کد خبر: 26276
A
14مرداد؛زمان تقویت‌جبهه اعتدال نه‌موعدی‌برای وصول‌بدهی‌ها

"اصلاح‎طلبان" حضور دوباره در عرصه سیاست و "اصولگرایان" فاصله از تندروی را بدهکار روحانی‎اند

تا چند روز دیگر کابینه دوازدهم به مجلس شورای اسلامی معرفی خواهد شد اما منتسبان به هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا دست بردار نیستند و بیشتر از هر روز دیگری رییس جمهور را برای قرار دادن گزینه‌های مورد تمایلشان در کابینه آینده زیرفشار گذاشته‌اند.

"اصلاح‎طلبان" حضور دوباره در عرصه سیاست و "اصولگرایان" فاصله از تندروی را بدهکار روحانی‎اند

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران: خبرآنلاین نوشت؛ دیگر تکرار بیش از حدش هم انگار دارد توی ذوق می زند! سهم خواهی از کابینه را می گوییم. آن هم نه سهم خواهی های جنسیتی، قومیتی یا حتی سنی،منظور همین سهم خواهی های جناحی. هر کسی آمده تا سهمش را بگیرد و حتی یک صندلی را هم که شده نصیب جناح خودش کند و برود. برای خودشان هم دلیل دارند؛ یا می گویند ما حسن روحانی را روی کار آورده ایم و نباید فراموش شویم مانند اصلاح طلبان یا مدام بر طبل 16 میلیون رای مقابل شیخ دیپلمات می کویند و می گویند او نباید «آن ها» را نادیده بگیرد؛ یعنی مخالفان روحانی را.

گرچه حسن روحانی چند وقت پیش آب پاکی را روی دست همه آن ها ریخت و گفت کابینه آینده اش را فراجناحی می بندد اما منتسبان به هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا دست بردار نیستند. آن ها بیشتر از هر روز دیگری رییس جمهور را برای قرار دادن گزینه های مورد تمایلشان در کابینه اینده زیرفشار گذاشته اند؛ حالا هرچقدر عقلای سیاسی کشور قبل و بعد از انتخابات دم از کابینه ای کارامد و اعتدالی برای دولت دوم روحانی بزنند، سهمیه طلب ها از روحانی همچنان طلبکارند. طلبی که برای بازپس گرفتنش نباید چند نکته را از نظر دور داشته باشند:

1.این درست که حسن روحانی در سال 92 بعد از رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی با حمایت قاطبه جریان اصلاح طلب پا به کارزار انتخابات گذاشت. این هم درست که بدنه اجتماعی جبهه اصلاحات به پرشدن سبد رای حسن روحانی کمک کرد، اما کسانی که امروز طلبکار او هستند خوب به خاطر دارند که این جناح سیاسی کشور بعد از حوادث سال 88 و چه بسا یکی دو سال قبل از آن به اغمای سیاسی رفته بودند. اغمایی که حتی سران اردوگاه چپ را هم از حضور در عرصه های سیاسی یا حتی اجتماعی بازداشته بود. آنها به واسطه پیروزی حسن روحانی و البته رو آوردن به مشی اعتدالی و حرکت شورایی توانستند از عزلت نشینی بیرون بیایند و در حالی که فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور به واسطه 8 سال مدیریت محمود احمدی نژاد ملتهب بود، پشت بهترین گزینه برای رای آوری قرار بگیرند. برای همین هم پشت سر نیرویی تازه نفس، بی دغدغه و مورد قبول سران نظام صف کشیدند و نتیجه را هم که دیگر همه می دانند؛ پیروزی! به واسطه همین پیروزی هم بود که اصلاح طلبان توانستند با احیای گفتمانشان بار دیگر در عرصه اجتماعی کشور ظهور بیشتری داشته باشند و حتی بتوانند با تغییر ترکیب قاطبه مجلس شورای اسلامی صندلی های زیادی را در بهارستان از آنِ خود کنند. هرچند سنگین شدن وزنشان در مجلس امیدوار کننده بود اما با عهدشکنی بعضی از آنها در رای گیری هیات رئیسه، نتوانستند ریاست را از آن خود کنند. 
عملکرد حسن روحانی در دولت یازدهم در بسیاری از زمینه ها مورد پسند اصلاح طلبان بود. شاید آنها امروز از حل نشدن مساله حصر ناراضی اند و به حسن روحانی نقد دارند، اما در زمینه های دیگری همچون بهبود وضعیت سیاست داخلی، حوزه فرهنگی و به ویژه سیاست خارجی از شیخ اعتدال و یارانش راضی اند. آن ها راضی اند چون می دانند اگر به جای یک نیروی اعتدال گرا یک نیروی کاملا اصلاح طلب را هم در راس قوه مجریه داشتند، همینگونه عمل می کرد و چه بسا در اثر اصطکاک‎هایی که در دولت اصلاحات بروز یافت، به چنین دستاوردی هم نمی‎رسیدند.  به خاطر همین بود که در سال 96 باز هم پشت سر او صف کشیدند و البته نتیجه باز هم برایشان رضایت آور و شیرین بود.  

از همین روست که این روزها عقلای قوم به سهم‎خواهان اصلاح طلب یادآور می‎شوند که نه تنها نباید طلبکار روحانی برای حمایت انتخاباتی از او باشند که باید به یاد داشته باشند که حضور دوباره‎شان در عرصه سیاست را نیز بدهکار او هستند. 

2.جناح روبرو یعنی اردوگاه راست ها از دیگر طلبکاران شیخ دیپلمات اند؛ آنها در حالی سرمست رای 16 میلیونی شان در مقابل حسن روحانی اند که تا قبل از انتخابات 92  خیلی هایشان دیگر از دست تندروی های طیف احمدی نژاد خونشان به جوش آمده بود. اما روی کار آمدن رییس جمهوری با سابقه اصولگرایی آن هم از نوع معتدلش، بسیاری از همین بدنه اصولگرایی را به سمت او کشاند. گویی حسن روحانی با تکیه زدنش بر صندلی پاستور، توانست بخشی از بدنه اصول‌گرایان را با خود همراه کند تا این طیف بیشتر از هر زمان دیگر رو به میانه روی بیاورد و حالا بعد از گذشت 4 سال توانسته بخش مهمی از جریان اصول‌گرایان میانه رو با خود همراه کند. 
اگر روزی بسیاری از مردم از جریان اصولگرا، تندوری های جبهه پایداری یا ایثارگرانی ها را به یاد داشتند، حالا حسن روحانی را در لوای رییس جمهور اصولگرایی می بینند که توانسته طیف بزرگی از اصولگرایان را با همراهی یارانی چون ناطق نوری و علی لاریجانی با خود همراه کند. او حتی توانست بسیاری از دیگر اصولگرایانی را که روزی طرفدار پر و پاقرص محمود احمدی نژاد بودند به خود جذب کند و بعضی از طیف های اصول‌گرایی  را که در جرگه محافظه کاران دسته بندی می شدند به میانه روی سوق دهد. این ها همه دستاوردهای اردوگاه راست ها از روی کار آمدن رییس جمهوری اعتدال گرا است.  

حالا دیگر بسیاری از آسیب ها و آفت های تندروی در اردوگاه اصولگرایان بر آن ها نمایان شده است و بسیاری از تندروهای این جبهه در زاویه قرار گرفته یا دیدگاه شان را تعدیل کرده اند. نمونه اش هم چهره هایی مانند مجتبی ذوالنور نماینده اصولگرای قم است. او که مانند بسیاری از دوستان هم طیفی اش بعد از حوادث سال 88، تمام اصلاح طلبان را فتنه گر می دانست، حالا بعد از گذشت 4 سال روی کار بودن دولتی میانه رو و تمدید 4 ساله این دولت، گفته است که اگر کسی به نتیجه انتخابات سال ۸۸ معترض باشد، فتنه‌گر نیست و ما معترضان به نتیجه انتخابات را فتنه‌گر نمی‌دانیم. اینکه این روزها در فضای سیاسی و رسانه‎ای کشور خبری از امثال رسایی و کوچک زاده نیست نیز در نتیجه به حاشیه رانده شدن تندروهایی است که روزی میدان دار این فضا بودند. 

چند روز دیگر کابینه دوازدهم تشکیل خواهد شد و حالا این جناح های سیاسی کشور هستند که باید واقع بینانه‎تر به این موضوع نگاه کنند. هیچ کس نه منکر تاثیر حمایت اصلاح طلبان در رای آوری حسن روحانی در دو انتخابات گذشته است و نه کسی پشتوانه بدنه اصولگرایان معتدل از او را فراموش کرده یا چشمش را بر میزان رای منتسب به اردوگاه راست ها بسته است. اما تنها 4 سال دیگر برای ادامه مسیر شیخ دیپلمات زمان باقی است و او بیشتر از هر زمان دیگر نیازمند یاری عقلای هر دو طیف سیاسی کشور است؛ زمانی نه برای طلبکاری و وصول بدهی‌های حال و گذشته.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر