کد خبر: 136756
A

اظهارات عجیب مستند ساز معتاد به شیشه که سارق حرفه ای آثار تاریخی شد/ طلاهای همسرم را فروخته و خرج مستند میراث فرهنگی کردم، اما پولم را ندادند من هم آثار تاریخی را دزدیدم

مردی که سال گذشته به موزه‌ای در همدان دستبرد زده و چند قطعه اشیای عتیقه سرقت کرده بود و وقتی به تهران آمده که آنها را بفروشد دستگیر شد

اظهارات عجیب مستند ساز معتاد به شیشه که سارق حرفه ای آثار تاریخی شد/ طلاهای همسرم را فروخته و خرج مستند میراث فرهنگی کردم، اما پولم را ندادند من هم آثار تاریخی را دزدیدم

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ مردی که سال گذشته به موزه‌ای در همدان دستبرد زده و چند قطعه اشیای عتیقه سرقت کرده بود و وقتی به تهران آمده که آنها را بفروشد دستگیر شد. او در گفتگویی به طرح ادعاهای عجیب درباره دلایل سرقتش خبر داد. 

چطور یک نگهبان توانست از موزه سرقت کند؟

موزه‌ای که من به آن دستبرد زدم، مخزن میراث فرهنگی بود. خودم نگهبان بودم و یک روز برای سرکشی به اتاقی رفتم که عتیقه‌ها در آن نگه‌داری می‌شدند. چون مسئول آنجا کرونا گرفته و در خانه‌اش قرنطینه شده بود. وقتی وارد اتاق شدم، چشمم به یک مجسمه کوچک مهر و ماه افتاد که متعلق به دوره هخامنشیان بود و ظاهرا ارزش زیادی داشت. همان موقع فکر سرقت عتیقه‌ها به ذهنم رسید. البته از میراث فرهنگی هم کینه به دل داشتم و همین انگیزه‌ای شد برای سرقت و ضربه زدن به این سازمان.

چرا کینه داشتی؟

چون من کار مستند‌سازی‌ برای میراث فرهنگی انجام داده بودم. طلاهای همسرم را فروخته و خرج این مستند کردم، اما پولی دریافت نکردم.

یعنی نگهبانی بودی که مستندسازی هم می‌کردی؟

بله. من لیسانس مکانیک دارم و ... (در همین هنگام افسر پرونده رو به ما می‌کند و می‌گوید که سارق معتاد به شیشه و گل است و حرف‌های عجیب زیادی می‌زند.)

از سرقت‌ها می‌گفتی. اموال را چطور سرقت می‌کردی؟

من نگهبان سازمان بودم و نیمه‌های شب توانستم چند قطعه عتیقه را سرقت کنم. مانند ظرف خسرو پرویز، وسیله شکار یکی از پادشاهان دوره هخامنشی، دستبند داریوش، مجسمه و سکه‌های دوره ساسانیان و ایلامیان و ... بعد از سرقت راهی پایتخت شدم و در جست‌و‌جوی یک خریدار منصف و خوب بودم. عتیقه‌ها هم همیشه همراهم بود و به‌دنبال مشتری خوب بودم چون هرکسی که پای معامله می‌آمد قصد داشت سرم را کلاه بگذارد و عتیقه‌ها را مفت از چنگم در بیاورد؛ به اصطلاح می‌خواست بز خری کند؛ به‌عنوان مثال یکی از عتیقه‌ها حدود 90میلیارد تومان ارزش داشت، اما خریداران، مبلغی پایین‌تر از مبلغ اصلی پیشنهاد می‌دادند که من حاضر نمی‌شدم وارد معامله با آنها شوم.

خریدار خارجی هم داشتی؟

چند نفر که اروپایی و به ‌نظرم تاجر بودند قصد داشتند جیوه سرخ از من بخرند. ارزش خیلی زیادی داشت و می‌گویند که از آن در ساخت بمب هسته‌ای استفاده می‌شود. اما آنها می‌خواستند با قیمت خیلی پایینی از من بخرند که من حاضر نشدم آن را بفروشم.

چطور دستگیر شدی؟

همه عتیقه‌ها را داخل کیف کوله‌پشتی قرار داده و داخل ماشینم در حوالی مهرآباد بودم که پلیس دستگیرم کرد.

سابقه داری؟

نه تا به حال به زندان نرفته‌ام.

اما افسر پرونده‌ات می‌گوید که سوابق زیادی داری و به‌خاطر اعتیاد از سازمان میراث فرهنگی همدان اخراج شدی؟

متهم حرفی نمی‌زند.

اعتیاد داری؟

نه. فقط گاهی تریاک می‌کشم. البته گاهی هم گل و شیشه. من تحصیلکرده‌ام و لیسانس مکانیک دارم! 

در همین لحظه افسر پرونده که کنارش ایستاده می‌گوید: این مرد دیپلم هم ندارد.

 

منبع: همشهری

 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر