کد خبر: 123119
A
گفت وگوی دیده بان ایران با یکی از اعضای خانواده ۹ شهروند کُرد محبوس در زندان سوریه؛

مگر ما ایرانی نیستیم؟ چرا هیچکس پاسخگوی فریاد ما نیست؟/ نه وزارت خارجه ایران و نه سفارت ترکیه هیچ جوابی به ما نمی‌دهند/ نبود شغل مهم ترین دلیل مهاجرت کُردهاست/ برادرم با فوق لیسانس زبان انگلیسی برای داشتن یک زندگی نرمال مجبور به مهاجرت شد

راشین رستمی، خواهر افشار رستمی یکی از ۹ پناهجوی ایرانی محبوس در زندان سوریه به دیده بان ایران گفت: . برادر من یکی از آن 9 نفری بود که تصمیم به رفتن گرفت. برادرم افشار رستمی، 38 سال و فوق لیسانس زبان انگلیسی دارد. واقعا در ایران هیچ امیدی برای رسیدن به کوچک‌ترین خواسته‌ها هم نیست. برادرم به دلیل نبود شغل در ایران عازم غربت شد. بنابراین با وجود همه وابستگی‌هایی که مادرم به برادرم داشت، تصمیم گرفت که برای ساختن آینده بهتر از ایران برود. نبود شغل یکی از دلایل مهاجرت برادرم و دوستانش بود.

مگر ما ایرانی نیستیم؟ چرا هیچکس پاسخگوی فریاد ما نیست؟/ نه وزارت خارجه ایران و نه سفارت ترکیه هیچ جوابی به ما نمی‌دهند/ نبود شغل مهم ترین دلیل مهاجرت کُردهاست/ برادرم با فوق لیسانس زبان انگلیسی برای داشتن یک زندگی نرمال مجبور به مهاجرت شد

دیده بان ایران: ۹شهروند کُرد ایرانی به امید داشتن فردای بهتر و زندگی نرمال‌تر راه مهاجرت و رفتن از وطن را انتخاب کردند. آن‌ها می‌خواستند که از راه ترکیه به اروپا پناهنده شوند اما حالا سر از زندان سوریه در آورده‌اند! حالا نزدیک به 5 ماه از انتقال این شهروندان به زندان سوریه گذشته و تنها چیزی که در حوالی سفارت ترکیه و ساختمان وزارت خارجه جمهوری اسلامی شنیده می‌شود لالایی مادرهای کُرد با زبان خودشان برای وضعیت نامشخص فرزندان‌شان است اما با وجود همه پیگیری‌ها، نه دولت جمهوری اسلامی و نه ترکیه هیچ پاسخی به دل نگران این افراد که همسر، فرزند، مادر و پدر این شهروندان هستند، نداده‌اند.

در همین رابطه خبرنگار سایت دیده بان ایران با راشین رستمی، خواهر افشار رستمی که یکی از  ۹ پناهجوی ایرانی محبوس در زندان سوریه  به گفت‌وگو نشسته که  مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

برادرم با فوق لیسانس زبان انگیسی به دلیل نبود شغل و نداشتن یک زندگی نرمال مجبور به مهاجرت شد

*خانم رستمی! چه اتفاقی برای برادرتان و دیگر دوستان‌شان افتاد؟

فروردین ۱۴۰۰،  ۸ نفر از شهروندان پاوه‌ای با یکی از بچه‌های سردشت تصمیم گرفتند که برای ساختن یک زندگی نرمال و «کار کردن» به کشورهای اروپایی پناهنده شوند. برادر من یکی از آن 9 نفری بود که تصمیم به رفتن گرفت. برادرم افشار رستمی، 38 سال و فوق لیسانس زبان انگلیسی دارد. واقعا در ایران هیچ امیدی برای رسیدن به کوچک‌ترین خواسته‌ها هم نیست. برادرم به دلیل نبود شغل در ایران عازم غربت شد. بنابراین با وجود همه وابستگی‌هایی که مادرم به برادرم داشت، تصمیم گرفت که برای ساختن آینده بهتر از ایران برود. نبود شغل یکی از دلایل مهاجرت برادرم و دوستانش بود.

*به چه شکل از کشور خارج شدند؟

برادر من و دوستانش ابتدا به ترکیه رفتند و قرار شد از ترکیه به صورت قاچاق به اروپا بروند و در آن‌جا پناهنده شوند. قاچاقچی که قرار بود آنها را ببرد ابتدا امروز فردا می‌کرد. روزی که قرار بود آن‌ها را از ترکیه خارج کند به برادرم و دوستانش گفته بود که اگر پلیس ترکیه شما را دستگیر کرد نگویید «ایرانی» هستیم بگویید سوریه‌ای هستیم چون اگر متوجه شوند که شما ایرانی هستید به ایران دیپورتتان می‌کنند اما با شهروندان سوری کاری ندارند و فورا آزاد می‌شوید. حتی این قاچاقچی به برادرم و دوستانش گفته بود که شما اسم‌هایتان ایرانی و فارسی است، به‌جای این اسم‌ها، اسم‌های عربی را برای خودتان انتخاب کنید و زمانی‌که دستگیر شدید اصلا اسم واقعی و ایرانی خودتان را نگویید!

*از زمان دستگیری برادرتان بگویید.

در 22 آگوست پلیس ترکیه  برادرم و دوستانش را دستگیر می‌کند. ابتدا آن‌ها بنا به گفته قاچاقچی گفته بودند که شهروند سوری هستند اما پلیس ترکیه آن‌ها آزاد نکرد در حالیکه شهروندان واقعی سوری را آزاد کرد! وقتی برادرم و دوستانش متوجه قضیه می‌شوند می‌گویند ما ایرانی هستیم سوری نیستیم این هم پاسپورت‌مان اما پلیس ترکیه اصلا به حرف آن‌ها توجهی نمی‌کند و خیلی سریع برادرم و دوستانش را به یکی از زندان‌های سوریه منتقل می‌کنند.

*شما چه پیگیری‌هایی کرده‌اید؟ واکنش وزارت امور خارجه ایران و ترکیه نسبت به این اتفاق چه بوده است؟

ما بارها جلوی سفارت ترکیه در تهران تحصن کردیم فریاد زدیم اما هیچ جوابی به ما داده نشد. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی هم 3 ماه پیش به ما گفتند که نگران نباشید ما پیگیری می‌کنیم اما ما هیچ اقدام رو به جلو و مثبتی از آن‌ها ندیدیم و بعد از آن هم پاسخی به ما ندادند.

photo_2021-12-20_12-08-27

*تا به الان تماسی با برادرتان داشته‌اید؟

فقط یک بار یک تماس صوتی و یک تماس تصویری یک دقیقه‌ای با برادرم داشتیم. سازمان IHH به ما کمک کردند که بتوانیم همان یک دقیقه هم با برادرم ارتباط برقرار کنیم. برادر من و دوستانش نه سیاسی بودند نه وابسته به هیچ حزب و نهادی. هیچکس پیگیر وضعیت ما و این افراد نیست مگر ما ایرانی نیستیم! نمی‌دانیم به کجا برویم. رسانه‌های داخل ایران آنقدر نسبت به ما بی توجه هستند که ما مجبور می‌شویم برای رسانه‌ای کردن وضعیت خودمان به رسانه‌های خارج از ایران پناه ببریم.

منبع: سایت دیده بان ایران- نازیلا معروفیان

 

 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر