کد خبر: 8360
A
تحلیل مصطفی تاجزاده از "آینده برجام" در دیده بان ایران:

با برجام از "احمدی نژادیسم" عبور کردیم/ نباید اجازه داد بار دیگرجهل و جاه طلبی بر سیاست و مدیریت کشور حاکم شود/در دولت روحانی همان راهبرد هسته ای عصر اصلاحات دنبال شد

در دولت روحانی همان راهبرد هسته ای عصر اصلاحات دنبال شد/ با برجام از "احمدی نژادیسم" عبور کردیم/ نتیجه رفتار و گفتار احمدی نژاد دو شقه کردن ملت بود/ ایران امروز به درایت و خویشتنداری و صلح طلبی نیازمند است/ نباید اجازه داد بار دیگرجهل و جاه طلبی بر سیاست و مدیریت کشور حاکم شود

 با برجام از "احمدی نژادیسم" عبور کردیم/ نباید اجازه داد بار دیگرجهل و جاه طلبی بر سیاست و مدیریت کشور حاکم شود/در دولت روحانی همان راهبرد هسته ای عصر اصلاحات دنبال شد

یک فعال سیاسی اصلاح طلب چه تحلیلی از برجام در شرایط فعلی دارد. آیا در دوره "پسا اوباما" چیزی از برجام باقی خواهد ماند؟! آیا تمدید تحریم ها به معنای  شکست برجام و پاره پاره شدن است؟! نگاه ما به منافع ملی می گوید باید واقعیت های جهان را با صبر و حوصله تحلیل کنیم. به همین دلیل از مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاح طلب خواستیم تا تحلیل خود از آینده برجام را در اختیار مخاطبان قرار دهد.

 

 

نکات مهم یادداشت مصطفی تاجزاده در پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایراندر ذیل آمده است: 

 

*در دولت روحانی همان راهبرد هسته ای عصر اصلاحات دنبال شد

*با برجام از "احمدی نژادیسم" عبور کردیم

*نتیجه رفتار و گفتار احمدی نژاد دو شقه کردن ملت بود

* ایران امروز بیش از عصر اوباما به درایت و خویشتنداری و صلح طلبی نیازمند است

*دولت نباید اجازه دهد دلواپسان تحریم طلب هم زمان وهم زبان با دلواپسان جنگ طلب اسرائیلی آمریکایی برجام را در کام ملت ما تلخ کنند

*نباید اجازه داد بار دیگرجهل و جاه طلبی بر سیاست و مدیریت کشور حاکم شود

 

 

یادداشت اختصاصی مصطفی تاجزاده در پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران در ذیل آمده است:

 

یکم: جمهوری اسلامی دوگانه های مختلفی را با دولت امریکا در 37 سال گذشته پشت سر گذاشته است. پرهزینه ترین آنها در هر دو زمان ریاست جمهوری جنگ افروز یا صلح طلب در آمریکا در زمان احمدی نژاد شکل گرفته است. «بوش» جنگ طلب در دوره رییس دولت اصلاحات به رغم این که ایران را محور شرارت خواند اما به علت سیاست های خردمندانه دولت اصلاحات امکان برداشتن حتی یک گام جدید علیه کشورمان را نیافت. زیرا نتوانست در خود آمریکا علیه ایران اجماع ایجاد کند چه رسد به اینکه بتواند توافق اروپا، چین وروسیه را برای تحریم بین المللی علیه کشورمان  جلب کند. اما همین بوش در زمان محمود احمدی نژاد فرصت یافت که پرونده هسته ای ما را به شورای امنیت بکشاند و با توافق و رأی دولت های بزرگ صاحب حق وتو تحریم های گوناگونی را علیه ما به تصویب برساند. سپس نوبت به اوبامای صلح طلب رسید که به دلیل زمان - جهان نشناسی احمدی نژاد و حامیانش، توانست سخت ترین تحریم ها، علیه ایران و ایرانی را به تصویب شورای امنیت برساند وهمه کشورهای جهان را مجبور به اعمال آن ها نماید. تا آنجا که رهبری در سال 91 به درستی اعلام کرد که اینها دیگر تحریم نیست «جنگی تمام عیار» است که علیه کشورمان به راه انداخته اند. همین اوباما در زمان روحانی  با لغو تحریم ها چنان امتیازاتی به ایران داد که به گفته ترامپ جمهوری اسلامی را از خطر سقوط نجات داد.

دوم: رهبری بزرگترین موفقیت دولت اصلاحات را در جریان مذاکرات هسته ای با اتحادیه اروپا جلوگیری از ایجاد اجماع جهانی علیه ایران خواند که به غایت درست بود. نمی دانم ایشان چرا این اصل مهم و استراتژیک را در دوره احمدی نژاد از یاد برد یا به هردلیل نادیده انگاشت تا کاخ سفید اجازه یابد با فرستادن پرونده هسته ای ما به شورای امنیت، منویات خود را علیه ایران به نام «جامعه جهانی» به خورد جهانیان دهد. خوشبختانه در دولت روحانی همان راهبرد عصر اصلاحات دنبال شد ونتیجه اش  درهم شکسته شدن آن اجماع جهانی بود. به گونه ای که امروز اگر ترامپ بخواهد ماجراجویی پیشه سازد وبه طور یک جانبه برجام را لغو یا نقض کند، جمهوری اسلامی می تواند گامی بلند تر از عصر اصلاحات بردارد و از یاری جامعه جهانی  در مواجهه با زورگویی های ترامپ بهره برد. کافی است که با دیپلماسی فعال، دفاعی وصلح طلبانه و مذاکره با اتحادیه اروپا، چین، روسیه، هند، ژاپن، کره، ترکیه و...جبهه ای قوی علیه فسخ برجام توسط ترامپ تشکیل دهد وسپس نه فقط به نام ملت ایران، که به اسم وهمراه باجامعه جهانی به مصاف ماجراجویی های ترامپ برود. موقعیتی استنثنایی که زاییده برجام است و بدون آن به هذیان گویی بیشتر شبیه بود تا یک راهبرد سیاسی.

سوم: ما با برجام از "احمدی نژادیسم" عبور کردیم. نتیجه رفتار و گفتار احمدی نژاد دو شقه کردن ملت بود وایجاد اجماع قدرت های بزرگ به رهبری آمریکا علیه ایران. هنر روحانی در نقطه مقابل جلب حمایت ملی از مذاکرات و توافق هسته ای بود و شکستن اجماع جهانی علیه ایران. اگرچه دلواپسان جنگ سالار در ایران و آمریکا و اسرائیل بسیار کوشیدند تا مانع تصویب برجام و لغو تحریم ها شوند و تلاش زیادی به عمل آوردند تا سایه شوم جنگ را همچنان بر فراز میهن ما باقی نگه دارند اما موفق نشدند. این واقعیت را از آن جهت متذکر شدم که بگویم جمهوری اسلامی امروز بیش از عصر اوباما به درایت و خویشتنداری و صلح طلبی مقاماتش نیازمند است. زیرا با ترامپ نژادپرست وپیش بینی ناپذیری مواجه ایم که از سوی لابی های جنگ افروز آمریکایی، اسرائیلی و ارتجاع منطقه تشویق می شود که به مبارزه با ایران اولویت دهد وجنگ با داعش را به زمانی محول کند که تکلیف جمهوری اسلامی روشن شده باشد. براین اساس باید گفت اگر برجام در زمان اوباما مفید بود و به مصلحت کشور، اینک برای امنیت و منافع ملی ضروری است و حیاتی.

 

چهارم: طبق اظهارات مهم و بی ابهام خانم سوزان رایس در گفتگو با شبکه خبری سی ان ان؛"پاره کردن برجام آمریکا را بیرون از موازین یک توافق بین المللی قرار خواهد داد. در این حالت ایران خلف وعده نکرده است، بلکه آمریکاست که نه تنها در برابر ایران که در مقابل اتحادیه اروپا، آلمان، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و نیز شورای امنیت سازمان ملل که این توافق را مورد حمایت قرار داده اند پیمان شکنی کرده است. بنابراین ما منزوی خواهیم شد."(ایسنا ،08/9/95)

مشاور امینت ملی آمریکا همچنین گفت :" حفظ توافق هسته ای با ایران به سود آمریکاست وپاره کردن آن به ایران فرصت می دهد تا برنامه هسته ای خود را با تمام توان از سر بگیرد."(ایسنا،08/9/95)

خانم رایس همچنین افزود:"در صورت پاره کردن برجام توانایی ما ( آمریکا) در اعمال نفوذ بر ایران ازبین خواهد رفت وآنها (ایرانی ها) دیگر با محدودیت های توافق روبرو نیستند ومی توانند با تمام توان برنامه هسته ای خود را از سر گیرند. اگر آنها چنین کاری کنند ممکن است گزینه چندانی برای ما باقی نماند جز اینکه برای دستیابی به نتیجه به استفاده از نیروی نظامی بیندیشیم؛ نتیجه ای که قبلا به شکل صلح آمیز با توافق هسته ای به آن رسیده بودیم. بنابراین شرایط مزبور برای ایران برد مضاعف خواهد بود. آنها از محدودیت رها می شوند وما منزوی خواهیم شد. هم پیمانان وشرکای ما از آمریکا به شدت خشمیگن می شوند وبرنامه هسته ای ایران نیز بدون مانع جلو می رود. پس؛ پاره کردن سند برجام به نفع ما نیست."(ایسنا  08/9/95)

پنجم: هنگامی که واشنگتن از انزوای ایران سخن می گوید منظور آن است که با تحمیل تحریم ها ومحدودیت های کمر شکن به ما به هیچ کشوری اجازه مبادلات اقتصادی با ایران ندهد. صادرات نفت ما به صفر میل کند، بانک های کشور قفل شود و در نهایت جمهوری اسلامی با مشکلات نفس گیر اقتصادی مواجه گردد و دولتمردانش، از ترس سرازیر شدن مردم سرخورده وخمشگین به خیابان ها وغارت اموال عمومی تسلیم اراده واشنگتن شوند. همچنان که از دید آن ها بعد از تحریم های نفتی و بانکی کشوردرسال 90 رهبری اجازه مذاکره مستقیم با دولت آمریکا را صادر کرد. از سوی دیگر زمانی که ما از انزوای آمریکا حرف می زنیم منظور آن است که واشنگتن را برای منزوی ساختن ایران تنها بگذاریم وبه انزوا ببریم تا هیچ کشوری حتی استراتژیک ترین متحد آمریکا در دنیا یعنی انگلستان نیز حاضر به دفاع از سیاست ها وبرنامه های کاخ سفید نشود. مقصود  آن نوع انزوایی است که خانم رایس شرح می دهد وسیاستمداران آینده اندیش امریکا را به وحشت می اندازد؛انزوایی که برای ایران فرصت های تازه خلق می کند و به اعتبار ایالات متحده در سطح جهان لطمه می زند.

ششم: وقتی  ایران اندکی پس از توافق هسته ای به آزمایش موشکی با برچسب عبری "نابودی اسرائیل " پرداخت، واشنگتن این اقدام را نقض برجام دانست وخواهان محکومیت ایران در شورای امنیت سازمان ملل شد. اما دیگر کشورهای 5+1 اگرچه نارضایتی و بعضاَ حتی مخالفت خود را با اقدام مزبور اعلام کردند آن را نقض برجام قلمداد ننمودند و صرفاَ ناسازگار با روح برجام خواندند. به نظر می رسد تمدید قانون آیسا تا زمانی که به اجرای بندهایی که نقض صریح برجام به ویژه در زمینه انرژی است نیانجامد وضعیت مشابهی دارد. واشنگتن آن را نقض برجام نمی داند اما تهران می داند طبق برجام این دیگر کشورها هستند که باید در باب این مناقشه داوری کنند زیرا ایران و یا آمریکا به تنهایی نمی توانند تفسیر خود را از برجام به دیگران تحمیل کنند. افزون برآن نه واشنگتن ونه تهران قادر نیستند برجام را لغو کنند بدون آنکه با محکومیت جهانی (اتحادیه اروپا،چین ،روسیه و..)مواجه شوند.

 

هفتم: تمدید قانون آیسا در صورتی که بند های مربوط به توافق هسته ای استثنا شوند وتحریم هایش اعمال نگردد نه جدید است ونه بازدارنده ایران. پیروزی بزرگ نفتی کشورمان  در اجلاس اخیر اوپک در هفته گذشته ونیز تدوام ثبات اقتصادی و ارزی میهن در روزهای گذشته، دو نشانه بی اثر بودن مصوبه سنا وکنگره آمریکاست. توجه کنیم که اصل قانون «داماتو» با وجود درج تحریم های مربوط به حوزه انرژی تا زمانی که پرونده ایران به شورای امنیت نرفته بود، اجرا نشد.  تنها پس از قطعنامه های تحریم بود که آمریکا فرصت یافت شرکتهای نفتی وگازی ونیزبانک هایی را که تحریم های بین المللی علیه ایران را نادیده گرفته بودند  با جرایم بسیار سنگین مواجه سازد. به گونه ای که امروز حتی پس از برجام و لغو تحریم ها هنوز بانک های معتبر جهانی از ترس مجازات های احتمالی واشنگتن در آینده از برقراری روابط بانکی امریکا با ایران پرهیز می کنند. جمهوری اسلامی نباید دوباره اشتباه عصر احمدی نژاد را مرتکب شود که به نام مبارزه با آمریکا وبا شعار نگاه به شرق، ایران  را گروگان آمریکا کرد وبه واشنگتن اجازه داد تمام منویات خود را علیه ایران به نام "جامعه جهانی" پی گیرد و تحریم های کمر شکن بین المللی را به ما تحمیل کند. این خطا هرگز نباید تکرار شود ونباید گذاشت این قانون بی تأثیر محرک ما در برهم زدن برجام شود.

هشتم: دستاورد های جمهوری اسلامی در برجام عبارت بوده اند از:

1-  تثبیت حقوق هسته ای ایران وبه رسمیت شناخته شدن غنی سازی اورانیوم در داخل کشور.

2-  فسخ قطع نامه های شورای امنیت، خروج پرونده ایران از آن شورا و لغو تحریم های هسته ای بویژه در امور نفتی و بانکی.

3-  دور شدن شبح جنگ از آسمان میهن.

4-  درهم شکسته شدن اجماع جهانی به رهبری آمریکا علیه ایران دستاوردهای فوق همچنان دردسترس ما هستند.افزون بر آن باید گفت برجام بزرگترین اهرم ما در مقابله با زیاده خواهی ترامپ نژاد پرست است چرا که  هم توان سلبی و دفع تهدیدها را دارد و هم واجد قدرت ایجابی و جلب امکانات فراوان به کشوراست.

 

نهم: دولت تدبیر وامید می تواند و باید  تهدید ترامپ را به فرصت تبدیل کند زیرا از اهرم های موثری بهره مند است. نخستین آن افکارعمومی است. روحانی وظریف وهمکارانشان باید با مردم بیشتر حرف بزنند؛ صریح تر وصمیمی تر از هر زمان دیگر. دولت نباید اجازه دهد دلواپسان تحریم طلب ایرانی هم زمان وهم زبان با دلواپسان جنگ طلب اسرائیلی آمریکایی برجام را در کام ملت ما تلخ کنند. گسترش مناسبات سیاسی واقتصادی با اروپا ،چین ،روسیه ،هند ،ژاپن وهمسایگان ایران دومین ابزار ما برای مهار دولت ترامپ است. اگردولت در جهت حل وفصل بحران های منطقه ای بر مبنای بازی برد - برد و اولویت وتفوق دیپلماسی بر نظامی گری بکوشد، از اهرم بزرگ دیگری بهره مند می شود. چهارمین وسیله ما سخن گفتن با جامه آمریکا وبویژه قشر نخبه آن است تا آن جا که قدرت افکار عمومی درآن کشورعلیه هر گونه ماجراجویی  احتمالی ترامپ بسیج شود. دولت وجامعه مدنی ما باید بیش از گذشته با صلح طلبان امریکایی وبا مخالفان جنگ وتحریم در آن کشور گفتگو کنند. ایجاد تسهیلات لازم برای کمپانی های امریکایی مایل به همکاری های اقتصادی با ایران پنجمین ابزار ماست. سرانجام  آن که اقدام های متقابل و معقول هسته ای ما بازدارنده خواهد بود به شرط آن که تنها زمانی انجام شود که 5+1 منهای امریکا  حکم بر نقض برجام توسط واشنگتن دهند.

دهم: سخن آخر با مردم است. اگر به هوش نباشیم بار دیگر مدعیان همیشه طلبکاری که تا سال 90 فرق تحریم های یک جانبه و غیرالزام آور آمریکا را با تحریم های جهانی و الزام آور شورای امنیت سازمان ملل نمی فهمیدند و قطع نامه های آژانس بین المللی انرژی اتمی را خطرناک تر و مضرتر از قطع نامه های تحریم شورای امنیت می دانستند و لاف می زدند که آمریکا نمی تواند ایران را از نظر نفتی و بانکی تحریم کند اما پس از آن که عکس همه آن چه را که می گفتند یا تصور می نمودند، مشاهده کردند به آن سوی بام افتادند و از ضرورت یک وعده غذا خوردن در روز دم زدند (احمد جنتی) و گریه و زاری وزرای احمدی نژاد را در کمیسیون های مجلس افشا کردند که "شما که وضع اقتصادی کشور را می دانید و از آثار مخرب تحریم ها مطلعید چرا ما را به مجلس فرا می خوانید؟ "(حجت الاسلام نبویان) و تا آنجا پیش رفتند که حتی نشان دادن مرغ در سیما را تحریک کننده فقرا خواندند. (رییس پلیس) و ... بار دیگر میدان دار شوند و با ضایع کردن فرصت های ملی تهدیدهای جدیدی متوجه ایران و ایرانی کنند. نباید اجازه داد بار دیگرجهل و جاه طلبی بر سیاست و مدیریت کشور حاکم شود.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر