صداوسیما همواره میگوید همه بد هستند و فقط ما خوبیم/ اگر از بسیاری نمایندگان دیگر هم درباره کارآمدی سوال شود میگویند ما کارهای نیستیم
نماینده مجلس دهم: هر چند زود است اما برخی اظهاراتی که دیده میشود امیدواری به مجلس یازدهم را سخت میکند.
به گزارش دیده بان ایران؛ نهاد مجلس در قانون اساسی بسیار مورد تاکید قرار گرفته و بهعنوان یکی از ارکان حکومتی و قوای کشور در مسائل مهم و کلان کشور صاحب نظر است. امام نیز در این ارتباط دو جمله معروف دارند که مجلس در راس امور است و نمایندگان عصاره فضائل ملت هستند. با این حال طی سالهای گذشته شرایطی در جامعه بروز کرده که مجلس از جایگاه اصلی خود فاصله گرفته و دیگر در حوزه تصمیمگیری و تصمیمسازی دخالتی ندارد. شاید نقطه عطف این مساله که در جامعه نیز بسیار صدا کرد ماجرای افزایش قیمت بنزین در جلسه شورای هماهنگی سران قوا بود که بدون اطلاع نمایندگان این اتفاق رخ داد و موجبات انتقادات بسیاری از نمایندگان را نیز فراهم آورد. از طرف دیگر مداخلات برخی نهادهای دیگر همچون هیات عالی نظارت مجمع تشخیص در قانونگذاری و مصوبات مجلس نیز باعث شده تا این نهاد بیش از پیش محدود شود. از همین جهت بود که چندی پیش علی مطهری نماینده تهران نیز در خصوص مجلس یازدهم بیان کرد: «مهم نیست چه کسی رئیس میشود چرا که اصلا مجلس تصمیمگیر نیست». بهنظر میرسد که باید ترتیباتی اتخاذ شود تا مجلس به جایگاه قانونی خود باز گردد و این مهم رخ نخواهد داد جز عزم خود نمایندگان برای بالا کشیدن مجلس و رفع برخی ایرادات ساختاری خانه ملت. برای بررسی علل ناکارآمدی مجلس، دلایل محدودیت پارلمان، تاثیر سایر نهادها، عملکرد فراکسیون امید و نظام پارلمانی«آرمان ملی» با جلال میرزایی نماینده ایلام و عضو فراکسیون امید مجلس به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
برخی معتقدند مدتهاست که مجلس از جایگاه تصمیمگیری و تصمیمسازی در حوزه مباحث کلان کشور فاصله گرفته ؛ چنانکه آقای مطهری نماینده تهران نیز بر این اذعان داشته است؛ اساسا چرا مجلس بهعنوان تنها نهاد قانونگذاری به این سمتوسو کشیده شده است؟
کارآمدی که برخی نمایندگان همچون آقای مطهری در مورد مجلس بدان اشاره کردند فقط منحصر به مجلس نیست، چراکه این ناکارآمدی را در قوه مجریه، قوه مقننه و بسیاری از نهادهای دیگر میبینیم. یکی از دلایلش نیز این است که ما به اشتباهاتمان در مدیریت و اداره امور همچنان ادامه میدهیم و به جای استمرار توام با اصلاحات در اداره امور هر کسی که روی کار میآید دوست دارد حرف جدیدی بزند. البته بخشی از این اظهارات جدید افراد طبیعی است. چراکه وقتی شخصی به ریاست جمهوری میرسد مسائل و برنامههایی را مطرح میکند یا فردی که نماینده مجلس میشود میخواهد برنامهها و وعدههایش از نمایندگان قبلی متفاوت باشد. ایرادی به این تفاوت وارد نیست اما خود ما وقتی که حتی صاحب قدرت میشویم به جای اینکه در عمل نشان دهیم که متفاوتیم فقط سعی میکنیم که هر هفته حرف جدیدی بزنیم. یا اگر به تریبونی دسترسی داریم تلاش میکنیم که از آن نهایت استفاده را برده و بگوییم ما هم هستیم. این نوع رویکرد دقیقا مثل رویکردها و عملکردهای صداوسیما است که همواره میگوید همه بد هستند و فقط ما خوبیم. به جای اینکه خیلی جامعه را آرام کنیم و کار انجام دهیم ولو اینکه کوچک باشد، عادت کردهایم برای اینکه در جامعه به چشم بیاییم، مسائل کوچک را بزرگنمایی کنیم در حالی که از عهده کارهای کوچک نیز بر نمیآییم. این باعث شده که تقریبا در بسیاری از حوزهها ناکارآمد باشیم و تقریبا حرفی نبوده که گفته نشود.
از منظر شما چه ایراداتی به مجلس وارد است که آن را از جایگاه اصلی خود دور میکند؟
مجلس در این مدتی که من تجربه کردم، ایرادات عمدهای دارد که بخشی از آن به ساختار مجلس باز میگردد که این ساختار و نقشها چگونه تعریف شده و نماینده چه نقشی دارد و تا چه جایی اختیارات دارد. اختیاراتی وجود دارد که قانونی است اما اختیاراتی هستند که به مرور زمان طی 40 سال از یک نماینده شکل گرفته و بهصورت عرفی از نماینده انتظار میرود. از این رو نماینده سعی میکند به جای اینکه به وظایف قانونی عمل کند خود را با انتظارات عرفی تطبیق دهد. این یکی از مشکلات جدی است که باعث شده نماینده از وظایف اصلی خود خارج شود و مردم نیز انتظار انجام وظایف قانونی را از وی نداشته باشند. مساله دیگر به محتوای مجلس و خود نمایندگان باز میگردد. گاهی اوقات وقتی ساختار ایراد دارد کارگزاران سعی میکنند که از همین ساختاری که ایراد دارد عملکرد درستی ارائه دهند و از ظرفیتهایی که در ساختار است به درستی استفاده کنند. مشکل ما این است که غیر از ایراد ساختاری هم نمیتوانیم خوب عمل کنیم. در نهایت نگاه من نماینده بعضا محلی است و ملی فکر نمیکنم، بیشتر در حاشیهام و عمدتا سعی میکنم در نطقهای خود اولویت را به منطقه و حوزه انتخابیه اختصاص دهم. اگر نطقهای نمایندگان را رصد کنید میبینید که چنددرصد از این نطقها اولویت کشور را در برمیگیرد. ما سعی میکنیم به جای بیان اولویتهای کشور، اولویتهای خودمان را بیان کنیم یا سعی میکنیم چالشهایی که در استان یا ادارهای با آن مواجه شدیم را بیان کنیم نه اینکه چالشهای کشور را مورد بررسی قرار داده و راهکار ارائه دهیم. از طرفی یکی از ارکان موثر مجلس به جای صحن کمیسیونها هستند. اما کمیسیونها نیز آنطور که باید درست عمل نمیکنند. اولا کمیسیونهای ما با افراد صاحب نظر که در حوزه مدنی صاحب نظرند اما در قدرت نیستند ارتباطی ندارد در حالی که کمیسیونها میتوانند از نقطه نظرات این افراد استفاده کنند. کاری که کمیتههای مجالس فرانسه و انگلستان انجام میدهند. افراد صاحب نظر را اوت میکنند و در مورد برخی طرحها و لوایح نظرشان را جویا میشوند اما ما نمیتوانیم این کارها را انجام دهیم. یا تحقیق و تفحصی انجام شده اما معلوم نمیشود که چه سرنوشتی پیدا میکند.
چه راهکاری برای خروج از ناکارآمدی مجلس پیشنهاد میکنید؟
راهکار خروج بهنظرم از لحاظ ساختاری است که باید اصلاح شود. برداشتی که امثال آقای مطهری از مجلس دارند نگرانکننده است. یک نماینده نباید این احساس را داشته باشد که مجلس هیچکاره است. نه تنها آقای مطهری بلکه اگر از بسیاری نمایندگان دیگر هم درباره کارآمدی سوال شود میگویند ما کارهای نیستیم، اما این خوب نیست و باید راه علاجی برای آن یافت. واقعیت این است تا زمانی که نمایندگان بر اساس رقابت میان احزاب به مجلس نیایند این ایرادات به قوت خود باقی خواهد بود، چرا که خیلی از نمایندگان کلا برنامهای ندارند.
تاثیر سایر نهادها را بر محدود شدن عملکرد مجلس چگونه تحلیل میکنید؟
مجلس اگر قدرتمند باشد میتواند نظرات خود را محکم پیگیری کند و قدرتش بر سایر نهادها بچربد اما اینگونه نیست. ما قبل از اینکه بخواهیم تقصیرات را گردن دیگران بیندازیم باید مقداری خودمان را قوی کنیم و ببینیم که مشکل خودمان چیست. وقتی در جامعه در محیطی هستید که به شما بها نمیدهند به جای سرزنش دیگران ابتدا باید مقداری خود را سرزنش کنید. من معتقدم باید فکری برای تقویت مجلس کنیم و پس از اینکه مجلس جایگاه واقعی خود را بهدست آورد مجمع تشخیص ابزاری برای محدود کردن مجلس ندارد. مجمع تشخیص که نمیتوانند مثل نمایندگان مجلس نطق کنند، نطقشان در جامعه تاثیر بگذارد و با توده مردم و رسانهها ارتباط داشته باشند. از طرفی ما در مجلس قوانین خوب زیاد داریم. اگر برای جامعهای قانونمند قانون وضع کنید و آن قانون به درستی اجرا شود بله بسیار میتواند منشأ اثر واقع شود ما در این زمینه قانون داریم. در قانون اساسی برای مجلس وظایف زیادی آمده و جایگاه بالایی دارد. مشکل ما نبود قانون نیست بلکه انتظارات و برداشتها نسبت به جایگاه مجلس و عملکرد آن مشکل است که انتظار میرود اصلاح شود.
با توجه به اینکه به حدود یک ماه تا پایان عمر مجلس دهم باقی است عملکرد فراکسیون امید را در حیطه اصلاحطلبی و عملکرد در مجلس چگونه ارزیابی میکنید؟
در آمریکا میبینید که در دوره اوباما دولت دست دموکراتها و سنا و در اختیار جمهوریخواهان بود و در بسیاری از موارد هم دولت قوی بود و هم حزب مخالف که سنا را در اختیار داشت کوتاه نمیآمد و در بسیاری از مسائل نظرش را اعمال میکرد و سد بزرگی در مقابل رئیسجمهور بود. بنابراین وقتی که جامعه میخواهد قضاوت کند رئیسجمهوری میبیند که از وظایف خود کوتاه نمیآید و تلاش میکند و هم مجلسی که تلاش میکند با تعریفی که از منافع عمومی و مردم دارد سعی میکند نظرات خود را اعمال کند. دو طرف نیز مجبورند در این شرایط در نهایت بر سر مصالح مردم با یکدیگر تفاهم کنند. در کشور ما نه دولت از اختیارات کاملی برخوردار است و نه مجلس. بنابر این دولت احساس میکند که تمام اختیارات در دستش نیست و مجلس نیز خود را در جایگاه واقعی نمیبیند. ایراد دیگری که باعث میشود زمانی که میخواهیم به خودمان نمرهای بدهیم به تردید میافتیم این است که از سویی فراکسیون امید در مجلس در اکثریت نبود و از سوی دیگر دولت نیز در بسیاری از مسائل همراه و همفکر ما بود و نمیتوانستیم با دولت درگیر شویم که فعالیت ما به چشم بیاید. دولت نیز از خارج تحت فشار بوده و در داخل نیز عدهای فشار میآورند و به شدت دنبال این امرند که دولت را ناکارآمد نشان دهند و آن را به پای جریان اصلاحطلب بگذارند. ما نیز اگر این دولت را تضعیف میکردیم و علیه دولت موضع میگرفتیم پس منافع مردم در کجا لحاظ میشد؟ اینجاست که ما بهعنوان فراکسیون رقیب دولت نبودیم که به صداوسیما دسترسی داشته باشیم، مقداری داد و بیداد کنیم که به چشم بیاییم. این شرایط و موقعیت را پیدا نکردیم چون در بسیاری از موارد از دولتی حمایت میکردیم که مرتب سطح توقعات و انتظارات از آن بالا میرفت. بنابراین فراکسیون امید بهعنوان حامی دولت و خود دولت روحانی در موضع دفاعی قرارداشته نه در جایگاهی که بتواند خود را مطالبهگر نشان دهند و این مطالبهگری مورد استقبال جامعه قرار بگیرد. واقعیت این است که رفتار ما معطوف به عقلانیت بود هرچند که جامعه در این مرحله شرایط خاصی پیدا کرد و خیلیها تحت تاثیر فضاسازیها قرار گرفتند منفعل شده و دیگر پای کار نیامدند و طیفی هم که پای کار آمدند کسانی بودند که مرتب به آنها تلقین میشد که این دولت ناتوان و خسته است و کمکم فضایی شکل گرفت که عمدتا کسانی در عرصه ماندند که منتقد و معتقد به عدم کارآیی و پیگیری مطالبات جامعه از سوی دولت و جریان اصلاحطلب بودند. بهنظرم فراکسیون امید در حد توانش کمک کرد و کوتاهی نکرد. برخی افراد مثل آقای زیباکلام یا افراد دیگر از منظر حقوق و آزادیهای مدنی مطالباتی را مطرح میکنند که چرا فراکسیون امید فلان کار را نکرد یا چرا فلان دفاع را انجام نداد؟ واقعیت این است که فراکسیون در حد توان ورود کرد اما مسالهای که با آن مواجه شدیم این بود که رفتهرفته مطالبه جامعه به جای آزادیهای مدنی بیشتر بحث اقتصاد و معیشت شد.
برخی معتقدند که عملکرد فراکسیون امید صرفا به لحاظ سیاسی و اجتماعی قابل بررسی است؛ اساسا این فراکسیون در حوزه اقتصاد و معیشت رویکرد مشخصی نداشت؟
وقتی که منابع محدود است و این محدودیت منابع ناشی از شرایط خاصی است که عمدتا چالشهای سیاست خارجی بر آن سایه افکنده، ریسک سرمایهگذاری مدام افزایش پیدا میکند، خروج سرمایه از کشور زیاد میشود در این شرایط چگونه میتوانید مشکلات اقتصادی را حل کنید؟ باید منابعی وجود داشته باشد که از آن برای بهبود شرایط اقصادی کشور استفاده کرد. همه نمایندگان مجلس دهم بهخصوص نمایندگان اصلاحطلب دغدغه کمک به مردم و اشتغال را داشتند. اما صرف بیان دغدغه اشتغال، کاهش تورم و سروسامان گرفتن معیشت مردم کافی نیست. اگر به بازخوانی، تحلیل محتوا و دستهبندی مجدد نطقهای نمایندگان اصلاحطلب مجلس بپردازید میبیند که خیلی از این نطقها اقتصادی است، اما همانطور که گفتم صرف بیان این مطالب کافی نیست.
برخی معتقدند تغییر مدل حکومتی از نظام ریاستی به نظام پارلمانی میتواند اشکالات را از بین ببرد؛ بهعنوان نماینده مردم نظام پارلمانی را چاره کار میدانید یا همین نظام ریاستی؟
سال اول مجلس آقای یوسفیانملا درخواستی برای ارسال خدمت مقام معظم رهبری در خصوص همین بحث بازنگری در قانون اساسی و تغییر ساختار آورد که برخی نمایندگان امضا کرده بودند اما من امضا نکردم چون تجربه تحولات سیاسی کشور در سالهای دور نشان میدهد که در حکومتهای گذشته در شرایط نظام پارلمانی ناپایدارترین و بیثباتترین دولتها را داشتیم که فکر میکنم عمر آنها به 4 یا 5 ما ه میرسید. در جامعهای که به شدت متکثر است بخواهید انتخاب ریاست قوه مجریه بهعنوان نخست وزیر را بر عهده پارلمان قرار دهید این عمل موجب ناپایداری دولت میشود. همین الان یکی از مشکلاتی که داریم پیگیری نمایندگان در سطح مطالبات حوزه انتخابیه و تقلیل سطح مطالبات ملی به محلی باعث بروز مشکلاتی تبدیل شده که یکی از دلایل ناکارآمدی مجلس همین است. رئیسجمهوری که اکنون استقلال نسبی از پارلمان دارد را پارلمان انتخاب کند و فشار نمایندگان روی رئیس قوه مجریه ترجیح مطالبات محلی به ملی باشد مشخص است که چه نتایجی در برخواهد داشت. همین الان تقریبا چند وقت یک بار مشاهده میشود که فردی برای کاری چه بسا شخصی به جایی مراجعه کرده اما چون به هر دلیلی انجام نشده به همین بهانه برای استیضاح وزیر نامهنگاری میکند. حال اگر همین فضاسازیها بر روی رئیس قوه مجریه شود تاثیر بسیار منفی روی اقتصاد خواهد گذاشت. از این نظر وقتی تنشهای سیاسی در سطوح بالا شکل بگیرد و مرتب از استیضاح رئیس قوه مجریه صحبت شود قطعا بار اضافی به اقتصاد کشور تحمیل خواهد کرد. در نتیجه با توجه به شکافها و تکثری که در جامعه ما وجود دارد نظام ریاستی به همین شیوه فعلی بهتر است تا اینکه به سمت نظام پارلمانی برویم که مشکلات را از این بیشتر کند.
با این تفاسیر مجلس یازدهم و مواجهه با مشکلات را چگونه تبیین میکنید؟
البته من امیدوارم مجلس یازدهم با مروری بر عملکرد مجالس قبلی بتواند ایرادات و ضعفها را کمتر کند. انتظارم این است که شاهد مجلس کارآمدی باشیم و قدمی به جلو برداشته شود اما تجربه و جهتگیریها این را نشان نمیدهد. یعنی اظهاراتی که برخی از منتخبین در این مدت داشتند نشاندهنده مجلس کارآمد نیست. مجلس هم که عقلانی عمل میکرد این نتیجه را داشت که میبینید حال در نظر بگیرید مجلسی روی کار آید که رویکردهای آرمانی دارد و اولویتهای خاصی دارد. هر چند زود است اما برخی اظهاراتی که دیده میشود امیدواری به مجلس یازدهم را سخت میکند.