وقتی احمدی نژادی ها آلزایمر می‌گیرند

دیده بان ایران - محمود اکبری کیا: محمود احمدی نژاد بعد از آن که اسفندیار رحیم مشایی یار و غار و همیشگی اش نتوانست از سد شورای نگهبان برای حضور در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری عبور کند؛ به دنبال فرصتی بود تا بتواند بار دیگر خود را در سپهر سیاسی کشور عرضه کند. سکوت او در دو سال اول دولت یازدهم نشان می‌داد که او در حال برنامه ریزی برای بازگشت به پاستور است؛ سکوتی که بالاخره شکست و احمدی نژاد در قالب تبیین مبانی و آرمان های انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی (ره) به استان های مختلف رفت و به سخنرانی پرداخت. سخنرانی های بدون مجوز که کارشناسان معتقد بودند؛ بیشتر به منظور حفظ و تقویت ارتباط با نیرو ها و حامیان خود در استان ها و شکل گیری تیم انتخاباتی تدارک دیده بود، تا بلکه بتواند رویای بازگشت به پاستور را برای خود و دوستانش محقق کند. احمدی نژاد پا را فرا تر گذاشت و شهریور ماه در دیدار خود با رهبر انقلاب به نوعی حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام می کند که با پاسخ صریح رهبر انقلاب برای عدم شرکت رو به رو شد.  مهر ماه 95 بود که رهبر معظم انقلاب در ابتدای جلسه درس خارج از فقه عنوان داشتند:" یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما شما شرکت کنید." این مطلب و بیان آن به طور رسمی میخی بود بر تابوت سیاسی احمدی نژاد بود که دوباره سودای قدرت کرده بود. به دنبال این بیانات رهبر انقلاب احمدی نژاد برای نشان دادن تبعیت خود از ولایت فقیه در نامه ای اعلام کرد که با توجه به توصیه حضرتعالی هیچ برنامه ای برای حضور در رقابت انتخاباتی سال آینده ندارم.

احمدی نژاد بیست و سوم بهمن ماه 95 بود که در بیانیه ای عنوان کرد: «از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است.» تنها چند روز پس از این بیانیه، حمید بقایی کاندیداتوری خود را در انتخابات ریاست جمهوری به طور رسمی‌اعلام نمود که پس از این رویداد، احمدی نژاد رئیس دولت‌های نهم و دهم به صورت مستقیم و غیرمستقیم به حمایت از حمید بقایی، معاون خود پرداخت پانزدهم اسفند ماه 95، مصادف با روز درختکاری، محمود احمدی نژاد با اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی نهالی کاشت البته با پیت حلبی که در آخر این نمایش با دو کلید واژه "شجاعت" و "فدا شدن" که از سوی مشایی و بقایی عنوان شد، به پایان رسید.

احمدی نژاد همان گونه که اعلام کرده بود امنیتش را تأمین کرده و این بار با تیم حفاظتی بیشتری به بازار تهران رفت آن هم در آستانه سال نو حضوری که بیشتر باعث اختلال در عبور و مرور شهروندان شد.

او با بقایی بارها در مجامع عمومی‌ و در میان مردم ظاهر شده و خود را به بی خیالی و فراموشی زد. احمدی نژاد ثابت کرد که برای رسیدن به قدرت و خواسته هایش حرف های خود نیز نقض می‌کند و گوش‌هایش نمی شنود و آلزایمر می‌گیرد او این روز ها علاوه بر نامه نوشتن به سران کشور های جهان مشغول نامه نگاری علیه دولت هم است و از سویی ترامپ را موعظه کرده و دعوت به راه انداختن و مدیریت نظم نوین جامعه آمریکا می‌کند و از سوی دیگر دولت حسن روحانی را به دورغ گویی متهم می کند. حال با توجه به تداوم فرافکنی و تناقض رفتاری گروهی موسوم به "احمدی نژادیون" باید منتظر تصمیم شورای نگهبان برای بازگشت آنها به عرصه سیاسی کشور ماند و دید که آیا مردم پس از گذشت 4 سال از بار دیگر به آنها روی خوش نشان خواهند داد یا خیر.!؟