کد خبر: 29301
A

گزارشی درباره منطقه جابان که زمانی تولید کننده تخمه ژاپنی بود/زمین‌های کشت تخمه جابانی به باغ و ویلا تبدیل شده‌اند

از نخستین‌باری که زمین‌های جابان رنگ‌ هندوانه آجیلی به خود دید نزدیک به نود‌ سال می‌گذرد. قطعاتی از این زمین‌ها حالا خشک و بایر کنار جاده افتاده و روزگار می‌گذرانند. هکتار هکتار زمینی که مردم با دست به انتهایش اشاره می‌کند و می‌گوید در تمام این زمین‌ها روزگاری تخمه جابونی می‌کاشته. مردان جابان تا چند دهه پیش در نیمه‌ مرداد بذر هندوانه آجیلی به زمین می‌پاشیدند و اوایل مهر برداشت می‌کردند؛ اما امروز بیش از سی ‌سال است که زمین‌های روستای جابان دماوند رنگ تخمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کشیده و عنابی به خود ندیده‌‌ است. تخمه‌هایی که در تمام آجیل‌فروشی‌های شهر با عنوان تخمه ژاپنی فروخته می‌شوند.

گزارشی درباره منطقه جابان  که زمانی تولید کننده تخمه ژاپنی بود/زمین‌های کشت تخمه جابانی به باغ و ویلا تبدیل شده‌اند

دیده بان ایران: از نخستین‌باری که زمین‌های جابان رنگ‌ هندوانه آجیلی به خود دید نزدیک به نود‌ سال می‌گذرد. قطعاتی از این زمین‌ها حالا خشک و بایر کنار جاده افتاده و روزگار می‌گذرانند. هکتار هکتار زمینی که حمید نوری با دست به انتهایش اشاره می‌کند و می‌گوید در تمام این زمین‌ها روزگاری تخمه جابونی می‌کاشته. مردان جابان تا چند دهه پیش در نیمه‌ مرداد بذر هندوانه آجیلی به زمین می‌پاشیدند و اوایل مهر برداشت می‌کردند؛ اما امروز بیش از سی ‌سال است که زمین‌های روستای جابان دماوند رنگ تخمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کشیده و عنابی به خود ندیده‌‌ است. تخمه‌هایی که در تمام آجیل‌فروشی‌های شهر با عنوان تخمه ژاپنی فروخته می‌شوند.

نوری آخرین نفری است که در جابون تخمه‌کاری کرد و بعد از او دیگر هیچ کشاورزی سمت کاشت تخمه نرفت: «سال ۱۳۶۵ آخرین برداشت تخمه جابونی انجام شد والسلام. این نوع از تخمه خیلی خوب به عمل می‌‌آمد؛ اما همان زمان من را مسخره می‌کردند از این‌که دوباره این کار را شروع کرده‌ام. چند سالی بود که محصول را فراموش کرده بودند. بعد از چند ‌سال کشت هم که دیگر زمین و بذر جواب نداد.»

سال ۶۵ کاشت هر کیلو تخمه ٣٥٠ تومان تمام شد و نوری بعد از گذشت سی‌ سال با رضایت از درآمد آن روزهایش صحبت می‌کند. روزهایی که هر یک کیلو بذر، ١٥ کیلو تخمه می‌داد. درآمدی که فقط به همان‌ سال ختم شد چون بعد از آن بذر تخمه ناخالصی پیدا کرد و بعد از سه ‌سال کشت؛ برداشت خوبی نصیبش نشد.

«همه‌جا رفتیم. می‌گفتند بذری باید پیدا کنید که ناخالصی نداشته باشد. بذر اگر خوب بود، می‌شد ادامه داد اما هیچ‌کس نبود که به ما آگاهی داده و چم و خم اصلاح بذر را به ما یاد بدهد. هیچ مسئولی که ما را راهنمایی کند، وجود نداشت.»

از جهاد کشاورزی هم کمک گرفتند تا بذر اصلاح شود اما باز هم نتیجه‌ای به دست نیامد و تخمه‌های بی‌شکل و بدقواره تنها برداشت‌ سال آخر نوری شد و برای همین نتوانست به کار ادامه دهد. «متخصص کشاورزی آوردم سر زمین؛ کوتاهی نکردم. تخمه جابونی آفتاب بسیار خوب و یک روز در میان آب می‌خواهد. آن زمان اولین کسی بودم که آبیاری قطره‌ای برای زمین‌های این‌جا به راه انداختم؛ اما نشد.»

بذر اصلاح‌شده و تضمینی وجود نداشت و نوری هم مانند سایر اهالی جابان عطای کشت تخمه را به لقایش بخشید و زمین‌ها از شکل کشت صیفی به باغ تغییر ماهیت دادند. زمین‌های روی بلندی‌های جابان را که قدیمی‌ها نرم و شنزار و مناسب صیفی‌کاری کرده بودند، کم‌کم سنگلاخ شد و درختان قد علم کردند. آب و هوای کوهپایه‌ای منطقه که نه گرم است و نه سرد برای کشت این تخمه خیلی مناسب بود با وجود این کشاورزان به سراغ کار راحت‌تر و بی‌دردسرتر رفتند. حتی بذر وارداتی هم برای زمین‌های این منطقه برداشت خوبی به همراه نداشت. نوری در سال‌های بعد به فکر واردات تخمه هم افتاد اما به در بسته خورد و نتوانست کسی را پیدا کند که راهنمایش در واردات شود: «خیلی تلاش کردم اما کسی دلش نسوخت که نام تخمه جابونی؛ تخمه ژاپنی شود.»

آفتابگردان جایگزین جابانی

سال ١٣١٣ نخستین‌بار از زمین‌های این منطقه تخمه جابونی برداشت شد و اسم این تخمه بر سر زبان‌ها افتاد. سال‌های بعد نام تخمه به ژاپنی تغییر پیدا کرد. تطور زبانی صورت‌گرفته و پس از آن تبدیل همخوان «ج»(j) به «ژ»(ž) و «ب»(b) به «پ»(p) -به دلیل نزدیکی واجگاه- واژه «ژاپنی» را به وجود آورد.

٢٢ ‌سال بعد از کشت اولیه، زمین‌های جابان همچنان در دل خود هندوانه آجیلی جا دادند و تا‌ سال ١٣٣٥ کمتر زمینی در منطقه پیدا می‌شد که تخمه از آن برداشت نشود. «بعد از آن کار دامداری رونق گرفت و کشت تخمه کمتر شد اما هرگز متوقف نشد.»

نوری می‌گوید جابان مادر تخمه‌های خوشرنگ و پوست‌کلفت موجود است اما در فاروج خراسان هم از قدیم این نوع تخمه کشت می‌شده و البته هنوز هم ادامه دارد. هنوز در سبزوار نیمه‌های مرداد زمین‌ها زیر کشت هندوانه آجیلی می‌روند و اوایل مهرماه هندوانه‌هایی برداشت می‌شود که درونشان پر از تخمه‌ است: «بعد از ‌سال ١٣٣٥ که بار دیگر کشت تخمه در جابان دماوند رونق گرفت، بذرش از سمت فاروج آمد.» سال‌هایی که حمل‌ونقل تخمه برای کشاورزان جابانی دشوار بود و با وجود نزدیکی جابان به تهران، سختی راه عاملی بود که کمتر کشاورزی راهی شهر شود آن هم وقتی که طرفدار تخمه در بازار کم بود «قدیمی‌ها خیلی تخمه نمی‌خوردند و تخمه جابونی مصرف چندانی نداشت حالا مصرف تخمه بالا رفته.»

شورکردن تخمه و عمل‌آوردنش هم خیلی مهم بود. سال‌های‌ سال افراد باتجربه را از خراسان برای شورکردن می‌آوردند. پیرزن و پیرمردهایی که می‌دانستند برای خوشمزه‌شدن تخمه باید از چه آبی استفاده کنند و چه میزان نمک به تخمه بزنند. بعد هم تشت و آتش آماده می‌شد تا تخمه‌ها در آن گرما ببینند و مزه‌دار شوند. سال‌های دهه ۵۰ بار دیگر کشت تخمه در جابان از رونق افتاد تا اوایل ‌سال ۶۰ که نوری دست به کار شد و بعد او هم مانند سایر کشاورزان از کشت تخمه دست کشید. حالا گوشه و کنار جابان گل‌های آفتابگردان گردن کشیده‌اند برای خورشید و برداشت تخمه آفتابگردان رونق دارد. «تخمه‌های آفتابگردان بی‌نقص‌اند. کشیده و تمیز. ذایقه مردم سال‌های قبل تخمه جابونی بود اما حالا میلشان به تخمه آفتابگردان بیشتر است.» علاوه بر تغییر ذایقه، سختی کاشتن تخمه جابونی زیاد بود. رسیدگی می‌خواست و آبدهی. آن هم در شرایطی که چشمه‌سار جابان کم‌آب است و از آب چاه برای آبیاری استفاده می‌شود. حالا تا چشم کار می‌کند درختان سیب و گلابی و هلو با ترتیب کنار هم ایستاده‌اند و از گوشه‌وکنار باغ‌ها زردی آفتابگردان‌ها خودنمایی می‌کنند. نوری یک سیب پاییزه از درخت می‌چیند و می‌گوید کسی ناراحت نیست که تخمه جابونی به نام اینجاست اما حتی یکدانه تخمه هم این‌جا پیدا نمی‌شود: «این منطقه نتوانست نام این تخمه را زنده نگه دارد. هر چند کشور ژاپن هم این نوع تخمه را دارد اما نوشته تاریخی نداریم که بذر اولیه از آن کشور به ایران آمده باشد و فقط به دلیل تغییر هجایی این اتفاق افتاده است. برای همین باید گفت هر کاری مدیریت و رسیدگی می‌خواهد. باور کنید بسیاری از جوان‌ها اصلا نمی‌دانند که این‌جا تخمه کاشته می‌شده.»

کسی حوصله شکستن تخمه جابونی را ندارند

از پشت دخل مغازه کیسه خالی را نشان می‌دهد و می‌گوید: «نداریم. تمام شده.» بیست سالی بیشتر از سنش نمی‌گذرد و فروشنده یکی از چند سوپرمارکت روستاست و می‌گوید کمتر کسی طالب تخمه جابونی است و برای همین هم در لیست بارهایی که از تهران می‌آید، سفارش نمی‌دهند: «مردم جابونی نمی‌خورند. دیگر کسی حوصله شکستن تخمه جابونی را ندارند. مردم دنبال تخمه آفتابگردانند که سریع از پوست جدا شود. همه‌ چیز در زندگی امروز سریع شده؛ حتی شکستن تخمه.» او هم مانند بسیاری دیگر از جوانان روستا به‌تازگی متوجه شده‌ که جابان محل کاشت تخمه جابونی بوده و برای همین هم این تخمه به این اسم معروف است.  چند سوپرمارکت دیگر روستا هم تخمه جابونی ندارند و سرنوشت هندوانه‌های آجیلی برایشان بی‌اهمیت است. بر روی تمام تپه‌های روستا همانجا که خاک نرم داشت و صیفی‌کاری پررونق بود، پرشده از ویلاهای کنار یکدیگر. جاده خاکی تا دل کوه را بالا رفته‌اند و حتی در بلندترین نقطه هم کامیون‌های حمل بار و کارگر دیده می‌شود. ویلاها یکدست کنار هم ساخته و مأمن مهاجران دایمی و ثابت شده‌اند. مهاجرانی که جمعیت ۴۵۰خانواری جابان را بالا برده‌اند و هر روز هم بر تعدادشان افزوده می‌شود. هر روز ویلای جدیدی از دل زمین سر بلند می‌کند.

شاه‌‌محمدی از کشاورزان قدیمی جابان است که بعد از تقسیم زمین‌های ارثیه پدری از کشاورزی دست شسته و حالا نگران زمین‌هایی است که گوشه گوشه‌اش ساختمان شده: «پدرم که فوت کرد، وراث آمدند و زمین خواستند. هر کس ارث خودش را گرفت. زمین کوچک شد و دیگر کشاورزی در زمین کوچک صرف نداشت.»

پدرش تخمه جابونی می‌کاشت و خاطرات بسیاری از روزهای صیفی‌کاری در یادش مانده؛ از روزهای زمین‌های سبز. بعد از آن هر چه زمین بود، باغ میوه شد و یا خالی ماند تا زباله‌‌های ساختمانی حاصل از ویلاسازی‌ها در آن دفن شود. «کشاورزی از بین رفت چون زحمت داشت. مزد کارگر گران شد. زمین‌هایی که در آن می‌کاشتند، ساختمان شد.»

روستا هنوز بافت قدیمی دارد و بخش‌هایی از آن هنوز تن به ساخت‌وساز نداده‌اند. با یک رودخانه از وسط دونیم می‌شود. رودخانه‌ای که سالیان ‌سال قبل دو تیره صبقانلو و کوشکانلو را از یکدیگر جدا می‌کرده تا با مسالمت زندگی کنند. طوایفی که به گفته نوری مهاجرانی از کشور ترکیه بوده‌اند. هر چند منابع دیگر مردم این روستا را از نسل کرمانج‌های قوچان قدیم می‌داند که در زمان کریم‌خان زند از چناران به این منطقه مهاجرت کرده‌اند و زبانشان کردی کرمانجی است.  نوری از بالاترین تپه مشرف به روستا جاده را نشان می‌دهد که مسافران شمال را در خود جای داده و زمین‌هایی که حالا قیمتشان به متری ۵۰۰‌هزار تومان رسیده: «قیمت ویلا از متری یک‌میلیون و پانصد‌هزار تومان به بالا است. معلوم است کسی دل به کشاورزی نمی‌دهد. زمینش را می‌فروشد و می‌رود تهران.»

جابان دماوند؛ جابان سبزوار

سایت اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی در بخش صادرات تخمه جابونی نوشته: «ورود تخمه ژاپنی (احتمالا جابانی) به صورت خام آزاد است و مجوز وزارت بهداشت و مجوز وزارت جهاد کشاورزی را نیاز دارد.»  مصطفی احمدی، رئیس اتحادیه آجیل و خشکبار اما در همان ابتدای گفت‌وگو می‌گوید که حتی یک کیلو واردات تخمه جابانی به کشور نداریم؛ چون ایران تنها تولیدکننده این محصول در جهان است: «تنها جنس در دنیا که فقط در ایران کشت می‌شود همین تخمه جابونی است». حتی یادآوری گفته‌های علیرضا ارزنی ممقانی، رئیس اتحادیه آجیل و خشکبار مشهد که دو ‌سال قبل از واردات تخمه جابونی از چین سخن گفته بود، هم کارساز نیست. «در آن‌ سال تولید تخمه جابونی کاهش چشمگیری داشت و قیمت تخمه به قیمت بسته نزدیک شده بود و ایشان شاید به این دلیل چنین صحبتی کردند» و بعد هم اضافه می‌کند که ایران یکی از کشورهایی در دنیاست که مصرف‌ بالای تخمه جابونی را دارد و این کالا جزو اقلام پرمصرف آجیل ایرانی است. «به غیر از جابان دماوند یک روستا هم در حوالی سبزوار با نام جابان وجود دارد و سال‌هاست در آن روستا هم تخمه‌های جابونی کشت می‌شود. در دماوند هم حتما به دلیل سنگلاخی‌بودن دیگر کسی به سراغ کشت تخمه جابونی نرفته.»

احمدی می‌گوید که در روستاهای خراسان شمالی، جنوبی و رضوی تا استان گلستان کشت این نوع از تخمه رواج دارد و سالیانه در حدود ١٥‌هزار تن تولید داخلی است: «هر چند از چینی‌ها بعید نیست که این نوع تخمه را هم تولید کنند؛ اما باید بدانید که تخمه جابونی محصولی نیست که در هر شرایط آب و هوایی بتوان آن را تولید کرد. آب و هوا و نوع زمین خیلی مهم است.»

مبصر، کارشناس اصلاح بذر هم آب‌وهوا را در کاشت این محصول مهم می‌داند و می‌گوید این‌که سال‌هاست کشت این تخمه در دماوند قطع شده به دلیل مشکل در بذر این محصول نیست: «اینکه گفته می‌شود بذر این محصول دچار مشکل شده نکته‌ای است که من تاکنون نشنیده‌ام و نیاز به تحقیق دارد اما امکانش کم است مگر آن‌که بذر دچار اختلال ژنتیکی شده باشد. خربزه مشهدی سال‌ها کاشته می‌شد و بیماری هم می‌گرفت اما با وجود این کاشته می‌شد تا آن‌که کشاورز به محصول بهتر که درآمد بیشتری هم برایش داشت رسید و در نتیجه این محصول جایگزین شد. این موارد بیش از هر چیز به میزان برداشت و پسند بازار بستگی دارد.» از نظر مبصر هزینه‌های تولید و انتظارات مردم بالا رفته است و دیگر کاشت صیفی‌جاتی از این دست به صرفه نیست و کشاورز به محصولات رقیبی روی می‌آورد که برایش درآمدزا باشد: «هندوانه‌های آجیلی جابون محصولی بومی بودند که در گذر سالیان ‌سال محصول دیگری را جایگزینش کرده‌اند و این اتفاق ممکن است گریبان بسیاری دیگر از محصولات کشاورزی را هم بگیرد.»

نوری همچنان گوشش بدهکار این حرف‌ها نیست و می‌گوید که دلش برای برداشت تخمه‌های یکدست عنابی تنگ شده و اگر بار دیگر امکان کاشت برایش فراهم می‌شد، با دل و جان هندوانه آجیلی می‌کاشت و پاییزش را با برداشت تخمه شروع می‌کرد. با بوی خوش زمین‌های کاشت تخمه که هنوز هم در مشامش می‌پیچد.

دماوند در متون قاجار

نوشته‌های پراکنده دوره قاجاریه درباره دماوند، در مجموع حکایت از رونق و اوضاع مساعد این شهر در آن دوره تاریخی دارد. انتخاب تهران به پایتختی سهم مهمی در رونق اقتصادی و توسعه اجتماعی دماوند داشت. با این حال دماوند خود دارای توانمندی‌های اقتصادی و اجتماعی حاصل از موقعیت طبیعی، جغرافیایی و اقلیمی بود که پایتختی تهران زمینه شکوفایی این توانمندی‌ها را فراهم آورد. هوشنگ خسروبیگی در تحقیقی با عنوان «اوضاع اجتماعی و اقتصادی دماوند در دوره قاجاریه (از آغاز تا پایان دوره ناصری)» قابلیت‌ها و توانمندی‌های دماوند در این دوره را شناسایی و نقش هر یک را در توسعه و گسترش این منطقه ارزیابی می‌کند. زمینه‌های گسترش و توسعه دماوند در این دوره بر پنج بخش طبیعی و اقلیمی، اقتصادی، موقعیت جغرافیایی، جایگاه اداری و سیاسی و وضع فرهنگی تأکید دارد. چنانچه از نوشته‌های سفرنامه‌نویسان برمی‌آید، مناطق بسیار وسیعی در دوره قاجار جزو خاک دماوند و تحت نظارت حاکم آن‌جا به حساب می‌آمد. مناطقی که از سمت تهران از حدود بومهن شروع می‌شد و از یک طرف تا فیروزکوه، از یک سمت تا حدود ورامین و از سوی دیگر تا لاریجان را شامل می‌شد، اما آنچه بخش مرکزی و اصلی شهر به شمار می‌آمد و مسافران قدم‌گذاشتن به آن‌جا را واردشدن به خود شهر دماوند تلقی می‌کردند، دره‌ای حاصلخیز بود که درحال حاضر به‌عنوان بخش داخلی شهر دماوند شناخته می‌شود. مسافرانی که در دوره قاجار به آن‌جا گام گذاشته‌اند هم معمولا با همین لفظ «دره» آن‌جا را وصف کرده‌اند و آن را دره‌ای سرسبز و زیبا خوانده‌اند که سه-چهار مایل وسعت داشته است. به جز منطقه اصلی شهر، باقی زمین‌هایی که جزو خاک دماوند شمرده می‌شدند، قریه‌های حومه آن مانند آیینه‌ورزان، جابان، سربندان، کیلان، آبسرد و گلیارد بودند.  در دماوند، به‌ویژه در روستاهای اطراف آن مهاجران مختلفی حضور داشتند. به‌عنوان نمونه گزارش‌ها از حضور طایفه کرد شادلو در روستاهایی مثل جابان و سربندان حکایت دارد، اما دماوند دوره قاجار برای مسافران، شهری محبوب به حساب می‌آمده. بدون تردید یکی از عواملی که این شهر را در آن دوره به شهری دلپسند تبدیل کرده و آن را نزد مسافران خارجی و ایرانی محبوب و مورد توجه ساخته، آب و هوای فرح‌انگیز آن بوده است. گزارش‌های متعددی از سوی کسانی که دماوند آن زمان را دیده‌اند، معطوف به وصف آب و هوای این شهر است. مثلا بروگش هوای دماوند را بسیار لطیف و تمیز خوانده. فقط بزرگان سیاسی ایران نبودند که دماوند را برای گشت‌وگذار خود انتخاب می‌کردند، بلکه در آن دوره حتی شاهد حضور سفرای خارجی هم برای تفرج در دماوند هستیم. به‌عنوان نمونه در این زمینه می‌توان به اقامت چند روزه وزیر مختار روس در ‌سال ١٢٦٨ اشاره کرد.

وجود آب و هوای خوش باعث رونق مزارع و باغ‌های این شهر بوده است. آنچه در نگاه نخست بیش از هر چیزی چشم مسافران را نوازش می‌داد و آنها را به ستایش وامی‌داشت، همین خرمی و سبزی بود. با وجود این شرایط مساعد از نحوه مواجهه حاکم شهر یا به معنای اعم حکومت قاجار با رعایای دماوندی در دوره مورد بحث آگاهی خاصی وجود ندارد. به‌خصوص که هنوز پای دوره مشروطه و مجلس شورای ملی در میان نبود تا بتوان حرف دل مردم در عرایض آنها به مجلس برود.

منبع: شهروند 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

  • سوشیانت دوم مهردوم

    گویند در زمان کوچ بعد ازطوفان جمشید در زمانیکه در مرکز ایران دریاچه بزرگی بود که به خلیج پارس راه داشت،که امروزه دریاچه قم و..باقیمانده اش است مردمان جابان با کرجی های دست ساز(واژه کرج ازهمین جاست چون کنار همین دریاچه جمشید بود )به ژاپن امروزی رفته وانجا ساکن. شدند!

ارسال نظر