کد خبر: 40256
A

میرمحمود موسوی: هند در انتقال پرونده ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به سازمان ملل نقش داشت

مدیرکل پیشین آسیای غربی وزارت امور خارجه: من اعتقاد دارم که این دو پروژه باید با هم همکاری داشته باشند چرا که قطب‌سازی در منطقه با توجه به مشکلات تاریخی که درباره مرزها به ارث رسیده و وجود مراکز اصلی افراط‌گرایی بسیار خطرناک است. اگر قطب‌ها بخواهند از ابزار ناموزون، نامشروع و خطرناک یعنی گروه‌های افراطی در راستای اهداف خود استفاده کنند خطر بزرگی منطقه را تهدید خواهد کرد. این دو پروژه از منظر اقتصادی فواید مثبتی برای منطقه دارند اما از منظر سیاسی – امنیتی این رقابت منفی است و راه‌حل این قضیه پیوند این دو پروژه است.

میرمحمود موسوی: هند در انتقال پرونده ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به سازمان ملل نقش داشت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، روزنامه شرق نوشت: حسن روحانی، رییس‌جمهور برای نخستین‌بار در ٥ سال گذشته راهی هند شده است؛ سفری سه‌روزه که با حضور در حیدرآباد و گفت‌وگو با جمعیت مسلمان هند آغاز شد. امروز رییس‌جمهور در ایستگاه دهلی‌نو برای دیدارهای رسمی با نارندرا مودی، نخست‌وزیر و انعقاد توافقنامه‌های همکاری متعدد توقفی چند ساعته خواهد داشت. رابطه ایران و هند با وجود اشتراکات فرهنگی، مذهبی و منطقه‌ای همواره در فراز و فرود بوده است. هندی‌ها در بزنگاه‌های مهم هرچند تظاهر به همکاری با ایران کرده‌اند اما بیشتر به دنبال تامین منافع اقتصادی بوده‌اند و در بسیاری از موارد نیز ترجیح دادند در جبهه مقابل تهران قرار بگیرند. با این وجود هند در چندسال اخیر تلاش کرده از سیاست‌های یک‌جانبه پیشین فاصله بگیرد و در قد و قواره یک قدرت نوظهور نمایان شود. میرمحمود موسوی، سفیر سابق ایران در هند و پاکستان اعتقاد دارد که نه تهران و نه دهلی ظرفیت‌های واقعی همکاری را درک نکرده‌اند و گام‌های برداشته شده در مسیر تعمیق و توسعه رابطه دو‌جانبه به هیچ‌وجه با ظرفیت‌های موجود هماهنگ نیست. مدیرکل پیشین آسیای غربی وزارت امور خارجه در این گفت‌وگو، هند را مورد توجه اروپا و امریکا می‌داند و اعتقاد دارد که دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده به دنبال استفاده از هند برای کنترل و مدیریت رفتار چین در منطقه است. مشروح این گفت‌وگو به شرح زیر است.

چه پتانسیل‌هایی در هند این کشور را به قدرتی نوظهور و دایما در حال صعود بدل کرده است؟

هند تا ١٩٩١ سیاست نیمه‌بسته‌ای را در روابط خارجی بر مبنای دو محور دنبال می‌کرد: توجه به جنبش عدم تعهد و رعایت جهان دو قطبی. بر این اساس دهلی رابطه نزدیک‌تر با مسکو را دنبال می‌کرد اما نه به اندازه‌ای نزدیک که قطب دیگر (ایالات متحده) را از خود براند. با تغییر شرایط جهانی در ١٩٩١، هند نیز تجدید نظر در سیاست‌های خود را آغاز کرد. در این مسیر دهلی تلاش کرد پاسخی برای این سوال بیابد که با پایان دو قطبی‌گری در جهان، سیاست‌های خود را چگونه تنظیم کند و همزمان دستگاه اقتصادی هند نیز به این نتیجه رسید که مسیر رفته جواب نمی‌دهد و دهلی وضعیت اقتصادی نامطلوبی دارد.

مانموهان سینگ به عنوان وزیر اقتصاد وقت، بازنگری سیاست‌های اقتصادی هند و سیاستگذاری‌های جدید را آغاز کرد و همزمان بازخوانی‌هایی در حوزه سیاست خارجی نیز صورت گرفت. در سایه تحولات، فصل جدیدی در رابطه هند با اروپا و امریکا آغاز شد که منتج به سفر بیل کلینتون، رییس‌جمهور وقت امریکا به دهلی‌نو شد و پس از آن هم دهلی قرارداد جامعی با اتحادیه اروپا برای توسعه اقتصادی و همکاری همه‌جانبه منعقد کرد. شاخه دیگر این سیاست هم گسترش رابطه با اسراییل بود. با این تحولات هند در مسیر جدید قرار گرفت و روند رو به رشد اقتصادی این کشور آغاز شد. البته موقعیت استراتژیک هند در گذشته نیز قابل توجه بود و به خصوص به جمعیت انسانی بالای این کشور به عنوان بازاری مطلوب توجه می‌شد اما همه اینها برای اینکه از هند قدرت فرامنطقه‌ای بسازد، کافی نبود. در نتیجه بازنگری جدید سیاسی و اقتصادی، هند وارد تعامل با جهان غرب شد. رشد اقتصادی هند در سه ماه آخر سال ٢٠١٧ میلادی بالاتر از رشد چین قرار داشت و برای سال ٢٠١٨ نیز مراکز اقتصادی این کشور رشد بالای ٧ درصد را پیش‌بینی کرده‌اند. توانایی اقتصادی، موقعیت ژئوپولتیک، نیروی انسانی، مجاورت با چین و سیاست انتقال مرکز ثقل سیاست‌های دنیا از اروپا و خاورمیانه به آسیا که هند یکی از پایه‌های اصلی آن است، مجموعه ارزیابی‌ها را به این سمت برده که هند حتما یکی از قدرت‌های اصلی دهه‌های آتی است.

مرام و نگاه سیاسی نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند چه تاثیری در سرعت گرفتن پیشرفت‌های اقتصادی و به خصوص توسعه روابط در حوزه سیاست خارجی دارد؟

مودی به این دلیل مودی شد که تجربه سروزیری در ایالت گجرات را داشت. سیاست‌های اقتصادی موفق مودی در گجرات باعث شد وی که از چهره‌های شناخته شده در میان رهبران رده اول حزب بهاراتیا جاناتا (بی‌جی‌پی) نبود بالاتر از دیگران قرار گرفته و نماینده این حزب در انتخابات شود. این موفقیت در حالی نصیب مودی شد که او به دلیل یک پرونده نامناسب یعنی کشتار دوهزار مسلمان در سال ٢٠٠٢، در لیست سیاه قرار داشت و حتی اجازه سفر به اروپا و امریکا را هم نداشت. اصولا گرایش‌های «بی‌جی‌پی» ملی‌گرایانه است اما ملی‌گرایانه‌ای که توانسته مولفه‌های دنیای جدید را هم در خود جای دهد و به همین دلیل بسته نیست. نارندرا مودی تمرکز سیاست‌هایش را بر توسعه اقتصادی قرار داده و البته که توسعه اقتصادی بدون پیوندهای گسترده با کشورها ممکن نیست. یکی از ابتکارهای مهم مودی انتقال سرمایه مالی و معنوی نیروهای هندی در خارج از کشور به داخل است. گفته می‌شود که سالانه رقمی بالغ بر ٧٠ میلیارد دلار از طریق هندی‌های مقیم خارج به داخل وارد می‌شود و حتی پارلمانی برای هندی‌های خارج از کشور تاسیس شده است تا از نظرات، توصیه‌ها و نفوذ آنها به عنوان دیپلماسی عمومی در جهان استفاده شود. حزب «بی‌جی‌پی» و در راس آن مودی برای ادامه پیشرفت هند و برای حفظ حزب به این نتیجه رسیدند که یک کلید وجود دارد: رشد اقتصادی. مودی شعار «در هند بسازید» را از روزهای انتخابات برگزید و بعد از پیروزی برهمین اساس نیز سفرهای خارجی خود را تنظیم می‌کند تا بتواند ارتباط‌های خارجی را در جهت اهداف اقتصادی به استخدام در آورد و در این کار تا حدودی موفق شده است. شاید جهان غرب به خصوص دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده درباره سرمایه‌گذاری در چین ملاحظه‌هایی داشته باشند اما آن ملاحظه‌ها را درباره هند ندارند.

با توجه به تهدیدهایی که امریکا از چین برای خود تعریف کرده می‌توان گفت که برخی قدرت‌های بین‌المللی برای مقابله با چین، سیاست قدرتمند‌سازی و توانمند‌سازی هند را دنبال می‌کنند؟

قطعا همین‌طور است اما این ایده جدید نیست. من برای نخستین‌بار در دهه ٩٠ میلادی در نوشته‌های ساموئل هانتینگتون، برژینسکی و سایر سیاستمداران امریکایی شاهد طرح این سوال بودم که چگونه می‌توان آسیا را اداره و چین در حال رشد را کنترل کرد؟ از همان زمان عموما نظرات متمرکز بر این بود که هند می‌تواند نقش مهمی را در این مسیر ایفا کند. زمینه‌ها برای توسل به چنین سیاستی از قبل وجود داشته و آن ظرفیت بالقوه‌ای که برای هند در این مسیر در نظر گرفته بودند در حال بالفعل شدن است. هند نیز هوشمندانه از این فرصت استفاده می‌کند.

توسعه اقتصادی که از آن به عنوان کلید مدنظر مودی یاد کردید تا چه اندازه می‌تواند فضای کافی برای تقویت نقش سیاسی هند در عرصه منطقه‌ای ایجاد کند؟

روابط اقتصادی نوعی از تنیدگی سیاسی را هم به دنبال خود می‌آورد. به‌کارگیری سرمایه‌های غربی در هند و توسعه روابط گسترده میان غرب و هند که اجرای آن از مقدمه گذشته و به متن اصلی نزدیک شده، پیوندهای فرااقتصادی را به دنبال خود می‌آورد که حوزه‌های همکاری جدیدی مانند امنیتی و دفاعی را شامل می‌شود. البته دعواهای تاریخی موجود در این منطقه می‌تواند مزاحمت‌هایی برای اهداف وبرنامه‌های هند ایجاد کند که لازمه حل و فصل آن هماهنگی و همکاری دهلی با قدرت‌های خارج از منطقه است. مبارزه با تروریسم، برقراری امنیت در افغانستان و حل دعوای تاریخی بین هند - پاکستان در دستور کار دهلی قرار دارد. رابطه با همسایگان یکی از موضوعاتی است که هند به طور جدی دنبال می‌کند و برای مدیریت منطقه به عنوان برادر بزرگ‌تر طرح‌هایی دارد. مالدیو و نپال در حال حاضر پرونده‌های منطقه‌ای هستند که شاهد رقابت جدی چین و هند برای اعمال نفوذ بیشتر هستند. براین اساس، وضعیت منطقه‌ای در چارچوب مسائل امنیتی و سیاسی بخش مهمی از دستور کار دولت هند است و طبیعتا در این زمینه با امریکا و اروپا همکاری و همراهی دارد.

رابطه هندوستان با رژیم اسراییل از چه عمق و سابقه‌ای برخوردار است و دلیل این نزدیکی دهلی‌نو به تل‌آویو چیست؟

اسراییل از زمان ایجاد نامشروع تا به امروز توسط کشورهای مسلمان محصور بوده و هند اولین همسایه غیرمسلمان اسراییل از سمت شرق است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسراییل به همین دلیل به دنبال توسعه رابطه با نزدیک‌ترین همسایه غیرمسلمان خود است. از سوی دیگر در مجموعه بررسی‌های اطلاعاتی و امنیتی هند، تروریسم منتسب به اسلام یکی از جدی‌ترین تهدیدها است و اسراییل نیز در این دغدغه با هند مشترک است. البته در حوزه مبارزه با تروریسم، همکاری‌های دهلی‌نو و تل‌آویو از سال‌ها پیش آغاز شده و دست‌کم دو دهه سابقه دارد. دو طرف در قدم اول تبادل اطلاعات و اخبار، آموزش نیروها را پیگیری و اجرا کردند. در قدم‌های بعدی استفاده از تجربیات اطلاعاتی و تکنولوژی‌های مربوطه در راس اولویت‌ها بود. در مرحله سوم و فعلی نیز تولیدهای مشترک نظامی و تبادل دستگاه‌های اطلاعاتی و جاسوسی و غیره میان دهلی‌نو و تل‌آویو در جریان است. مانعی بر سر راه پیوند میان اسراییل و هند وجود ندارد و هر دو طرف از آن بهره‌برداری می‌کنند. همزمان هند متوجه است که برای برخورداری از رابطه خوب با واشنگتن، لابی اسراییل در امریکا هم می‌تواند کمک بزرگی باشد و به سیاست‌های توسعه اقتصادی هند کمک کند.

اخیرا شاهد سفر نخست‌وزیر هند به فلسطین و انعقاد قراردادهای نسبتا قابل توجه با تشکیلات خودگردان هم بوده‌ایم. با توجه به نوع همکاری‌های دهلی‌نو- تل‌آویو که به آن اشاره کردید، مودی از تعمیق رابطه با فلسطین چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

هند از سابقه‌ای تاریخی در دفاع از حقوق فلسطین به عنوان عضو جنبش عدم تعهد در زمان نهرو و گاندی برخوردار است و به همین دلیل مراقب است که با سرعت از آن استراتژی فاصله نگیرد و موجبات نارضایتی فلسطینی‌ها و اعراب را فراهم نسازد. از سوی دیگر جمعیت اقلیت مسلمان هند نیز قابل توجه است و حدود ٢٠٠ میلیون نفر را شامل می‌شود. «بی‌جی‌پی» و دولت هند می‌دانند که رابطه با اسراییل یکی از موضوعاتی است که توسط برخی مجامع اسلامی هند دنبال می‌شود و حساسیت‌هایی نسبت به این قضیه است. دهلی به دنبال برقراری نوعی از توازن مدیریت شده میان رابطه با اسراییل و کشورهای اسلامی است.

به نظر می‌رسد که نگاه هندوستان به غرب آسیا در حال تغییر است. نمونه آن را در مشارکت دهلی‌نو در پروژه چابهار و همچنین سفر وی به اردن، ابوظبی، کرانه باختری و... می‌بینیم. چه مسائلی منجر به این تغییر نگاه در دهلی‌نو شده است ؟

غرب آسیا در گذشته نیز مورد توجه دهلی قرار داشته اما در حال حاضر، جنبه‌های جدیدی به این نگاه هند اضافه شده است. در جریان جنگ اول عراق بود که اخباری مبتنی بر وجود چند هزار نیروی کار هندی در عراق منتشر شد. میلیون‌ها هندی در کشورهای حوزه خلیج فارس مشغول به کار هستند که هم سرمایه‌هایی را به داخل هند منتقل می‌‌کنند و هم اهرم‌هایی برای نفوذ هندی‌ها هستند. مساله قابل توجه دیگر نیاز هند به انرژی است. اگرچه در ٢٠ سال اخیر از اهمیت غرب آسیا به عنوان منطقه نفتی کاسته شده اما هنوز از مهم‌ترین منابع انرژی دنیا است. با توجه به اینکه رشد اقتصادی در راس سیاست‌های دولت مودی است تامین انرژی نیز یکی از پایه‌های این سیاست به شمار می‌رود. هند باید در این منطقه حضور داشته باشد تا امنیت تامین انرژی را تضمین کند. البته سیاست‌های تامین انرژی هند توجه به چند خط تامین همزمان را دنبال می‌کند و از سوی دیگر هند به دنبال سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی در خارج از هند ازجمله پروژه «فرزاد‌ بی» است تا این منابع تضمین‌کننده نیازهای اقتصادی این کشور باشد و بتواند رشد اقتصادی مطلوب خود را بدون نگرانی جلو ببرد. هند به دنبال سیاست برتری در کل اقیانوس هند است و برهمین اساس حضور موثر در غرب آسیا را دنبال می‌کند.

آیا هند توانسته توازن در رابطه میان ایران و عربستان را حفظ کند؟

هند وارد این اختلاف نشده است. رابطه خوب با عربستان را برای استفاده از انرژی وسرمایه‌های این کشورحفظ کرده و با توجه به رابطه تاریخی با تهران، رابطه با این کشور را ارتقا بخشیده است. انرژی و بازار خوب اقتصادی ایران برای هند اهمیت زیادی دارد. اما اختلاف با پاکستان نیز موضوع بسیار جدی برای هند است. ایران و عربستان این ظرفیت را دارند که وزنه پاکستان را در برابر هند سنگین کنند بنابراین هند ناچار از داشتن رابطه خوب با تهران و ریاض است.

برای هند در عرصه سیاست خارجی با توجه به اهمیتی که رابطه با واشنگتن برای دهلی‌نو دارد، استقلال قائل هستید؟

صد‌در‌صد. هند از ١٩٤٧ به بعد با توجه به هضم سریع قضیه دموکراسی، تهدیدها را به حداقل رساند. در ٧٠ سال گذشته توانسته استقلال خودرا در حوزه سیاست خارجی به شکل کامل حفظ کرده و تصمیم‌های خود را با توجه به منافعش بگیرد. در هند حتی با چرخش احزاب از حزب کنگره به حزب «بی‌جی‌پی» و حتی زمان‌هایی که ائتلاف‌هایی برای دوره موقت حکومت را در اختیار داشتند، تغییری مهم در سیاست خارجی رخ نداد. در چارچوب دموکراسی فهم مشترکی وجود دارد که منافع ملی را بالاتر می‌داند. لذا احزاب با هم تعامل و همسویی دارند. شفافیت جامعه هند این اجازه را می‌دهد که دولت مورد نقد قرار بگیرد و اگر حرکتی در هر حوزه‌ای از سوی دولت انجام بگیرد که مطلوب اپوزیسیون نباشد به سرعت در مجالس ملی و عالی درباره آن بحث می‌شود بنابراین می‌توان گفت که دولت‌های هند در حوزه سیاست خارجی دچار بحران نمی‌شوند.

آیا ظرفیت‌های رابطه با هند در ایران به خوبی شناسایی شده است؟ هند در منظومه روابط آسیایی ما چه جایگاهی را به خود اختصاص داده است؟

قدم‌هایی در این مسیر برداشته شده اما ظرفیت‌های هند بیش از گام‌های برداشته شده است. من در ایران تاکنون طرحی برای گسترش رابطه با کشورهای آسیایی ندیدم. البته منظور من این نیست که هیچ توجهی به ظرفیت‌ها نشده بلکه می‌گویم ظرفیت‌های موجود با گام‌های برداشته شده متوازن نیستند. ایران برای فعالیت در آسیا باید طرح‌های سیاسی و امنیتی داشته باشد. با توجه به فعال شدن غربی‌ها و افزایش جایگاه چین در منطقه، ما به طرحی جامع نیاز داریم که نقشه راه سیاست‌های ایران در منطقه آسیا را مشخص کند. ایران و هند ظرفیت‌های خوبی برای همکاری با یکدیگر دارند اما همزمان بحران‌هایی مانند افراطی‌گرایی و دعواهای ارضی و مرزی در منطقه کشمیر و دیوراند وجود دارد که صلح، ثبات و امنیت در منطقه را تهدید می‌کند. اگر به این مشاجره‌ها به خوبی پرداخته نشود مانند آتش زیر خاکستر است که زمانی امنیت ما و منطقه را به خطر می‌اندازد. برای کنترل اوضاع، هند و ایران باید دامنه همکاری‌های سیاسی و امنیتی را گسترش دهند. رفت و آمدهای بیشتر، فعالیت‌های بیشتر توسط دستگاه‌های مختلف و شناساندن ظرفیت‌های موجود به یکدیگر می‌تواند در این مسیر کارساز باشد.

ایران تنها مسیر ممکن برای دستیابی هند به کشورهای آسیای میانه است چرا که پاکستان بنا بر اختلافات مکرری که با دهلی‌نو پیدا کرده است مانع از دستیابی هند به بازارهای بالقوه موجود در منطقه می‌شود. نیاز هند به انرژی ایران نیز یکی دیگر از دلایل توجه دهلی به تهران است. به نظر می‌رسد که هند نگاه کاملا اقتصادی مصرفی به ایران دارد و به دنبال توسعه همکاری‌های سیاسی و امنیتی با تهران نبوده است. با این برداشت تا چه اندازه موفق هستید؟

از طرف هند کم‌کاری‌هایی در این قضیه صورت گرفته است. مباحثی که در محافل متفکران سیاسی هند مطرح یا در مطبوعات این کشور دیده می‌شود نشان از تایید سوال شما دارد که نگاه هندی‌ها به ایران محدود به چند موضوع خاص است: همکاری در چابهار و رسیدن به آسیای میانه یا پیشبرد پروژه گازی «فرزاد بی» که مدت‌هاست مورد اختلاف تهران- دهلی است.

به نظر می‌رسد که نگاه هند به ایران فراتر از موضوعات اقتصادی نیست. در این میان مشخص نیست که دلایل احتیاط هند برای نزدیکی سیاسی به تهران چیست؟ آیا هند نگران این است که ایران حیاط خلوت پاکستان باشد یا نگران عمق رابطه ایران با جمعیت مسلمان خود است؟

این موضوعات باید در چارچوب رایزنی‌های دو کشور مورد توجه قرار بگیرد و در تبیین این قضایا احتیاج به تعامل دو‌طرفه است. طرفین باید در حوزه‌های مختلف با هم به صراحت و شفافیت صحبت کنند و نگرانی‌های موجود را رفع کنند. به نظر می‌رسد که در این زمینه‌ها کم کاری از طرف دهلی نیز وجود دارد و رابطه با ایران به اندازه کافی از جانب هندی‌ها جدی گرفته نشده است. یک دلیل هم می‌تواند این باشد که هندی‌ها به دلیل تحریم‌های ایران ترجیح دادند با احتیاط گام بردارند و این احتیاط روابط را با ملاحظه کاری پیش برده است.

برای تامین امنیت در غرب آسیا، ایده‌هایی مانند مجمع گفت‌وگوهای منطقه‌ای داده می‌شود اما به نظر می‌رسد که با وجود تهدید گروه‌های تروریستی مانند داعش در افغانستان، در مرزهای شرقی ما هیچگاه توجهی به همکاری‌های قالب‌دار با کشوری مانند هند نشده است. چرا با وجود آنکه داعش یا فعالیت‌های تروریستی دغدغه مشترک ایران و هند به‌خصوص در افغانستان است ما در همکاری‌های امنیتی با دهلی‌نو پیشرفتی نداشته‌ایم؟

به نظر می‌رسد که دو کشور در گذشته همکاری‌هایی داشتند اما مجموعه تحولاتی که در افغانستان در طول سال‌های اخیر رخ داده، هندی‌ها را محتاط و البته مشکوک کرده است. برخی از رسانه‌ها و مقام‌های افغان درباره رابطه ایران با طالبان ادعاهایی را مطرح می‌کنند که این قضیه مقبول هند نیست. در میان کشورهای منطقه تنها دولتی که تاکنون هیچ ارتباطی با طالبان نداشته هند است که از روابط سایر کشورها با طالبان نیز خرسند نیست. راهکار حل این شک و شبهه، گفت‌وگوی میان دستگاه‌های اجرایی- امنیتی دهلی و تهران در فضایی کاملا شفاف است.

با ورود داعش به افغانستان، وضعیت در این کشور پیچیده‌تر و اوضاع امنیتی در افغانستان نسبت به گذشته بدتر شده است. افزایش توجه روس‌ها، چینی‌ها و امریکایی‌ها به افغانستان باعث بهتر شدن اوضاع نشده است و باید گفت که مجموع این مسائل مایه نگرانی جدی است. افزایش عملیات‌های تروریستی به مردم افغانستان آسیب‌های جدی می‌زند و منطقه نیز با خطر مواجه می‌شود. ایران و هند می‌توانند در این زمینه همکاری‌های گسترده‌ای داشته باشند اما باید توجه داشت که این همکاری‌ها آسان نیستند. به نظر من کشورهای منطقه از جمله هند و پاکستان باید برای حل مساله افغانستان تدبیر جدی بیندیشند. ما نباید منتظر روسیه و چین و امریکا برای حل مشکلات افغانستان بمانیم.

ایران تا چه اندازه توانسته توازن در روابط با اسلام‌آباد و دهلی را حفظ کند؟ به نظر می‌رسد در پروژه چابهار، ایران و هند به نوعی پاکستان را دور زدند و نگرانی‌هایی درباره تاثیر این توافق بر رابطه تهران- اسلام‌آباد وجود داشت.

رابطه هند و پاکستان از پیش از انقلاب اسلامی ایران نیز پیچیده و امنیتی بود و از همان زمان این سوال همواره وجود داشته که تهران چگونه باید رابطه خود با این دو کشور را مدیریت کند؟ ما بعد از انقلاب سعی کردیم این رابطه‌های دو‌جانبه را مجزا مدیریت کنیم و در برخی مقاطع موفق و گاهی موفق‌تر بودیم. در مساله چابهار رقابت دو قطبی صورت گرفته که در یک سوی آن ایران، هند و افغانستان هستند و در پروژه گوادر نیز چین و پاکستان حضور دارند. اگر در این دو پروژه کشورهای دخیل به سمت قطب‌سازی حرکت کنند قطعا به ضرر همه طرف‌ها خواهد بود که متاسفانه این قطب‌سازی‌ها تا حدودی هم شکل گرفته است.

من اعتقاد دارم که این دو پروژه باید با هم همکاری داشته باشند چرا که قطب‌سازی در منطقه با توجه به مشکلات تاریخی که درباره مرزها به ارث رسیده و وجود مراکز اصلی افراط‌گرایی بسیار خطرناک است. اگر قطب‌ها بخواهند از ابزار ناموزون، نامشروع و خطرناک یعنی گروه‌های افراطی در راستای اهداف خود استفاده کنند خطر بزرگی منطقه را تهدید خواهد کرد. این دو پروژه از منظر اقتصادی فواید مثبتی برای منطقه دارند اما از منظر سیاسی – امنیتی این رقابت منفی است و راه‌حل این قضیه پیوند این دو پروژه است.

دلیل نگاه ویژه دونالد ترامپ به هند چیست؟ وی اخیرا از عبارت «Indo-Pacific» به جای آسیا- پاسیفیک استفاده می‌کند و کارشناسان می‌گویند که این مساله نشان‌دهنده اهمیت دهلی برای واشنگتن است؟

دونالد ترامپ از زمان نامزدی برای ریاست‌جمهوری به مساله چین و رابطه پکن- واشنگتن حساسیت بسیار زیادی نشان داد. او این سوال را مطرح کرد که چرا سرمایه‌های امریکا در چین به داخل کشور بازنمی‌گردد و در راستای تحقق این شعار کار هم می‌کند. اما در دوره رقابت‌های انتخاباتی، وی از منظر اقتصادی و نه سیاسی به رابطه با چین نگاه می‌کرد و زمانی که به کاخ سفید راه یافت در حرف‌های خود درباره چین تغییراتی داد و متوجه موضوع اصلی شد که چین به عنوان یک ابرقدرت در حال ظهور است و این مساله ربطی به باقی ماندن یا بازگشت سرمایه‌های امریکا در این کشور ندارد.

امریکا در آسیا به دنبال کنترل چین است لذا ابتدا به ایده استفاده از ظرفیت هند روی آورد اما بعدها به ایده کامل‌تری متوسل شد و فکر کرد که شاید هند به تنهایی از پس این قضیه برنیاید و اتحادی بین کشورهای دوست امریکا در آسیا بتواند کار را بهتر پیش ببرد. عبارت هند- پاسیفیک که ترامپ از آن استفاده می‌کند ترجمه همکاری میان هند، استرالیا، ژاپن و امریکا‌ست. هرچند که امریکا به «آ‌سه‌آن» هم توجه دارد و به دنبال استفاده از ظرفیت‌های آن هم هست. عمده‌ترین هدف این اصطلاح در صحبت‌های ترامپ، متوجه اداره کردن آسیا و دور نگه داشتن چین از اقیانوس هند و اقیانوس آرام است که همسو با اهدف هند، ژاپن و استرالیا‌ست.

آیا هند از چنین ظرفیتی برای مدیریت یا کنترل رفتار چین در منطقه برخوردار است؟

این سوال پیش‌بینانه است و پاسخ آن آسان نیست. من فکر می‌کنم اگر نوعی از توازن در منطقه برقرار شود می‌توان از مدیریت آسیا سخن گفت. در حال حاضر با توجه به ابعاد مختلف نیروهای حاضر در چین از جمله رشد اقتصادی، سرمایه‌ها، وابستگی امریکا به چین و درآمدهای متنوع این کشور، پکن دست بالاتر را در منطقه دارد و در برخی موضوع‌های ریز و درشت منطقه، امریکا را دچار مشکل کرده است. اما اگر در آینده از طریق پروژه هند- پاسیفیک یا هر پروژه دیگری نوعی از توازن در منطقه برقرار شود که تامین‌کننده امنیت باشد و تهدید را از بین ببرد به نفع همه حتی چین خواهد بود. اما اگر ظرفیت‌ها به سمتی سوق پیدا کند که همراه با تهدیدهای جدی نظامی باشد قطعا به ضرر تمام اعضای منطقه و همچنین ایران خواهد بود. پکن و دهلی‌نو بدانند اگر به دنبال استمرار رشد اقتصادی هستند باید چارچوبی تعریف کرده و از ورود به فاز نظامی و امنیتی پرهیز کنند در غیراین صورت برای حفظ امنیت منطقه، سرمایه‌های بسیاری را هزینه خواهند کرد.

خطرات تعمیق رابطه هند- امریکا برای ایران چیست؟ ترامپ به دنبال خروج از برجام و بازگرداندن تحریم‌های ثانویه است که می‌تواند بر همکاری‌های اقتصادی ایران و هند سایه بیندازد و دهلی را به سمت واشنگتن ببرد.

در پاسخ به این سوال ناچار به مراجعه به سابقه رفتاری هند هستیم. متاسفانه این سابقه مطلوب نیست. هند در انتقال پرونده ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به سازمان ملل نقش داشت و با غرب همراهی کرد. این قضیه قطعا در تاریخ روابط دو کشور به عنوان نکته منفی خواهد ماند. در سال‌های تحریم، دهلی به کاهش خرید نفت از ایران روی آورد هرچند که این کاهش به صفر نرسید اما در چارچوب تحریم‌های پیش از برجام با غرب همصدا شد. در پروژه لوله گاز نیز هندی‌ها تعلل به خرج دادند که یکی از عوامل آن تحریم امریکا بود. در روند ١٠ تا ١٥ سال گذشته که مساله فعالیت‌های هسته‌ای ایران در سطح بین‌المللی مطرح بوده، هند در سطح توقعات ایران ظاهر نشده است و محتاطانه و با گرایش به سمت غرب حرکت کرده است. این نگرانی وجود دارد که در ماجرای ادامه اجرای برجام، هند به دنبال ایفای نقش به عنوان متحد امریکا در منطقه باشد. البته ایران حوزه‌هایی از منافع برای خود تعریف کرده و باید گفت رفتار هند تاکنون تهدید‌کننده منافع ما نبوده اما در برخی موارد هم در راستای تامین منافع ما نبوده است. امیدوار هستیم در آینده رابطه خوب دهلی- واشنگتن، باعث غفلت دهلی از سوابق رابطه ایران با هند نشود که در این صورت به منافع هر دوطرف لطمه وارد خواهد شد.

شکل دادن به پروژه‌هایی مانند چابهار میان ایران و هند تا چه اندازه می‌تواند نقش ترمز را در پیوستن دهلی به واشنگتن در صورت خروج امریکا از برجام ایفا کند؟

وزن پروژه چابهار در حدی نیست که هند برای حفظ آن دست به هرکاری بزند. برای هند قضیه چابهار مهم است اما میزان سرمایه‌ای که هندی‌ها خرج این پروژه کرده‌اند یا زمانی که تاکنون گذشته و دایما تعلل‌هایی از سوی هند صورت گرفته، نشان می‌دهد که هندی‌ها محکم و صد‌در‌صد تا به امروز پشت این پروژه قرار نگرفته‌اند. هند به این پروژه به چشم یک فرصت نگاه می‌کند اما به اندازه لازم برای پیشرفت سریع این پروژه تلاش نمی‌کند.

من در ایران تاکنون طرحی برای گسترش رابطه با کشورهای آسیایی ندیدم.

رابطه با ایران به اندازه کافی از جانب هندی‌ها جدی گرفته نشده است.

نگاه هند به ایران فراتر از موضوعات اقتصادی نیست.

کشورهای منطقه نباید منتظر روسیه، چین و امریکا برای حل مشکلات افغانستان بمانند.

هندی‌ها محکم و صد در‌صد پشت پروژه چابهار نایستاده اند.

رفتار هند تاکنون تهدید‌کننده منافع ما نبوده اما در برخی موارد هم در راستای تامین منافع ما نبوده است.

این نگرانی وجود دارد که در ادامه اجرای برجام، هند به دنبال ایفای نقش به عنوان متحد امریکا باشد.

ایران و عربستان این ظرفیت را دارند که وزنه پاکستان را در برابر هند سنگین کنند بنابراین هند ناچار از داشتن رابطه خوب با تهران و ریاض است.

هند در انتقال پرونده ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به سازمان ملل نقش داشت.

توانایی اقتصادی، موقعیت ژئوپولتیک، نیروی انسانی، مجاورت با چین و سیاست انتقال مرکز ثقل سیاست‌های دنیا از اروپا و خاورمیانه به آسیا که هند یکی از پایه‌های اصلی آن است، مجموعه ارزیابی‌ها را به این سمت برده که هند حتما یکی از قدرت‌های اصلی دهه‌های آتی است.

امریکا در آسیا به دنبال کنترل چین است لذا ابتدا به ایده استفاده از ظرفیت هند روی آورد اما بعدها به ایده کامل‌تری متوسل شد و فکر کرد که شاید هند به تنهایی از پس این قضیه برنیاید و اتحاد بین کشورهای دوست امریکا در آسیا بتواند کار را بهتر پیش ببرد.

شاید جهان غرب به خصوص دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده درباره سرمایه‌گذاری در چین ملاحظه‌هایی داشته باشند اما آن ملاحظه‌ها را درباره هند ندارند.

اسراییل از زمان ایجاد نامشروع تا به امروز توسط کشورهای مسلمان محصور بوده و هند اولین همسایه غیرمسلمان اسراییل از سمت شرق است.

دهلی به دنبال برقراری نوعی از توازن مدیریت شده میان رابطه با اسراییل و کشورهای اسلامی است.

سارامعصومی

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر