کد خبر: 147853
A

راهداری، استاد دانشگاه: «در فقر نسبی به مرز 90 درصد رسیده‌ایم!»/ آینده بدتر از گذشته است/ ممکن است ذهن بازار این باشد که سال آینده دلار 70 هزار تومانی را هم تجربه کنیم

عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور می گوید: امروز کالاهایی مثل گردو و پسته و گوشت گوسفند توسط مردم تماشا می شود و بسیاری از اقشار جامعه توان خریداری ندارند. هزینه این ها متناسب با درآمد ها نیست. از این جا می توان فهمید که قدرت خرید چقدر کم شده و فقر در جامعه چقدر زیاد شده است.

راهداری، استاد دانشگاه: «در فقر نسبی به مرز 90 درصد رسیده‌ایم!»/ آینده بدتر از گذشته است/ ممکن است ذهن بازار این باشد که سال آینده دلار 70 هزار تومانی را هم تجربه کنیم

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛ عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور می گوید: امروز کالاهایی مثل گردو و پسته و گوشت گوسفند توسط مردم تماشا می شود و بسیاری از اقشار جامعه توان خریداری ندارند. هزینه این ها متناسب با درآمد ها نیست. از این جا می توان فهمید که قدرت خرید چقدر کم شده و فقر در جامعه چقدر زیاد شده است. حجم مهاجرت آن هم در قشر تحصیل کرده رو به تزاید است! این وضعیت اقتصادی تبعات اجتماعی بطور بدیهی نیز دارد. شاخص طلاق که در چندین سال پیش به 25% رسیده بود در برخی از مناطق کشور متاسفانه به مرز 50% رسیده است! این وضعیت خطر دارد. سرقت به شدت بالا رفته است، نیروی انتظامی آمار دارد و این علائم نامطلوب را دریافت کرده است. این آمار ها باید برای مسئولین عالی رتبه نظام با اهمیت باشند. باید برای مجمع تشخیص مصلحت نظام و برخی از کمیسیون های مجلس و شورای عالی اقتصاد کشور با اهمیت باشد. باید به شکلی معضل اقتصاد ایران را حل کرد. استمرار این وضعیت در بلند مدت هزینه مادی و معنوی را بالا می برد.

دکتر مراد راهداری در پاسخ به این سوال که افزایش نرخ ارز در ماه های گذشته روی بازار هایی نظیر طلا، سکه ،خودرو و مسکن تاثیر گذاشت، وضعیت بازار ها را در سال پیش رو چگونه ارزیابی می کنید؟ اظهار داشت: متاسفانه وضعیت تورم در ایران در سال های اخیر با موضوع ارزآوری گره خورده است. ایران هر چه صادرات نفتی و غیر نفتی بیشتری داشته باشد، کمک می کند تا تراز نامه بانک مرکزی در سمت دارایی ها تقویت شود و بانک مرکزی می تواند کارهای مهمی را انجام بدهد که از جمله بحث های فنی است و ما به آن موارد اینجا نمی پردازیم. آنچه که ما امروز گرفتار اش هستیم و مشاهده می کنیم نرخ ارز به سرعت رشد می کند و بیست هزار تومان را رد می کند، بعد سی هزار تومان و در فاصله ای کوتاه 40 هزار تومان را رد می کند و ما گمان می کنیم اگر رییس بانک مرکزی را عوض کنیم مشکل حل می شود!

وی افزود: امروز ناچارم بگویم حتی اگر متخصص اقتصاد پولی را در بانک مرکزی بگذاریم، چون در ارز آوری مشکل داریم و نمی توانیم قسمت دارایی های ترازنامه خود را به اندازه مورد نیاز تقویت کنیم، باعث می شود دلار مرتبا رشد کند. دلار مثل یک کالا می ماند و باید آن را خریداری کرد. همانطور که مرغ، فرش و مسکن خریدنی است، دلار هم خریدنی است. وقتی عرضه دلار کم شود، مثل هر چیزی که با کم شدن عرضه، گران می شود و رشد قیمت را تجربه خواهد کرد، ارز یا پول خارجی نیز اینچنین است.

وی تصریح کرد: به دلیل تحریم، صادرات و ارزآوری محصولات فسیلی کشور از جمله نفت و گاز و محصولات پتروشیمی متناسب با نیاز اقتصاد ایران نیست. این عدم تناسب بحث مفصلی دارد، اینجا به اشاره می پردازیم. ما این توانایی را داریم که در حالت عادی روزانه 2.5 بشکه صادرات نفتی داشته باشیم. اگر این میزان به یک میلیون بشکه برسد به مشکل می خوریم، اما به بحران نمی خوریم. آستانه تحمل اقتصاد ایران، فروش یک میلیون بشکه در روز است ولی زیر یک میلیون بشکه در روز آستانه تحمل اقتصاد ایران را می شکند. امروز شاید در عمل 700 تا 800 هزار بشکه بشکه روزانه صادرات داشته باشیم که با دور زدن تحریم انجام می شود ولی برای دور زدن تحریم ناچاریم حدود 25 درصد زیر قیمت بفروشیم. این یک مطلب منفی است و دوم اینکه چون سامانه بانکی ما تحریم است، پول فروش نفت، فرضاً دلار را نمی توانیم کامل بگیریم و نشتی دارد. این نشتی هم دو جور است یا پولی که می آید با موانع می آید و با ریزش به دستمان می رسد یا برای رفع مشکل، تهاتر کالا به کالا داریم. وقتی کالا می آید، ارز به بانک مرکزی نمی آید و دارایی های بانک مرکزی تقویت نمی شود و بانک مرکزی نمی تواند سیاست گذاری کند. همینطور معضل به معضل گره می خورد

جو روانی بازار تا اواخر اسفند یا نهایتا قدری پس از آن منتظر دلار 50 هزار تومانی است

راهداری با بیان اینکه ارزان فروشی حدود 25 درصدی فروش نفت از یک طرف و کامل نیامدن پول این صادرات از یک سو و یا تهاتر کالا به کالا، مثل این می ماند که ایران روزانه بطور مطوسط 400 هزار بشکه نفت صادرات داشته باشد گفت: این وضعیت اتفاقات امروز را رقم زده است. عرضه ارز کم شده و در به تبع آن قیمت ارز رو به افزایش است و همه زنجیره تولید و خدمات وابسته نیز تحت تاثیر آن قرار می گیرند و تورم تصاعدی را شاهد هستیم. وقتی رییس بانک مرکزی جدید، همان ساعات اولیه شروع کار خود، مطرح کرد که من ارز نیمایی را بیست و هشت و خورده ای نگه می دارم و نرخ آزاد را روی سی و سه هزار تومان مهار می کنم، از این گفته وی تعجب کردم. این وقتی شدنی است که دلار داشته باشید و بتوانید به بازار، دلار تزریق کنید و بتوانید نیاز بازار را تآمین کنید. می توانید مقدار دلاری را که دارید، دو تا سه ماهه به بازار بریزید و این کار رویکرد را بطور موقت و کوتاه مدت اجرائی کنید، ولی ما به مساله دو سه ماهه نگاه نمی کنیم و دولت باید بتواند مساله را در چند سال مدیریت کند و راه اصلی گشوده شود. از این رو مهار بهای ارز و جلوگیری از رشد تورم ممکن نمی شود و جو روانی بازار تا اواخر اسفند یا نهایتا قدری پس از آن منتظر دلار 50 هزار تومانی است. این نکته محل تامل است و بر اقتصاد ما آسیب نابخشودنی می رساند.

وقتی تورم 60% را تجربه می کنید، نمی توانید دستمزد ها را 5% بالا ببرید

این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: تولیدات کالاهای داخلی ما به ارز و واردات وصل است، از این رو تاثیر رشد نرخ ارز را بر قیمت های کالا و خدمات داخلی می بینیم. چون قیمت ها نسبی است، وقتی 30 تا 40 درصد از کالاهای کشور رشد قیمت را تجربه کردند،سایر کالا ها ثابت نمی مانند، چون نسبت به بقیه ارزان حساب می شوند و داخلی ها و حتی پهن برای کود طبیعی کشاورزی هم رشد می کند. همانطور که می دانیم قیمت اش به شدت رشد کرده است. اقتصاد ما از نظر علمی جای بررسی شگرفت دارد. چرا بازار سرمایه ما که باید ضربان یک اقتصاد را نشان بدهد، نرخ رشد دوساله اش مطلوب نیست و رشد متوسط اش عمدتاً منفی بوده است؛ ولی «پهن» در این مدت بیست برابر گران شده است. این موارد محل تعجب است آیا ارزش «پهن» از بهای سهام پتروشیمی و صنایع فولاد و کارخانجات سیمان و … با ارزش تر است؟! این محل تامل است! وقتی تورم 60% را تجربه می کنید، نمی توانید دستمزد ها را 5% بالا ببرید. دستمزد ها طبق قانونی که مجلس قبلا تصویب کرده و گفته شده متناسب با تورم باید بالا برود امروز 20% بالا می برند. این یک سوم تورم است، ولی همین کار خود تورم زا است. چون حجم پول و نقدینگی را باید بالا ببرید؛ بدون بالا بردن نقدینگی نمی توانید افزایش دستمزد داشته باشید. درست است که مالیات هم بالا می رود و سیاست انقباضی نیز در کنار ان اجرا می شود، ولی در برآیند مجموعه سیاست های انقباضی و انبساطی، کفه انبساطی قوی تر است و این به تورم را مضاعف می کند.

وی ادامه داد: تغییرات پی در پی قیمتی و عدم ثبات در اقتصاد ایران، معضل برنامه ریزی و سیاست گذاری برای بخش خصوصی را به بار آورده است. بخش خصوصی نمی داند 4 ماه دیگر به چه قیمتی باید مواد اولیه خود را بخرد؟! لذا برنامه اش مختل می شود و می بینیم شرکت شش ماه قبل قرارداد می بندد و امروز زیان می دهد. چون قرارداد اش را قبلا بسته و امروز به دلیل تورم در قیمت مواد اولیه اش، زیان ده است. مساله امروز همین ها هستند. دولت می آید و برای تآمین بودجه، خوراک پتروشیمی ها را بیش از حد مورد انتظار صنعت پتروشیمی، گران می کند و محصولات وابسته به این صنعت نیز تحت تابع تاثیر قرار می گیرند و این مساله زنجیره وار بر اقتصاد اثر می گذارد؛ فشار بر روی مردم بالا می رود و آستانه مردم حدی دارد. ممکن است مثل ماجرای افزایش قیمت بنزین در آبان 98 اتفاقی بیفتد که به مصلحت جامعه نباشد و عواقب آن برای کشور ناگوار باشد.

آینده بدتر از گذشته است

وی در مورد اینکه آیا این امکان وجود دارد که نرخ ارز در سال پیش رو نیز حرکت صعودی خود را دنبال کند؟ اظهار داشت: دولت و مجلس این نکته را فهمیده اند. این اتفاق امسال هم افتاد و از این رو رشد دستمزد ها را دو مرحله ای کردند و به طور متوسط یک میلیون و دویست تا سیصد هزار تومان در مهر ماه به حقوق ها اضافه کردند. این علاوه بر اضافه حقوقی بود که در اسفند برای اول سال 1401 پیش بینی شده بود. این روش باز هم مطرح است و در 1402 نیز این کار را احتمالا انجام می دهند و حقوق ها را دو مرحله ای افزایش می دهند. این روش برخورد با اقتصاد به شکل غیر واقعی یا مجازی و یا به تعبیر دیگر رفتار پولی با اقتصاد است. یعنی جواب تورم را با تورم می دهیم و یا جواب رشد پولی را با رشد پولی می دهیم. از این طرف شاخص عمومی قیمت ها 60% بالا می رود و در آمد ها را 20% بالا می بریم و این ها را مرتبا با هم رشد می دهیم، ولی اتفاقی در اقتصاد واقعی رخ نمی دهد و جاده یک طرفه را دو طرفه نکرده ایم و یا پل نزده ایم و جاده را عریض تر نکرده ایم و به خطوط ریلی نیافزوده ایم و کارخانه متناسب با نیاز رشد اقتصادی دائر نکرده ایم، بلکه حجم زیادی تعطیل شده اند، وقتی چنین اتفاقی می افتد و شاخص سرمایه گذاری ما به کندی پیش می رود، نشان می دهد آینده بدتر از گذشته است.

ممکن است ذهن بازار این باشد که سال آینده دلار 70 هزار تومانی را هم تجربه کنیم

راهداری افزود: ما سالانه حدودا 800 تا 900 هزار نفر را به بازار کار اضافه می کنیم، ولی نمی توانیم سالانه 200 هزار نفر شغل سالم ایجاد کنیم. یعنی سالانه به طور مدام به بیکاران ما اضافه می شود و همین، بحران های اجتماعی به همراه دارد. این موارد را در نظر بگیرید و ببینید ما در سال 1402 با چه مشکلاتی روبرو خواهیم بود؟! 1402 را نسبت به 1401 و 1400 و 1399 مقایسه کنید، با استمرار شرایط نامطلوب گذشته، مشکلات قطعا بدتر خواهد بود. چون ما مکرر به این جامعه بیکار اضافه کرده ایم و به تولید اضافه نکرده ایم و فقط به تولید جاری یا به تعبیر دیگر به درآمد اسمی اضافه شده است. مقدار یا ارزش افزوده ای اضافه نشده است، تولید واقعی رشد نکرده است و قیمت رشد کرده است. درآمد ملی واقعی که تورم را از آن کم کرده باشیم، رشد نکرده است؛ به تعبیری درآمد دلاری حتی کاهش پیدا کرده است. بگذریم که دلار پول است و به اقتصاد آمریکا وصل است و از این رو در آن سو هم مسائلی مثل کاهش ارزش پول مطرح است. این باعث می شود ذهن بازار این باشد که سال آینده دلار 70 هزار تومانی را هم تجربه کنیم و خود به خود تورم رشد می کند و این مساله پیش می آید که مجلس درآمد ها را مثل امسال دو مرحله ای بالا ببرد و تورم نیمه دوم سال جداگانه روی نیمه اول مضاعف شود. با این سیاست؛ تورم، خود را کمی دیر تر نشان می دهد. این مثالی است که من به کار می برم، ولی باید دید مجلس در عمل چه تدبیری خواهد داشت؟!

در فقر نسبی به مرز 90 درصد رسیده ایم

وی تصریح کرد: متاسفانه اقتصاد ایران پولی شده است، این اقتصاد از اقتصاد واقعی فاصله گرفته است؛ این وضعیت به اقتصاد ایران آسیب می زند و اقتصاد مقاومتی که از آن حرف می زدیم را می شکند. ما باید به تحمل اقتصاد ایران و به تامین نیازهای ضروری آن توجه داشته باشیم. ما نیاز هایی معمولی و نیاز هایی لوکس یا تجملی و یک دسته نیاز های ضروری داریم. صنعت، کشاورزی و خدمات ما نمی تواند نیازهای ضروری خود را تامین کند. اگر نیاز لوکس تامین نشود، مساله بحرانی به وجود نمی آید ولی بحث بر سر تامین نیازهای ضروری است. در اقتصاد شاخص هایی داریم که به ما علامت می دهند. وقتی می بینیم مصرف گوشت و لبنیات و مصرف برخی کالاهای ضروری کم شده است، این را علامت و نشانی بدانیم که می گوید جامعه در حال فقیر شدن است و ما در حال اضافه کردن به فقرا هستیم. اگر فقرا زمانی بیست میلیون نفر بود و بعد به سی میلیون رسیدند و بعد چهل میلیون فقیر شد امروز جمعیت ما نزدیک به 90 میلیون نفر است، اگر این رقم جمعیت فقر نسبی به 80 میلیون نفر برسد، خطرناک است؛ اعلام کرده اند خط فقر حدود 15 میلیون تومان برای خانوار چهار نفره است. سال گذشته اعلام شد در حدود هفتاد درصد جمعیت دچار فقر نسبی شده است! ولی امروز باید اعلام کرد که در فقر نسبی به مرز 90% رسیده ایم.

امروز کالاهایی مثل گردو، پسته و گوشت توسط مردم فقط تماشا می شود! و بسیاری از اقشار جامعه توان خریداری ندارند

وی گفت: امروز کالاهایی مثل گردو و پسته و گوشت گوسفند توسط مردم تماشا می شود و بسیاری از اقشار جامعه توان خریداری ندارند. هزینه این ها متناسب با درآمد ها نیست. می پرسیم حداقل حقوق در ترکیه چقدر است؟ روزانه معادل چقدر از فلان کالای می شود؟ این میزان درآمد روزانه معادل چقدر مواد غذایی ضروری است؟ رقم های به دست آمده قابل مقایسه با درآمد و قیمت ها در ایران نیست. از این جا می توان فهمید که قدرت خرید چقدر کم شده و فقر در جامعه چقدر زیاد شده است. حجم مهاجرت آن هم در قشر تحصیل کرده رو به تزاید است! این وضعیت اقتصادی تبعات اجتماعی بطور بدیهی نیز دارد. شاخص طلاق که در چندین سال پیش به 25% رسیده بود در برخی از مناطق کشور متاسفانه به مرز 50% رسیده است! این وضعیت خطر دارد. سرقت به شدت بالا رفته است، نیروی انتظامی آمار دارد و این علائم نامطلوب را دریافت کرده است. این آمار ها باید برای مسئولین عالی رتبه نظام با اهمیت باشند. باید برای مجمع تشخیص مصلحت نظام و برخی از کمیسیون های مجلس و شورای عالی اقتصاد کشور با اهمیت باشد. باید به شکلی معضل اقتصاد ایران را حل کرد. استمرار این وضعیت در بلند مدت هزینه مادی و معنوی را بالا می برد. مبارزه با استکبار و کمک به جوامع مستضعف روش های مختلفی دارد. تعاملات بین المللی آدابی و قواعدی دارد، در ضمن حفظ ارزش ها می توان به گونه ای کار کرد که خود بهبود شرایط و پیشرفت را نیز داشت. بقول حافظ، شاعر شهیر ارزشی: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است…. با دوستان مروّت با دشمنان مدارا

منبع: شفقنا

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر