کد خبر: 30921
A

پیامدهای دستگیری‌های اخیر و استعفای سعد حریری برای عربستان‌سعودی چیست؟/ تغییر بزرگ در عربستان

ملک سلمان نخستین پادشاه در تاریخ عربستان‌ سعودی است که سعی دارد قانون ولیعهدی را تغییر دهد. تا پیش از این پادشاهان عربستان و ولیعهد‌ها معمولا از خانواده اصلی خاندان سعود بودند. حالا اما اگر ملک سلمان بتواند پسرش را ولیعهد خود کند، درواقع جریان تاجگذاری را به خانواده خود منتقل کرده است. البته او در یافتن جانشین نیز مشکل داشت؛ چراکه نسل دوم اعضای خاندان سعود همه از دنیا رفته‌اند و نسل سومی ظهور کرده است که همه به دنبال قدرت هستند.

پیامدهای دستگیری‌های اخیر و استعفای سعد حریری برای عربستان‌سعودی چیست؟/ تغییر بزرگ در عربستان

دیده بان ایران: عربستان سعودی در جبهه‌های مختلفی خود را درگیر کرده است. از یک سو این کشور جنگ با یمن را آغاز کرده که تاکنون نتوانسته دستاوردی در آن داشته باشد، از سوی دیگر بعد از توافق هسته‌ای این کشور طرح هجمه همه‌جانبه به ایران را کلید زده و در این خصوص نیز ناموفق بوده است. ریاض همچنین با همسایه خود، قطر، نیز وارد فاز درگیری دیپلماتیک شد؛ اقدامی که قطر تاکنون در برابر آن مقاومت کرده است؛ اما از همه اینها که بگذریم، به نظر می‌رسد که عربستان در یک جبهه دیگر نیز وارد فاز درگیری شده و آن درگیری در داخل و جنگ قدرت در داخل خاندان سعود است.

خبرهایی که درباره عربستان منتشر می‌شود، معنایی جز وجود درگیری داخلی شدید در داخل خاندان سعود ندارد. ملک سلمان، پادشاه عربستان در دو ‌سال پیش، بعد از مرگ ملک عبدالله قدرت را در این کشور به دست گرفت. روند این جانشینی بر اساس قوانین موضوعه عربستان انجام گرفت اما پس از آن ملک سلمان دست به اقدامی زد که ظاهرا برای اعضای خاندان سعود قابل ‌هضم نیست. حالا دیگر کاملا مشهود است که ملک سلمان برای ولیعهدی پسر خود، چه جنگ قدرتی را در پس پرده آغاز کرده که هنوز هم ادامه دارد. این جنگ قدرت اما دو روز پس از دستگیری تعداد زیادی از اعضای خاندان سعود، شکلی علنی به خود گرفت. دلیل این دستگیری‌ها هم خیلی واضح است؛ سلمان سعی دارد موانع را از پیش پای خود بردارد؛ موانعی که ممکن است موجب شوند در روند ولیعهدی پسرش خللی وارد شود.

ملک سلمان نخستین پادشاه در تاریخ عربستان‌ سعودی است که سعی دارد قانون ولیعهدی را تغییر دهد. تا پیش از این پادشاهان عربستان و ولیعهد‌ها معمولا از خانواده اصلی خاندان سعود بودند. حالا اما اگر ملک سلمان بتواند پسرش را ولیعهد خود کند، درواقع جریان تاجگذاری را به خانواده خود منتقل کرده است. البته او در یافتن جانشین نیز مشکل داشت؛ چراکه نسل دوم اعضای خاندان سعود همه از دنیا رفته‌اند و نسل سومی ظهور کرده است که همه به دنبال قدرت هستند.

البته ملک سلمان یک سنت قدیمی را نیز زیر پا گذاشت؛ او در اقدامی با واگذارکردن کنترل امنیتی و اقتصادی کشور به پسرش، بر قدرت او افزود. محمد‌بن‌سلمان، پسر ملک سلمان، در حال حاضر هم وزیر دفاع است، هم رئیس شورای استراتژیک اقتصادی، هم امور شرکت بزرگ نفتی آرامکو را در دست دارد و هم رئیس آژانس ضد فساد عربستان است. سلمان برای واگذاری این همه قدرت به پسرش، برادر ناتنی و برادرزاده‌اش را از مناصبشان خلع کرده است. هر دو این افراد شاهزاده سعودی بودند. او همچنین برای این‌که دست بازتری در ایجاد تغییراتش داشته باشد، روحانیون ذی‌نفوذ و روسای قبایل را به حاشیه راند.

برخی از رسانه‌های عربی درباره دستگیری‌های اخیر در عربستان این احتمال را مطرح کرده‌اند که طرحی علیه بن سلمان از سوی برخی از اعضای خاندان سعود در جریان بوده است؛ البته نمی‌توان به‌ طور قاطعانه در این خصوص نظری داد اما آنچه که واضح است این است که چه شایعات درست باشند و چه غلط، نتیجه این دستگیری‌ها یک چیز بیشتر نیست. با دستگیری‌های اخیر بن سلمان در مسیر خود موانع کمتری خواهد داشت و تهدید کمتری برای قدرتش وجود خواهد داشت. یکی از شاهزادگانی که دستگیر شد، متعب‌بن‌عبدالله بود. متعب وزیر گارد ملی عربستان بود؛ نیروی نظامی‌ای که زیر نظر وزارت دفاع عربستان فعالیت می‌کرد. متعب و بن‌سلمان به ‌طور مشترک فعالیت‌های نیروهای نظامی عربستان را اداره می‌کردند؛ اما این همکاری خیلی به طول نینجامید!

برادر متعب، ترکی بن عبدالله نیز دستگیر شده است. او در ‌سال ٢٠١٥ فرماندار ریاض بود اما بعد از پادشاهی ملک سلمان از منصبش خلع شد. در این میان شاید مشهورترین فرد بازداشت‌شده دستگیری‌های اخیر در عربستان الولید بن طلال باشد. او یک تاجر و کارآفرین است که هیچ علاقه‌ای به سیاست ندارد؛ اما پدرش به‌ عنوان یک چهره لیبرال که مخالف پادشاهی ملک سلمان و حالا مخالف پسرش نیز هست، شناخته می‌شود.

به هر صورت دستگیری افراد اگر چه ریسک بزرگی برای بن سلمان است اما ممکن است منافعی نیز برایش داشته باشد. نخست این‌که این دستگیری‌ها باعث می‌شود که مخالفت‌ها با بن سلمان کاهش یابد و دوم اینکه این دستگیری‌ها به جریان سلمان قدرت بیشتری برای پیشبرد دستور کار ضد فساد می‌دهد. ملک سلمان و پدرش طی مدت اخیر سعی کرده‌اند نشان دهند که بین اسلام سنتی و اسلام مدرن، گرایش بیشتری به اسلام مدرن دارند. چرا؟ چون قصد دارند خود را به نسل جوان عربستان که برداشت‌های جدیدتری از اسلام دارند، نزدیک نشان دهند. آنها خوب می‌دانند که دو‌سوم جمعیت عربستان جوان هستند و بر این عقیده‌اند که نسل قدیمی عربستان هیچ انگیزه‌ای برای اجرای اصلاحات اساسی در عربستان ندارد؛ اما نکته مهم در این میان این است که اصلاحات اساسی در کشوری که برای امورات خود تنها به درآمد نفت متکی است، کار دشواری است. اتفاقا همین وابستگی می‌تواند به تهدیدی برای رهبری عربستان تبدیل شود. اما مشکل بن سلمان این است که برای فرار از فشار افکار عمومی به پوپولیسم متوسل شده و سعی می‌کند با اقدامات پوپولیستی عواقب بالقوه اقداماتش را در جنگ قدرت با دیگر اعضای خاندان  از خود دور کند.

اما آنچه که بن سلمان از آن غافل است، این است که این اقدام او درواقع زمینه‌ساز بحرانی دیگری برای سعودی‌ها در آینده خواهد بود. این بحران بیش از هر چیز خاندان پادشاهی و قدرت پادشاهی را تهدید خواهد کرد. از لحاظ سیاسی وقتی که حاکم حفظ جایگاهش را تمام و کمال به روش پوپولیستی به افکار عمومی متکی کند، معنایش این است که مجبور خواهد شد دست به اقدامی بیش از آنچه خودش می‌خواهد یا می‌تواند بزند، تا افکار عمومی را راضی نگه دارد. نمونه این مسأله را چند ‌سال گذشته در ایران نیز دیده‌ایم و طعمش را چشیده‌ایم! پوپولیست‌ها معمولا چندان دوام نمی‌آورند و شکست‌هایشان در عرصه‌های مختلف موجب می‌شود قدرت را از دست بدهند.

هنوز مشخص نیست که نتیجه این جنگ قدرت در عربستان چه خواهد بود؛ اما آنچه که واضح است، این است که عربستان‌سعودی کشوری است که روند رکود و نزول را در پیش گرفته است. قیمت نفت سقوط کرده و علاوه بر آن وضع خاورمیانه به هیچ عنوان باثبات نیست. در چنین شرایطی، رخدادهایی که اخیرا در عربستان به وقوع پیوست، حتی چیزی بیشتر از یک جنگ قدرت است؛ چرا؟

پادشاهی سعود نمی‌تواند به‌ طور همزمان هم ماهیت خود را تغییر دهد و هم امیدوار باشد که بتواند بر چالش‌های خارجی فایق آید. تنها راه پیش پای سعودی تثبیت قدرت در داخل در گام نخست و بعد سیاست‌گذاری در خارج از کشور است. مشکل سعودی اما این است که روال رخداد به گونه‌ای نیست که در راستای منافع آنها باشد. سعودی خود را در جبهه‌های درگیر کرده که ترکش‌های آن هر از چند گاهی به شکلی آسیب‌زننده بر بدنه خاندان سعود وارد می‌شود. به همین دلیل است که خاندان سعود نمی‌تواند توجه خود را به‌ طور تمام و کمال به داخل معطوف دارد و مشکلات داخلی را حل کند و در عین حال نمی‌تواند بیش از اندازه بر تحولات خارجی تمرکز کند.

شاهد مثال این مسأله اتفاقی است که در خصوص سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان افتاد. عربستان‌ سعودی امیدار است که با مجبور‌کردن سعد حریری به استعفا، بتواند بر حزب‌الله و منافع ایران در لبنان فشار وارد کند؛ اما واقعیت این است که این اقدام سعودی ساده‌انگارانه است و اثراتی که سعودی در نظر دارد، نخواهد داشت. واقعیت این است که در حال حاضر که داعش در سوریه و عراق در ضعیف‌ترین شکل ممکن خود به سر می‌برد، ایران دست برتر را بغداد و دمشق دارد.

ناتوانی عربستان‌سعودی در حل‌وفصل تهدیدها و چالش‌های خارجی، موجب خواهد شد که این کشور در داخل نیز با فشارهای سیاسی مواجه شود. درست است که ملک سلمان و پسرش در حال حاضر در عربستان دست برتر را دارند اما شکست‌های آنها در عرصه سیاسی خارجی در رویارویی با ایران، موجب خواهد شد تا در داخل نیز فشارهای گوناگونی را متحمل شوند. بنابراین سیاست تعقل و انتخاب‌های هوشمندانه ایران کافی است که سعودی هیچ سودی از آنچه که می‌کند نبرده و اگر باد می‌کارد، طوفان درو کند.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر