کد خبر: 25174
A
بررسی واکنش‌ مردم به ماجرای قتل آتنا

خانواده قاتل آتنا، تاوان جرم پدر را پس می‌دهند/ دلیل سنگ باران و آتش زدن خانه قاتل آتنا چیست؟

در گذشته نیز شاهد جنایاتی از این دست و گاهی حتی فجیع‌تر نیز بوده‌ایم. ولی گاهی موضوع به جایی نمی‌رسد که واکنش عمومی مردم را در پی داشته باشد و گاهی هم مثل ماجرای تلخ این کودک قربانی تمام کشور تحت تأثیر قرار می‌گیرد. این موضوع دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد. بسیاری از دلایل فقط با حضور در محل بروز حادثه قابل فهم است، ولی ما به عنوان کسانی که از دور نگاه می‌کنیم به دلایلی مانند کوچک بودن این شهر و پخش‌شدن سریع اخبار در این شهر، و همچنین مدت‌زمان طولانی گم‌شدن آتنا و درگیر‌شدن شهر برای پیدا‌شدن این کودک می‌رسیم. یعنی فشاری که به جمع آمد، باعث واکنش شدید نهایی آنها شد. منتها آن چیزی که در این اتفاقات برای ما ثابت می‌شود، گاهی قانون کاملا به حاشیه می‌رود و مردم منتظر تصمیم قانون نمی‌شوند ...

خانواده قاتل آتنا، تاوان جرم پدر را پس می‌دهند/  دلیل سنگ باران و آتش زدن خانه قاتل آتنا چیست؟

دیده بان ایران: در روزهای گذشته، شاهد غم‌انگیزترین واکنش‌های جمعی به اتفاقی تلخ بوده‌ایم. قتل ناجوانمردانه آتنا، دختر کوچک از اهالی پارس‌آباد مغان، این شهر کوچک را در بهت و حیرت فرو برد. طولانی‌شدن دوره فقدان، و همچنین قتل و آزار او از سوی مردی که از قضا آشنا و معتمد آتنا بود و این کودک برای قضای حاجت و آب‌خوردن به مغازه‌اش مراجعه می‌کرد، فاجعه را بیش از پیش تراژیک کرد. واکنش‌های مردم غم‌زده پارس‌آباد مغان که بیش از ٢٠ روز تمام در اطراف شهر به دنبال گمشده خویش می‌گشتند، به این واقعه دور از انتظار نبود. اما در این گیرودار و پس از دستگیری قاتل، آیا هنوز می‌شود این حق را به مردم داد که آنها به محل کار قاتل یورش ببرند و آنجا را سنگ‌باران کنند و به آتش بکشانند؟‌ شاید احساسات و هیجانات مردم داغدیده را نشود به‌ راحتی کنترل کرد، اما آیا می‌شود قانون را نادیده گرفت؟ از طرفی در این گیرودار، چه تقصیری متوجه خانواده آتنا و سیستم آموزشی کشور است؟ چقدر می‌توان با اظهارنظرهایی از قبیل اینکه آتنا قربانی پوشش نامناسب بود، هم‌نوا شد؟‌ یا اینکه آیا حمله به خانه یا محل کار قاتل می‌تواند نشانه‌ای از اطمینان نداشتن مردم به قانون باشد؟

واکنش‌های هیجانی

سونیا غفاری، جامعه‌شناس در گفت‌وگویی ، در ارتباط واکنش جامعه نسبت به خانواده قاتل و همچنین مواجهه با این اتفاق می‌گوید:«چیزی که به نظر عجیب می‌رسد این است که چطور ممکن است آد‌م‌ها در برخی از موضوعات به‌شدت بی‌تفاوت می‌شوند. ما در گذشته نیز شاهد جنایاتی از این دست و گاهی حتی فجیع‌تر نیز بوده‌ایم. ولی گاهی موضوع به جایی نمی‌رسد که واکنش عمومی مردم را در پی داشته باشد و گاهی هم مثل ماجرای تلخ این کودک قربانی تمام کشور تحت تأثیر قرار می‌گیرد. این موضوع دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد. بسیاری از دلایل فقط با حضور در محل بروز حادثه قابل فهم است، ولی ما به عنوان کسانی که از دور نگاه می‌کنیم به دلایلی مانند کوچک بودن این شهر و پخش‌شدن سریع اخبار در این شهر، و همچنین مدت‌زمان طولانی گم‌شدن آتنا و درگیر‌شدن شهر برای پیدا‌شدن این کودک می‌رسیم. یعنی فشاری که به جمع آمد، باعث واکنش شدید نهایی آنها شد. منتها آن چیزی که در این اتفاقات برای ما ثابت می‌شود، گاهی قانون کاملا به حاشیه می‌رود و مردم منتظر تصمیم قانون نمی‌شوند و خود واکنش‌هایی نشان می‌دهند که نوعی جرم و نقض حریم افراد است. مثلا تحت‌فشار قرار دادن ساکنین خانه قاتل که احتمالا روحشان هم از این جنایت خبر نداشته است. یعنی منتظر تصمیم قانون نمی‌شویم. به‌دلیل اینکه همین تخریب و تحت‌فشار قرار دادن کسانی که شاید روحشان هم از این جنایت خبر ندارد، نوعی جرم و نقض حریم آن افراد است.» او افزود: «به هر حال قاتل دستگیر شده ولی اینکه ما خانواده از همه جا بی‌خبر او را تحت‌فشار قرار می‌دهیم، نشان‌دهنده این است که ما سریعا تحت کنترل هیجانات و احساسات جمعی قرار می‌گیریم. .احساساتی می‌شویم و چنین واکنشی نشان می‌دهیم و در موارد مشابه اگر قلقلک نشویم، هیچ واکنشی نشان نمی‌دهیم. آیا عده‌ای به‌دلیل خشم و عصبانیت ناشی از این اتفاق دست به این حرکات زده‌اند و عده‌ای دیگر صرفا هم‌نوای ماجرا بوده‌اند؟ اگر ما در همه مسائل غیرت و تعصب به خرج می‌دادیم به عقیده من می‌توانستیم بگوییم این ویژگی ما است که نمی‌خواهیم خلاف قانون در کشورمان اتفاق بیفتد، ولی یک وقت‌هایی بی‌خیال هستیم و جای دیگری از شدت هیجان افراد بی‌گناه در یک ماجرا را هم تحت‌فشار قرار می‌دهیم که نشان می‌دهد بیشتر ماجرا به تخلیه خشم بازمی‌گردد.»‌ این جامعه‌شناس تصریح می‌کند: «اما در پارس‌آباد مغان این خشم سر چه کسانی خالی شد؟ افرادی که خود قربانی خشونت هستند و ما حریم آنها را هم نقض می‌کنیم. درحال‌حاضر شرایط جامعه به‌گونه‌ای است که قلب همه جریحه‌دار به نظر می‌رسد و حتی رئیس مجلس نیز نسبت به اتفاق واکنش نشان می‌دهد. این واکنش‌ها به دلیل فروکش‌کردن خشم عموم مردم است،‌ در این شرایط می‌خواهند یکدیگر را ساکت کنند. اما به نظر می‌رسد در شرایط مشابه ما نیاز به افرادی داریم که بتوانند جمع را روان‌شناسی کنند. چرا که این واکنش‌ها را نه جامعه‌شناسی و نه روان‌شناسی فردی درمان نیست.»

اتفاقات مشابه از قبح جنایت کم نمی‌کند

 در روزهای اخیر همچنان شنیده‌ایم که مانند این اتفاقات در همه جای جهان می‌افتد، اما آیا وجود اتفاقات مشابه می‌تواند درمانی برای این درد باشد؟ این سؤال را از سونیا غفاری نیز پرسیدیم و تصریح کرد:«مسلما بروز جنایات مشابه در جهان، چیزی از قبح و زشتی داستان کم نمی‌کند، یعنی هرجا که این اتفاقات می‌افتد، ‌نوع آسیب به‌گونه‌ای است که همگان را درگیر می‌کند، منتها باید ببینیم کجا توانستند این واقعه را کنترل کنند یا کاهش بدهند. جامعه هیچ‌گاه بری از جرم نخواهد بود، این اتفاقی نیست که حتی در ایده‌آل‌ترین کشورها بیفتد، ولی توانسته‌اند کارهای پیشگیرانه را جلو ببرند. ما هم قطعا موفق به حذف نخواهیم بود، ولی می‌توانیم کارهای پیشگیرانه انجام دهیم. جای آموزش در کشور ما بسیار خالی است و مدت‌هاست که درباره‌اش بحث می‌کنیم، ولی قطعا با آموزش دادن هم نمی‌توانیم انتظار به صفر رسیدن این فجایع را داشته باشیم، چون این دید غیرمنطقی است، تو حتی اگر به بچه آموزش بدهی و قوانین پیشگیرانه داشته باشی، باز هم این اتفاق به صورت‌های مختلف می‌تواند بیفتد. ما هنوز نمی‌دانیم آتنا چگونه در چنگ این فرد اسیر شده است. شاید با زور و خشونت این اتفاق افتاده است و در این شرایط آموزش هم کمک چندانی به قربانی نمی‌کند. همچنین تئوری مقصر جلوه‌دادن قربانی نیز مدت‌هاست منسوخ شده، اینکه کودک حجاب نداشته نمی‌تواند دلیلی برای تشدید بیماری‌های روحی افراد باشد. از طرفی حتی پسران ما هم در معرض خطر هستند بنابراین علت‌بودن نبود حجاب، آن‌هم برای کودکی در این سن فرضیه معقولی نیست.»

خانواده قاتل را فراموش نکنیم

همچنین دکتر شیوا دولت‌آبادی، روان‌شناس، در گفت‌وگو با «شرق» تصریح کرد: «اینکه ما اصولا در برابر اخباری که هیجان‌برانگیز هستند، زیاد هیجان‌‌زده می‌شویم تا حدودی غیرقابل‌کنترل است. به‌هرحال یک تیری به ما اصابت می‌کند و ما همدلی می‌کنیم و دلمان می‌خواهد سهم خودمان را برای کاهش این درد مشترک و هرچیزی که قضیه را آرام کند، انجام ‌دهیم. ما حتی در مسائل تلخ دیگری مثل حادثه پلاسکو، هم همه جمع می‌شویم و هم تماشاچی هستیم، هم مزاحم هستیم و هم دلمان می‌خواهد در صحنه باشیم. اینها چیزهایی است که شاید به خصوصیات ملی ما بازمی‌گردد و در همه‌جای دنیا به این‌صورت دیده نمی‌شود. اما در فجایعی مثل داستان تلخ آتنا، مردم بدون درنظرگرفتن اینکه در خانه وی آدم‌های دیگری به غیر از خود مرد مجرم زندگی می‌کنند و حرمت آنها باید حفظ شود، بیش از حد خصومت نشان می‌دهند و فکر بچه‌ها و زنی را که در آن خانه ساکن هستند و هویت آنها در آنجا شکل گرفته نمی‌کنند». وی افزود: «به‌هرحال این مرد تنها نبوده و صاحب خانواده و بچه‌هایی است که هویتشان به آن شهر گره زده شده. در هر صورت این واکنش‌ها زیاد از حد است و بهتر است آنها را کنترل کرد و افرادی که می‌توانند این حرکات اجتماعی را سروسامان بدهند نباید دست به حرمت‌شکنی دیگرانی بزنند که این وسط نقشی نداشته‌اند. از طرف دیگر در این ماجرای تلخ، مسئله غفلتی را که والدین آتنا یا به‌خاطر خوش‌خیالی یا دل‌مشغولی‌های زندگی داشته‌اند نباید فراموش کرد. صرف اینکه یک فرد اجازه می‌دهد از فضای محل کارش استفاده شود یا همسایه شماست، نمی‌شود آن را دال بر شناخت کامل والدین از نیت آنها دانست. به‌هرحال همه اینها با هم جمع شده و یک ماجرای تلخ را رقم زده است». وی افزود:«البته بسیاری از فعالان اجتماعی کودکان در روزهای گذشته بیش از هر چیزی به آموزش بها می‌دهند که می‌تواند نقش مهمی را در ماجراهای این‌چنینی بازی کند. در این اتفاق دو طرف نقش مهمی را بازی می‌کنند؛ یکی قربانی و دیگری فرد متجاوز. هرکدامشان در جای خودشان هم باید دیده شوند. یک قربانی کوچک اگر اطلاعات کافی از نحوه حراست از خود و دفاع از بدن خود داشته باشد، ممکن است بتواند جلو این پیشروی‌ها را تا حدودی بگیرد و از طرف دیگر متجاوز می‌تواند دچار بیماری روانی باشد و با خشونت عمل کرده باشد و در چنین شرایطی باز توجه خانواده آتنا به فرزندشان و تنها‌نگذاشتن او از اصول مهم برای جلوگیری از این اتفاق بود».

این روان‌شناس تصریح کرد:«ما گاهی‌وقت‌ها خیلی عجولانه می‌خواهیم فرد خاطی را از میان برداریم، در صورتی که شاید داشتن اطلاعات از شخصیت وی بتواند به مجموعه دانش ما در پیشگیری کمک کند. البته تا جایی که اطلاعات به ما اجازه می‌دهد، ما می‌دانیم قاتل پرونده مجرمیت دیگری نیز داشته است و به‌هرحال اینها همان چیزهایی است که باید به آن توجه کرد. مجموعه این عوامل باعث ایجاد این اتفاق تلخ هستند و هیچ‌کدام به‌تنهایی نه علت و نه معلول هستند و مجموعه این اتفاقات در کنار هم جرم را پدید می‌آورد و درعین‌حال درس‌گرفتن از آنها، هم ضروری است و هم نباید تک‌بُعدی باشد. در این میان روان‌کاوی جدی فرزندان و همسر این فرد نیز نباید فراموش شود». دولت‌آبادی با اشاره به لزوم آموزش در سیستم آموزشی خاطرنشان کرد: «اینکه ما هر موضوعی را چگونه باید به یک کودک منتقل کنیم، به برکت دانش و شناسایی از رشد روان‌شناسی کودک می‌شود به آن رسید. نیازی هم به داده‌های خارجی نیست، ما در سال‌های گذشته در این ارتباط پژوهش‌های بسیاری را انجام داده‌ایم و می‌توانیم نسبت به آن درباره نحوه آموزش به کودکانمان پیش برویم. نباید آموزش را فراموش کرد، این حرکت می‌تواند جلو بسیاری از این فجایع را بگیرد».

شهرزاد همتی/ شرق

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر