کد خبر: 86066
A

خون گریست، پاوه در دره ژاله/ آتش‌سوزی مجدد در «بوزین و مره‌خیل» کرمانشاه

«می‌خواستیم آنها را در شهرستان پاوه کنار هم به خاک بسپاریم و بر مزارآنها یادبود و نماد دفاع از محیط‌زیست برپا کنیم.» به‌‌رغم میل باطنی آقای «حسن‌زاده» وضعیت قرمز کرونا در پاوه این مجال را گرفت. حالا این سه تن جدا و در خاک مادری خود خفته‌اند، گرچه یکشنبه شب مردم پاوه به احترام از جان گذشتگی این سه نفر در خیابان‌های پاوه در انتظار بازگشت و تشییع آنها بودند، اما کرونا فرصت برگزاری مراسم ترحیم را نیز گرفت.

خون گریست، پاوه در دره ژاله/ آتش‌سوزی مجدد در «بوزین و مره‌خیل» کرمانشاه

به گزارش دیده بان ایران؛ دره ژاله هنوز می‌سوزد و اشک‌های سیروان نیز داغی را فرو نمی‌نشاند، صبح روز یکشنبه، مختار، یاسین و بلال برای اطفای حریق جنگل‌های «بوزین و مره‌خیل» به یکی از صعب‌العبورترین مناطق مرزی رفتند، اما آنها هرگز از دره ژاله بیرون نیامدند، دود، آتش و انفجار دمنده دست به دست هم دادند تا پاوه عزادار آنها شود و در غیاب‌شان جنگل‌ها همچنان بسوزند و بسوزند. آتش «بوزین و مره‌خیل» از ظهر پنجشنبه، 5 تیر ماه 1399 آغاز شد. منطقه حفاظت‌ شده «بوزین و مره‌خیل» در برآورد اولیه حدود 500 هکتار از مراتع و جنگل‌های خود را از دست داد، خرگوش‌ها، مارها، لاک‌پشت‌ها و روباه‌ها نتوانستند از آتش جان سالم به در ببرند و سوختند و جزغاله شدند. آتش در میان پاوه و جوانرود همچنان ادامه داشت تا اینکه روز شنبه، 7 تیر با تلاش تمام‌قد نیروهای مردمی، نیروی انتظامی، سازمان جنگل‌ها و محیط‌زیست اطفا شد. اندکی پس از اطفای آتش، روز یکشنبه شعله‌ها در «سرسوران» و «دره ژاله» روشن شدند، حجم و ارتفاع شعله‌ها چنان بالا بود که «عطاالله قادری»، رییس اداره محیط‌زیست شهرستان جوانرود آن را «مهارناشدنی» خواند و گفت: «مهار این آتش از عهده نیروی انسانی خارج است.» با این حال و در غیاب بالگردهای آب‌پاش، آتش به مرز ایران و عراق نزدیک می‌شد و جز حضور نیروهای انسانی، استفاده از آتش‌کوب، دمنده و شاخ و برگ درختان چاره دیگری برای مقابله با هیبت سوزان آتش نبود. اینجا بود که «مختار خندانی»، «بلال امینی» و «یاسین کریمی» همچون «البرز زارعی» جان خود را به پای زاگرس ریختند، آنها نه اطفای آتش دره ژاله را دیدند و نه از میان آتش آنجا زنده بیرون آمدند.
 ژاله خون شد
درون دره ژاله، نزدیک صخره‌، جایی که آخرین مفر بود، بعد از ساعت‌ها تلاش و جست‌وجو مختار و یاسین و بلال پیدا شدند. دره ژاله کنار سیروان چند قدمی با مرز فاصله ندارد، برای رسیدن به این منطقه، مختار به همراه تیمش در ماشین‌های محیط زیست و سازمان جنگل‌ها به نبرد آتش رفت، «آشنا حسن‌زاده»، مدیرعامل انجمن «ژیوای» و یار و همراه «مختار» بود، او می‌گوید که برای دسترسی به این منطقه و عبور از پاسگاه‌های مرزی چاره‌ای جز همراهی با ماشین‌های محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها نداشتند، صبح یکشنبه، مختار با تیم همراه خود وارد دره ژاله می‌شود تا نحوه اطفای آتش‌هایی را که حالا به مرز رسیده بودند، بررسی کند. مین‌های دفن‌ شده در مرز دامنه اجرای عملیات را دشوار می‌کرد و قدرت مانور را کاهش می‌داد، زیر زمین مین بود و روبه‌رو آتش، از سوی دیگر جهت و شدت وزش باد نیز هوا را پر از دود کرده بود، همین دود بود که پیش از هر چیزی جان عزیز این سه تن را گرفت و بعد، آتش فرا رسید. خبر گم‌شدن این سه تن تا پیش از اینکه آشنا و دیگر اعضای انجمن ژیوای به دره ژاله برسند، فضای مجازی را پر کرده بود و بسیاری از دوستداران محیط‌زیست دل‌نگران آنها بودند. آخر اما جسم بی‌جان این سه نفر در کنار صخره‌ای پیدا شد که انگار آخرین راه فرار آنها از هجوم آتش بود، آشنا می‌گوید که متاسفانه یکی از دستگاه‌های دمنده که با بنزین کار می‌کرد، در دستان یاسین منفجر شده بود. آشنا و دوستان دو ساعت از سربالایی با شیب 45 درجه بالا رفتند تا پیکر این سه نجات‌بخش را به کنار جاده خاکی برسانند، در حالی که دره ژاله پشت سر همچنان در کام آتش بود. می‌گویند که آتش دوم از تیر آتش‌زای دو نفر غیرنظامی آن سوی مرز عراق آغاز شده است، اما این گفته چون شایعه‌ای می‌پیچد و هنوز مستنداتی از صحت آن منتشر نشده است، می‌گویند آتش دوم عمدی بود، می‌گویند آتش اطفا شده بود اما از آن سوی مرز تیرهای پرآتش به جنگل رسیدند و عمدی در کار بود، همچون سایر آتش‌های که گفتند عمدی است و بعد گفتند عمدی در کار نبوده است، چه این شایعات رنگ واقعیت را به خود بگیرد و چه در قاموس زمزمه فراموش شود، زاگرس مختار، یاسین و بلال را فراموش نخواهد کرد. 
 به نام انسانیت
آشنا، «مختار» را به نام انسانیت و عاطفه می‌خواند، عاطفه با گیاه، علف، جاندار و بی‌جان، دوست و دشمن. مختار خندانی، نیمی از عمرش را در دفاع از حقوق هر آنچه هستی دارد گذراند. او از بنیانگذاران انجمن سبز ژیوای بود، اما فعالیت‌های او صرفا محدود به فعالیت‌های محیط‌زیستی نبود، روزی که سرپل ذهاب لرزید، روزی که شیوع ویروس کرونا وضعیت شهرستان پاوه را قرمز کرد، او فعال مدنی تمام قد بود و حالا غیاب دردناکش را آشنا، «خسارتی نه تنها برای شهرستان پاوه، بلکه برای کل ایران» می‌داند. بارها دویدن برای حفاظت از محیط‌زیست خم به استخوان‌های پاهایش وارد کرده بود، حضور او در عملیات ویژه اطفای حریق، کمپین‌های «نه به شکار»، امدادرسانی به حیوانات آسیب و رنج‌دیده خسارت‌ها و ضربه‌های فراوانی به زندگی شخصی او وارد کرده بود، آشنا می‌گوید که مختار هزینه‌های بسیاری در راه آرمان‌های والای خود داد و سرآخر اینکه توانست حتی جان خود را نیز در راه آرمان‌هایش فدا کند. با این حال مرگ او پایان او نیست. او می‌خواست تا «ایران آباد باشد»، او می‌خواست تا «حق زیستن از هیچ جانداری سلب نشود» او می‌خواست تعریف دیگری از انسانیت را از خود به یادگار بگذارد، تعریفی که در آن مهربانی یک اصل بود و یاریگری یک قاعده. آنچه حالا دوستان و دوستداران «مختار» را تسلی می‌دهد، این است که مختار خود یک دانشگاه بود و از مکتب او ده‌ها مختار دیگر جان به خدمت خواهند بست. آشنا می‌گوید که دوستان مختار با گوشزد کردن همین نکته به خانواده داغدارش تسلی داده‌اند، به آنها که در سوگ عزیزشان هستند، گفته‌اند که شاید «جسم و جان مختار از آن شما بود، اما حالا آموزه‌های انسان‌دوستانه او در ذهن ده‌ها انسان دیگر جاری است.» هم‌رکاب با مختار، یاسین بود، مردی که در دهه پنجم زندگی‌اش همپای جوانان می‌دوید و برای جان سبز جنگل‌ها می‌جنگید. «فداکار، دلسوز، متعهد، انسان و انسان» اینها تنها بخشی از صفاتی است که در کنار بغض می‌تواند هم‌ردیف نام یاسین باشد، آقای حسن‌زاده می‌گوید که یاسین در تمام مراحل عملیاتی اطفای حریق، در تمام عملیاتی که به حفظ حیات جنگل‌ها و مراتع مربوط می‌شد، تا جان داشت می‌دوید و تلاش می‌کرد. «بلال» اما از نیروهای مردمی بود، آغشته به همان صفاتی که مزین روح فداکار «یاسین» و «مختار» بود. بلال در دره ژاله برای رساندن کمک به نیروهای «مختار» حاضر شده بود، در دست بطری‌های آب معدنی داشت و به سوی تیم نجاتگر مختار رفته بود، اما او نیز گرفتار دود و آتش شد و از دره ژاله زنده بیرون نیامد. 
 بدرود حامیان جنگل
«می‌خواستیم آنها را در شهرستان پاوه کنار هم به خاک بسپاریم و بر مزارآنها یادبود و نماد دفاع از محیط‌زیست برپا کنیم.» به‌‌رغم میل باطنی آقای «حسن‌زاده» وضعیت قرمز کرونا در پاوه این مجال را گرفت. حالا این سه تن جدا و در خاک مادری خود خفته‌اند، گرچه یکشنبه شب مردم پاوه به احترام از جان گذشتگی این سه نفر در خیابان‌های پاوه در انتظار بازگشت و تشییع آنها بودند، اما کرونا فرصت برگزاری مراسم ترحیم را نیز گرفت و حالا جمع کوچکی از همقطاران و دوستان مختار، یاسین و بلال به دیدار خانواده‌ها می‌روند و به آنها تسلی می‌دهند که راه عزیزان شما فراموش نخواهد شد، این تنها تسلی است که در چنین شرایطی به کار می‌افتد. مختار خندانی، در آخرین نوشته خود در حساب کاربری اینستاگرامش نوشته بود: «مسوولان محترم آمده از مرکز استان مثل دیروز با تشریف‌فرمایی‌تان به منطقه محافظت شده بوزین و مره‌خیل و گرفتن چندین عکس از زاویه‌های مختلف و گرفتن ژست‌های مناسب موجبات اطفای حریق دره ژاله و لانه‌وران را فراهم‌ کنید.» حالا مختار نیست و دره ژاله همچنان در آتش است، همکاران او در سوگ مختار برابر آتش و زاگرس ایستاده‌اند و همچنان تلاش می‌کنند؛ با این حال سوال اینجاست که چند البرز، مختار، بلال و یاسین دیگر باید به کام آتش بسوزند تا زخم‌های سرخ زاگرس تسلی پیدا کند و سلسله آتش‌ها، زاگرس ناخوش را به حال خود واگذارد؟

منبع: اعتماد

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر