کد خبر: 80453
A

محمود میرلوحی: شهر قم به عنوان کانون شیوع ویروس کرونا تا حدی مساله را سیاسی و مذهبی کرد

عضو شورای شهر تهران: ضعف در مدیریت و اعتماد به رسانه‌های رسمی در برخی کشورها کنار فرصت‌طلبی‌های برخی بخش‌های اقتصادی چنین شرایطی را ایجاد کرده ‌است. کنار همه این مسائل از دست رفتن اعتبار رسانه‌های رسمی باعث شده که هر شایعه‌ای برای مردم باورپذیر باشد.

محمود میرلوحی: شهر قم به عنوان کانون شیوع ویروس کرونا تا حدی مساله را سیاسی و مذهبی کرد

به گزارش دیده بان ایران؛ این هفته‌ها بارها از مقامات و مسوولان و سایرین شنیده‌ایم که نباید کرونا را سیاسی کرد. اما مقصود از سیاسی شدن یک ویروس مسری چیست؟ مرز باریک میان خبر واقعی و جعلی این روزها مرز باریکی است. این باریک شدن مرز میان آنچه در عرصه خبر، «فیک‌ نیوز» خوانده می‌شود با آنچه اطلاعات متقن و موثق است برخلاف آنچه دست‌کم صدا و سیما اصرار دارد ادله اصلی بنامد تنها گسترده شدن فضای مجازی نیست؛ بلکه «سانسور»، «فقدان اطلاعات» و «سوءظن امنیتی به هر واقعه و رسانه‌‌ای» دست به دست هم می‌دهند تا اخبار جعلی یا حتی مراجع اطلاع‌رسانی غیررسمی اتفاقا باورپذیرتر شوند. در این فضا برخوردهای جریانی و سیاسی با یک واقعه بهداشتی و درمانی چون بیماری کرونا آسان‌تر و متداول‌تر خواهد شد و به تبع آن، این ویروس هم سیاسی‌. اما آنچه در این چرخه بسیار تاثیرگذار است «اعتماد عمومی» به دولت و در مجموع حاکمیت است که به نظر می‌رسد تحت تاثیر حوادث ماه‌های گذشته با سیر نزولی مواجه شده ‌است.

محمود میرلوحی، کنشگر سیاسی اصلاح‌طلب که با «اعتماد» به گفت‌وگو نشسته، توضیح می‌دهد که چرا برخورد با کرونا در ایران به باور او سیاسی شده و اینکه آیا تنها ضعف مدیریتی باعث کاهش اعتماد عمومی به مراجع اطلاع‌رسانی رسمی درمورد کروناست یا عوامل دیگری نیز در این روند دخیل بوده و هستند؟!

  این روزها تمام کشور و ارکان حاکمیت درگیر مدیریت ویروس کرونا است که شیوع پیدا کرده‌است. منتها مساله‌ای که هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی و اجتماعی با آن رو‌به‌رو هستیم، این است که شهروندان چندان به صحت اطلاعاتی که اتفاقا از مجاری رسمی منتشر می‌شود، اطمینانی ندارند. بعضا در برخی شهرها شاهد این بودیم که شهروندان به صورت گروهی برای مدیریت شرایط شهر یا منطقه‌شان وارد عمل شده‌اند و در این میان بعضا درگیری‌هایی نیز ایجاد شده ‌است. به باور شما چقدر این مساله سیاسی و به ‌صورت کلان مرتبط به کاهش اعتماد عمومی در وجوه مختلف است و چقدر ناشی از عدم‌اطمینان به کارایی توانمندی‌های بهداشتی و پزشکی؟

واقعیت این است که این ویروس کرونا، دنیا را به چالش کشیده ‌است. مبدا این ویروس چین بود و در کمال ناباوری وزیر بازرگانی آمریکا اعلام کرد شیوع این ویروس به نفع آمریکا است. بنابراین این ویروس از همان آغاز و پیش از ورود به ایران سیاسی شده ‌بود. چین هم به‌واسطه شرایط سیاسی اخبار محدودی را در این مورد به جهان مخابره کرد. بعد از آن در ایران که این ویروس شیوع پیدا کرد، همزمان پرواز‌ها به چین تداوم داشت. از سویی 2 رویداد مهم سیاسی پیش ‌رو داشتیم که همین هم باعث شد شیوع این بیماری از آغاز چندان جدی گرفته نشود. البته پیش از درگیر شدن جهان و ایران با ویروس کرونا، اتفاقاتی در ایران رخ داده ‌بود که در شرایط اعتماد عمومی تاثیرگذار بود. از جمله انهدام هواپیمای اوکراینی و حواشی که داشت دست به دست هم داد و در واقع این ویروس بعد از ورود به ایران سیاسی‌تر شد.

همچنین باید اشاره کنم که مدت‌ها است هر اتفاقی که در کشور رخ می‌دهد، برخی کاربران در فضای مجازی به آن دامن می‌زنند. به هر حال بخشی از کنشگری شهروندان در فضای مجازی نشات گرفته از عواطف و احساسات و نگرانی‌ها است که گاهی این هیجانات و احساسات باعث بزرگنمایی یه واقعیت می‌شود. در مورد شیوع ویروس کرونا هم این اتفاق رخ داد و مساله با نگرانی و دلهره بیشتر توام شد. اما کنار این احساسات و عواطف مردمی، جریاناتی نیز به ‌عمد در پی ایجاد تشویش و نگرانی هستند. آن هم به‌خاطر اینکه حاکمیت و نظام سیاسی کشور را قبول ندارند، حتی در شرایط بحران نیز از شرایط سوءاستفاده می‌کنند.

همچنین شهر قم به عنوان کانون شیوع ویروس کرونا تاحدی مساله را سیاسی و مذهبی کرد. تجمیع همه این اتفاقات باعث شد که ویروس کرونا به هیولای کرونا تبدیل شد. همان ‌طور که ملاحظه می‌کنید از یک طرف تصمیماتی گرفته می‌شود اما چراها و پرسش‌های بسیاری برای مردم وجود دارد که پاسخی برای آنها نمی‌یابند. از دیگر سو هم تصمیماتی که اتخاذ می‌شود با خنثی‌سازی رو‌به‌رو می‌شود. بنابراین می‌توان گفت مجموعه این عوامل در سیاسی شدن کرونا تاثیرگذار بوده‌است.

 سهم عقبه این بی‌اعتمادی را در مدیریت کرونا چقدر می‌دانید؟

بله. متاسفانه عقبه‌ای وجود دارد که بر این بی‌اعتمادی کنونی و ایجاد شایعه‌ها و حتی باورپذیر بودن آن برای مردم تاثیر داشته‌است. همچنین صدا و سیمای ما در برخورد با تمام مسائل آنقدر جناحی و سیاسی عمل کرده که امروز هر چقدر در این اوضاع تلاش کند تا اخبار را درست منتقل کند، باور آن برای برخی سخت است.

البته به نکته دیگری هم در این میان باید توجه کرد. در جریان زلزله کرمانشاه سلبریتی‌ها نقش خیلی مهم و موثری در زمان وقوع حادثه ایفا کردند و برخی از آنان تلاش کردند که از اسم و رسم‌شان برای افزایش کمک‌های مردمی استفاده کنند. در این میان برخی تلاش صادقانه داشتند اما برخی هم مشخص نشد بالاخره با این کمک‌های مردمی چه کردند. از آن زمان به بعد در جریان هر بحرانی برخی از سلبریتی‌ها به موضوع ورود پیدا کردند و هر آنچه خودشان تصور می‌کردند یا اطلاعاتی که به‌زعم خودشان از این‌سو و آن‌سو کسب می‌کردند را برای مردم تشریح می‌کردند. این مساله مرجعیت برخی رسانه‌های رسمی را زیر سوال می‌برد.

 در این میان و در شرایط بحرانی که اتفاقا برای تمام کشور حادث شده ‌بود، شاهد تداوم برخی سوداگری‌ها و سوءاستفاده بودیم. به نظر شما چرا این مساله در هر بحران تکرار می‌شود؟! آیا این اتفاق ناشی از یک فقر فرهنگی است یا سیاستگذاری‌ها به گونه‌‌ای نیست که گویی نهادها  برای مواقع بحران از آمادگی لازم برخوردار باشند؟

همان‌طور که اشاره کردید، پس از شیوع بیماری کرونا یک‌باره با کمبود اقلام بهداشتی چون ماسک و الکل و ژل ضدعفونی‌کننده و مواد شوینده مواجه شدیم. این کمبود اگر چه دلایل متعددی داشت اما بخش مهمی از آن به ‌دلیل احتکارهای صورت گرفته ‌بود. در مواردی حتی با افزایش قیمت سرسام‌آور مثلا برای زنجبیل یا لیموترش یا سیر مواجه شدیم که گفته می‌شد برای جلوگیری از ابتلا به کرونا مفید است. به هر حال نمی‌توان گفت به یک‌باره این اتفاقات رخ می‌دهد کما اینکه این الگوی ثابت در مواقع بحران بارها تکرار شده که نشان می‌دهد زمینه‌های جدی اجتماعی و سیاسی دارد. دولت و در مجموع حاکمیت باید تلاش کند در درجه اول شفاف عمل کند و همه موضوعات را با شفافیت و به‌ صورت کامل به اطلاع مردم برساند و اعتبار لازم را دوباره به دست بیاورند.

البته برخی اتفاقات همچون خالی شدن یک باره مغازه‌ها از اقلام بهداشتی و کمبود این وسایل و لوازم در همه کشورها ازجمله کره‌جنوبی یا ایتالیا نیز رخ داده ‌است. به هر روی باید این نکته را هم در نظر بگیریم که وقتی بحرانی به وقوع می‌پیوندد، تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات هیجانی نیز رخ می‌دهد. همچنین تجربه نشان داده این‌گونه بحران‌ها در شرایط اقتصادی تاثیر چشمگیری می‌گذارد. همان ‌طور که شاهد بودیم ویروس کرونا حتی وال استریت را هم تحت تاثیر قرار داد. بنابراین در این شرایط اضطراب و التهاب در کنش‌های مردم و بازار تاثیر می‌گذارد. از سویی ضعف در مدیریت و اعتماد به رسانه‌های رسمی در برخی کشورها کنار فرصت‌طلبی‌های برخی بخش‌های اقتصادی چنین شرایطی را ایجاد کرده ‌است. کنار همه این مسائل از دست رفتن اعتبار رسانه‌های رسمی باعث شده که هر شایعه‌ای برای مردم باورپذیر باشد. کما اینکه دیدم چندی پیش شایعه بستری شدن تعدادی بیماری کرونایی از یک ملیت دیگر در درمانگاهی در بندرعباس باعث آتش زدن و درگیری در آن منطقه شد. یعنی هم نگرانی و اضطراب مردم در بروز این‌گونه رفتارها تاثیر دارد هم کاهش اعتماد عمومی که باعث می‌شود فضای مجازی اعتبار بیشتری نسبت به مراجع رسمی خبری داشته ‌باشد. همین هم باعث شده اضطراب بیماری کرونا بیش از واقعیت باشد.

  البته به نظر می‌رسد که رویکرد مسوولان در برخورد با بحران نیز به این اضطراب‌ها دامن می‌زند. برای نمونه مردم به‌واسطه گسترش رسانه‌ها و دسترسی به فضای مجازی شاهد اقدامات دولت‌های دیگر برای شهروندان‌شان در جریان مدیریت کرونا هستند. مثلا چین مبدا شیوع این بیماری را قرنطینه می‌کند یا ایتالیا در تمام شهرها منع رفت ‌و ‌آمد ایجاد می‌کند. در واقع دولت‌ها اقداماتی سلبی انجام می‌دهند تا از شیوع بیماری جلوگیری کنند و شهروندان ایرانی نیز شاهد این اقدامات هستند. از سویی داخل کشور مشاهده می‌کنند که برخی اقدامات کشورهای دیگر را که اتفاقا جواب داده و مثبت بوده، بدون هیچ ادله متقنی زیر سوال می‌برند یا به ‌جای توضیح و تشریح ادله متقن مثلا می‌گویند قرنطینه کردن یک روش قرون وسطایی است و... در چنین شرایطی مردم میان اقدامات صورت گرفته داخل ایران با سایر کشورها مقایسه‌ای انجام می‌دهد و طبیعتا دچار نگرانی می‌شود و حال پرسشی که مطرح می‌شود این است که در این صورت چه باید کرد؟

در مواجه با بیماری کرونا 2 نکته دائما مطرح می‌شود. اول اینکه چرا به مردم واقعیت را نمی‌گویید؟دوم اینکه چرا قرنطینه و منع رفت‌و‌آمد ایجاد نمی‌کنید یا دست‌کم شهر یک میلیونی قم را قرنطینه نمی‌کنید؟ باید وزارت بهداشت به مردم توضیح دهد چرا زمانی که متوجه وسعت شیوع بیماری در قم شد، دست به این اقدام نزد. از سویی مردم نیز در برخی مواقع به توصیه‌های صورت گرفته عمل نمی‌کنند. فرض کنید که همان اوایل اسفندماه بیماری کرونا شیوع پیدا کرده ‌است. حالا که در آستانه یک ماهه شدن این بحران هستیم، همچنان شاهدیم مردم به سفر می‌روند و حتی به شهرهای بحرانی می‌روند. ضمن اینکه زیرساخت‌های لازم برای قرنطینه شهرها هم در کشور ما وجود ندارد و باید بپذیریم شرایط شهرها و کشورها با هم متفاوت است. بنابراین تصمیم‌گیری‌ها در زمان بحران نیز متفاوت می‌شود. قبول دارم که در ماه‌های اخیر شاهد اتفاقات ناخوشایندی بودیم مثلا اطلاع‌رسانی در مورد هواپیمای ساقط شده پس از ۳ روز انجام شد یا رسانه‌ ملی با رویکردی که اتخاذ کرده به باور و اعتماد عمومی آسیب‌هایی زده است اما در این شرایط ما باید بپذیریم که همه در یک کشتی نشسته‌ایم و اگر یک نفر آسیب ببیند همه آسیب می‌بینند. همه باید کمک کنیم از این شرایط بحرانی عبور کنیم و البته گله‌های‌مان هم جای خودش هست اما در این شرایط بحرانی باید به جریان اطلاع‌رسانی رسمی و کادر درمانی اعتماد کنیم. درواقع همه حرف من این است که همه سوءمدیریت‌ها، فشارهای خارجی، منفعت‌طلبی‌های داخلی، شایعه‌سازی‌های مجازی و... باعث تحت فشار قرار دادن کادر درمانی می‌شود و افزایش فشار بر آنها در چنین شرایطی وارد شده ‌است. درنتیجه سیاسی‌کاری در مورد کرونا باعث ایجاد اضطراب و نگرانی مردم و بحرانی‌تر شدن شرایط برای کادرهای درمانی می‌شود.

البته فراموش نکنیم که در فضای مجازی کنار دامن زدن به شایعه‌ها، کمک شایانی نیز انجام داده که راه‌اندازی برخی کمپین‌ها و پویش‌هایی همچون «در خانه می‌مانیم» یا کمک به سالمندان در زمان بحران یا همکاری مالکان با مستاجران از آن جمله بوده ‌است و نباید قدرت فضای مجازی در این زمینه مثبت را نادیده گرفت. در پایان تاکید دارم که اگر امید مردم را از بین ببریم، نباید منتظر اتفاقات خوشایند باشیم. آموزش و امید باید متن و بطن همه اظهارات ما باشد. نباید با این ویروس همکاری کنیم اما در کمال تاسف برخی با ساختن شایعه‌ها با کرونا همکاری می‌کنند./روزنامه اعتماد

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر