کد خبر: 70088
A

بیادی خطاب به حامیان قالیباف:‌ چند شاخص نواصولگرایی را بیان کنید/ اصولگراها دچار انشقاق شده اند

حسن بیادی فعال سیاسی اصولگرا در میزگرد« تحزب و انتخابات ۹۸» با اشاره به ایده «نواصولگرایی» گفت: حتی در بین دوستانی که این نظر را مطرح کرده اند کسی وجود ندارد که بتواند چند شاخص آن را بیان کند.

بیادی خطاب به حامیان قالیباف:‌ چند شاخص نواصولگرایی را بیان کنید/ اصولگراها دچار انشقاق شده اند

به گزارش دیده بان ایران؛ تحزب و فعالیت‌های حزبی درگستره ملی می‌تواند رفتار انتخاباتی شهروندان را به عنوان یکی از نمودهای بارز  مشارکت سیاسی و اجتماعی نظم بخشیده و تحقق حداکثری آن را به دنبال داشته باشد. اگر در قالب جریان های سیاسیِ اصلی کشور احزابی واقعی شکل بگیرد می‌توان امیدوار بود که نه تنها درصد بالایی از مردم همواره در انتخابات شرکت کنند، بلکه شاهد شکل گیری مجلسی قوی و کارآمدتر نیز باشیم.

در راستای تجزیه و تحلیل ابعاد و زوایای تجربه تحزب در ایران، گروه تحلیل و پژوهش های خبری ایرنا اقدام به برگزاری میزگردی با عنوان «تحزب و انتخابات ۱۳۹۸» و با حضور «حسین بیادی» و «علی تاجرنیا» کرده است. کلیات این میزگرد در روزهای گذشته منتشر شده است. در این گزارش مشروح دیدگاه‌ها و گفته‌های حسین بیادی، فعال سیاسی اصولگرا در ادامه می‌آید:

 

حسین بیادی در ابتدای میزگرد گفت: نقش مردم و خود مردم از سپهر سیاسی جناح ها  و باندهای سیاسی_ احزاب نگوییم بهتر است _ حذف شده‌اند. این باندها فقط به فکرِ «بودن» هستند. این امر خیلی خطرناک است. یعنی مردم را ندیدن خیلی خطرناک است. به طور کل جناح ها، اصولگرا یا اصلاح طلب  می‌دانند که حال مردم خوب نیست، ولی هنوز به فکر این هستند که چرا من نباشم و می گویند مگر ما چه مشکلی داریم؟! یکی از آنها نمی‌گوید مردم چه مشکلی دارند.

وی در ادامه در مورد جریان اصولگرایی گفت: مشخصاً در مورد اصولگرا ها، که شما سؤال کردید تا حدودی دچار انشقاق شده‌اند و این امر نشان می‌دهد که هنوز نتوانسته اند یک بزرگتری را برای خودشان انتخاب کنند. البته اسامی مختلفی مثل آیت الله فلانی و غیره را نام می برند و ادعا می‌کنند که با آنها هستند،اما این افراد شخص هستند، جریان به شمار نمی‌روند. آنها با میل و خواست خود اشخاصی را انتخاب می‌کنند و هیچ وقعی هم به احوال و حرف های آنها قائل نیستند.

بیادی اذعان داشت: من نظرم این است که آنگونه که باید، متحد نیستند. دلیلش این است که ما کلاً نخواستیم در یک ساختار کار بکنیم. یعنی چه اصلاح طلب‌ها و چه اصولگراها نوعاً نخواسته اند که روی ساختار کار بکنند. یعنی ساختارها را درست بکنند. کشور ما هم از نظر جمعیتی و هم در زمینه‌های دیگر نیز  رشد داشته است. بنابر این، ساختار کنونی متناسب با این تغییرات نبوده و در شأن و منزلت ملت ایران نیز نیست. یکی از این نمونه‌ها همین انتخابات است. کجای دنیا چنین انتخاباتی دیده‌اید؟ انتخاباتی که مردم در آن نمی‌دانند به چه کسی رأی می‌دهند؛ مردم،اصلاً کاندیداها را نمی‌شناسند. طوری شده که شب تصمیم می‌گیرند و صبح می‌آیند رأی می‌دهند.

وی گفت: دلیل این امر غلط بودن ساختارها است و ساختار بخش انتخابات هم غلط است. وقتی ساختار انتخابات غلط باشد مجلس هم غلط است. مجلس اینگونه است، دولت هم اینگونه می شود و مثل یک زنجیره این مسائل به یکدیگر مرتبط است. بنابراین باید برای مجموعه ساختار اجرایی کشور یک فکر اساسی کرد. یعنی اگر روی این مجموعه کار نشود این مشکلات و مسائل ادامه خواهد یافت.

نو اصولگرایی ایده‌ای است که در جامعه جا نیافتاده 

بیادی در مورد ایده نواصولگرایی مطرح شده توسط برخی فعالین سیاسی اظهار داشت: در جامعه هرکسی اختیار دارد هر نظری را بدهد، اما اینکه تفکرات و ایده ها چگونه می‌تواند در یک کشور جاری و ساری شود و جا بیافتد پارامترهای زیادی لازم دارد. فقط با ارائه یک نظریه نمی‌توان انتظار داشت که آن نظریه جایگاه خودش را پیدا بکند. تا زمانی که به نقد گذاشته نشود و در جایی هم در مورد آن نظر داده نشود، برا ی مثال دردانشگاه ها در موردش بحث بشود نمی توان گفت که در جامعه جایی برای خودش پیدا کرده است.

او در ادامه گفت: در مورد نو اصولگرایی نیز همینطور است. یک نفر و یا حتی یک گروه چنین ایده‌ایی ارائه داده است. این ایده و نظر محترم است اما باید روش کار کرد. اینکه انتظار داشته باشیم چنین نظری به سرعت در جامعه جا افتاده باشد اینگونه نیست. حتی در بین دوستانی که این نظر را مطرح کرده اند کسی وجود ندارد که همه‌ی آن را به خوبی بلد باشد و بتواند چند شاخص آن را توضیح دهد. اما در جامعه سیاسی حرف‌های نو زدن اشکالی ندارد ولی باید کارشناس‌های مربوطه آن را به بحث بگذارند و در موردش نظر بدهند تا جا بیافتد.

 

مشکلات موجود و توهم جریان‌های سیاسی

این فعال سیاسی اصولگرا گفت: مشکلات موجود برای جناح های سیاسی یک توهم ایجاد کرده که  ناشی از نارضایتی مردم است. بر اساس این توهم برای خودشان پیش بینی‌هایی می کنند. البته این موضوع را کلی می‌گویم. یعنی برای من مهم نیست که کدام جناح است. این جناح ها به دنبال این هستند که مردم کمتر حضور پیدا کنند. برد خود را در عدم حضور مردم می بینند. اعتقاد دارم که باندهای وابسته به قدرت خیلی مشارکت براشون مهم نیست. بیشتر دوست دارند طرفدارهای خودشان بیایند. دوست دارند کسانی در انتخابات شرکت کنند که منافعشان به این آدم ها گره خورده است. به نظر من تصمیم خطرناک آنها این است که دنبال برنده شدن با حداقل مشارکت هستند. هم اصولگراها و هم اصلاح طلب‌ها می‌گویند طرف مقابل دنبال برنده شدن با حداقل مشارکت هستند. البته دو طرف هم دارند اشتباه می‌کنند. در این میان اصلاح طلب‌ها زرنگی می‌کنند و می‌گویند مردم به دلیل وجود نارضایتی در انتخابات شرکت نمی‌کنند و همین مسئله باعث می‌شود اصولگراها با حداقل مشارکت برنده شوند.

وی در ادامه عنوان داشت: اما به نظر من این جریان های سیاسی هنوز مردم را خوب نشناخته‌اند. مردم هوشمند و هستند به موقع جواب می دهند.آنها درعین همه‌ی نارضایتی‌ها هم آبرومند هستند و هم انقلاب را دوست دارند. شاید مسئولین را دوست نداشته باشند که این عیب نیست. بعضی ها فکر می‌کنند کسانی که مسئولین را دوست ندارند ضد انقلاب هستند، اما اینگونه نیست. مردم کشور، دین و آیین شان را دوست دارند و این موضوع‌ها است که مهم بوده و در همه مشترک است. جریان‌های سیاسی این را فراموش کرده و می‌گویند چرا ما را دوست ندارید. مردم به شخص و به جریان های سیاسی انتقاد دارند نه به نظام سیاسی.

 

ضروری است که در ساختار سیاسی، رئیس جمهور حذف شود

بیادی به طور مصداقی‌تر به موضوع تغییر ساختار پرداخت و گفت: من اعتقاد دارم که در ساختار سیاسی رئیس جمهور باید حذف شود. باید نخست وزیر باشد. به نظرم در بازنگری قانون اساسی دو کار انجام شد که یکی از آنها خیلی خوب بود و یکی هم نتیجه بد داد. اولی این بود که سطح رهبری را از مرجعیت آوردند به اجتهاد. اگر این تغییر صورت نمی‌گرفت کشور با مشکلات عدیده ای مبتلا می شد.دومی این بود که باید رئیس جمهور را حذف می‌کردند که نخست وزیر باقی بماند اما برعکس عمل کردند و نخست وزیر را حذف کردند. این مسئله باعث شد که بحث احزاب و گروه های سیاسی به حاشیه برود. بنابر این، الآن می بینیم که مجلس ما مجلس قدرتمندی نیست. به تبع آن دولت ما نیز دولت قدرتمندی نیست. به همین دلیل فردگرایی، باندگرایی و قبیله گرایی پیش می‌آید.

وی اضافه کرد: ما اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم باید ساختار را درست کنیم. من همیشه می‌گویم وقتی یخچال خراب باشد هر غذایی در آن قرار بدهید خراب می شود. به همین خاطر رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس و هر کس دیگری  روز اول با «به به» می آید و روز آخر با وضعیت بدی خارج می شود. شما یک وزیر را در نظر بگیرید، تمام آبروی خود را می گذارد پای کار بعد در مجلس هرچی از دهنشان در می‌آید به او می‌گویند؛ به سختی وارد می شود و به راحتی با یک نامه رئیس جمهور کنار گذاشته می‌شود. این صحیح نیست، شایسته این کشور نیست.

بیادی به ضرورت تغییر ساختارها برای تقویت احزاب اشاره کرد و گفت: برای مثال نبود مدیریت یکپارچه یکی از مشکلات ساختاری است. در حال حاضر  چندین ارگان متولی مسائل محیط زیستی هستند. همچنین مدیریت ما جزیره ای است، که این نیز یک مشکل ساختاری است.

وی اینگونه ادامه داد: اگر بعد از جنگ و بعد از رحلت امام در جریان بازنگری قانون اساسی برای احزاب فکری کرده بودند، این اتفاقات نمی افتاد و اینگونه هم نمی شد که هرکسی برای خودش یک حزب بزند. در هیچ جای دنیا جلو تشکیل حزب را نمی‌گیرند. چون می‌بینند که دو حزب قوی هستند، برای عضویت و فعالیت در آن حزب تمایل نشان می دهند. یا نهادهای غیر دولتی و سمن ها را ایجاد می کنند. این نهادها نیز قدرت دارند. درواقع مردم در روند امور نقش دارند و دارای قدرت هستند. ما از طریق اینکه حزب نداریم نقش مردم را حذف کرده‌ایم. مردم به درد انتخابات، یا مرگ بر فلانی و یا درود بر فلانی می‌خورند./ ایرنا

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر