کد خبر: 145390
A

رهایی از قصاص چشم در دقیقه ۹۰/ وقتی بخشش بر قصاص پیروز شد

مرد جوان که به خاطر کور شدن چشم راننده سمند به قصاص محکوم شده بود در آخرین لحظات قبل از اجرای حکم با رضایت شاکی پرونده از مجازات قصاص چشم رهایی یافت.

رهایی از قصاص چشم در دقیقه ۹۰/ وقتی بخشش بر قصاص پیروز شد

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛ در خرداد سال 93، مأموران گشت کلانتری در حال عبور از خیابانی در نجف‌آباد اصفهان بودند که متوجه درگیری بین چند مرد شدند. وقتی به محل نزدیک شدند مرد جوانی را در کنار خودروی سمند مشاهده کردند که روی زمین نشسته و صورتش خونی بود. با تماس مأموران، بلافاصله مرد مجروح به بیمارستان منتقل شد و طرفین این درگیری نیز بازداشت شدند.

حکم قصاص چشم از تحقیقات نشان می‌داد که یکی از متهمان دستگیر شده به نام صادق که نماکار ساختمان و در حال کار بوده متوجه درگیری یکی از کارگرهایش با راننده سمند می‌شود. او در حالی که یک میله فلزی هم دستش بوده است برای جدا کردن آنها می‌رود اما در این میان ناگهان میله فلزی ناخواسته به چشم راننده سمند اصابت می‌کند. یاسر، راننده سمند، در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما به خاطر آسیب شدیدی که به چشم او وارد شده بود، چشم چپش تخلیه شد و صادق نیز بازداشت شد. 

صادق که آن زمان 28 سال داشت، چندین‌بار با وثیقه آزاد شد اما هر بار با شکایت شاکی؛ بازداشت شده و چهار بار برای اجرای حکم قصاص به پزشکی قانونی منتقل شد. اما زمانی که در زندان به سر می‌برد با یکی از اعضای گروه صلح یار به نام «آذرخانم شهسواری» مسئول کمیته سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت از زندانیان آشنا شد و با کمک وی در نهایت زمانی که قرار بود حکم قصاص چشم او اجرا شود رضایت شاکی را جلب کردند و معجزه‌ای که صادق هرگز تصورش را هم نمی‌کرد رخ داد. 

بدین ترتیب وی به پرداخت دیه محکوم شد که بار دیگر با کمک این گروه توانست مقداری از این دیه را نیز پرداخت کند. گرچه مرد جوان منتظر محاکمه از جنبه عمومی جرم است اما به شکرانه معجزه‌ای که در زندگی‌اش رخ داده است، وارد کارهای خداپسندانه شده و به سراغ شاکی‌ها می‌رود تا از آنها رضایت بگیرد.

از حادثه بگو؟

من نما کارم و روی داربست کار می‌کردم که کارگرم گفت می‌رود سیگار بخرد. چند لحظه نگذشته بود که صدای درگیری شنیدم و خودم را به خیابان رساندم. آنطور که از دعوایشان متوجه شدم، کارگرم می‌خواسته از خیابان رد شود که یاسر، راننده خودروی سمند جلوی او می‌پیچد و سر همین مسأله دعوایشان می‌شود. آنها را از هم جدا کردم و راننده را داخل خودرواش نشاندم. یکی از کارگرها دسته تی آورده بود آن را گرفتم که به کسی آسیب نزند. اما راننده سمند دست‌بردار نبود و همان‌طور توهین می‌کرد و من با دسته تی به ماشین کوبیدم که برود اما آن سر دیگر دسته تی به چشم یاسر فرو رفت. 

تصور نمی‌کردم که به چشمش فرورفته باشد، همان لحظه هم خودروی گشت پلیس آمد و بازداشت شدیم.

منبع: روزنامه ایران

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر