کد خبر: 89449
A

گفت و گو با جوان ترین بازپرس رسیدگی به پرونده های قتل در ایران/ هم اتاقی ام در دانشگاه مرا بازپرس کرد

محمدرضا بهروزی سال 1368 متولد و از زمانی که 24 سال داشت وارد دستگاه قضائی کشور شد. او در حال حاضر تنها بازپرس رسیدگی به پرونده های قتل و رئیس شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی شیراز است .

گفت و گو با جوان ترین بازپرس رسیدگی به پرونده های قتل در ایران/ هم اتاقی ام در دانشگاه مرا بازپرس کرد

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ محمدرضا بهروزی سال 1368 متولد و از زمانی که 24 سال داشت وارد دستگاه قضائی کشور شد. او در حال حاضر تنها بازپرس رسیدگی به پرونده های قتل و رئیس شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی شیراز است .

گفت وگوی زهرا عواطفی نژاد با وی  را  درباره خاطرات قضائی و انگیزه های قتل در شیراز می خوانید:

 خودتان را معرفی کنید.

به نام پناه بی پناهان. مانند بسیاری از مردمان این کشور در خانواده ای عادی متولد شده ام و به زودی ۳۱ ساله می شوم. در دوران دبیرستان در رشته علوم تجربی تحصیل می کردم  و در کنکور این رشته  شرکت کردم. دوست داشتم خلبان شوم اما میسر نبود انتخاب دومم رشته علوم سیاسی بود اما پدرم مخالف سرسخت این رشته بود. طبیعتا به سان سایر دانش آموختگان رشته علوم تجربی آرزویم پس از آن چه عرض کردم قبولی در رشته پزشکی و امثالهم بود اما در سال اول رتبه لازم به منظور پذیرش در این رشته را کسب نکردم. خلاصه آن که پنج رشته را انتخاب کردم سه رشته حقوق و دو رشته علوم سیاسی که از قضا در یکی از دانشکده های حقوق پذیرفته شدم وقدم در این رشته گذاشتم.

چرا تصمیم گرفتید بر مسند قضاوت بنشینید و چند سالتان بود؟

در دوران کارشناسی ارشد دوست عزیزی که در حال حاضر ایشان نیز بازپرس ویژه قتل تهران هستند و در دوران دانشکده هم اتاقی بودیم روزی به بنده گفت که قوه قضائیه از طریق جذب نخبگان و یا جذب عمومی قصد جذب فارغ التحصیلان  رشته حقوق را دارد. من ذهنیت خاصی نسبت به قضاوت نداشتم و علاقه و توجهی نیز به ورود به این شغل نداشتم. دوستم خودش مرا  ثبت نام کرد و در مصاحبه شرکت کردم و پس از طی تشریفات قانونی به عنوان قاضی وارد دستگاه قضایی شدم.

اگر حق انتخاب دوباره داشتید باز هم همین شغل را انتخاب می کردید؟

حضور در منصب قضاوت بهترین رخداد زندگی بنده بوده و افتخار می کنم قاضی هستم.

چرا قاضی قتل شدید؟

این هم یک موضوع اتفاقی بود. دکتر القاصی رئیس کل سابق دادگستری فارس و جناب صالحی دادستان سابق بنا بر محبت و حسن نیت بدون اخذ درخواست برای بنده ابلاغ بازپرس ویژه قتل صادر کردند. بعد هم بنا با محبت حاج آقا موسوی رئیس کل دادگستری و اعتماد دکتر آسیابی ادامه دادم.

چند سالگی بازپرس قتل شدید؟

۲۸سالگی.

اولین پرونده قتلی که رسیدگی کردید را به خاطر دارید. آن زمان چه حسی داشتید؟

اولین پرونده مربوط به زن عشایری بود که با همسر و فرزندانش در کوه های اطراف شیراز به دامداری  مشغول بودند. به دلیل مزاحمتهای متعدد سارقان به نحو معمول عشایر اسلحه با خود دارند. مرحومه و همسرش که در نزدیکی گوسفندانشان خوابیده بودند اسلحه پر را در حالت غیر ضامن زیر بالش قرار داده بودند صبحگاه هنگام برخواستن به نحو غیر ارادی دست همسرش به ماشه خورده بود و گلولهای شلیک و زن جوان به قتل رسیده بود. قطعاً این صحنه به عنوان اولین صحنه در یادم خواهد ماند خصوصاً که حکایت از زندگی شرافتمندانه، ساده زیستانه و پر رنج و زحمت عشایر داشت. زنی که شاید حتی برای یک روز زندگی در رفاهی نداشت.

آیا پیش آمده که متهمان پرونده ها یا افراد مرتبط با آن ها برایتان مشکلی ایجاد کنند؟

یک بار متهم به قتلی که دو بار از یک خانه به فاصله  یک شب سرقت کرده بود و بار دوم پسر جوان صاحبحانه را به قتل رسانده بود به شعبه برای بازجویی آمده بود. من هم گفته بودم دستبندش را باز کنند به مامور بدرقه گفته بود آب بیاورید من خودم از یخچال به او آب معدنی دادم ناگهان حین بازجویی شیشه گل میز را شکست و به سمت من حمله کرد، من خودم را از تیررس ضرباتش دور کردم و از اتاق خارج شدم او که نتوانست به من دسترسی پیدا کند شاهرگ خود را با شیشه زد. بعدها متوجه شدیم قصد فرار داشته و تصورش این بوده که بنده اسلحه ندارم البته فورا با تلاش های انجام شده توسط ماموران به بیمارستان انتقال یافت و درمان شد.

پرونده ای شما را از لحاظ ذهنی و احساسی درگیر کرده است؟

معمولا خواب پرونده ها را می بینم بعضی صبح ها که از خواب  بلند می شوم خسته هستم و انگار شب نخوابیده ام و این نشان دهنده درگیری ذهنم است.

سخت ترین پرونده ای که رسیدگی کردید؟

سخت ترین پرونده قتل، مربوط به پرونده ای است که در جریان است و از ذکر جزییات آن معذورم.

بهترین و بدترین خاطره ای که از این شغل دارید؟

بدترین خاطره مربوط به زمانی است که مردی خانمش را مورد ضرب و جرح قرار داده بود و برادر آن خانم که اتفاقاً تک پسر و از خانواده با وضعیت مالی پایین بود به طرافداری خواهرش اقدام به قتل شوهر خواهر خود کرده بود، طبیعتاً آن زن از اولیای دم مرحوم بود و باید درخواستش را می گرفتم. روزی که در شعبه حاضر شد از او پرسیدم چه درخواستی داری؟ او که دارای چند فرزند بود و باردار بود از نظر مالی تحت سیطره خانواده همسرش بود با چشمانی اشکبار اعلام داشت تقاضای قصاص برادرم را دارم. این صحنه کمی ناراحتم کرد.

تا به حال شده در جریان رسیدگی به پرونده ای متأثر شوید و این تأثر باعث گریه شما شود؟

هیچ وقت این اتفاق برایم رخ نداده است.

رسیدگی به پرونده های جنایی در زندگی خصوصی شما چه تأثیری گذاشته است؟

محدودیت شدید به نحوی که من تا به حال با هیچ یک از اعضای خانواده ام به رستوران نرفته ام و به غیر از فامیل بسیار نزدیک با هیچ کس رفت و آمد ندارم.

همواره این نگرانی وجود دارد که در جریان رسیدگی اشتباهی اتفاق بیفتد، این نگرانی به ویژه در پرونده هایی که جان یک انسان در آنها مطرح است، آیا شما هم این نگرانی را داشته اید؟

قطعا این نگرانی هست و سیستم به نحوی طراحی شده که با بررسی های متعدد از خطاها کاسته شود، برای مثال به منظور این که تشخیص قطعی داده شود آیا متهم مرتکب بزه شده بازسازی صحنه انجام می شود و این مرحله تقریباً مرحله آخر است. یک مرتبه در بازسازی صحنه احساس کردم که اظهارات متهم به نحوی است که امکان دارد مرتکب جرم نشده باشد. با وجود تمام تحقیقات بازسازی را رها کرده و مجددا تحقیقات را از صفر شروع کردیم.

جنجالی ترین پرونده ای که رسیدگی کردید چه پرونده ای بوده است؟

معمولاً جنجال بستگی به میزان انتشار خبر توسط رسانه ها دارد ولی مشهورترینش اقدام مرد جوانی بود که سه نفر از بستگان خودش را که خانم بودند به قتل رساند، که بسیار در رسانه ها نمود پیدا کرد.

فجیع ترین پرونده قتلی که رسیدگی کردید؟

همیشه بین بنده و برخی اشخاص در تعریف فجیع بودن اختلاف نظر است برای کسی که کارش رسیدگی به قتل است معنای فجیع بعد از مدتی تغییر می کند به همین دلیل قتل هایی ولو ساده از نظر بقیه فجیع و از نظر بنده خیلی ساده است  به همین دلیل بنده تا کنون قتل فجیع از نظر خودم ندیده ام اما بدترینش از نظر همکارانم مربوط به شخصی است که گلوی همسر و دختر خودش را بریده و بعد آتش زده بود.

جوان ترین و مسن ترین قاتلی که داشتید؟

جوان ترین ۱۴ساله و پیرترین۷۵ ساله.

انگیزه های جنایت نسبت به قبل چه تغییری کرده است؟

برخلاف تصور عموم انگیزه ها نه اقتصادی و اخلاقی بلکه بیشتر فرهنگی است برای مثال نزاع و ضرب و جرح ها عامل اصلی قتل ها هستند.

آیا تا کنون پرونده ای بوده  که برخلاف نظر قلبی تان تصمیم بگیرید؟

بله بسیار. واقعیت این است که در پرونده های قتل بعضاً انسان قلباً با مرحوم یا  متهم احساس همدردی و همزاد پنداری می کند و قطعاً به عنوان یک انسان بنده نیز از این موضوع مستثنی نیستم  باید عرض کنم که من در پرونده های قتل با عقلم تصمیم می گیرم و در موارد متعددی علی رغم میل قلبی تصمیم گرفته ام.

یک نمونه از پرونده ها را عنوان کنید.

در پرونده ای شخصی  اقدام به قتل دیگری کرده بود. قاتل زمانی که متولد شده بوده پدرش فوت کرده و از زندگی با سطح مالی بسیار پایین برخوردار بود و به دلیل مسائل مالی مرتکب قتل شده بود با این وصف که فرزند او تازه متولد شده بود بی شک اگر اولیای دم رضایت ندهد سرنوشت او و  فرزندش یکسان خواهد بود بنده از نظر قلبی متأثر شدم اما ایشان مرتکب کار خلاف قانون شده بود و جان یک انسان بی گناه را گرفته بود لذا علی رغم تأثر قلبی علیه او تصمیم گرفتم.

اولین جنازه ای که در زندگی تان دیده اید؟

اولین جسد متعلق به پسر دایی پدرم بوده که با هم دوست بودیم، مرگش برایم درد آور بود چون با هم زندگی می کردیم و هنوز صدای خنده هایش در گوشم است. واقعیت آن است که هر چقدر انسان قوی باشد ولی وقتی پای یکی از عزیزانتان در میان باشد به شدیدترین وجه شکننده می شوید.

آیا از مشاهده جنازه وحشت دارید؟

نسبت به جسد و جنازه هیچ حسی ندارم ولو قتل فجیع باشد فقط مقداری بو برایم آزار دهنده است.

اوقات فراغتتان را چگونه می گذرانید؟

مطالعه، کوهنوردی و کتاب شعر.

بیشتر به چه کتاب هایی علاقه دارید  و آخرین کتابی که مطالعه کردید چه بود؟

شعر و رمان البته رمان های با جنبه روان شناسی. وقتی نیچه گریست اثر اروین دیالوم آخرین کتابی است که خواندم.

بهترین شعری که خواندید؟

«خانه دلتنگ غروبی خفه بود» از ابتهاج.

اگر قرار باشد شعری بخوانید چه شعری است؟

«دختران شهر به روستا فکرمی کنند/ دختران روستا/ در آرزوی شهر می میرند/ مردان کوچک/ به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند/ مردان بزرگ/ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند/ کدام پل/ در کجای جهان/ شکسته است/ که هیچکس به خانه اش نمی رسد».

آیا فیلم های جنایی می بینید؟

واقعیت این که فکر می کنم از غم و اندوه اشباع شده ام به همین خاطر همیشه فیلم های شاد نگاه   میکنم و سناریوی جنایی و درام خوشم نمی آید حتی وقتی در منزل بحث ناراحت کننده می شود می گویم من از صبح تا ظهر غم می بینم حرف خوب بزنید.

لذت بخش ترین لحظه های زندگی کاری شما چیست؟

وقتی یک  حقیقت در پرونده قتل کشف می شود خیلی لذت بخش است.

ویژگی خودتان در کار را بفرمایید.

بی اعتمادی و شنیدن نظرات مخالف که بنده وقتی وارد صحنه می شوم همه امور ولو بازرسی صحنه را بایستی خودم به شخصه انجام دهم این موجب کاهش اشتباهات و همچنین اشراف خودم بر امور می شود. دوم شنیدن نظر مخالف به نحوی که بدون اظهار نظر در خصوص صحت یا عدم صحت نظر اشخاص در صحنه قتل پذیرای نظر همه حاضرین هستم برای مثال مدتی پیش در صحنه قتلی حاضر شدیم آلت قتاله کشف نمی شد راننده نعش کش که فردی عامی بود لحظهای گفت حتما آلت قتاله لوله داربست است که پس از تحقیقات صحت نظر ایشان محرز شد.

با توجه به سابقه ای که در پرونده های قتل دارید بهترین راهکار برای کاهش وقوع جنایت چیست؟

جمع آوری هرگونه سلاح گرم؛ قطع تمام سیم کارت های فاقد مشخصات کامل؛ طرح پایش تصویری شهر به نحوی که ارائه پایان کار ساختمان ها منوط به نصب دوربین مداربسته باشد و کاهش نرخ بیکاری.

عامل موفقیت یک قاضی از نظر شما چیست؟

گمنامی، صبر، قناعت و روابط محدود.

بهترین راهکار برای تحول در قوه قضائیه؟

همان گونه که مقام معظم رهبری در حکم آیت ا… رییسی فرمودند قاضی  را عزیز بدارید. احساس عزت و شرافت در قاضی، سد محکمی در برابر انگیزه ها و عوامل نفوذ و انحراف است.

بزرگ ترین آفت برای کار قضائی؟

عوام زدگی.

بهترین حقوقدان در حوزه حقوق کیفری از نظر شما؟

دکتر سید علی آزمایش.

بهترین استاد در زمینه قتل؟

دکتر احمد حاجی ده آبادی.

کلام آخر؟

باید یادی کنم از قضات قتل سابق حوزه قضائی شیراز آقایان غلامعلی نوری، علی مومن حسین پور، ارسلان زارعی، مهرداد تهمتن، حسین شریعت و محمد رضا درخشان که از جمله اساتید بنده محسوب می شوند و بنده در برابر ایشان ابجد خوان شتاب زده ای بیش نیستم.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر