کد خبر: 63990
A

روایت سلیمی‌نمین از دلایل بی‌رغبتی جریان‌های سیاسی به جوانگرایی / احمدی‌نژاد قاتل جوانگرایی در عرصه سیاست شد

سلیمی‌نمین تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: دولت احمدی‌نژاد شعار جوان‌گرایی داد اما در واقع صداقت لازم را نداشت و به نوعی بیشتر جریان‌ها را بازیچه خودش قرار داد. بنابراین، باید دقیق‌تر بررسی کرد. اکنون هم عده‌ای آمدند و مشاوران جوان راه انداختند و این حرکتی شد برای به خدمت گرفتن بعضی تشکل‌های جوان که پشت آن چیزی جز استفاده از آنان نیست

روایت سلیمی‌نمین از دلایل  بی‌رغبتی جریان‌های سیاسی به جوانگرایی / احمدی‌نژاد قاتل جوانگرایی در عرصه سیاست شد

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ جریان‌های سیاسی شاید شعار جوانگرایی و گردش نخبگان را سردهند و برای انجام این مهم ژست ظاهری بگیرند اما عمل شان با بیان شان فاصله معنی داری دارد چون ورود به این حوزه را پرریسک و به قیمت از دست دادن کرسی های قدرت تصور می کنند. 

عباس سلیمی‌نمین تحلیلگر مسائل سیاسی به خبرانلاین گفت: جوانگرایی ضرورت است اما دقت‌های لازم هم باید در این زمینه صورت بگیرد. در گذشته، بعضی جریانات را در این وادی فعال نیافتیم. بعضی جریان‌های فعال در این زمینه هم خیلی صداقت نداشتند.

مشروح این گفت‌وگو را ادامه بخوانید.

****

چرا جناح های سیاسی حاضر نیستند تن به ضرورت گردش نخبگان بدهند و ویترین سیاسی خود را در عرصه تصمیم گیری و انتخاباتی تغییر دهند؟ دلیل بی‌رغبتی‌شان به این امر چیست؟

به نظر من دادن لیست‌هایی که صرفا بر اساس مسائل حزبی یا گروهی شکل گرفته باشد، خطاست و در آن جفا به منافع ملی صورت می گیرد. ما باید جامعه را دعوت  کنیم تا افراد صالح را با هر گرایش سیاسی انتخاب کنند. افراد پایبند به مصالح مردم، صادق و افراد دارای سلامتی که در گذشته به طور مکرر سلامتشان را تجربه کردیم، نباید به این دلیل که آن‌ها را جزو حزب یا گروه خودمان نمی‌دانیم، کنار بگذاریم. اگر افرادی حتی به هیچ‌کدام از جریان‌ها تعلق نداشته اما آزمون پس داده باشند، باید مورد توجه ما قرار بگیرند.

شاید در پاسخ گفته شود که احزاب نمی توانند مسئولیتی در قبال کسانی که به آن‌ها تعلقی ندارند، بپذیرند. یعنی نمی‌توانند این معنا را که آن‌ها کاملا در چارچوب درستی حرکت کنند تضمین کنند؛ این حرف درست‌ است، یعنی احزاب علی‌القائده باید در قبال افرادی که در جایگاه قدرت قرار می‌گیرند، مسئولیت‌پذیر باشند و نظارتی بر آن‌ها داشته باشند. این مطلب اما اصلا تحقق پیدا نخواهد کرد. ما در سال‌های گذشته شاهد این نبودیم که احزاب، افرادی را به مجلس گسیل بدارند و سپس بر رفتار آن‌ها در چارچوب قدرت نظارت داشته باشند و با خطاهایشان برخورد کنند. بنابراین، وقتی احزاب در قبال لیست خودشان هیچ مسئولیتی نمی‌پذیرند، صرفا می‌خواهند موفقیت سیاسی را در انتخابات برای خودشان رقم بزنند. وقتی هر کسی را که حتی صالح هم نیست، انتخاب می کنند و بر هر زد و بند یا سهمیه دادن‌های سیاسی برای افزایش توفیق در انتخابات تن می دهند، به این معنا نیست که می‌خواهند نظارتی داشته باشند. اگر نظارتی وجود نداشته باشد، بهتر همان که افراد آزمون پس داده، امکان انتخاب بیشتری را پیدا کنند.

ما در گذشته دیدیم که بر اساس مسائل حزبی، افراد شایسته‌، مفید و کاردانی از مجلس کنار گذاشته شدند. شخصیت‌هایی که می توانستیم از قبل آن‌ها به مجلس وزن بدهیم تا مجلس هم به لحاظ  تخصصی و هم به لحاظ ایستادگی بر منافع مردم، اعتبار پیدا کند. افرادی را که اهل داد و ستد نبودند را در آستانه شکل‌گیری همین مجلس موجود از دست دادیم و اجازه این را بهشان ندادیم که در مجلس راه پیدا کنند.

هم باید در عملکرد احزاب و شخصیت‌های سیاسی و هم در رابطه با نوع رای‌دهی مردم تغییر ایجاد شود. مردم نباید دعوت بعضی‌ها را مبنی بر رای دادن لیستی بدون هیچ شناختی بپذیرند. این مسئله فاجعه‌آفرین است. همانطور که الان فاجعه به بار آورده است. آن چه که در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر شاهد هستیم، این است که ما به ویژه در حوزه انتخابیه تهران افرادی را گسیل داشتیم  که آن وزن لازم را برای اعتباربخشی به مجلس ندارند. عمده نمایندگانی که در گذشته از تهران به مجلس راه پیدا می‌کردند، چهره ملی بودند و کمتر امکان خریدن آن‌ها وجود داشت، به مجلس وزن می‌دادند و موضع‌گیری هایشان تعیین‌کننده و جریان‌ساز بود؛ امروز شاهد هستیم نمایندگانی که از تهران به مجلس آمده‌اند، جز تعدادی اندک، وزنی ندارند.

امیدوارم این تغییر حاصل شود که ما به همه کسانی که کارنامه خوبی از جهات مختلف دارند و در هر لیستی که هستند، رای بدهیم. در واقع لیستی ترکیبی باشد و به مردم کمک شود تا تشخیص‌شان در ایجاد یک لیست ترکیبی سهل‌تر شود. به نظر من اگر در این وادی حرکت کنیم، مجلسی قوی‌تر و کارآمدتری خواهیم داشت.

یعنی مردم به چهره‌های نو و جوان اقبال نشان نخواهند داد؟

باید سلامت و ظرفیت آن جوان را در جاهای مختلف تجربه کنیم. آن که برای نیروهای جوان، حساسیت‌زا است، این است که آیا این جوان ظرفیت لازم را دارد یا خیر. بعضی‌ها به محض آن که در جایگاه حساسی قرار می‌گیرند، دچار عدم تعادل می‌شوند. کسی ممکن است در جایگاه پایین، آدمی قابل اعتماد باشد اما به محض آن که در جایگاه رفیعی قرار می‌گیرد، بی‌ظرفیتی‌ها و کم‌جنبه گی‌هایش را بروز می‌دهد که می‌تواند موجب بهم ریختگی شخصیتش شود. یعنی به محض آن که در جایگاهی قرار گیرد که او را تکریم می‌کنند، احساس می کند فردی است که می‌تواند در قدرت باقی بماند و توهماتی او را در بر بگیرد. منظورم این است که حتی اگر می‌خواهیم جوانی کارآمد را انتخاب کنیم، حتما باید ببینیم که او در پیشینه‌اش چگونه بوده و آیا ظرفیت لازم برای پذیرش مسئولیت سنگین‌تر را دارد یا خیر.

به نظر شما کدام یک از دو جریان سیاسی در میدان دادن به جوانان جلوتر است و بهتر عمل می‌کنند؟

من الان نمی‌توانم در این زمینه قضاوت دقیقی داشته باشم. زیرا به بررسی جامع‌تری نیاز دارد اما می‌توانم بگویم که بعضی‌ها اصولا موافق جوان‌گرایی نیستند. البته به آن دلیل نیست که جوان‌گرایی پیچیدگی‌های خودش را ندارد. همان‌ طور که مسن شدن مسئولان کشور، مخاطراتی دارد، جوان‌گرایی صرف هم می‌تواند مخاطرات خودش را داشته باشد. جوانگرایی ضرورت است اما دقت‌های لازم هم باید در این زمینه صورت بگیرد. در گذشته، بعضی جریانات را در این وادی فعال نیافتیم. بعضی جریان‌های فعال در این زمینه هم خیلی صداقت نداشتند. مثلا دولت احمدی‌نژاد شعار جوان‌گرایی داد اما در واقع صداقت لازم را نداشت و به نوعی بیشتر جریان‌ها را بازیچه خودش قرار داد. بنابراین، باید دقیق‌تر بررسی کرد. عده‌ای آمدند و مشاوران جوان راه انداختند و این حرکتی شد برای به خدمت گرفتن بعضی تشکل‌های جوان. بنابراین نمی‌توانیم سریع قضاوت کنیم و باید دقیق‌تر به آن بپردازیم.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر