کد خبر: 22318
A
توصیه اصلاح‌طلبان به اصولگرایان برای بازسازی پایگاه اجتماعی؛

از قدرت دوری کنید به سمت جامعه حرکت کنید

«اصولگرایان باید خود را تا جایی که می‌توانند از کانون‌های قدرت سیاسی و اقتصادی حکومتی دور کنند و به جامعه مدنی نزدیک شوند و مطمئن باشند اگر واقعا این اصل را بپپذیرند، می‌توانند محبوبیت اجتماعی خود را افزایش دهند و طبیعتا موقعیت خوبی از لحاظ اجتماعی پیدا کنند.» صادق زیباکلام هم معتقد است تا وقتی که اصولگرایان صورت‌مساله و چرایی شکست خود را نپذیرند، نمی‌توانند جلوی ریزش محبوبیت و مقبولیت اجتماعی خود را بگیرند.

از قدرت دوری کنید به سمت جامعه حرکت کنید

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛  ناکامی پشت ناکامی. این ساده‌ترین و کوتاه‌ترین صورت وضعیت سال‌های اخیر جناح راست است. از انتخابات ٩٢ به این سو هر بار مردم پای صندوق رای آمدند، آمدند تا به اصولگرایان «نه» بگویند. اما چرا جناح راست با وجود برخورداری از مواهب قدرت و محبوبیت در نظام، مقبولیت اجتماعی خود را از دست داده و روز به روز کلاف اصولگرایی در هم تنیده‌تر می‌شود؟ اشتباهات هیات‌مدیره جناح راست و بازیگران سیاسی‌شان چه بوده که بخشی از ژنرال‌های نامدارشان همچون علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی ترجیح دادند کار سیاسی‌شان را از اصولگرایی جدا کنند و به اعتدال‌گرایی و اصلاح‌طلبی نزدیک شوند؟درون اردوگاه جناح راست چه گذشت که با وجود همه ملزومات پیروزی سیاسی، باختن به قبا و عبای اصولگرایان سنجاق شده؟ چرا اصولگرایان و رسانه‌های تحت مدیریت آنان هر چقدر بر طبل تخریب روحانی و تهدید اصلاح‌طلبان می‌کوبند از سوی جامعه پاسخی معکوس می‌گیرند و همه نقشه‌های‌شان نقش برآب می‌شود؟چه شده که اگر روزگاری جامعتین سر انگشت اشاره‌اش به سمت و سوی سیاستمداری یا لیستی نشانه گرفته می‌شد چند سالی است که موتورش خاموش شده و حتی اقلیتی در جناح راست در صورت مشاهده مطالبه جامعتین کمتر توجهی به خواست و نظر آنان می‌کنند؟ چه اتفاق و فرآیندی منجر شده تا اصلاح‌طلبان با دست و پای بسته اصولگرایان را شکست می‌دهند و در میدان سیاست ایران پس از یک دهه صبر در عسرت‌ها پیشروی می‌کنند؟ داستان راستان ایران چرا اینگونه قصه پرغصه‌ای شده تا جایی که همانقدر که روز به روز بر ضریب ائتلاف و اتحاد «اصلاحات- اعتدال» افزوده می‌شود آنان بیشتر به سمت بالکانیزاسیونِ گفتمانی- سیاسی حرکت می‌کنند؟کدام تخمین و تدبیر غلط حال و روز آنان را به اینجا کشانده که همای اوج سعادت از شانه‌های جناح راست پرکشیده و آنان را از برج عاج سیادت در سیاست پایین انداخته تا این روزها زمزمه واحدشان خطاب به هم‌کیشان‌شان این باشد: «که چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟»
شاید از میان همه اصولگرایان تنها امیر محبیان و محمد مهاجری، فعالان رسانه‌ای-سیاسی اصولگرا بودند که منصفانه و بی‌محابا نقد از درون را آغاز کردند. چه آنکه محبیان اصولگرایان را خودشیفتگان سیاسی‌ای معرفی کرد که به دلایل پیوندی باورمندانه با نظام فرصت‌هایی سیاسی برای‌شان به وجود آورد که منجر به نادیده گرفتن مطالبات اکثریت جامعه شد. محبیان پیش از انتخابات و پس از آن بارها بر نوسازی و بازسازی اصولگرایان تاکید کرد اما هشدار او کمتر مورد  توجه رهبران و مدیران جناح راست قرار گرفت. محبیان معتقد است که در حال حاضر از لحاظ تشکیلاتی و تولید گفتمان به شکل منسجم که دو محور اساسی برای فعالیت تشکیلاتی است از سوی اصولگرایان دیده نمی‌شود. جریان اصولگرایی در تمام سال‌های گذشته موفقیتی از مفاهیم کلیدی و تعاریف واژه‌های گفتمان خود نداشته است. مفاهیمی مانند عدالت، شایسته‌سالاری، مقابله با اشرافی‌گری، فامیل‌بازی، مبارزه با فساد، تعاریف متعددی از سوی افراد مختلف در جبهه اصولگرایی دارد و همین تناقض میان تعاریف اصولگرایان بیش از گذشته ضرورت بازتعریف بسیاری از مفاهیم را به جریان اصولگرا یادآوری می‌کند. یکی از مشکلات بزرگ اصولگرایان در حال حاضر نداشتن فصل‌الخطاب است.

اصول گرایی یک جریان از هم پاشیده است 


محمد مهاجری هم بر این اعتقاد است که اصولگرایی یک جریان کاملا ازهم‌پاشیده است و این فروپاشی به سال‌های ٩٢ یا ٨٨ و حتی ٨٤ برنمی‌گردد. اگرچه جدای از اصولگرایان اندکی که بارها نسبت به انهدام و اسقاط گفتمان و تشکیلات اصولگرایی هشدار داده بودند، اصلاح‌طلبانی همچون محمدرضا تاجیک هم پیشنهاداتی را برای عبور از بحران به اصولگرایان در فردای انتخابات مجلس دهم ارایه کردند که به نظر می‌رسد همچنان می‌تواند مورد توجه هیات‌مدیره جناح راست قرار بگیرد: «به نظر من آنها در حال حاضر در شرایط فقدان تصمیم و تدبیر هستند. شرایطی که تصمیمات و تدبیرها برای‌شان مسیر را قفل
کرده است.
در گیجی و منگی این هستند که نمی‌دانند چه گذشت و چه شد. اصولگرایان باید از خودشان فاصله بگیرند. اصولگرایان باید از فضای ذهنی که پیرامون خودشان تنیده‌اند، فاصله بگیرند. مشکل اصولگرایان خودشان هستند نه هیچ کسی دیگر. خودشان باید از میان خودشان برخیزند. کسی نیست که به این دوستان بگوید که «دگر»تان را بیرون از «خود»تان جست‌وجو نکنید. دگرتان، خودتان هستید. دگرتان را با خودتان حمل می‌کنید. به قول حافظ، مشکل تویی و تو از میان برخیز. بالاخره یک‌بار به خودت اجازه بده که خودت را محاسبه نفس کنی. یک‌بار خودت را نقد کن. دنبال کسی بیرون از خودت نگرد. فرافکنی نکن. هر‌جا کم می‌آوری به بیرون از خودت احاله نکن. اگر به خودت توجه کنی ممکن است مسیر دیگری بازکنی. شاید آینده بهتری برای جامعه داشته باشیم اگر از حوادث درس بگیریم و ببینیم که چگونه باید تمهید کنیم تا آنچه می‌خواهیم و مطلوب جامعه ما است و در جهت منافع و امنیت و عزت ملی ما است، حادث شود و اینگونه همواره توسط رخداد‌های غیر‌قابل‌پیش‌بینی گرفتار نمی‌آیند و همواره دچار حیرانی و سرگردانی نمی‌شوند.


برای‌شان تحلیل اینکه چه پیش آمد بسیار سخت است. اصولگرایان باید بدانند که به زمان احتیاج  دارند تا ببینند چه پیش آمد که اینگونه شد. هر چند که بسیاری از آنها به تعبیر «ژاک لکان» سریعا آستر و روکش ایدئولوژیک‌شان و گفتمان‌شان را روی حادثه می‌اندازند تا حادثه را به شکل آستر در‌بیاورند. باز هم واقعیت و پیام حادثه را درک نمی‌کنند. چیزی را از آن می‌فهمند که با آستر تغییر داده‌اند که این هم جفای به خودشان است. «حالا در شرایطی که برخی از سرشناسان اصولگرا پس از رای بالای روحانی اقدام به تشکیک در سلامت انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها کرده‌اند تعدادی از نیروهای سیاسی اصلاحات در گفت‌وگو با «اعتماد» و برای کمک فکری به این جریان سیاسی و جلوگیری از ادامه احتضار آن راه‌حل‌هایی را مطرح کرده‌اند.


پیشنهاد عبدالله ناصری به اصولگرایان این است: «اصولگرایان باید خود را تا جایی که می‌توانند از کانون‌های قدرت سیاسی و اقتصادی حکومتی دور کنند و به جامعه مدنی نزدیک شوند و مطمئن باشند اگر واقعا این اصل را بپپذیرند، می‌توانند محبوبیت اجتماعی خود را افزایش دهند و طبیعتا موقعیت خوبی از لحاظ اجتماعی پیدا کنند.» آذر منصوری هم به اصولگرایان پیشنهاد کرده تا آنان ارزیابی دقیقی از مطالبات مردم داشته باشند و راهبردها‌ی‌شان را بر اساس خواست اکثریت جامعه تنظیم کنند. صادق زیباکلام هم معتقد است تا وقتی که اصولگرایان صورت‌مساله و چرایی شکست خود را نپذیرند، نمی‌توانند جلوی ریزش محبوبیت و مقبولیت اجتماعی خود را بگیرند. سید محمد میر لوحی هم بر این اعتقاد است که اصولگرایان اگر چشم خود را روی رانت‌های قدرت ببندند و ساختار سیاسی بدون سوبسید از قدرت را طراحی کنند، می‌توانند به موفقیت دست یابند. جلال جلالی‌زاده، دیگر فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم معتقد است راه نجات اصولگرایان و فرار از وضعیت فعلی دفاع از حقوق مردم و توجه به مطالبات اکثریت جامعه است.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر