کد خبر: 97380
A

انتقاد یک کارشناس روابط بین الملل از دستگاه دیپلماسی: انرژی خود را روی آتش‌زدن پرچم گذاشتیم؛ اردوغان دندان تیز کرد

باید پذیرفت که مبارزه سخت با آمریکا و گسترش میدان تخاصم به سطح جهانی و بین المللی، ضمن اینکه دکانی برای کاسبی برخی شده، تمامی توان و نیروی ایران را گرفته است. این در حالیکه است که دشمنان دیگر آمریکا، با توسل به مبارزه نرم، توان آن کشور را به تحلیل برده اند و هژمونی آن را با خطر جدی مواجه کرده اند. در هیچ‌جای دنیا به اندازه ایران شعار «مرگ بر آمریکا» داده نشده و یا پرچم آن کشور به آتش کشیده نمی شود، ولی این اقدام چه عایدی برای ایران داشته است.

انتقاد یک کارشناس روابط بین الملل از دستگاه دیپلماسی: انرژی خود را روی آتش‌زدن پرچم گذاشتیم؛ اردوغان دندان تیز کرد

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ محمود اکبری کارشناس روابط بین الملل در یاداشتی نوشت؛ پنج شنبه گذشته اردوغان رئیس جمهوری ترکیه در مراسم رژه نظامی به‌ مناسبت جشن پیروزی آذربایجان در جنگ قره‌باغ قطعه‌ای از شعر ارس (آراز) با این مضمون را خواند:

«ارس را جدا کردند و آن‌را با میله و سنگ پر کردند / من از تو جدا نمی‌شدم، به زور جدایمان کردند.» این شعر مربوط به بختیار وهاب زاده است که در حسرت جدایی سرزمینهای شمال رودخانه ارس پس از انعقاد قراردادهای ترکمانچای و گلستان، سروده شد. البته همانطوریکه مشاور رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه کشورمان در پیامهای توئیتری خود توضیح داده اند، اردوغان اشتباه بزرگی را مرتکب شده و این اشتباه «نتیجه تکیه بر مشاوره‌های شبه اندیشکده‌هایی چون ایرام» است. «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمی‌تواند در باره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.»

اردوغان با فراموش کردن آئین همسایگی و مدیون بودنش به ایران برای تداوم ریاستش بر ترکیه، یکپارچگی سرزمینی ایران را نشانه رفت، ولی بواسطه واکنش همه جان

به ایران به اشتباهش پی برد و وزیر خارجه ترکیه در تماس تلفنی با دکتر ظریف این اشتباه را گوشزد کرد. علاوه بر اردوغان در مراسم رژه ی باکو از سهند، سبلان، تبریز و ارگ علیشاه هم نام برده شد که ارتباطی به قره باغ نداشته و هرگز از حاکمیت جمهوری آذربایجان هم پذیرفتنی نیست.  در اینجا آنچه مهم است، دلایل چنین رویکردهای خصمانه ای نسبت به ایران اسلامی از سوی کشورهای ریز و درشت، بویژه همسایگان است. در طول تاریخ، ایران بدخواهان زیادی داشته و یکپارچگی کشورمان از سوی قدرتهای بزرگ در معرض خطر بوده است، ولی طی سالهای گذشته کشورهای کوچکی چون بحرین، امارات عربی متحده و جمهوری آذربایجان نیز این جسارت را یافته اند تا اهداف شومی را علیه کشورمان پیگیری کنند. پنهان نیست که ایران در خطر هجوم همسایگانی شبیه به شغال و کفتار قرار گرفته است که منتظر زمین خوردن شیر ایران هستند؛ باید این واقعیت را پذیرفت و چاره جویی کرد.  

آنچه دشمنان ایران را به طمع انداخته، پیامهای ناگواری است که از داخل ایران مخابره می شود، پیامهایی که نشان از آشفتگی سیاسی، جنگ قدرت، نارضایتی مردمی، سردرگمی امنیتی و قربانی شدن انسجام، منافع و امنیت ملی پای منافع جناحی است. هر شخصیت و ارگانی بدون توجه به آثار مخرب ناهماهنگیها، ساز ناکوک خود را می نوازد.  

باید پذیرفت که مبارزه سخت با آمریکا و گسترش میدان تخاصم به سطح جهانی و بین المللی، ضمن اینکه دکانی برای کاسبی برخی شده، تمامی توان و نیروی ایران را گرفته است. این در حالیکه است که دشمنان دیگر آمریکا، با توسل به مبارزه نرم، توان آن کشور را به تحلیل برده اند و هژمونی آن را با خطر جدی مواجه کرده اند. در هیچ‌جای دنیا به اندازه ایران شعار «مرگ بر آمریکا» داده نشده و یا پرچم آن کشور به آتش کشیده نمی شود، ولی این اقدام چه عایدی برای ایران داشته است. هزینه مبارزه سخت با آمریکا، خم شدن قامت ایران در مقابل کشورهای ریز و درشت دیگر بوده است. آمریکا از این دشمنی سخت، بیشترین بهره را برده است و با تبلیغ گسترده علیه ایران و سیاست ایران هراسی، ضمن حضور نظامی و امنیتی در منطقه، منطقه را به پایگاهی برای خود و انبار باروت تبدیل کرده که با کوچکترین جرقه می تواند به انفجاری سهمگین تبدیل شود. تلاش برای تغییر نظام اسلامی و حمایت از معاندین، پشتیبانی از رقبای ایران در منطقه، ترور سرداران و دانشمندان ایرانی، حمایت از عراق در جنگ تحمیلی، تروریسم و جنگ اقتصادی علیه مردم کشورمان و تحمیل هزاران میلیارد دلار خسارت به کشورمان تنها گوشه‌ای از اقدامات آشکار و پنهان آمریکاست.

بی توجهی یا کم توجهی به مشکلات داخلی و بجای آن صرف هزینه های گزاف برای جذب مردم کشورهای دیگر، به ضرر مردم کشورمان شده و اختلاسها و فسادهای مالی کلان به فاصله طبقاتی نجومی دامن زده است. ناآرامیهای سالهای گذشته نتیجه چنین وضعیتی است و نشان از نارضایتی مردمی دارد. تحریمهای ناشی از فشار حداکثری رژیم ترامپ رمقی برای مردم کشورمان باقی نگذاشته است و بخشی هر چند کوچک از مردم کشورمان وقتی در کنار چنین فشاری، پیشرفت کشورهای دیگر از جمله در جنوب و شمال غرب کشورمان را می بینند، وفاداری به ایران را از دست داده و با دشمنان یکپارچگی کشورمان همنوا می شوند. آنچه برای نجات از این وضعیت حیاتی است، عقلانیت مبتنی بر منافع ملی است.

میتوان همچون چین، مبارزه با آمریکا را به مبارزه نرم تبدیل کرد، بدون اینکه از آرمانهای انقلاب دست کشید. چین مستقیماً مقابل آمریکا نایستاد، اما با اتخاذ سیاستی خردمندانه، با ایجاد زیرساخت های اقتصادی و بهره‌گیری از امتیازاتی همچون نیروی کار ارزان، توانست میلیاردها دلار سرمایه را از آمریکا خارج و در چین مستقر سازد و شرکت های عظیم دنیا را جذب کند. رشد اقتصادی چین موجب می شود که آمریکا از نظر اقتصادی به پکن وابسته شود، به گونه‌ای که اگر روابط با چین را قطع کند، اقتصاد آمریکا فلج ‌شود. چین تنها کشوری نیست که توانسته در مبارزه هوشمندانه با آمریکا پیروزی‌های درخشانی کسب کند.کشورهای دیگری  هم توانسته‌اند کم و زیاد خود را از گزند شاخهای آمریکا در امان سازند و با نفوذ در اقتصاد و سیاست آمریکا، خردمندانه منافع ملی خود را دنبال کنند. در دوره ای، چهل درصد اقتصاد دنیا در اختیار آمریکا بود، ولی این مقدار به 24 درصد کاهش یافته و روند نزولی ادامه دارد. هر چند آمریکا برخی از کشورهای دیگر از جمله چین را هم تحریم می کند، ولی شدت و بزرگی تحریمها علیه ایران «تفاوت از زمین تا آسمان است».  

امروز همسایگان بیشتر از همیشه از ایران دور شده و با نزدکی به رژیم صهیونیستی، آن رژیم را تا کنار گوشمان آورده اند. زنگهای خطر علیه امنیت ملی و یکپارچگی سرزمینمان بیشتر از قبل به صدا درآمده و چنانچه امروز چاره جویی نشود، فردا دیر خواهد بود. وقت آن است که مبارزه با آمریکا هوشمندانه و خردمندانه شود. برای ایران به یک نظریه استراتژیک برای برون رفت از وضعیت فعلی دارد و مقدمه آن آشتی ملی است و انسجام درونی است.  

ایران به یک نظریه استراتژیک نیاز دارد. مناسبات نیروها در بیرون از مرزها تغییر کرده است و شبحِ هولناکی در آستانه در ایستاده است که ارائه یک نظریه را بیش از پیش ضروری می کند. باید به رابطه سیاست‌ داخلی و سیاست خارجی توجه ویژه ای شود و گسیختگی و شکافهای داخلی را با تدبیر و بهره گیری از تجربیات کشورهای دیگر پر نمود. امروز موجودیت ایران در خطر قرار گرفته و باید مسئله ایران فهم شود تا سیاستگذاری مناسبی صورت پذیرد. با کنار رفتن ترامپ و اطرافیان نفرت پراکن او، فرصت مناسبی برای لغو تحریمهای ضد ایرانی فراهم شده است. لغو این تحریمها قطعنا موجب برداشته شدن فشارهای طاقت فرسا از روی مردم کشورمان و رضایتمندی آنها خواهد شد. تنها زمانی می توان از هر گونه خطری مصون ماند که رضایتمندی داخلی بدست آید و اعتماد عمومی احیا شود. رضایتمندی داخلی و اعتماد عمومی زمانی تحقق می یابد که مردم احساس کنند که در سرنوشت کشور مشارکت فعالی دارند و برای انتخاب گزینه های خود، با تنگناهای حاکمیتی مواجه نیستند.

*کارشناس روابط بین الملل

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر