کد خبر: 89120
A

نقش عمان در صلح خاورمیانه از دوره زمامداری سلطان قابوس تا کنون

گفته می شود عمان از دوران سلطان قابوس به این سو نقشی تعیین کننده در سیاست های کشورهای خاورمیانه و عربی داشته است. بسیار شنیده ایم که از عمان به عنوان سوئیس خاورمیانه یاد می کنند.

نقش عمان در صلح خاورمیانه از  دوره زمامداری سلطان قابوس تا کنون

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ وحید عذیری کارشناس روابط بین الملل نقش عمان و سلطان قابوس در صلح منطقه یادداشتی نوشته است؛ متن آن را در ذیل می خوانید

گفته می شود عمان از دوران سلطان قابوس به این سو نقشی تعیین کننده در سیاست های کشورهای خاورمیانه و عربی داشته است. بسیار شنیده ایم که از عمان به عنوان سوئیس خاورمیانه یاد می کنند.

اما سوئیس در معادلات اروپا چه نقشی دارد و چرا این نقش را برای عمان قائل هستند؟

بی‌طرفی سوئیس یکی از اصول اصلی سیاست خارجی کشور سوئیس است که ابراز می‌کند، سوئیس در درگیری‌های مسلحانه بین سایر کشورها مداخله نمی‌کند. این سیاست توسط خود سوئیس برقرار شده‌است و برای تأمین امنیت خارجی و تقویت صلح به کار گرفته می‌شود.

 عمان با رهبری سلطان قابوس به دلیل نقشی که در بحران‌های دهه‌های اخیر در خاورمیانه داشت به «سوئیس خاورمیانه» معروف شد. در این بین، همیشه نقش قابوس بن سعید آل بوسعیدی به‌عنوان میانجی در موضوعاتی که با ایران در ارتباط بود پررنگ توصیف می‌شد.

چرا به عمان سوئیس خاورمیانه می گویند؟

عمان قدیمی ترین کشور مستقل جهان عرب و یکی از سنتی ترین کشورهای منطقه خلیج فارس است که تا دهه ۱۹۷۰ از جمله منزوی ترین کشورها بود.

عمان در گوشه جنوب شرقی شبه جزیره عربستان قرار گرفته و موقعیت راهبردی مهمی در دهانه خلیج فارس دارد. حاکمیت دولت عمان بر بخش جنوبی تنگه هرمز و نزدیکی خطوط بین المللی کشتیرانی به این منطقه، این کشور را از نظر راهبردی در شرایط ویژه ای قرار می دهد که اهمیت آن برای کلیه کشورهای منطقه و حتی برای کشورهای خارجی که به نحوی به نفت و بازارهای خلیج فارس وابستگی دارند، تردید ناپذیر است .

در قرن‌های گذشته، عمان یک امپراتوری بود و در اوج قدرت در قرن نوزدهم قلمرو آن تا ساحل شرقی آفریقا را نیز شامل می شد و با نفوذ پرتغال و بریتانیا در خلیج فارس و اقیانوس هند رقابت می کرد.

 

سالهاست سلطنت عمان را به خاطر دیپلماسی مبتنی بر صلح این کشور و گرایش آن به بی طرفی و نقش میانجی گری آن در منطقه با نام مستعار «سوئیس خاورمیانه» می‌شناسند. عمان توانسته است، به رغم قرار داشتن در یک منطقه جغرافیایی حساس و پرتنش ، دهه ها دور از جدال و دردسر باقی بماند و حتی بارها نقش میانجی را برای همسایگان خود بازی کرده است.

سیاست "دوستی با همه و دشمنی با هیچ کس" به این کشور اجازه داده تا از نظر اقتصادی توسعه یابد. در موضوع تنش دو و نیم ساله در شورای همکاری خلیج فارس میان امارات، بحرین و عربستان از یک طرف و قطر از طرف دیگر در این اختلافات، طرفداری از کشوری نکرده است.

عمان  حتی در سال های اخیر و در زمان حکومت سلطان قابوس حتی محل مذاکرات میان عربستان و "جنبش انصارالله" یمن بوده است.

بسیاری از تحلیلگران عمانی معتقدند که بدون عمان، منطقه دچار هرج و مرج خواهد شد و در عین حال می گویند که اصرار این کشور بر حفظ بیطرفی، شرکای منطقه ای و بین المللی عمان را خشمگین می کند و این مسئله ممکن است پیامدهایی برای این کشور داشته باشد.

چنانچه بخواهیم دولت های حاشیه جنوبی خلیج فارس را بر اساس واقع بینی دیپلماتیک مبتنی بر آینده نگری و حضور در نظام های منطقه ای رتبه بندی کنیم، قطعا سلطان قابوس در حدود ۵۰ سال حکمرانی بر عمان، امتیازات ویژه ای به لحاظ درک عمیق تحولات منطقه و جهان داشت و به همین دلیل ویژه ، ممکن است جانشین وی با مشکلاتی روبرو شود.

اما چرا سلطان عمان از زمانیکه حکومت را در دست گرفت با وجود همه فراز و نشیب‌ها رابطه خوبی با ایران داشت؟

 

سلطان قابوس، در نوامبر ۱۹۴۰ در شهر صلاله عمان به‌دنیا آمد و در ۱۶ سالگی برای آموزش‌های نظامی به بریتانیا رفت.وی در سال ۱۹۷۰ در یک کودتای بدون خونریزی به‌جای پدرش، سلطان سعید بن تیمور آل بوسعیدی، بر تخت پادشاهی نشست. این کودتا با هدف پایان دادن به انزوای کشور و استفاده از درآمد نفتی برای نوسازی و توسعه انجام گرفت. سلطان ۳۰ ساله در آن زمان گفته بود که این کشور دیگر با ‌عنوان «مسقط و عمان» شناخته نمی‌شود بلکه نام خود را به «سلطان‌نشین عمان» تغییر می‌دهد تا بهتر منعکس‌کننده وحدت سیاسی این کشور باشد.

اما زمانی که سلطان جوان بر تخت سلطنت نشست، نخستین چالش او شورش ظفار بود که ایران نقش کلیدی در حل این بحران داشت.

 

شورش یا نبرد ظفار به نبرد بین چپ گرایان و مارکسیست‌های عمانی با حکومت سلطنتی این کشور در استان ظفار واقع در جنوب غربی عمان گفته می‌شود اما این نبرد پنج سال قبل از اینکه سلطان قابوس به تخت پادشاهی برسد، آغاز شده بود.

 

جنبش آزادی‌بخش ظفار در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴) به‌طور رسمی آغاز انقلاب مسلحانه در عمان را اعلام کرد. آن‌ها در مدت کوتاهی توانستند بخش‌هایی از استان ظفار را از کنترل حکومت مرکز خارج کنند و پبشروی‌های خود را تا سال ۱۹۷۲ ادامه دادند. در این زمان بود که سلطان جوان حکومت خود را در خطر سقوط می‌دید. او به طور رسمی در تابستان همان سال (تیر ۱۳۵۱) با اعزام نماینده‌ای به تهران از شاه ایران درخواست کمک کرد. طبق برخی اسناد، دولت‌های واشنگتن و لندن در ترغیب ایران به حضور نظامی در عمان نقش داشتند.

 

در اواخر پاییز ۱۹۷۲ (۱۳۵۱) یگان‌های نظامی ایران به عمان رهسپار شدند. این حضور نظامی دقیقا سه سال طول کشید تا تمام بخش‌های استان ظفار از جمله شهر صلاله مرکز استان به تصرف نیروهای ایرانی درآمد و آن را به ارتش عمان واگذار کردند.

 

طبق گفته برخی مورخان این جنگ تلفات سنگینی برای دو طرف داشت اما دولت وقت ایران هیچ گاه شمار کشته‌های خود را در این نبرد اعلام نکرد. محمدرضا شاه تنها یکبار در سال ۱۳۵۴ یعنی چند ماه پس از پایان نبرد ظفار در پاسخ به سوال یک خبرنگار، تعداد سربازان ایرانی کشته شده در این عملیات سه ساله را ۵۰ نفر ذکر کرد. با این حال برخی منابع تعداد کشته شده‌های نیروهای ارتش شاهنشاهی در این نبرد را بیش از ۷۲۰ نفر ذکر کرده‌اند.

 

محمد رضا شاه و سلطان قابوس درباره نبرد ظفار چه گفتند؟

محمد رضا شاه پس از پایان این نبرد در سخنانی که در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۵۵ در روزنامه کیهان منتشر شده بود، گفت که بدون دخالت ما، ظفار به یک آنگولا تبدیل می‌شد.

شاه ایران در سال دوم دخالت ایران در عمان در سخنانی که تیرماه ۱۳۵۳ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، گفت: «سلطان عمان کاملا تنها بود و هیچ‌کس به وی کمک نمی‌کرد. در آنجا وحشی‌های بدبخت ظفاری وجود داشتند که به خود، نام ارتش آزادیبخش داده بودند».

 

از سوی دیگر سلطان قابوس در یک نشست خبری در ابتدای خرداد ۱۳۵۳ گفت: «عمان حق داشته است که از ایران چنین کمکی را دریافت کند؛ زیرا ایران یک کشور اسلامی و علاوه بر آن، کشوری دوست و همسایه است و قبول کمک از چنین کشوری، بسیار عاقلانه و منطقی بوده است».

 

سلطان قابوس در گفت‌وگویی دیگر با مجله آخرالساعه چاپ قاهره که در روزنامه اطلاعات در شهریور ۱۳۵۳ منتشر شد، گفت: «عمان از ایران کمک خواست و ایران نیز فورا و بدون درنگ پاسخ داد. هرکسی به ما کمک کند، شایسته تشکر و سپاس است.»

 

پس از آنکه در آبان ۱۳۵۳، در جامعه عرب پیشنهادهایی به‌منظور تشکیل یک ارتش متحد عرب برای اعزام به ظفار و جایگزینی آن با ارتش ایران مطرح شد، طبق آرشیو وزارت امور خارجه، قیس الزواوی، وزیر امور خارجه عمان، به سفیر ایران در مسقط اینگونه پاسخ داد: «برادران عرب همیشه خوش دارند به‌جای عمل حرف بزنند. کدام یک از کشورهای عربی قادر است که مثل دولت شاهنشاهی به عمان کمک کند؟»

 

سلطان عمان همچنین در بیانیه‌ای که به‌منظور اعلام پایان نبرد ظفار منتشر شد، از ایران تشکر کرده بود.

 

نقش سلطان قابوس در جنگ ایران و عراق

عمان پس از انقلاب ایران برخلاف همسایگانش در خلیج فارس، راه خصومت را در پیش نگرفت و در ژوئن ۱۹۷۹ (تیر ۱۳۵۸) یوسف بن علوی معاون وقت وزارت خارجه عمان را برای اطمینان از برقرار بودن توافق‌های پیشین با ایران راهی تهران کرد ولی با مشاهده فضای انقلابی ایران دست خالی به کشورش بازگشت و سطح روابط بین دو کشور به کاردار کاهش یافت.

 

عمان در آن زمان با دور شدن از ایران، در ۲۱ آوریل ۱۹۸۰ و چند ماه پیش از جنگ ایران و عراق با آمریکا قرارداد مشترک نظامی امضا کرد و چند ماه بعد به این کشور اجازه داد که در عملیات طبس برای رهاسازی گروگان‌های خود از پایگاه هوایی جزیره مصیره استفاده کند.

در تلگرامی به تاریخ ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۰ که سفارت آمریکا در مسقط به وزیر امور خارجه این کشور ارسال کرده بود درباره تصمیم عمان مبنی بر احتمال دراختیار گذاشتن امکانات این کشور به عراق برای حمله به ایران صحبت و پیشنهاد شده بود که ایالات متحده آمریکا باید به‌منظور ارتقای ثبات منطقه‌ای از عمان بخواهد بی‌طرف باقی بماند. این موضوع باعث شد که عمان در جنگ ایران و عراق از تصمیم اولیه خود عقب نشینی کند برخلاف بسیاری از دولت‌های منطقه بی‌طرف باشد.

 

حتی در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق، این سلطان‌نشین به بهبود روابط با تهران ابراز تمایل کرد. حتی این کشور به دنبال میانحی‌گری میان عراق و ایران بود. عمان در جنگ نفت‌کش‌ها جانب ایران را گرفت و با آمریکا همکاری نکرد.

 

پس از انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران، بیل کلینتون رئیس جمهوری وقت آمریکا از طریق عمان برای ایران نامه‌ای ارسال کرد و از سوی دیگر محمد خاتمی در سال ۱۳۸۳ به عنوان رئیس جمهور ایران وارد عمان شد. او بلندپایه‌ترین مقامی بود که پس از انقلاب اسلامی به عمان سفر کرد.

اما نخستین سفر سلطان قابوس به ایران پس از پیروزی انقلاب به مرداد سال ۱۳۸۸ بر می‌گردد که تنها دو ماه از انتخابات جنجالی سال ۸۸ می‌گذشت گرچه این سفر در سایه اعتراض‌ها کم رنگ شده بود اما در نهایت از آن به‌عنوان فصل جدیدی از روابط میان ایران و عمان یاد می‌شود و این سفرها در سطح سران ادامه یافت و سلطان عمان بار دیگر در سال ۱۳۹۲ به ایران سفر کرد و با مقامات ایرانی گفت‌وگو کرد. در پاسخ به این سفر نیز حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران به عمان سفر کرد. این سفر سه سال بعد نیز تکرار شد.

نقش سلطان قابوس از چه زمانی پر رنگ شد

عمان از سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) نقش پررنگ‌تری را در سیاست خارجی در موضوعات مربوط به ایران ایفا کرد.پس از آن که در آذرماه سال ۱۳۹۰ عده‌ای به سفارت بریتانیا در تهران حمله و آن را تخریب کردند، بریتانیا در واکنش به کارمندان وزارت خارجه ایران دستور داد که لندن را ترک کنند.

 

شش ماه پس از این اتفاق علی‌اکبر صالحی، وزیر وقت امور خارجه ایران اعلام کرد که در زمان غیبت کارمندان وزارت خارجه در بریتانیا، عمان به عنوان حافظ منافع ایران عمل خواهد کرد. عمان تا سال ۲۰۱۴ این نقش را ایفا کرد.عمان این نقش را در ارتباط با کانادا که سفارت خود را در سال ۲۰۱۲ در ایران بست بازی کرد. وزارت خارجه کانادا در همان سال، عمان را حافظ منافع ایران در این کشور معرفی کرد.این اتفاق‌ها در حالی رخ می‌داد که همزمان عمان روابط نزدیکی با ایالات متحده آمریکا داشت.

 

نظر  رهبری ایران درباره سلطان قابوس

زمانیکه پای سلطان قابوس پس بیش از سه دهه بعد از انقلاب به تهران باز شد ملاقات‌هایی نیز با آیت الله علی خامنه‌ای رهبر ایران داشت.

 

رهبری که اغلب با زبان انتقادی درباره رهبران عرب منطقه صحبت می‌کند، در سال ۱۳۹۴ زمانیکه در جمعی در حال تشریح تاریخچه مذاکرات هسته‌ای بود، از سلطان قابوس با عنوان «یکی از محترمین منطقه» نام برد و گفت: «یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیس‌جمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما می‌خواهیم مساله‌ هسته‌ای را با ایران حل و فصل کنیم و تحریم‌ها را هم می‌خواهیم برداریم.»

 

بعدها مقام‌های ایران اعلام کردند که این فرد که در سخنان خامنه‌ای بدون ذکر مستقیم نامش مطرح شده، سلطان قابوس بوده است.با این حال برخی از رسانه‌ها در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای ایران در سال ۱۳۹۰ اعلام کردند که آقای خامنه‌ای درخواست تماس تلفنی سلطان قابوس را رد کرده است.

 

نقش در آزادی زندانیان دوطرف

یکی از کارهای سلطان قابوس، نقش پررنگ در آزادی زندانیان ایرانی و آمریکایی عنوان می‌شود. از مهمترین موارد، آزادی سه کوهنوردان آمریکایی بود که پس از انتخابات جنجالی سال ۱۳۸۸ در ایران بازداشت و متهم به جاسوسی شدند. یکی از این کوهنوردها یکسال پس از بازداشت با پیگیری عمان آزاد شد و دو نفر دیگر یکسال بعد حکم آزادی گرفتند.

 

پیش از این نیز عمان در ماجرای آزادی ملوانان‌های بریتانیا در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) نقش داشت. ۱۵ ملوان بریتانیا فروردین ۱۳۸۶ در آب‌ها خلیج فارس از سوی نیروی دریایی سپاه پاسداران بازداشت شدند که با میانجگیری‌های بین‌المللی از جمله میانجیگری عمان آزاد شدند.

 

این نقش تنها به میانجیگیری برای آزادی غیر ایرانی‌ها محدود نشد بلکه در چندین مورد ایرانی‌ها با واسطه‌گری عمان آزاد شدند. از جمله این افراد می‌توان به نام‌های مجتبی عطاردی، شهرزاد میرقلی‌خان و نصرت‌الله تاجیک اشاره کرد.

 

فراهم کردن شرایط مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا

یکی از نقش‌های مهم عمان در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ ذکر می‌شود. طبق نوشته روزنامه وال استریت ژورنال، کلید مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در پرونده هسته‌ای در اواخر سال ۲۰۱۱ خورد. طبق گزارش سال ۲۰۱۳ این رسانه، جان کری در دسامبر سال ۲۰۱۱ یعنی زمانیکه ریاست کمیته روابط خارجی سنای آمریکا را بر عهده داشت، گفت‌و‌گوهای محرمانه‌ای‌ را با سلطان عمان را پیگیری می‌کرد و از وی خواسته بود تا شرایط انجام دیدارهایی در سطح بالا بین مقام‌های ایران و آمریکا انجام شود. در نهایت این تلاش‌ها به نتیجه رسید و ایران و آمریکا در عمان در سال ۲۰۱۲ مذاکرات محرمانه‌ای را انجام دادند.

 

علی اکبر صالحی که در آن زمان وزیر خارجه ایران بود در سال ۱۳۹۴ در گفت‌وگویی با روزنامه ایران گفته بود: « از طرف ما آقای خاجی، معاون اروپا و امریکای وزارت خارجه به همراه چند نفر از مدیران کل، برای مذاکره به عمان اعزام شدند. امریکایی‌ها در نخستین جلسه متعجب شده و گفته بودند که «ما اصلاً باور نمی‌کنیم، این اتفاق افتاده است؛ فکر کردیم عمان شوخی کرده؛ ما برای صحبت با شما، اصلاً، آمادگی نداریم!»

 

این مذاکرات محرمانه در نهایت به مذاکرات علنی در مسقط بین وزرای خارجه آمریکا و ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۴ کشیده شد و ادامه پیدا کرد.

 

عمان در ماه‌های اخیر نیز به تلاش‌های دیپلماتیک و میانجی‌گری خود در منطقه در ارتباط با ایران ادامه داد و سفرهای دیپلماتیک مقام‌های دو کشور برقرار بود. به طوریکه یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان که زمانی در جنگ ظفار مقابل پادشاهی عمان بود اما هم اکنون چند دهه است که به‌عنوان دست راست سلطان در سیاست خارجه شناخته می‌شود، ماه گذشته به ایران سفر کرده بود تا شاید راهی برای کاهش‌های رو به افزایش در منطقه خاورمیانه پیدا کند.

 

به باور ناظران و کارشناسان سلطان قابوس در پنج دهه سلطنت نقش غیر قابل انکاری در سیاست خارجی ایران داشت.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر