گریه

  • در حالت عادی هیچ قاتلی نمی تواند اینقدر راحت مصاحبه کند و صحنه را مو به مو بازسازی کند نجفی را بعد از جنایت ‌همه دیده‌ایم. روزهای نخست که او را دستگیر کرده بودند، لباس مجرمان را بر تنش ‌کردند و در مقابل قاضی و پلیس و وکیل از او بازجویی کردند. خبرنگاران دورش جمع ‌شدند. نجفی خونسرد بود، نه شوکه بود و نه سعی می‌کرد در رفتارش اغراقی داشته ‌باشد. حتی عصبی هم نبود. وقتی خبرنگاران به سراغش رفتند، با خونسردی و کاملا ‌مسلط به سوالاتشان پاسخ داد و از دوربین‌ها و فیلم‌ها نهراسید. تا این‌ که ٤٥ روز ‌گذشت. نجفی را این بار به دادگاه بردند. بعد از چندین روز حالا او را همچنان ‌خونسرد و با رفتاری آرام و متین می‌بینیم. در دو جلسه دادگاهش همچنان نه عصبی ‌شد، نه حرف نامربوطی زد، نه گریه کرد و حالش بد شد.

  • سردار حاج محمد نخستین: وقتی من به اهواز رسیدم هنوز همسر دکتر چمران هم از شهادت او خبر نداشت. من گیج و منگ از بار سنگین این غم، در کنج آشپزخانه ستاد نشسته و زانوی غم به بغل گرفته بودم. حاج رضا عبداللَّه ‌زاده برادر حاج صادق عبداللَّه‌ زاده آمد و گفت که زمان نشستن نیست؛ خانم دکتر چمران خبر ندارد که دکتر شهید شده است؛ بیا برویم و او را به بیمارستان ببریم تا جنازه دکتر را ببیند چون ممکن است صبح برای تشییع جنازه دیگر فرصتی برای دیدن دکتر چمران نباشد.

  • کیهان نوشت: سفر رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان برای زایمان فرزندشان به کانادا، همچنان با موج انتقادات مردمی روبروست. این اولین بار نیست که هنرپیشه‌ها برای زایمان به یک کشور غربی می‌روند؛ اقدام مشابه مهناز افشار نیز انتقادات بسیاری را برانگیخته بود. اما آنچه باعث انتقاد شدید مردم شده است، دورویی و رفتار متناقض رامبد جوان است.

  • ابتدا صحبت فردین شد. البته برای خیلی از نقش‌ها صحبت خیلی از بازیگران قبل از انقلاب شد. آن زمان هم حرف من را خیلی گوش می‌کردند مثل امروز نبود که گوششان را روی حرف ما ببندند. برای خیلی‌ها مجوز بازی گرفتیم اما برای بازی فردین اجازه ندادند. علتش هم خیلی ساده است، ما قهرمان زنده نمی‌خواهیم. فردین برای توده مردم قهرمان بود.

  • نزدیک به سه دهه از زمان ساخت سریال امام علی می‌گذرد و شاید خواندن خاطرات کسی که مدیریت ساخت این سریال را به عهده داشت، یعنی تهیه‌کننده سریال از انتخاب بازیگران و روند ساخت این سریال خالی از لطف نباشد.

  • زن ۴۸ ساله ای که گریه کنان به شاکی پرونده پسر ۲۱ ساله اش التماس می کرد تا از گناه فرزند معتادش به خاطر سرقت موتورسیکلت گذشت کند،زندگی اسفبار خود را برای کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد بازگو کرد.

  • محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه:

    محسن غرویان، استاد حوزه و دانشگاه گفت: یک جامعه مداحان وجود دارد که زیر نظر سازمان تبلیغات قرار دارد. این سازمان باید در برابر این مسائل پاسخگو باشد زیرا از آن‌ها حمایت می‌کند. رئیس سازمان تبلیغات اسلامی باید بیاید و تکلیف این مساله را روشن کند.

  • «می‌خواهم گریه کنم»، جمله مشترک نماینده دادستان و متهم هادی رضوی در دادگاه دوم بود، اما با یک تفاوت! نماینده دادستان می‌خواست برای برخی موضوعات پرونده گریه کند و متهم ردیف اول خواست از خوشحالی بابت برگزاری دادگاه علنی و بیان دفاعیات خود گریه کند! دیروز نماینده دادستان به رضوی نهیب زد که «ما تو را داماد نتانیاهو نمی‌دانیم و برخلاف آنچه فکر میکنی، آدم مهمی نیستی و فقط یک مفسد اقتصادی هستی!»

  • نماینده مردم نیشابور و فیروزه اظهار داشت: چرا شرایط امروز جامعه اینگونه شده؟ چرا همه ناله و زاری می کنیم، قدیم ها اگر کسی گریه می کرد و مشکلش را می گفت همه به دنبال حل مشکل بودند اما امروز همه فقط بیننده و شنونده ایم و همه دچار یک بیماری بی تفاوتی شده ایم ومتاسفانه همه ما در نظام اقتصادی و پولی درگیر هستیم.

  • یلم پورشه ای که تصادف کرد و راننده آن دختری بود که می گفت" کشتم که کشتم، می دونید پدرم کیه! دست دست می چرخد همین موضوع سبب شد تا مالک قبلی خودرو در تماس با رسانه ها به شرح بخشی از واقعایات پرداخت. او درباره خودرو پورشه خود به گفت: «من این خودرو را حدود پنج ماه پیش به شخص دیگری به طور قسطی فروختم. آن شخص، پدرِ راننده بوده که ابتدا فرار کرده و حالا دستگیر شده است. من هیچ ارتباطی با آن‌ها ندارم و از آن‌ها نیز دست خط دارم که خودرو به صورت اجاره به تملیک نزد آن‌ها است تا قسط‌هایشان را به صورت کامل پرداخت کنند. به همین دلیل خودرو هنوز به نام من است اما در رهن فرد دیگری بوده. تا آنجا که من خبر دارم، پدر راننده خبر نداشته که پسرش پورشه او را بیرون برده. آنگونه که ما شنیدیم وقتی که او خواب بوده، پسرش به طور مخفیانه پورشه او را بیرون می‌برد و تصادف می‌کند. آن پسر از ترس پدرش و فاجعه‌ای که رخ داده فرار می‌کند. پدرش صبح که از خواب پا می‌شود و از هیچ جا خبر نداشته. زمانی که به پارکینگ می‌رود، می‌بیند ماشین‌اش نیست و فکر می‌کند آن را دزد برده. با پلیس تماس می‌گیرد تا گزارش سرقت دهد که متوجه می‌شود خودروی‌اش به دلیل تصادف، توقیف شده است....» بنابراین با این صحبت‌ها مشخص می‌شود گمانه‌زنی‌های اولیه مبنی بر اینکه صاحب هر دو خودرو پروشه، آن دختر بوده اشتباه است. یک خودروی پورشه متعلق به پدر دختر بوده و یک خودروی پورشه متعلق به پدر پسر. آن پسر نیز طبق گفته پلیس، گواهینامه نداشته است.