کد خبر: 55868
A

فریدون مجلسی: هنوز مشخص نیست که تظاهرات کنندگان مطالبات اکثریت مردم فرانسه را نمایندگی می‌کنند و یا خیر!؟

شرایط فرانسه شکل پیچیده‌ای به خود گرفته است و آینده این کشور را آبستن اتفاقات پیش‌بینی نشده کرده است. ماجرا از اعتراض طبقات پایین جامعه نسبت به بالا رفتن قیمت سوخت آغاز شد و چپ‌گرایان به دلیل دغدغه‌های کارگری با این اعتراضات احساس همدردی کردند. نکته مهم در این زمینه آنارشیست‌ها بودند که همواره به دنبال هرج و مرج بوده و هستند و شورش‌های اخیر در پاریس را محمل مناسبی برای اهداف خود دیدند. به همین دلیل به این شورش‌ها پیوستند و آتش آن را شعله‌ور کردند. راست‌گرایان افراطی مانند خانم لوپن همواره ضد مهاجران و کارگران خارجی در کشور فرانسه هستند و حضور کارگران خارجی را علیه منافع کارگران داخلی خود قلمداد می‌کنند

فریدون مجلسی: هنوز مشخص نیست که تظاهرات کنندگان مطالبات اکثریت مردم فرانسه را نمایندگی می‌کنند و یا خیر!؟

به گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه آرمان نوشت: چرا شورش‌های اخیر در فرانسه با رویکرد اقتصادی و توسط اقشار متوسط به پایین شکل گرفته است؟ چرا این طبقه نسبت به روشنفکران و رسانه‌ها احساس نیاز نکرده و خود وارد عمل شده‌اند؟
اتفاقات اخیر در فرانسه برای اولین بار نیست که در این کشور رخ می‌دهد. مردم همه جوامع همواره خود را در مقابل حکومت‌ها دیده و تفاوتی نیز بین حکومت‌ها نمی‌بینند. مردم از حکومت‌ها انتظار دارند به مطالبات آنها توجه و برای مرتفع کردن مشکلات آنها تلاش کنند. نوع حکومت نیز در این مسأله دارای اهمیت نیست. حتی در دموکرات‌ترین کشورها نیز این مطالبه به صورت جدی وجود دارد و مردم از فردایی که به یک دولت رأی می‌دهند اگر به این نتیجه برسند که این دولت قادر به حل مشکلات آنها نیست نسبت به آن اعتراض خواهند کرد. دلیل اصلی شورش‌های پاریس بالا بردن مالیات بر سوخت بوده است. در حالی که سوخت در بین طبقات پایین جامعه فرانسه نقش کلیدی دارد و بالا بردن قیمت آن باعث می‌شود که فشار زیادی به زندگی مردم وارد شود. در شرایط کنونی قیمت بنزین که در ایران 1000 تومان است در فرانسه با توجه به ارزش یورو، قیمت بنزین حدود20 هزار تومان است. در چنین شرایطی افزایش قیمت سوخت‌های مختلف فشار زیادی به رانندگان تاکسی، کامیون‌داران و حتی کشاورزان وارد می‌شود. از سوی دیگر کشاورزان قرار دارند که سوخت در زندگی آنها و کشاورزی آنها به صورت مستقیم تأثیر دارد. اغلب ابزار و تجهیزات کشاورزی نیاز به سوخت دارد. به همین دلیل نیز افزایش قیمت سوخت شرایط زندگی را برای کشاورزان بسیار سخت می‌کند. در ایران معمولا به زندگی مردم شوک وارد می‌شود و یک تصمیم به یک باره در کشور اجرا می‌شود. این در حالی است که در کشوهای توسعه یافته با توجه به سطح افزایش درامد مردم و به صورت تدریجی قیمت‌ها را بالا می‌برند. مردم کشورهای توسعه یافته‌ای مانند فرانسه به این نوع رویکردها عادت کرده‌اند. به همین دلیل نیز هنگامی که دولت امانوئل مکرون یکباره چنین تصمیمی می‌گیرد و قیمت سوخت را افزایش می‌دهد مردم بلافاصله نسبت به این اقدام واکنش نشان می‌دهند.
‌بحران در اقتصاد جهانی به چه میزان در شورش مردم فرانسه نقش داشته است؟ چه اتفاقی رخ داده که مردم کشوری ثروتمند مانند فرانسه به دلیل مسائل اقتصادی دست به تظاهرات خیابانی زده‌اند؟
در شرایط کنونی کشورهای اروپایی و به صورت کلی دنیای غرب با بحران عمیق‌تری مواجه هستند. کشورهای اروپایی درگذشته و به خصوص در قرن بیستم تولید همه کالاهای اساسی را به صورت انحصاری در اختیار خود قرار داده بودند و با توجه به انباشت سرمایه‌ای که از دیگر کشورهای جهان به دست می‌آوردند سطح زندگی مردم خود را بالا بردند. کار حتی به جایی رسید که کشورهای اروپایی با ثروت‌های هنگفتی که از کشورهای ضعیف‌تر به دست می‌آوردند هنر و معماری خود را نیز ارتقا دادند. در شرایط کنونی این اتوریته از بین رفته و دیگر کشورهای اروپایی به صورت انحصاری و از بالا به پایین به کشورهای جهان نگاه نمی‌کنند. کشورهایی مانند ژاپن و چین در زمینه اقتصادی رقیب جدی کشورهای غربی به شمار می‌روند که در برخی مسائل سطح کالاهای تولیدی آنها به مراتب از کشورهای اروپایی بالاتر است. در نتیجه هنگامی که مردم کشوری مانند فرانسه به رفاه و استفاده از کالاهای باکیفیت عادت کرده‌اند، هنگامی که توانایی کافی برای تولید این کالاها را از دست می‌دهند با چالش مواجه می‌شوند. کشورهایی مانند هند، کره جنوبی و برزیل وارد مرحله صادرات کلان شده و در اقتصاد جهان نقش تأثیرگذاری به دست آورده‌اند. کشورهای توسعه یافته دو راه بیشتر پیش روی خود نمی‌بینند. نخست اینکه مردم این کشورها یا باید به کاهش میزان درآمدها و کاهش کیفیت زندگی خود عادت کنند و یا اینکه به بیکاری و وضعیت بدتری تن دهند.
‌در حالی که انتظار می‌رفت چپ‌گرایان از این شورش‌ها حمایت کنند، چرا این راست‌گرایان افراطی و افرادی مانند لوپن بودند که فوری از این شورش‌ها حمایت کرده و خواستار ادامه آن شدند؟
شرایط فرانسه شکل پیچیده‌ای به خود گرفته است و آینده این کشور را آبستن اتفاقات پیش‌بینی نشده کرده است. ماجرا از اعتراض طبقات پایین جامعه نسبت به بالا رفتن قیمت سوخت آغاز شد و چپ‌گرایان به دلیل دغدغه‌های کارگری با این اعتراضات احساس همدردی کردند. نکته مهم در این زمینه آنارشیست‌ها بودند که همواره به دنبال هرج و مرج بوده و هستند و شورش‌های اخیر در پاریس را محمل مناسبی برای اهداف خود دیدند. به همین دلیل به این شورش‌ها پیوستند و آتش آن را شعله‌ور کردند. راست‌گرایان افراطی مانند خانم لوپن همواره ضد مهاجران و کارگران خارجی در کشور فرانسه هستند و حضور کارگران خارجی را علیه منافع کارگران داخلی خود قلمداد می‌کنند. راست‌گرایان افراطی که رهبری فاشیستی‌ترین گروه‌های کشور فرانسه را در اختیار دارند نیز به این دلایل از این شورش‌ها حمایت می‌کنند و در نتیجه در شرایط کنونی وضعیت کشور فرانسه به ملغمه‌ای از تضادهای سیاسی و اقتصادی تبدیل شده که گروه‌های مختلف در آن نقش آفرینی می‌کنند.
‌چرا شورش‌های اخیر در فرانسه توسط سندیکاها و اصناف رهبری نمی‌شود و به صورت سازمان یافته نبوده و در مقابل کسانی رهبری این شورش‌ها را برعهده گرفته‌اند که در حومه شهرها زندگی می‌کنند و معمولا در انتخابات هم شرکت نمی‌کرده‌اند؟ 
رهبری این شورش‌ها را کسانی برعهده داشتند که تحت تأثیر سندیکاها و اصناف نبودند و تنها به دلیل بالا رفتن قیمت سوخت به این نتیجه رسیدند که باید نسبت به این اقدام دولت مکرون واکنش نشان دهند. از سوی دیگر شورش کنندگان در فرانسه تحت تأثیر فضای مجازی قرار گرفته‌اند که این فضا نیز تحت تأثیر عناصر نامشخصی مدیریت می‌شود. در چنین شرایطی مدیریت فضای مجازی می‌تواند توسط رقبا، دشمنان در منقطه خاورمیانه و حتی مهاجران خارجی صورت بگیرد. همه اینها می‌توانند معترضان را تهییج و دامنه اعتراضات را گسترده‌تر کنند. با این وجود دلیل اصلی ادامه‌دار شدن تظاهرات این است که تظاهر کنندگان به این مسأله آگاهی دارند که هر اتفاقی در تظاهرات رخ بدهد زندگی آنها محفوظ می‌ماند. مردم فرانسه به خوبی به این نکته آگاهی دارند که تظاهرات در یک کشور دموکراتیک یک رویکرد عادی و روزمره است و نیاز به اجازه از هیچ کس ندارد. دولت‌ها نیز به این مسأله آگاهی دارند و با مردم مدارا می‌کنند. حتی کسانی که بازداشت شده‌اند نیز پس از ناآرامی‌ها دوباره به زندگی باز می‌گردند. جامعه فرانسه انقلاب ماه مه سال1968 را پشت سر گذاشته است. نکته دیگر اینکه هنوز مشخص نیست که تظاهرات کنندگان مطالبات اکثریت مردم فرانسه را نمایندگی می‌کنند و یا خیر. در این شرایط سه رویکرد وجود دارد. نخست اینکه تاحدودی حق با تظاهرات کنندگان است، دوم اینکه تا حد زیادی حق با آنها نیست و آنها نمی‌توانند به نمایندگی از همه اقشار و همه مردم جامعه فرانسه نقش‌آفرینی کنند و رویکرد سوم وضعیتی است که عده‌ای از آن سوء استفاده می‌کنند و به مطالبات رنگ و بوی سیاسی و انقلابی می‌دهند. در این بین خسارات زیادی نیز به شهرها و اماکن عمومی پاریس وارد می‌شود. شهری مانند پاریس که میلیاردها دلار برای شهروندان و همان افرادی که امروز تظاهرات می‌کنند خرج می‌کند، در این تظاهرات خسارت‌های زیادی خواهد دید.
‌در انقلاب مه 1968 در فرانسه در ابتدا کسی باور نمی‌کرد که شورش‌های محدود روزهای نخست در نهایت به جابه‌جایی در قدرت و کناره‌گیری ژنرال دوگل منجر شود. آیا شورش‌های اخیر در فرانسه نیز این پتانسیل را دارد که قدرت را از مکرون بگیرد و فرد دیگری جایگزین وی شود؟
انقلاب مه 1968 به صورت مستقیم سبب برکناری ژنرال دوگل نشد و ژنرال دوگل پس از این انقلاب و در یک انتخابات دموکراتیک از قدرت کناره‌گیری کرد. هرچند که انقلاب آن سال در این قضیه بی‌تأثیر نبود. در مه1968 ملت فرانسه مورد سرکوب حکومت قرار گرفت. این مقطع زمانی چپ‌گرایان که عمدتا از شوروی الهام می‌گرفتند در خیابان‌های فرانسه به دنبال یک انقلاب تمام عیار سوسیالیستی بودند. آندره مالرو وزیر فرهنگ دولت که یک سوسیالیست تمام عیار بود رهبری تظاهرکنندگان را در کف خیابان‌ها برعهده داشت و اصطلاح «اکثریت خاموش» را در این اتفاقات به کار برد. مردم فرانسه خیلی زود متوجه شدند که یک اقلیت تلاش می‌کند به نمایندگی از اکثریت نقش آفرینی کنند و به همین دلیل با آنها مقابله کردند. دوگل نیز پس از انقلاب خود را دوباره در معرض آرای مردم قرار داد و به دلیل اینکه مردم نسبت به وی اقبال زیادی نشان ندادند در کمال احترام از قدرت کناره گیری کرد. با این حال ژنرال دوگل به دلیل خدمات زیادی که برای مردم فرانسه انجام داده بود مورد احترام بود. همگان شاهد بودند که پس از مرگ وی همه مردم فرانسه و سران کشورهای جهان با احترام از وی یاد می‌کردند. در شرایط کنونی نیز به نظر می‌رسد مکرون در کوتاه مدت برای اقناع تظاهرکنندگان و مردم فرانسه دست به دامن پوپولیسم خواهد شد. با این وجود امکان کناره‌گیری مکرون به عنوان کسی که مورد حمایت اکثریت مردم فرانسه است بسیار اندک است. در انقلاب سال1968 نیز در نهایت مردم به خیابان‌ها آمدند و از تظاهرکنندگان خواستند که برای آرامش کشور دست از تظاهرات خود بردارند که در نهایت نیز این اتفاق رخ داد. در نتیجه در شرایط کنونی نیز اکثریت ملت فرانسه فدای اقلیت تظاهرکننده نخواهد شد.
‌آیا این احتمال وجود دارد که با توجه به بحران اقتصادی کشورهای مختلف جهان شورش‌های اخیر در فرانسه مانند سال1968 به یک الگو و نقطه آغاز برای کشورهای دیگر جهان تبدیل شود؟
بله؛ این احتمال وجود دارد و ممکن است بحرانی که امروز در فرانسه وجود دارد سراسر کره زمین را در بر بگیرد. دلیل این مسأله نیز این است که تظاهراتی که در فرانسه شکل گرفته در شرایط کنونی در اختیار کسانی قرار گرفته که ضد مهاجران خارجی هستند. از نظر این افراد حضور کارگران خارجی در فرانسه وضعیت کارگران داخلی را تهدید می‌کند و ممکن است سبب بیکار شدن آنها شود. نکته مهم این است که بخش عمده‌ای از این مهاجران مسلمان هستند و به همین دلیل حساسیت‌ها نسبت به دین اسلام در فرانسه نسبت به این مسأله زیاد شده است. از سوی دیگر جمعیت جهان روزبه‌روز در حال افزایش است و کشورهای مختلف جهان به شکل‌های مختلف در وضعیت نامناسب اقتصادی بسر می‌برند. کشورهای توسعه یافته نیز با چالش پایان دوران تسلط خود بر اقتصاد جهان مواجه شده اند و به همین دلیل چالش‌های مهمی وجود دارد که می‌تواند دامنه این اعتراضات را به کشورهای دیگر جهان نیز بکشاند. بنده معتقدم چین نیز که امروز به یکی از مدعیان اقتصادی جهان تبدیل شده در نهایت روزی فرا خواهد رسید که به کشورهای دیگر جهان پاسخگو باشد. هنگامی که جمعیت 2 میلیونی جهان به 7 و 8 میلیارد نفر می‌رسد باید منتظر چنین شرایطی نیز بود. این در حالی است که در شرایط کنونی، اروپای پیر قدرت پاسخگویی به مطالبات مردم خود را به دلیل چالش‌های داخلی از دست داده است. این در حالی است که کشورهای عقب مانده نیز تلاش می‌کنند عقب ماندگی خود را پوشش بدهند و در نهایت به جایگاهی که در چشم‌انداز خود تعیین کرده‌اند، دست پیدا کنند. ایران نیز با توجه به منابع مهم طبیعی و انسانی که در اختیار دارد می‌تواند با برنامه‌ریزی دقیق‌تر و تلاش بیشتر خود را از گزند چنین آسیب‌هایی در امان قرار دهد و به سمتی حرکت کند که دارای ثبات و پیشرفت در اقتصاد خود باشد. متأسفانه برخی رسانه‌ها در داخل کشور شورش کنونی مردم فرانسه را قیام علیه سرمایه‌داری جهانی تعبیر می‌کنند که به هیچ وجه این مسأله صحیح نیست و چنین اتفاقی رخ نداده است. رسانه‌های کشور باید به صورت عمیق و با مطالعه مناسبات بین‌المللی، این شورش‌ها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند و از استفاده سیاسی و ابزاری به سود خود پرهیز کنند.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر