کد خبر: 81863
A

کدام یک از مراجع از انجمن حجتیه حمایت می‌کردند؟/ حجت‌الاسلام مهدی طائب: سروش یک انجمنی مطلق هست که امروز مقابل حکومت اسلامی ایستاده است/ مهاجرانی هم همینطور

حجت‌الاسلام مهدی طائب در گفتگویی به موضوع انجمن حجتیه پرداخت و نظر امام خمینی درباره استفاده انجمن از سهم امام و واکنش حجتیه‌ای‌ها به فتوای آیت‌الله خوئی در دوران جنگ را بیان کرد.

کدام یک از مراجع از انجمن حجتیه حمایت می‌کردند؟/ حجت‌الاسلام مهدی طائب: سروش یک انجمنی مطلق هست که امروز مقابل حکومت اسلامی ایستاده است/ مهاجرانی هم همینطور

به گزارش دیده بان ایران؛ انجمن حجتیه در دهه سی توسط مرحوم شیخ محمود حلبی با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد. افکار و عملکرد این انجمن طی نیم قرن اخیر مورد بحث و بررسی فراوانی از سوی منتقدین؛ محققین و پژوهشگران واقع شده است.

با آغاز نهضت اسلامی مواضع و عملکرد انجمنی‌ها با فراز و نشیب‌هایی همراه شد. امام خمینی ابتدا با تقاضای استفاده آن‌ها از سهم امام موافقت کرد و پس از مدتی با روشن شدن عمق تفکرات و مواضع آن‌ها ، موافقت اولیه را ملغی کرد. پس از پیروزی انقلاب نیز، انجمن حجتیه به یکی از گروه‌های چالشی در مقابل نظام اسلامی تبدیل شد و تا به امروز به عنوان یک جریان خزنده ادامه فعالیت داده است. در همین راستا، بخشی از گفتگو حجت‌الاسلام‌ و المسلمین مهدی طائب را درباره انجمن حجتیه در ادامه می خوانید.

چرا انجمن حجتیه مبارزه با بهاییت را مبنای خود قرار دادند؟

اوایل طلبگی‌مان در سال ۱۳۵۵  پدربزرگ ما آشیخ علی اکبر پیشنماز و از علمای برجسته بازار تهران ما را به یکی از دوستان خود به نام مرحوم آیت‌الله حلبی وصل کرد. من به منزل ایشان در چهارراه حسن‌آباد تهران رفتم. آقای حلبی در آنجا در مورد شروع حرکت انجمن گفتند: ما دیدیم تمام شبهاتی که درباره دین و احکام دین و مؤمنین هست پاسخگو دارد، اما جریان بهائیت که در ایران آمده و دارد کار می‌کند پاسخگو ندارد و لذا آمدم برای پاسخگویی به این جریان متصدی شدم و افرادی را تربیت کردم تا به شبهات بهائیت پاسخ بدهند و در برابر هجوم آن‌ها از تشیع دفاع کنند. این‌ها مطالبی است که مرحوم آقای حلبی برای خود بنده بیان کردند.

 باید درباره آقای حلبی این مطالب را بدانیم که ایشان جزء روحانیون سیاسی ایران بوده است. در زمره کسانی است که برای ملی شدن نفت فعالیت می‌کردند و تا سال ۱۳۳۲ هم در این جریان حضور داشتند. حالا اینکه ایشان از همراهان آقای مصدق یا آیت‌الله کاشانی بوده احتیاج به مطالعه بیشتر دارد. بی‌تردید ایشان جزء روحانیون بوده که در جریان ملی شدن صنعت نفت به صورت قوی مشارکت داشته‌اند. بعد از سال ۱۳۳۲ به هر تقدیر مرحوم حلبی به یکباره تغییر مسیر می‌دهند و وارد جریان مبارزه با بهائیت شدند. ایشان حرکت‌شان را در مشهد شروع کردند که با اقبال زیادی هم مواجه نشدند. شاید دلیل عدم اقبال ایشان برگردد به خوی سیاسی که داشتند و پنهان‌کاری که می‌کردند باعث بر عدم اطلاع افراد شده بود.  

سال ۱۳۴۹- ۱۳۵۰ ایشان حرکت‌شان را علنی می‌کنند. در سال ۴۹ نامه‌ای به امام راحل می‌نویسند و از ایشان اجازه استفاده از سهم امام را می‌خواهند و برای تأیید سازمان جریان استفتاء می‌کنند. این نامه به نام  آقای حلبی به امام نوشته نمی‌شود زیرا به دلیل اینکه امام در تبعید حضور داشتند برای شخص نویسنده تبعاتی را به‌وجود می‌آورد. نامه را از طرف جمعی از مؤمنین به امام خمینی ارسال شده بود. امام هم در پاسخ به استفتاء آقای حلبی حرکت ایشان را تأیید می‌کنند. در نامه به امام نوشته بودند که بهائیت پاسخگو ندارد و ما باید به این شبهات پاسخ بدهیم و از اینکه مؤمنین به سمت این‌ها گرایش پیدا کنند جلوگیری بعمل آوریم.

بعضی‌ها هم علت ورود آیت‌الله حلبی به این جریانات را بهایی شدن هم مباحثه‌ای ایشان به نام آقای علوی و ناراحتی بیش از حد ایشان از این ماجرا و نفوذ بهائیت در بین مؤمنین می‌دانستند. از آقای حلبی نقل می‌کنند که این‌ها آنقدر شبهاتشان قدرت پیدا کرده است که هم مباحثه‌ای ما را جذب خود کرده‌اند. خود آقای حلبی می‌گفتند ما برای پاسخ به شبهات و جلوگیری از جذب بچه مسلمان‌ها به بهائیت وارد عمل شدیم.

حالا اینکه این حرکت از آغاز با این هدف با چه حاشیه‌هایی و قبول چه لوازمی شروع شد مسئله‌ای است که باید مورد بحث و مباحثه قرار گیرد. شما این را بدانید اصولا که در طول تاریخ بسیاری از حرکت‌ها بوده که در آغاز با نیت خیر شروع شده اما در ادامه دچار اعوجاج و انحراف و بعضاً به ضد خودشان تبدیل شده است.

حمایت امام از انجمن حجتیه 

در مقطعی امام از انجمن حجتیه حمایت کردند ، با توجه به روندی که انجمن طی کرد آیا امام از ماهیت این‌ها اطلاع نداشت؟

  قبل از سال ۴۹ حرکت انجمن یک حرکت بی سر و صدا بود. در درون انجمن این اصطلاح که ما حکومت اسلامی نداریم هنوز ظهور و بروز نکرده بود. تقریباً به‌عنوان یک سرّی بین افرد بود و خیلی از مؤمنینی که در انجمن حضور داشتند از این جریان خبر نداشتند. نمونه‌اش مرحوم آیت‌الله خزعلی بود. ایشان یک روحانی انقلابی مبارز بود، انجمن را تأیید می‌کرد و به نوعی در انجمن حجتیه حضور داشت و از آن سرّی که این‌ها داشتند مبنی بر تقیه در برابر شاه خبری نداشت.

انجمنی‌ها بین خودشان گفتند که آقای خمینی بعد از سرنگونی شاه چه کاری می‌خواهد انجام بدهد؟ می‌خواهد حکومت اسلامی تشکیل بدهد. بعد گفتند حکومت اسلامی متعلق به امام زمان است و حاکم حکومت اسلامی باید معصوم باشد. این حرف از کجا آمده؟ گفتند در روایت داریم هر پرچمی قبل از امام زمان بالا برود طاغوت است. برخی در پاسخ به انجمنی‌ها گفتند که ایشان نمی‌خواهند حکومت درست کنند می‌خواهند ظلم را برطرف کنند. انجمنی‌ها در پاسخ با اشاره به یک روایتی که از لحاظ سند ضعیف هم هست و در مقدمه صحیفه سجادیه آمده گفتند: در روایت داریم که هر کسی بخواهد مقابل ظلمی قیام کند فقط بر سختی ما اضافه کرده و موجب ناراحتی ما می‌شود. منظورشان از بیان این روایت این بود که برای دفع ظلم قیام نکنیم.  

این تفکر در باطن انجمن قرار داشت و در سال ۵۰ کشف شد. عده‌ای از علمای انقلابی به امام نامه نوشتند و مواضع انجمنی‌ها در قبال حکومت اسلامی را بیان کردند. امام هم وقتی از مواضع این‌ها با خبر شد فرمودند دیگر به این‌ها سهم امام ندهید. 

چرا امام برای انجمنی‌ها واژه‌ متحجر را بکار می‌بردند؟

  ببینید ما در باب روایات یک برخورد لفظی تحجری داریم و یک وجه جمعی داریم. انجمنی‌ها برای نفی حکومت اسلامی به دو حدیث نفی پرچم و دیگر آن حدیث حرکت برای دفع ظلم استناد کردند. در صورتی که ما آیات و روایات بسیاری در تأکید به دفع ظلم داریم. این‌ها فقط به همین دو روایت بسنده کرده بودند و گویی گوش خود را بر روایات دیگر بسته بودند. باب فهم خود را بسته بودند. معنای تحجر یعنی چه؟ تحجر به معنی سنگ یعنی بسنده کردن به یک ظاهر بدون اینکه بخواهد تفسیرهای این ظاهر را بفهمد. هیچ حاضر نیست فکر جدید روی این روایت که ناشی از استنباط است را بپذیرد.

 تغییر تاکتیک حجتیه بعد از انقلاب 

انجمن حجتیه در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب چه تفاوتی در روش داشت؟

 انجمن به دلیل اینکه در تفکر خودشان به طور مبنایی ایجاد حکومت قبل از امام زمان را ممنوع می‌دانست نمی‌‎‌توانست با جمهوری اسلامی منطبق شود ولی از طرف دیگر هم خودش را به تبلیغ برای امام زمان مقید می‌دانست. قبل از انقلاب تفکرشان هم این بود که اگر ما با شاه مبارزه کنیم از بین می‌رویم لذا گفتند که در حکومت بروید مشغول شوید. خیلی از این آقایان انجمنی در رژیم پهلوی مشغول به کار بودند. بعد از انقلاب هم که دیدند حکومت شبه اسلامی شده است گفتند بروید و جذب سیستم شوید اما تفکرات خودمان را تبلیغ و اجرا کنیم و بدین ترتیب خیلی از این آقایان نفوذی شدند.

این نکته را هم عرض کنم که آقای حلبی  از نفوذ ساواک در تشکیلات انجمن خبر نداشت و می‌گفت: چه کسی گفته که ما می‌گوییم فساد باید زیاد شود تا ظهور صورت بگیرد؟ ولیکن در زیر مجموعه‌ها این حرف زده می‌شد. وقتی جمهوری اسلامی پیروز شد این افراد نفوذی که تحت تأثیر ساواک قرار داشتند در نظام نفوذ کردند تا حکومت را بر اساس تفکراتشان زمین‌گیر کنند. اقدام به خرابکاری‌هایی کردند و خیلی خطرناک هستند. امثال آقای سروش و مهاجرانی از این دسته افراد هستند. سروش یک انجمنی مطلق هست که امروز مقابل حکومت اسلامی ایستاده و می‌گوید: دیدید گفتم حکومت اسلامی امکان‌پذیر نیست، ببینید امروز چقدر ظلم می‌شود. لذا در بعضی از مواقع که ملاحظه می‌کنید ظلمی صورت می‌گیرد منافع مادی در کار نیست بلکه می‌خواهند ثابت کنند که حکومت اسلامی قبل از امام زمان امکان‌پذیر نیست.

واکنش حجتیه‌ای‌ها به فتوای آیت‌الله خوئی 

مدرسه علوی تهران تحت تعلیم انجمن حجتیه قرار داشت. دانش‌آموزان این مدرسه در جبهه حاضر نمی‌شدند. یک روز به زور و با کمک بچه‌های بسیج و شهید میثم محمدی که از بچه‌های انقلابی مدرسه علوی بود برای سخنرانی به آن مدرسه رفتم.  عنوان سخنرانی هم توضیح نظریه حضرت آیت‌الله‌ العظمی خویی در رابطه با جهاد بود. انجمنی‌ها اکثراً مقلد آقای خویی بودند و مخاطبینشان را هم به تقلید از ایشان دعوت می‌کردند. من در آن سخنرانی عین نظریه مرحوم خویی را بیان کردم بعد از سخنرانی ۵۰ نفر از دانش آموزان مدرسه علوی اعلام آمادگی جهت حضور در جبهه کردند. مسئولین مدرسه گفتند که فلانی آمد مدرسه ما را خراب کرد. در مدرسه علوی قبل از این هر کسی به جبهه می‌رفت از مدرسه اخراجش می‌کردند.

کدام یک از مراجع از انجمن حجتیه حمایت می‌کردند؟

 عرض کردم که وقتی من فتوای آقای خویی را در مدرسه علوی اعلام کردم آمدند گفتند چرا این فتوا اینجا بیان کردید؟ در صورتی که خود را مقلد آیت‌الله خویی می‌دانستند. آقای خویی در آن فتوا فرموده بودند اگر ولی فقیه جهاد ابتدایی را جایز بداند حق دارد چه برسد به دفاع. در صورتی که انجمنی‌ها اعلام می‌کردند جهاد ابتدایی در دوران غیبت حرام است.  تمامی مباحث شرعی در مدرسه علوی را از زبان آقای خویی اعلام می‌کردند. وقتی فتوای آقای خویی را خواندم ۵۰ نفر اعلام آمادگی کردند و مسئولین مدرسه فکر اینجا را نکرده بودند. انجمنی‌ها هر مرجعی را که مطابق منافعشان حرف می‌زد را قبول داشتند وقتی که مرجع تقلیدشان علیه منافع انجمن حرف می‌زد تخریب می‌کردند و غالباً مراجعی را به بچه‌ها معرفی می‌کردند که ساکن ایران نبودند و دسترسی به آن‌ها سخت بود./ تسنیم

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر