در حاشیه اظهارنظر رئیس سابق رسانه ملی/ چه کسی به سرافراز پاسخ میدهد؟
پای حرفهای کارمندان قدیمی پرستیوی و آیفیلم که بنشینید، هنوز بهترین مدیری که بالای سرشان بوده را «محمد سرافراز» میدانند.. ...
به گزارش دیده بان ایران، شهروند نوشت: پای حرفهای کارمندان قدیمی پرستیوی و آیفیلم که بنشینید، هنوز بهترین مدیری که بالای سرشان بوده را «محمد سرافراز» میدانند. مردی که معاونت برونمرزی صداوسیما را از بند رادیوهای افسردهکننده و بیخاصیت رها کرد و شبکههایی مدرن و تلویزیونی ساخت که در آن زمان، حرفی برای گفتن در سطح جهانی داشتند. محمد سرافراز ازجمله آدمهای تازه به دوران رسیده نیست که تازه رسانه دیده باشد و در نتیجه، حرفش با ذوقزدگی برای دیدهشدن باشد. او کمتر از دوسال مدیر رسانه ملی ایران بوده، به بسیاری از اطلاعات دسترسی داشته، مدیر متفاوتی در سازمان صداوسیما لقب گرفته و خلاصه برای اظهارنظرهایش -فارغ از راست و دروغ آن و میزان صحتش- باید بیشتر از حرفهای مطرحشده در تاکسیها تره خرد کرد.
۱. اینکه سرافراز تصمیم گرفته سکوت را بشکند و کمی شفاف درباره این سالهای پس از کنارهگیری از ریاست رسانه ملی حرف بزند، اقدام شایستهای است، ولی اینکه در میان این همه ژورنالیست بنام و چهرههای رسانهای مطرح، سراغ عبدالرضا داوری رفته و حرفهای داغش را با او مطرح میکند، درباره اهداف افشاگریهایش باید با دیده تردید نگریست. اگر او قرار بود با بیان این حرفها، غلطی را درست کند، شاید مراجعه به نهادهای قانونی یا اعلام آن از طریقی غیر از رسانه نشاندار منتسب به رئیس دولت نهم و دهم، تاثیر بیشتری میگذاشت. آیا پشت حرفهای سرافراز غرضهای تند سیاسی نهفته است؟
۲. اگر جهتگیریهای سیاسی را کنار بگذاریم، به افشارگریهای تند و اغراقشدهاش توجه نکنیم، بسیاری از نظرهای او را باید در قالب دیگری سنجید. بالاخره او از برخی سوءمدیریتها در صداوسیما و بهخصوص ماجراهای مالیاش سخن گفته، در این سالها عزتالله ضرغامی آنقدر درگیر توییتنویسیهای سیاسی، صبحانهخوری در اینستاگرام و کانال خمیازه در تلگرام بوده که پاسخ درستی به این ابهامات نداده است. از اغلب مدیر ان فعلی سازمان هم کسی توقع چندانی ندارد روبهروی اهالی رسانه بنشینند!
آنها درباره سرنوشت نود و نامه هزار روزنامهنگار هم نشان دادند که مایل به پاسخگویی نیستند، چه برسد به ابهامهای مالی. این وسط آنچه میماند و بیشتر از همیشه مثل خوره به جان هر شنوندهای میافتد، همین ابهامهاست. حرفهایی که باید جدیاش گرفت حتی اگر اغراض سیاسی پشت آن نهفته باشد.
۳. روش مألوف برخی مسئولان و دستاندرکاران این است که برابر حرفها (شما بخوانید اتهامهای مطرح شده) سکوت پیشه میکنند. میگذارند مشمول مرور زمان شود و آبها از آسیاب بیفتد. این کار یعنی بالانشینان روی فراموشکاری مردم حساب ویژهای باز کردهاند، اما اگر چنین روشی با وجود رسانههای نو جواب ندهد چه؟ نمیشود ابهاماتی را که از سوی مدیر قبلی (و نه هر آدم بیاهمیتی) مطرح شده، بیپاسخ رها کرد. اگر جواب قاطعی وجود دارد، جار بزنید. اگر یک اتهام بیاساس است، شکایت کنید و آن را علنی بگویید...
بدترین روش برخورد، همین رها کردن و اعتماد به فراموشی است. پاسخ دادن به نظرهای محمد سرافراز -امروز- باید مهمترین چالش افراد مطرحشده در آن مصاحبه باشد. سکوت همیشه بهترین واکنش نیست.