گریه

  • محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه:

    محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه گفت: یک جامعه مداحان وجود دارد که زیر نظر سازمان تبلیغات قرار دارد. این سازمان باید در برابر این مسائل پاسخگو باشد زیرا از آن‌ها حمایت می‌کند. رئیس سازمان تبلیغات اسلامی باید بیاید و تکلیف این مساله را روشن کند.

  • «می‌خواهم گریه کنم»، جمله مشترک نماینده دادستان و متهم هادی رضوی در دادگاه دوم بود، اما با یک تفاوت! نماینده دادستان می‌خواست برای برخی موضوعات پرونده گریه کند و متهم ردیف اول خواست از خوشحالی بابت برگزاری دادگاه علنی و بیان دفاعیات خود گریه کند! دیروز نماینده دادستان به رضوی نهیب زد که «ما تو را داماد نتانیاهو نمی‌دانیم و برخلاف آنچه فکر میکنی، آدم مهمی نیستی و فقط یک مفسد اقتصادی هستی!»

  • نماینده مردم نیشابور و فیروزه اظهار داشت: چرا شرایط امروز جامعه اینگونه شده؟ چرا همه ناله و زاری می کنیم، قدیم ها اگر کسی گریه می کرد و مشکلش را می گفت همه به دنبال حل مشکل بودند اما امروز همه فقط بیننده و شنونده ایم و همه دچار یک بیماری بی تفاوتی شده ایم ومتاسفانه همه ما در نظام اقتصادی و پولی درگیر هستیم.

  • یلم پورشه ای که تصادف کرد و راننده آن دختری بود که می گفت" کشتم که کشتم، می دونید پدرم کیه! دست دست می چرخد همین موضوع سبب شد تا مالک قبلی خودرو در تماس با رسانه ها به شرح بخشی از واقعایات پرداخت. او درباره خودرو پورشه خود به گفت: «من این خودرو را حدود پنج ماه پیش به شخص دیگری به طور قسطی فروختم. آن شخص، پدرِ راننده بوده که ابتدا فرار کرده و حالا دستگیر شده است. من هیچ ارتباطی با آن‌ها ندارم و از آن‌ها نیز دست خط دارم که خودرو به صورت اجاره به تملیک نزد آن‌ها است تا قسط‌هایشان را به صورت کامل پرداخت کنند. به همین دلیل خودرو هنوز به نام من است اما در رهن فرد دیگری بوده. تا آنجا که من خبر دارم، پدر راننده خبر نداشته که پسرش پورشه او را بیرون برده. آنگونه که ما شنیدیم وقتی که او خواب بوده، پسرش به طور مخفیانه پورشه او را بیرون می‌برد و تصادف می‌کند. آن پسر از ترس پدرش و فاجعه‌ای که رخ داده فرار می‌کند. پدرش صبح که از خواب پا می‌شود و از هیچ جا خبر نداشته. زمانی که به پارکینگ می‌رود، می‌بیند ماشین‌اش نیست و فکر می‌کند آن را دزد برده. با پلیس تماس می‌گیرد تا گزارش سرقت دهد که متوجه می‌شود خودروی‌اش به دلیل تصادف، توقیف شده است....» بنابراین با این صحبت‌ها مشخص می‌شود گمانه‌زنی‌های اولیه مبنی بر اینکه صاحب هر دو خودرو پروشه، آن دختر بوده اشتباه است. یک خودروی پورشه متعلق به پدر دختر بوده و یک خودروی پورشه متعلق به پدر پسر. آن پسر نیز طبق گفته پلیس، گواهینامه نداشته است.

  • این روزها شغل های زیادی بهشت زهرا به وجود امده است برای نمونه با پرداخت پول روشن کردن شمع، شستن مزار و گل کاری را به غریبه ها سپرده می شود. انسان ها با بهانه مشغله زیاد و برای اینکه عذاب وجدان نداشته باشند که بر سر خاک عزیزان خود نمی روند، با پرداخت پول به دیگران زحمت شستن مزار و گل کاری را می دهند افرادی که متوجه این خلاء ها شده اند برای تبلیغات شستن مزار کارت های تبلیغاتی نیزچاپ می شود تا مشتری های بیشتری را جذب کنند. یکی از کارت های تبلیغاتی که بدون هیچ اسم و رسمی هم است و به شعر « برمزارم بیا... یادم کن بخوان سوره ای شادم کن» مزین شده است تبلیغ روشن کردن شمع، گل کاری و شستن با گلاب را تبلیغ کرده است.

  • شیردهی فرایندی است که بسیاری از خانم ها بعد از به دنیا آمدن نوزاد با آن دچار مشکل می شوند؛ اما علت اینکه برخی نوزادان به خوبی شیر نمی خورند چیست؟

  • مرجع تقلید شیعه با بیان اینکه تا همکاری عموم مردم نباشد، مشکلات مردم سیل زده حل نخواهد شد گفت: باید در سراسر کشور مراکزی برای جمع آوری کمک های مردمی تشکیل شود و وجوهات مردم جمع آوری و در آن مناطق هزینه شود.

  • صبح روز گذشته نیروهای انتظامی در تماس با قاضی ویژه قتل عمد مشهد، از مرگ ناگهانی زن 25 ساله ای خبر دادند که طبق اظهارات برادر متوفی برا اثر گازگرفتگی جان باخته بود. در همین حال ضجه های وحشتناک و حیرت انگیز برادر 24 ساله این زن مطلقه، قابل کنترل نبود تا جایی که صدای گریه های او بسیاری از اهالی روستای محمدآباد در منطقه فردوسی مشهد را به منزل مذکور کشاند. قاضی با دریافت این خبر بلافاصله، برای بررسی میدانی چگونگی مرگ این زن جوان عازم روستای محمدآباد شد و به تحقیق در این باره پرداخت. جسد زن مطلقه، درحالی گوشه اتاق افتاده بود که شیشه بخاری شومینه شکل منزل نیز شکسته بود و خرده شیشه های آن در نزدیکی جسد قرار داشت.

  • زن 35 ساله‌ای که برای افشای ماجرای کودک آزاری‌های همسرش دست به دامان قانون شده است کلانتری پنجتن مشهد مراجعه کرد. وی گفت: ! همسرم چند روز قبل پسر سه ساله‌ام را که ناراحتی قلبی نیز دارد کتک زده و برای آن که صدای گریه هایش را نشنود او را درون ماشین لباس شویی زندانی کرده بود. اکنون دختر 13 ساله‌ام نیز با چشمانی گریان و سروصورتی کبود به منزل پدر بزرگش پناه برده تا با مردی که 15 سال از خودش بزرگ‌تر است ازدواج نکند. همسرم دخترم را از تحصیل منع کرده و به زور می‌خواهد او را به عقد مردی درآورد که سابقه یک زندگی ناموفق دارد. با وجود این باز هم فرزندانم قربانی اشتباهات من و همسرم در زندگی شده‌اند و. ..

  • وقتی دختر جوان مقابل افسر تجسس کلانتری شهرک غرب نشست دستانش به وضوح می‌لرزید. «تینا» ۱۹ سال بیشتر نداشت. می‌خواست از اتفاق هولناکی که زندگی‌اش را دگرگون کرده بود بگوید. با صدایی بغض آلود شروع به صحبت کرد. اما یادآوری آن لحظات اعصابش را به هم می‌ریخت.