جزییات ماجرای قتل زنی که از یک تفنگدار دریایی سفارت آمریکا در سال۵۹ حامله بود
چهل سال قبل فروردین هزاروسیصدوپنجاهونه. اعظم دانشجوی بیستوسهساله دانشگاه تربیتمعلم در تهران به قتل رسید. برادرش عبدالناصر، او را به یکی از کوچههای خلوت خیابان ایرانشهر کشاند و خفه کرد. بعد با طناب، جسد بیجان خواهر را از میلههای یک خانه آویخت.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ علی ملیحی روزنامه نگار نوشت؛ عبدالناصر ساعتی بعد خود را تسلیم ماموران کلانتری کرد و گفت انگیزهاش از جنایت ناموسی است. گفت خواهرش نوزاد نامشروعی را باردار بوده و او برای پاک کردن لکه ننگ از دامان خانواده مرتکب جنایت شده است.
عبدالناصر درباره باردار بودن خواهرش راست میگفت.اعظم هنگام مرگ، نوزادی پنجماهه را باردار بود. نوزادی که در کالبدشکافی مشخص شد پسر بوده است. در نگاه نخست این حادثه دردناک یک جنایت ناموسی بنظر میآید اما قتل فجیع اعظم و طفلی که در شکم داشت، با یکی از مهمترین حوادث تاریخ معاصر ایران پیوند داشت: تسخیر سفارت آمریکا.
عبدالناصر به پلیس گفت که به گفته خواهرش، پدر نوزاد، مایکل مولر تفنگدار دریایی سفارت آمریکاست که آنروزها گروگان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود.اینچنین بود که وقتی اعظم به قتل رسید، هفتهنامه جوانانامروز خبر جنایت را با این تیتر بازتاب داد:«دختری که از جاسوس آمریکایی باردار بود چگونه بهدست برادرش به قتل رسید؟» جوانان امروز عکسی از مقتول منتشر کرد و زیرش نوشت:«اعظم دختری که بوسیله یک آمریکایی فریب خورد و بهدست برادرش به قتل رسید».عبدالناصر در شرح اقدام شیطانیاش به پلیس گفت:«از خواهرم خواستم قبل از اینکه به خوابگاه برود کمی با من قدم بزند. او قبول کرد و ما پس از اینکه چند خیابان را طی کردیم به خیابان ایرانشهر در نزدیکی لانه جاسوسی آمریکا رسیدیم.در خیابان ایرانشهر وارد یک کوچه خلوت شدیم و در همین کوچه من با خونسردی به طرف او رفتم و گلویش را در میان دستهایم گرفتم و فشار دادم…من فقط برای اینکه نطفه ننگین این جاسوس امریکایی را از دامن خانوادهام پاک کنم خواهرم را کشتم ..این جاسوس باید اعدام شود و به سزای اعمال ننگینش برسد.»
قصه زندگی غمبار اعظم پیشتر هم به صفحات مجلات راه پیدا کرده بود. آذرماه پنجاهوهشت، یک ماهی از گروگان گرفتهشدن دیپلماتهای آمریکایی بهدست دانشجویان پیرو خطامام میگذشت که یک خبر جنجالی منتشر شد. دختر جوان دانشجویی مدعی بود توسط یکی از گروگانهای آمریکایی باردار شده است. نشریه جوانان امروز گزارش جنجالی در این خصوص منتشر کرد با این تیتر که: «من از سرپرست تفنگداران دریایی سفارت آمریکا حامله هستم»
در این گزارش شرحی آمده بود از بازداشت دختر جوانی به نام اعظم توسط کمیته منطقه نه تهران به سرپرستی آیتالله شاهآبادی که در آن این جوان دانشجو در بازجوییهای خود در کمیته مدعی بود که یک ماه قبل از تسخیر سفارت آمریکا در پی یک رابطه با مایکل مولر سرپرست تفنگداران دریایی مستقر در سفارت آمریکا از او باردار شده است. در این گزارش جنجالی موضوع چنین روایت شده بود: « یک دختر دانشجو که با یکی از کارکنان لانه جاسوسی آمریکا در تهران قبل از تصرف این محل رابطه داشت از او به کمیته منطقه نه شکایت کرد و مدعی شد که از آن گروگان آمریکایی حامله است…این دختر مدعی است که برای تقویت زبان انگلیسی با یک خانواده آمریکایی رابطه داشته که در جریان آن با مایکل مولر آشنا شده و به وسیله وی مورد تجاوز قرار گرفته است…..عبدالله طهماسبی سرپرست پاسداران و معاون کمیته درباره دستگیری این دختر اظهار داشت: یک دختر جوان که خود را دانشجو معرفی می کرد دو بار به کمیته تلفن کرد و با آیت الله شاهآبادی سرپرست کمیته صحبت کرد و مشخصات دختر دانشجوی دیگری را داد و گفت که دختر مزبور با سفارت امریکا و گروگانهای آن ارتباط دارد. ما طبق آدرس و مشخصاتی که دختر تلفنکننده در اختیار آیتالله شاهآبادی گذاشته بود به محل رفتیم و تحقیق کردیم اما خانم الف در خوابگاه نبود. تحقیقات ما در این زمینه ادامه داشت تا اینکه ساعت یک بامداد شانزده آذر این دختر را به اتفاق جوانی به نام مرتضی دستگیر کردیم…در بازجویی معلوم شد آنها زن و شوهر نیستند و هویت آنها برای ما مشخص شد و فهمیدیم که الف همان دختری است که ما دربارهاش تحقیق میکردیم الف در بازجویی به همه چیز اعتراف کرده و در ضمن شکایتی نیز از مایکل مولر امریکایی تسلیم کمیته کرده است که ما به شدت آن را پیگیری میکنیم….»
در ادامه این گزارش اعظم نیز شرح کوتاهی از چگونگی آشناییاش با مولر در تابستان همان سال داده بود. او گفته بود برای تقویت زبان انگلیسی با یک خانواده آمریکایی آشنا شده و وقتی همراه آنها در رستوران سفارت آمریکا شام میخورده، با مایکل مولر مراوده پیدا کرده. این مراوده و دوستی پس از چند دیدار به ملاقات در آپارتمان مایکل انجامیده و جنبه عاشقانه یافته است. اعظم گفته بود برای دیدن مولر به سفارت آمریکا رفتوآمد داشته و مایکل برای صحبت با او به خوابگاه دانشجوییاش تلفن میکرده است.
اعظم در آخر گفته بود: «آخرین باری که من مایکل را دیدم دو روز قبل از ماجرای تصرف سفارت و گروگانگیری کارکنان سفارت بود و از آن روز به بعد دیگر ارتباط ما قطع شد….از دانشجویان پیرو خط امام انتظار دارم اگر مایکل مولر جاسوس است او را محاکمه کنند و به سزای اعمالش برسانند و اگر جاسوس نیست آزادش کنند تا با من ازدواج کند و آبروی مرا حفظ کند. اگر این کار را نکند شکایتم را همچنان تعقیب خواهم کرد چون شکایتی در این باره تسلیم آیتلله شاهآبادی کردهام.» انتشار این گزارش بازتاب گستردهای داشت تا جایی که دانشجویان پیرو خط امام از این مجله به دلیل انتشار این گزارش شکایت کردند اما موضوع در میان سایر اخبار مربوط به سفارت گم شد.
ماجرای اعظم ، چندماه بعد با خبر قتلش دوباره به مطبوعات راه یافت. بعد از اینکه برادر اعظم به قتل اعتراف کرد و از مولر آمریکایی شاکی شد، پروندهای علیه این آمریکایی به جریان افتاد. علیاکبر پروانه بازپرس جنایی تهران، در مصاحبههایی اعلام کرد حتی اگر گروگانها آزاد شوند،مایکل مولر تا برگزاری دادگاه به اتهام روابط نامشروع با اعظم در ایران خواهدماند. موضوعِ وارد شدن اتهام تجاوز جنسی به تفنگدار گروگانگرفتهشده، همان زمان در مطبوعات امریکایی نیز بازتاب داشت. بهخصوص صحبتهای آقای پروانه که در مصاحبههایش از خانواده مایکل خواسته بود برای گرفتن رضایت از خانواده اعظم به ایران بیایند. پروانه گفته بود که با تفنگدار گروگانگرفتهشده ملاقات کرده و او رابطه جنسی با مقتول را تکذیب کرده اما گفته که مقتول را میشناخته و او برای یادگیری زبان انگلیسی به سفارت رفتوآمد داشته و در میهمانیهای او و همقطارانش شرکت میکرده است. در لابلای مطبوعات سخن از دفترچه خاطرات کشفشده اعظم به میان بود که در آن قصه رابطه عاشقانهاش با مولر را نوشته است. به رغم این جنجالهای مطبوعاتی، مایکل مولر همراه سایر گروگانهای آمریکایی در دیماه سال پنجاهونه ایران را ترک کرد و عبدالناصر قاتل اعظم نیز مجازات نشد. آقای مولر که حالا هفتادسال دارد در ایالت نوادای آمریکا به تجارت عتیقه مشغول است و هر سال به مناسبت سالگرد اشغال سفارت با مطبوعات آمریکایی مصاحبه میکند. اما عبدالناصر برادر اعظم که آن روزها ساکن انزلی بود، امروز باید شصتواندی ساله باشدحالا کجاست؟ نمیدانیم.