کد خبر: 52545
A

«تاکسی‌نوشت» خواندنی سروش صحت

لحظه‌ای بعد من را گرفت. همان‌جا دو تا کشیده توی گوشم زد و بیست‌وپنج هزار تومان را گرفت. کتک‌خورده و خجالت‌زده می‌خواستم بروم که راننده گفت:‌ «صبر کن... برم ببینم ماشین هست، بعد برو!»

«تاکسی‌نوشت» خواندنی سروش صحت

به گزارش دیده بان ایران، سروش صحت در «تاکسی‌نوشت»، ستون هفتگی‌اش در روزنامه اعتماد، نوشت: «می‌خواستم به مرکز شهر بروم. تاکسی دربست گرفتم. راننده گفت: کرایه بیست‌وپنج هزار تومان می‌شود. قبول کردم و تاکسی راه افتاد.

بعد از چند دقیقه دیدم موبایلم را جاگذاشته‌ام. به راننده گفتم: برگرد تا موبایلم را بردارم، بعد برویم.

راننده گفت: کرایه به جای بیست‌وپنج هزار تومان، چهل هزار تومان خواهد شد.

زورم آمد و گفتم: «پس پیاده میشم.»

راننده ایستاد. یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی به راننده دادم.

راننده گفت: «بیست‌وپنج هزار تومن میشه...»

گفتم: «من که تا مقصد نرفتم.»

راننده گفت: «برای من فرقی نداره، خودت میخوای پیاده بشی، من تا اونجا میرم.»

گفتم: «خب مسافر بگیر.»

راننده گفت: «اینجا دیگه مسافر گیرم نمیاد.»

دوباره زورم آمد و این بار خیلی بیشتر از دفعه قبل. دیدم تاکسی ایستاده است و راننده دارد جر و بحث می‌کند، در یک لحظه از ماشین پیاده شدم و شروع کردم به دویدن. راننده تاکسی هم پیاده شد و دنبالم دوید. باورم نمی‌شد راننده مثل برق می‌دوید و فریاد می‌زد: «له‌ات می‌کنم. وایسا... بگیرمت می‌کشمت.»

همان‌طور که می‌دویدم فریاد زدم: «ماشینت را ول نکن، به خاطر بیست‌وپنج هزار تومن این قدر ندو... الان ماشینت را هم می‌برن.»

راننده نعره زد: «ببرن. پول ماشین را هم ازت می‌گیرم.»

و لحظه‌ای بعد من را گرفت. همان‌جا دو تا کشیده توی گوشم زد و بیست‌وپنج هزار تومان را گرفت. کتک‌خورده و خجالت‌زده می‌خواستم بروم که راننده گفت:‌ «صبر کن... برم ببینم ماشین هست، بعد برو!»

با راننده تا جایی که تاکسی را رها کرده بود، آمدم. ماشین را برده بودند... .»

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر