کد خبر: 80764
A

قالیباف کجاست؟ سوپر من روزهای انتخابات یک ماه است نا پدید شده !

پس از انتخابات 2 اسفند 1398 و پس از شیوع کرونا محمد باقر قالیباف در انظار عمومی ظاهر نشد و برخلاف گذشته حضور رسانه ای کم رنگی داشت؛ بیش از یک ماه است نه از آن ویدئو های پر طمطراق "مجلس جوانان" خبری است و نه برنامه ها و پیشنهادهای و وعده های که سر لیست تهران هر روز از آن صحبت می کرد. سید محمود رضوی مشاورش می گوید: "کرونا نگرفته" اما اگر "سردار" بیمار نیست پس کجاست؟!

قالیباف کجاست؟ سوپر من روزهای انتخابات یک ماه است نا پدید شده !

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ پس از انتخابات 2 اسفند 1398 و پس از شیوع کرونا محمد باقر قالیباف در انظار عمومی ظاهر نشد و برخلاف گذشته حضور رسانه ای کم رنگی داشت؛ بیش از یک ماه است نه از آن ویدئو های پر طمطراق "مجلس جوانان" خبری است و  نه برنامه ها و پیشنهادهای و وعده های  که سر لیست تهران هر روز از آن صحبت می کرد. سید محمود رضوی مشاورش می گوید: "کرونا نگرفته" اما اگر "سردار"  بیمار نیست پس کجاست؟! 

شاید نیروی تکنوکرات و دوست اصولگرایان و اصلاح طلبان فهمیده است که جایگاه قانون گذاری مجلس با وعده و حرف  میانه خوبی ندارد

 

برخی از فعالات سیاسی معتقدند حضور قالیباف در مجلس اشتباه بود. چنانکه پیشتر خودش هم از این اقدام به عنوان "خودکشی سیاسی" تعبیر کرده بود. اشتباه استراتژیک قالیباف از آنجا آغاز شد که جایگاه مجلس را با دیگر نهادهای اجرایی اشتباه گرفت.اکنون بیشتر وقت وذهن  قالیباف و اطرافیانش به لابی برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس می گذرد.بنابر شنیده های دیده بان ایران؛ یکی از اطرافیان سر لیست تهران می گوید"  در شرایط فعلی  و با توجه به ترکیب مجلس یازدهم بیشترین دغدغه همراهان "سردار" رسیدن به کرسی ریاست بهارستان است چرا که برخی دیگر از نمایندگان در شهرستان ها دردو گروه متفاوت مشغول جمع آوری رای و اقناع  برای ریاست  دو تن از وزرای سابق بر مجلس هستند. آقای قالیباف تصور می کرد از همان ابتدا ریاستش مسجل شده اما ظاهراً پیش بینی ما و ایشان درست نبوده و اکثریت نمایندگان حاضر به پذیرش قالیباف نیستند. این موضوع سبب دلخوری هایی در میان برخی نیروها شده است»

 

اکنون با توجه به شرایط فعلی می توان گفت؛ آقای قالیباف تازه متوجه شده شرایط پارلمان ایجاب می کند که یک "لابی من" باشد تا یک تکنوکرات که با دوربین پل و پروژه افتتاح می کرد.

غیبت و سکوت بیش از یک ماهه قالیباف در شرایط بحرانی کرونا موجب واکنش هایی هم شبکه های مجازی شده است. برخی از افراد این موضوع را به کرونا و برخی دیگر نداشتن برنامه مرتبط می دانند.

هیوا یوسفی، خبرنگار ورزشی با اشاره به سکوت سردار قالیباف روایتی از اقدامات نمایشی او ارائه کرده که متن آن را می خوانیم:

پنجم فروردین ۱۵ سال پیش، ۷ تماشاگر بازی ایران - ژاپن، در ازدحام بعد از بازی، زیر دست و پا جان دادند.

چند روز بعد مدیر وقت حراست سازمان تربیت‌بدنی، گروهی از دبیران ورزشی رسانه‌ها را به دفترش دعوت کرد و ویدیویی از جزییات فاجعه به آن‌ها نشان داد...

 

‌ویدیو را یکی از گزارشگران شبکه خبر گرفته بود اما اجازه پخش پیدا نکرده بود. شاهدان عینی در آن ویدیو چند بار از هلی‌کوپتری حرف زده بودند که جلوی در غربی ورزشگاه فرود آماده بود و به همین خاطر مردم را مجبور کرده بودند که از درهای دیگری خارج شوند...

 

هجوم ده‌ها هزار نفر به چند خروجی فرعی، نتیجه‌اش شده بود ازدحام و بعد هم آن فاجعه فراموش نشدنی.

می گفتند هلی‌کوپتر، فرمانده وقت نیروی انتظامی را به ورزشگاه رسانده. قالیباف آن روزها یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری بود و لابد مشاورانش به او گفته بودند ...

 

‌ نباید فرصت شوآف در یکی از مهم‌ترین بازی‌های تیم‌ملی در راه صعود به جام‌جهانی ۲۰۰۶ را از دست بدهد.

در گزارشی که تیم تحقیقاتی سازمان تربیت بدنی منتشر کرد، آمده بود که نیروی انتظامی حصاری ۶۴ متری برای محافظت از هلی‌کوپتر مقابل در غربی ورزشگاه ایجاد کرده و ...

همین حصار مانع خروج تماشاگران شد‌ه. حتی برخی شاهدان گفته بودند که نیروی انتظامی کسانی را که به هلی‌کوپتر نزدیک شده بودند، کتک زده‌. با این وجود سردار مرتضی طلایی، فرمانده وقت پلیس تهران بزرگ ادعا کرد که...

 

‌هلی‌کوپتر نه برای جابه‌جایی او یا قالیباف، که به درخواست صداوسیما و پس از فیلمبرداری مقابل در ورزشگاه فرود آمده بود. این ادعا در شرایطی بود که پیش از آن بازی، کسی ندیده بود هلی‌کوپتری که فیلمبرداری هوایی می‌کند، جلوی ورودی ورزشگاه فرود بیاید و تا پایان بازی هم آنجا بماند.

‌ پرونده مرگ آن ۷ نفر برای همیشه بسته شد بدون آنکه در حکم نهایی اسمی از قالیباف و طلایی برده شود.

فیلمی هم که ما در اتاق مدیر حراست تربیت‌بدنی دیدیم، هیچ‌گاه روی آنتن نرفت.

فیلمی پر از اشک و ضجه زدن کسانی که زیر دست و پا ماندن و شاید مرگ آدم‌های بی‌گناه را به چشم دیده بودند.

 

‌کسی چه می‌داند، شاید اگر آن روزها شبکه‌های اجتماعی مثل امروز قدرت داشتند، سرنوشت پرونده تغییر می‌کرد. و حتی سرنوشت کسانی که بی‌توجه به نقش‌شان در آن فاجعه بزرگ، سال‌ها بعد همچنان پست و مقام گرفتند و عوام‌فریبی کردند‌.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر