفهان یاد می‌کند که «جوشانده و دم‌کرده پوست و دانه کوکنار ... را آماده می‌کنند و در اختیار مشتریان قرار می‌دهند». جملی کارری نیز در سفرنامه خویش به چنین مکان‌هایی برای «صرف کوکنار» در روزگار صفوی اشاره می‌کند: «مردم به مراکز و محل‌های مخصوصی می‌روند و پس از آن که دو سه جام زدند مسخرگی و شوخی سرمی‌دهند ولی هرگز دیده نشده که این شوخی‌ها به جنگ و جدال بینجامد».

«دقیقا روشن نیست که از چه زمانی و به دست چه کسی، مصرف تریاک با وافور و چراغ و نگاری و امثال آن به ایران آمد، هر چه هست، این نوع مصرف، سوغات چین است که از راه هند به ایران رسیده است. آنچه محقق است که از اواخر صفویه، بر گستردگی میزان مصرف آن افزوده شده است».

ماجراهای منع تریاک

عبدالحسین نوایی، تاریخ‌نگار

  برخوردهای حکومت از گذشته تا روزگار معاصر

زمانه‌ای مشخص را نمی‌توان دقیقا درنظر آورد که آغاز برخوردهای حکومتی با پدیده اعتیاد و مصرف تریاک و دیگر موادمخدر باشد. نویسندگان نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران»، با بررسی این پدیده در آن سده‌های تاریخ ایران، برآن‌اند «حکومت‌ها در قبال مسأله اعتیاد، غالبا به دلایلی چون مشغله‌های سیاسی- نظامی یا علقه‌های شخصی به موادمخدر، سیاست بازدارنده‌ای در پیش نمی‌گرفتند». آنان تنها از یک سیاست‌گذرای «ممنوعیت استعمال موادمخدر» در دوره سربداران یاد کرده‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان داده است بیشتر حکومت‌های سده‌های میانه تاریخ ایران، نه‌تنها سیاستی مشخص در زمینه موادمخدر و اعتیاد نداشته که اساسا محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی در دسترسی آسان مردم به مواد گوناگون مخدر پدید نمی‌آورده‌اند. هرچند تاریخ‌نگاران به‌ویژه جهانگردان، آغاز گسترش و رواج مصرف تریاک، حشیش و دیگر مشتقات آنها را به دوره قرن ١٦و ١٧ میلادی نسبت داده‌اند اما آغاز مبارزه با فراگیری آن را نیز به همین دوره بازمی‌گردانند. محمدرضا علم و فاطمه حاجی‌آبادی در نوشتار «واکنش تجار در برابر قانون تحدید تریاک» در پژوهش خود به نشانه‌هایی دست یافته‌اند که «ظاهرا برای نخستین‌بار شاه طهماسب صفوی، دستور داد تریاک موجود، در دربار را از بین ببرند. همچنین شاه عباس دوم، برای پیشگیری از مصرف تریاک، فرامینی صادر کرد». شاردن، از کوشش‌های نافرجام و بی‌نتیجه شاه و وزیران در دوره صفوی در این زمینه یاد می‌کند «بسیار بار کوشیده‌اند از مصرف کردن این زهر جانگزای در سراسر کشور جلوگیری کنند، و به هیچ نیرو نتوانسته‌اند». یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی دربار ناصرالدین شاه نیز در بررسی‌های خود درباره پیشینه رواج تریاک، حشیش و مشتقات آنها همچون شربت کوکنار در روزگار پیش از خود، با اشاره به کوشش‌های شاه عباس دوم صفوی به جلوگیری از گسترش شراب‌خواری در ایران آن روزگار، یادآور می‌شود این سخت‌گیری، مصرف کوکنار و شربت خشخاش را در میان قشون و سپاهیان به اندازه‌ای رسانید که شاه را واداشت «از سخت‌گیری خود در شرابخواری بکاهد و در عوض از این پس خریداران و فروشندگان کوکنار را با مرگ کیفر دهد».

تا پیش از تصویب قانون‌های تریاک و انحصار تریاک در دوره‌های مشروطه و پهلوی اول، حکومت‌های پیشین هرچند گه‌گاه بر آن می‌شدند محدودیت‌هایی پراکنده، نه سازمان‌یافته در زمینه تجارت و مصرف تریاک و مشتقات آن پدید آورند، اما گاه، خود به وسوسه درآمدزایی فراوان کشت خشخاش و تجارت تریاک، زمین‌های در اختیار خود را به کشت گیاه آن اختصاص می‌دادند. عبدالحسین نوایی در نوشتار «ماجراهای منع تریاک»، دولت قاجاریه را به‌ویژه تا پیش از روزگار مشروطه، متهم کرده است که با کشت تریاک، به گسترش مصرف آن یاری رسانده است: «در دوره قاجاریه، این گسترش دامنه کشت و کثرت خیل مریدان صورت گرفته و آن هم در زمانی که دولت، به خیال خود برای تهیه ماده قابل صدور به خارج، دست به کشت تریاک زد!». آنتوان اولیویه، جهانگرد فرانسوی، در کتاب «سفرنامه اولیویه: تاریخ اجتماعی- اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجار» از کوشش‌های پراکنده و گاه‌گاهی، نه همیشگی حکومت قاجار با یاری پاره‌ای طبقه‌های مرجع اجتماعی و مذهبی در مبارزه با «استعمال افیون» سخن می‌راند که در زمان همه‌گیری آن انجام می‌گرفته است: «به علما و ارباب شرایع متوسل می‌شود که مردم را در منع آن نصایح نمایند، و حکم کنند و مردم را مانع شوند. اما بهتر آن بودی که استعمال آن را به مردم [به‌کلی] اجازه ندادی». او البته از روش آغاز محمدخان، در تنبیه مصرف‌کنندگان و فروشندگان شربت خشخاش، در زمان حضورش در ایران نیز چنین یاد می‌کند: «هر کسی را که از این شربت خوردی یا فروختی، سیاست کردی».

دولت مشروطه به‌ سال ١٢٨٩ خورشیدی لایحه تریاک را از تصویب مجلس گذراند که به موجب آن کشت تریاک در یک دوره زمانی هفت ساله کنترل می‌شد و بهره‌گیری از آن به تولید دارو محدود می‌شود؛ این کوشش قانونی اما دستاوردهایی گسترده همراه نداشت و بحران اعتیاد به موادمخدر در دو دهه بعد همچنان تداوم یافت.

دولت ایران به ‌سال ١٣٠٧ خورشیدی بر آن شد کاری جدی در زمینه کنترل اعتیاد گسترده به تریاک و دیگر ماده‌های مخدر انجام دهد. مجلس شورای ملی با تصویب «قانون انحصار تریاک» به دولت اجازه داد برنامه‌ای در این زمینه طراحی و اجرا کند؛ این برنامه‌ها هرچند با هدف نجات مردم از این معضل تاریخی تنظیم یافته بود، اما روایت‌ها و تحلیل‌هایی دگرگونه در این زمینه ارایه شده است؛ عبدالحسین نوایی در نوشتار «ماجراهای منع تریاک» می‌نویسد: «نباید تصور کرد که دولت برای نجات مردم از چنگ اعتیاد به موادمخدر، دست به چنین کاری زد. بلکه نظر دولت در طرح این لایحه، گرفتن تجارت تریاک از دست تجار داخلی بود برای تقویت بنیه مالی خود».

فرد ریچاردز، جهانگرد انگلیسی هنگام توصیف اصلاحات حکومتی در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول، حل مسأله تریاک را نیز در کنار «دارایی و مالیات و گمرک و تلگراف و ارتش و پلیس و حفاظت جاده» ازجمله کوشش‌های حکومت برای برداشتن گام‌هایی بزرگ در مسیر بهبود کشور برمی‌شمرد؛ هرچند آن را کافی نمی‌داند و تریاک را در کنار «توجه به مقام زن در جامعه» و «توجه به اجرای قوانین بهداشتی»، یکی از سه مسأله اصلی قلمداد می‌کند که «باید مورد توجه خاص قرار گیرد». او همچنین به کوشش‌های گذرای پاره‌ای حکومت‌های پیشین در مخالفت با تریاک، این‌گونه اشاره می‌کند: «در زمان سلطنت شاه عباس، تریاک در ایران دشمنان و مخالفانی پیدا کرد». این نقاش انگلیسی از آگاهی «صاحبان مقام» و «عده زیادی از کارمندان دولت و ایرانیان روشنفکر» در زمانه حضورش در ایران «از اهمیت و جدی بودن» مسأله «اعتیاد به تریاک» به‌عنوان «یک بدبختی و مصیبت ملی» یاد کرده، از ممنوعیتی در قوانین کشوری پرده برمی‌دارد که به موجب آنها «کارمندان دولت باید از کشیدن یا خوردن تریاک خودداری نمایند». ریچاردز سپس پیشینه آغاز چنین محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های قانونی را به روزگار مشروطه بازمی‌گرداند: «بیست‌سال قبل مجلس شورای ملی ایران روشی برای نظارت در این امر اتخاذ کرد». وی اما در تببین نافرجامی آن کوشش‌ها تصریح می‌کند: «منافع قطعی و بدون شرط و قید این کار هنگفت است و این موضوع که دولت بر این امر نظارت می‌کند به حل این مسأله کمک نکرده؛ زیرا این مسأله مهمی است».

«اغلب ایرانیان بکشیدن این سم مهلک عادت کرده‌اند و مخصوصا در خراسان شماره تریاکیان فوق‌العاده زیاد شده است... انحطاط اخلاقی در اروپا از افراط در مشروبات الکلی تولید میگردد ولی در ایران به‌واسطه اعتیاد بکشیدن تریاک ایجاد می‌شود و آدم تریاکی بی‌اراده و ضعیف‌النفس است و در کارها عزم و همتی بروز نمی‌دهد و بسا می‌شود که خانواده خود را بفقر و پریشانی رقت‌آوری مبتلا می‌کند و عجب‌تر اینکه روزبروز شماره تریاکیان در ایران زیادتر می‌شود».

سفرنامه از خراسان تا بختیاری/‌ هانری رونه دالمانی، جهانگرد و عتیقه‌شناس فرانسوی در دوره قاجار

  مخدرها در فرهنگ و ادب؛ تقبیح اجتماعی در باور و فرهنگ همگانی

با وجود رواج فراوان و همه‌گیری مصرف موادمخدر به‌ویژه تریاک، حشیش و مشتقات آنها در هزاره‌ها و سده‌های تاریخ ایران اما بررسی منابع ادبی و تاریخی نشان می‌دهد ایرانیان نه‌تنها به زشتی این کار آگاهی داشته که به‌ویژه شاعران و ادیبان از این‌گونه مواد تخدیرآمیز به بدی یاد کرده‌اند. فرد ریچاردز، جهانگرد انگلیسی هرچند تأکید کرده است: «اغلب شعرای قدیم ایران در تحسین یا تقبیح این دارو اشعاری سروده‌اند»، ابوالحسن احتشامی در نوشتار «تریاک و حشیش...» با اشاره به مثنوی مولوی در میان دیگر آثار شاعران ایران به‌عنوان «قدیم‌ترین ماخذی که در آن نام بنگ و حشیش رفته» از نگرش مذمت‌آمیز و تقبیح‌کننده مولوی نسبت به این‌گونه مواد سخن رانده است. او همچنین قطب‌الدین علامه شیرازی را در سده هشتم هجری دومین شاعری می‌نامد که به حشیش اشاره کرده و تن‌دادن به مصرف آن را «آلودگی» برشمرده است: «یک چند بیاقوت‌تر آلوده شدیم [/] یک چند پی زمرد سوده شدیم». احتشامی، «زمرد سوده» را در این بیت از رباعی شیرازی، کنایه از حشیش دانسته، زیرا «حشیش سبز و همرنگ زمرد است». محمدجعفر محجوب نیز در نوشتار «تریاک» با اشاره به بدشمردن افیون نزد شاعران و دانشوران تاریخ ایران، دگرگونی نام آن را از افیون به تریاک، در زدودن همین پندار بد درباره آن ماده مخدر قلمداد کرده است: «هنگامی که استعمال آن در ایران رونق گرفت و خوردن افیون با ترکیب‌های گوناگونی که از آن می‌ساختند... مذهب مختار عصر شد و وضیع و شریف و عارف و عامی خود را بدان آلوده یافتند، ناگزیر باید برای این ماده اسمی برگزینند که در عرف عام کمتر از افیون قبیح و مطعون باشد. اما چرا نام تریاک را که به معنی پادزهر بود بر افیون نهادند... افیون مسکنی قوی و موجب تخدیر اعصاب است و موقتا مایه آرامش می‌شود و پزشکان از هزاران‌ سال پیش بدین خاصیت آن پی برده بودند... بنابراین از باب تسمیه جزء به نام کل و نیز از جهت برداشتن نام منفور افیون از روی این ماده شومی که استعمال آن رواج عام یافته بود، آن را تریاک خواندند و از آن پس پادزهر تریاق نامیده شد و تریاک و تریاق که هر دو به یک معنی به کار می‌رفت دو مفهوم و دو مصداق جداگانه یافت». این تاریخ‌نگار، دگرگونی در نام ماده را به روزگار صفوی منتسب می‌کند.

ایرانیان از روزگار باستان، با وجود آگاهی از دستاوردهای تریاک و خشخاش در پزشکی و درمان دردها، البته نگرشی منفی نسبت به مصرف‌های غیردرمانی آن داشتند. آن‌گونه که نویسندگان نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران» تاکید کرده‌اند: «به علت آثار نامطلوب آن، ازجمله خلسه و تخدیر و مست‌کنندگی، ماده مخدر «بنگ» از نظر زردشت ناپسند و نکوهیده بوده است». به اعتقاد آنان، ایرانیان باستان «استفاده از بنگ را موجب گناه می‌دانستند». شاردن در توصیف وضع تریاکی‌ها در ایران عصر صفوی، از پنداری همگانی نسبت به آنان پرده برمی‌دارد: «نام افیون را که ایرانیان روی این ماده شوم و کشنده نهاده‌اند و ما لفظ اپیوم (Opium) را از آن گرفته‌ایم به معنی کاهنده و زداینده عقل است، زیرا مصرف آن به حقیقت مایه خفت خرد می‌شود، نام دیگر افیون تریاک است، و به کسانی که عادت به خوردن یا کشیدن تریاک دارند تریاکی می‌گویند که خطابی موهون است و همچنان که اگر کسی به ما مست لایعقل بگوید بدمان می‌آید، به شنیدن آن ناراحت و رنجیده‌خاطر می‌شوند».

هانری دالمانی در توصیف نگرش منفی جامعه نسبت به درویشان، افراط در کشیدن «تریاک و بنگ و حشیش» را یکی از عامل‌هایی برمی‌شمرد که در کنار دیگر ویژگی‌های شخصی و اجتماعی آنان، چنان تصویری از آنان نزد جامعه پدید آورده است. نگرش یک پزشک اروپایی نیز بر وجود چنین نگرش‌هایی در میان ایرانیان دلالت می‌کند. ادوارد پولاک در کتاب «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان»، به نگرش و باور همگانی جامعه نسبت به شیوه کشیدن تریاک با چپق‌های کوتاه همچون رسم مردمان سرزمین عثمانی اشاره کرده، می‌نویسد: «این کار در ایران کمتر از عثمانی شیوع دارد و چون اخلاق عمومی چنین کاری را طرد کرده است به صورت استثنا و درحال اختفای کامل بدان می‌پردازند». او البته معتقد است مصرف تریاک در ایران عمومیت دارد و چون پذیرش همگانی دارد، منعی برای آن پدید نیامده است اما حشیش را ماده‌ای مخدر می‌شناساند که برای مصرف‌کنندگانش سرشکستگی داشته است.

 * بخش دوم این پژوهش و نوشتار بلند به چگونگی تحدید تریاک و دیگر موادمخدر در روزگار معاصر اختصاص دارد و چهارشنبه آینده منتشر خواهد شد.

تریاک، چه سیمایی از جامعه و مردمان ایران

 در پنج سده گذشته پیش روی جهانگردان گذارده بود؟

تصویری که جهانگردان در دوره‌های گوناگون تاریخی در این زمینه، از ایران ارایه کرده‌اند، تلخ اما هشداردهنده و آگاهی‌بخش بوده است. جملی کارری، در دوره صفوی، تریاکیان را مردمانی «بیحال، رنگ‌پریده و کندذهن» توصیف می‌کند و نوشندگان کوکنار را چنان می‌نمایاند که پس از نوشیدن آن شربت مخدر، حالی دگرگون یافته، «تنها پس از زایل شدن اثر آن دوباره ادب و رفتار دوستانه را از سر می‌گیرند». ژان شاردن دراین‌باره تصویری تلخ پیش روی خواننده سفرنامه‌اش می‌گذارد: «سیر و تأمل در چهره و حالات و روحیات و اطوار کسانی که به خوردن شربت کوکنار عادت دارند به راستی انتباه‌آور و عبرت‌انگیز است. این افراد وقتی وارد این جایگاههای شوم و جانگزای می‌شوند دل‌مرده، افسرده، خاموش، لرزان و چنان بی‌حالند که به سختی قدم پیش می‌نهند، امّا وقتی دو یا سه فنجان از آن شربت بدفعل نوشیدند کج‌خلق‌تر، خشمگین، عصبی و درنده‌خو می‌شوند، از همه چیز بدشان می‌آید، و به کسانی که پیرامونشان نشسته‌اند بی‌اعتنایی می‌کنند. سقط می‌گویند، و آشوب و غوغا به پا می‌دارند. امّا پس از مدتی وقتی آن شربت زهرآگین اثر شوم خود را بخشید به دمسازی و آشتی‌جویی و شوخ‌طبعی روی می‌آورند، فرمانبر تمنیّات نفس خویش می‌شوند، به‌زعم خود شیرین‌زبانی و لطیفه‌پردازی می‌کنند. یکی قصه می‌گوید، یکی اشعار و داستان‌های خنده‌آور می‌سراید. یکی خود را قهرمان می‌نماید، دیگری بی‌بهانه می‌خندد. پس از مدّتی نوعی سستی و بی‌رمقی و خمودگی بر آنان عارض می‌شود. ایرانیان ظهور این حالت را خلسه می‌نامند... وقتی تماشاگری متفکّر از سر عبرت در مجمع کوکناریان درآید و از سر تأمّل به احوال ایشان بپردازد چنان می‌نماید که به تیمارستان درآمده است. این سیه‌ستارگان تیره‌روز پس از این که آثار شوم این شربت مشؤوم در وجودشان کاهش یافت راهی خانه می‌شوند». هانری دالمانی، در میان ترکمانان منطقه گرگان با طایفه‌ای از آنان با نام «گوکلان‌ها» روبه‌رو می‌شود که «بعضی از آنها بور و تعدادی نیز زرد پریده‌رنگ بودند». این جهانگرد فرانسوی، علت بدرنگی چهره‌هایشان را «اعتیاد شدید آنها به کشیدن تریاک» می‌داند، حتی زنان آن طایفه را نیز به کشیدن تریاک مبتلا می‌شناساند و سرانجام پس از دیدار آنها تصریح می‌کند: «می‌توان انتظار داشت که بزودی نسل آنها مضمحل شده و از میان برود».

  مشاغل تریاک

کشت خشخاش و تهیه تریاک در گستره‌های بزرگ در تاریخ ایران، همزمان که موجب گسترش مصرف آن در میان طبقه‌های گوناگون جامعه شده بود، در حوزه اقتصادی و بازرگانی به‌ویژه از روزگار صفوی بدین‌سو، یک شبکه بزرگ تجاری پدید آورد. این زنجیره، شغل‌هایی در جامعه ایران پدیدار ساخت که معیشت خود را در کشت خشخاش و تجارت تریاک و مشتقات آن می‌جستند. این مسأله تنیدگی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تریاک و دیگر موادمخدر را با رگ و پی جامعه ایران در گذر زمان موجب شده بود. شغل‌هایی نیز در سده‌های دور تاریخ ایران، تا پیش از تجاری‌شدن تریاک نیز البته وجود داشته است. نویسندگان نوشتار «اعتیاد و مصرف موادمخدر در قرون میانه تاریخ ایران» به نقل از ابن‌سینا از کسانی یاد کرده‌اند که «شغل آنان تولید تریاک و یا در حقیقت همان خشخاش بوده است و البته گاهی با مخلوط‌کردن کاهوی بیابانی دست به کلاه‌برداری نیز می‌زدند». کشاورزان و بازرگانی بسیار نیز با کشت خشخاش و تجارت تریاک توانسته بودند زنجیره‌ای از مشاغل گوناگون پیوسته با کار خویش در شهرها و روستاها پدید آورند که معیشت بسیاری از خانوارها را تأمین می‌کرد. محمدعلی رنجبر و مهدی دهقان حسام‌پور در «نوشتار تجاری‌شدن تریاک در اقتصاد دوره قاجار» به پاره‌ای بازرگانان ایرانی با لقب «بورژوازی کمپرادور» اشاره کرده‌اند که نماینده یا وابسته کمپانی‌های بزرگ تجاری بریتانیا در تجارت جهانی تریاک به‌شمار می‌آمدند. گردانندگان و کارگان شیره‌کش‌خانه‌ها، کوکنارخانه‌ها و قهوه‌خانه‌ها نیز از مصرف گسترده تریاک، سود بسیار برده، معیشت خود را برمی‌آوردند. عبدالحسین نوایی در نوشتار «ماجراهای منع تریاک» به «مشاغلی نکبت‌بار» همچون «زارع و تیغزن و تریاک‌مال و شیره‌پز و ساقی و تریاک‌گیر و خانه‌دار و قهوه‌چی و خرده‌فروش و تاجر» اشاره کرده است که «بر اثر کشت مداوم و توسعه روزافزون تریاک و تفنن افراد در استعمال موادمخدر بر حسب ذوق و سلیقه خود... در اشکال مختلف وافور، نگاری، چراغ» پدید آمده بود؛ وی تصریح می‌کند: «جمیع کثیری در این راه کار می‌کردند و خانواده‌های فراوانی از این قبل نان می‌خوردند».

نویسندگان نوشتار «واکنش تجار در برابر قانون تحدید تریاک» نیز تریاک (خشخاش) را «محصول عمده‌ زراعت ایران» برشمرده‌اند که قانون «تحدید تریاک» در‌ سال ١٢٨٦ خورشیدی زراعت و تجارت ایران را به مخاطره افکنده، موجب شده بود، بیشتر مردم ایران در روزگار قاجار که از راه زراعت و تجارت تریاک روزگار می‌گذراندند، با مشکل جدی معیشتی روبه‌رو شوند.

شهروند

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر