کد خبر: 85937
A

بازگشت مرد پشت پرده اصلاحات/ آیت الله محمد موسوی خوئینی‌ها کیست؟

کمتر دیده می‌شود، اما روایت‌های مختلف از حضور مستمر او در جلسات سیاسی حکایت دارد. کمتر سخنی از او منتشر می‌شود، اما شنیده‌ها می‌گوید که تاثیر کلامش بر سیاسیون کم نیست؛ همین تاثیر و حضور که شاید کمتر رسانه‌ای شود، کار را برای تهیه روایت از او دشوار می‌کند...

بازگشت مرد پشت پرده اصلاحات/ آیت الله محمد موسوی خوئینی‌ها کیست؟

به گزارش دیده بان ایران؛ کمتر دیده می شود اما روایت های مختلف از حضور مستمر او در جلسات سیاسی حکایت دارد. کمتر سخنی از او منتشر می شود اما شنیده ها می گوید که تاثیر کلامش بر سیاسیون کم نیست.

همین تاثیر و حضور که شاید کمتر رسانه ای شود، کار را برای تهیه روایت از او دشوار می کند. یکی از همکاران و همقطاران این روحانی سیاستمدار که خود نیز در کسوت روحانیت در سیاست فعال است، در پاسخ به درخواستی برای مصاحبه درباره او می گوید: «ایشان کمی حساس هستند و در عین حال خیلی تمایلی ندارند که مطرح شوند. به همین خاطر اگر قرار باشد من راجع به ایشان صحبت کنم، اول بهتر است که با خودشان مطرح کنم ببینم نظرشان در این باره چیست.»

آیت الله سید محمد خوئینی ها در قزوین متولد و در ایام جوانی برای تکمیل دروس حوزوی راهی قم می شود و در محضر اساتیدی همچون جعفر سبحانی و حسینعلی منتظری شاگردی می کند. دهه چهل اولین فرصتی است که خوئینی ها کم کم وارد عرصه سیاست می شود. فضای آن سال های قم برای فعالیت سیاسی این روحانی جوان مناسب نیست. سال 1346 کتاب «شهید جاوید» نعمت الله صالحی نجف آبادی منتشر می شود و محمد موسوی خوئینی ها در حمایت از این کتاب در مقابل آیت الله گلپایگانی سخنرانی می کند. سخنان او تا حدی تند است که گفته می شود آیت الله گلپایگانی عصایش را به نشانه اعتراض تا نیمه بلند می کند تا شدت عصبانیت خود را نشان دهد.

از آن پس حتی شهریه سید محمود از حوزه علمیه قطع می شود. خود درباره این اتفاق می گوید: «بنده به دلیل ارتباط با آقای منتظری و علاقه مندی به امام و نهضت ایشان در آن جریان طلاب را به منزل مراجع می بردم، یک شب به منزل آقای گلپایگانی رفتیم، صحبت کردم و بیشتر از سایرین با حملات روبرو شدم. ایشان نیز برخورد تندی با بنده کرد و پس از آن شهریه مرا قطع کرد.»

عادت به پاسخ دادن

خوئینی ها ترجیح می دهد آینده خود را خارج از قم پی بگیرد. او ابتدای دهه پنجاه راهی تهران می شود. در مسجدی در نیاوران با نام «جوزستان» به تفسیر قرآن می پردازد؛ اما تفسیر او از قرآن متفاوت است. علی مطهری فرزند علامه مطهری در نامه ای به موسوی خوئینی ها به این موضوع اشاره می کند: «شهید مطهری نسبت به طرح مباحثی که شما در مسجد جوزستان به عنوان تفسیر قرآن مطرح می کردید، معترض بوده و آن مباحث را دارای ریشه های مادی می دانسته اند.»

موسوی خوئینی ها عادت ندارد نظرات دیگران را نسبت به خود بی پاسخ بگذارد. به همین ترتیب به این سخنان مطهری هم این گونه پاسخ داده: «... بنده در آن سال ها که به تهران آمده بودم، با آقایان مطهری و بهشتی ارتباط بسیار صمیمانه ای داشتم و جلسات پیوسته هفتگی یا دو هفتگی میان ما برگزار می شد. اصلا در آن زمان نه آقای مطهری و نه آقای بهشتی به بنده نگفتند که مباحث تفسیری ام اشکال و انحراف دارد.»

موسوی خوئینی ها در کنار جلسات تفسیر فعالیت سیاسی خود را گسترش می دهد. ارتباط و همکاری او با سه عضو سازمان مجاهدین خلق پیش از اعلام تغییر ایدئولوژی باعث می شود که ساواک این روحانی را بازداشت کند. خوئینی ها به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و انتقال اسلحه به آنان و همچنین پخش اعلامیه های آیت الله خمینی به 15 سال حبش محکوم می شود.

ابهام در سوابق

روایت روزهای قبل از انقلاب او نیز ساده نیست. سوابق موسوی خوئینی ها زوایای پنهان نیز زیاد دارد. برخی منابع مدعی شده اند که محمد موسوی خوئینی ها به شوروی سفر و در دانشگاه پاتریس لومومبای مسکو تحصیل کرده است.

اما خوئینی ها طبق همان عادت پیش گفته این ادعا را بی پاسخ نگذاشته و در این باره می گوید: «در سال های اخیر کتابی به نام «شنود اشباح» منتشر شد که در ارتباط با من یادداشت هایی را از مجلات خارجی جمع آوری کرده بود و مرا اینطور معرفی کرد که یک عنصر وابسته به شوروی هستم. تحصیلاتم نیز در دانشگاه پاتریس لومومبا در مسکو بوده است. این کتاب این طور می خواهد القا کند که چون من از نزدیکان امام بودم، خواسته های شوروی را به امام القا می کردم. حتی به خاطر دارم نخستین سالی که بنده به عنوان امیرالحاج به مکه مشرف شدم، در تمام نشریات عربستان این مطالب را چاپ کردند که بگویند این کسی که آمده، مارکسیست است و وابسته به شوروی هاست و اصلا بزرگ شده مسکو است.»

گسترش کار تشکیلاتی

زندان نه تنها او را از سیاست جدا نمی کند بلکه پس از آزادی تصمیم می گیرد به فعالیت های خود سامان بدهد و وارد جامعه روحانیت مبارز شود. حسن روحانی در خاطرات خود درباره تشکیل این گروه سیاسی می گوید: «تشکیلات جدید و با هدف رهبری نهضت در تهران و شهرستان ها تحت عنوان جامعه روحانیت مبارز تهران، در اوایل سال 1356 شکل گرفت. در نخستین جلسه ای که تشکیل شد، شماری از مشاهیر روحانیت مبارز مانند شهید دکتر بهشتی، شهید علامه مطهری، آیت الله موسوی اردبیلی، امامی کاشانی، انواری، موحدی کرمانی، موسوی خوئینی ها، شهید شاه آبادی، شهید محلاتی، ناطق نوری، اینجانب و تعداد دیگری از دوستان حضور داشتند.»

سفر آیت الله به فرانسه

پس از سفر امام خمینی (ره) به فرانسه، موسوی خوئینی ها نیز خود را به دهکده نوفل لوشاتو می رساند. او در زمان حضور در فرانسه، به همراه سید احمد خمینی به ایتالیا می رود و برای نخستین بار در برابر پرسش رسانه های اروپایی حاضر می شود و انقلاب ایران را تحلیل و تفسیر می کند و حتی یک روز هم راهی آلمان غربی می شود. خوئینی ها به همراه سید احمد خمینی، صادق طباطبایی و دیگران امام را برای بازگشت به تهران همراهی می کند و در 12 بهمن 57 به ایران باز می گردد.

مناصب مهم در دهه شصت

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سید محمد خوئینی ها نیز مانند بسیاری از روحانیون دیگر از یک مبارز سیاسی به یک مقام سیاسی تبدیل می شود اما او تنها یک مقام نیست! بلکه یکی از موثرترین چهره های سیاسی ایران در روزهای پر التهاب محسوب می شود. از جمله نام او با ماجرای تسخیر سفارت آمریکا که از سوی امام خمینی (ره) با عنوان انقلاب دوم نام گذاری شد، گره خورده است. همچنان بسیاری او را رهبر معنوی دانشجویان در این ماجرا خطاب می کنند.

اما درباره فعالیت های موسوی خوئینی ها انتقادات مختلفی نیز مطرح می شود. انتشار اسناد مرتبط با سفارت آمریکا یکی از اتفاقاتی است که حرف و حدیث های بسیاری را برای موسوی خوئینی ها به دنبال داشت. هر چند او درباره چگونگی انتشار این اسناد می گوید: «آن زمان سعی می شد اسنادی از صدا و سیما و رسانه های عمومی منتشر شود که به نوعی به مسئله آمریکا و عوامل این کشور در ایران مربوط شود.» اما همواره در سال های پس از انقلاب نوع انتشار این اسناد یکی از مهم ترین انتقاداتی بوده که به موسوی خوئینی ها وارد شده است.

محمد موسوی خوئینی ها فارغ از نقشی که در تسخیر سفارت آمریکا بازی کرد، نخستین بار پس از انقلاب به عنوان نماینده امام خمینی (ره) و عضو شورای سرپرستی صدا و سیما برگزیده می شود اما اول دی ماه 1358 امام خمینی وظیفه مهم تری را بر دوش او قرار داد: «نماینده تام الاختیار امام در تایید صلاحیت کاندیداهای نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری».

این حکم 45 روز پس از تسخیر سفارت آمریکا، برای خوئینی ها صادر می شود. قرار بود خوئینی ها به صورت انفرادی نقش شورای نگهبان را ایفا کند. او از میان 106 کاندیدا، فقط هشت نفر را واجد صلاحیت می داند. خوئینی ها طبق عادت به انتقادها پاسخ می دهد. او در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه در روز 21 دی 58 درباره ثبت نام بیش از صد کاندیدا اعلام می کند: «تشخیص واجد صلاحیت بودن امر بسیار خطیر و مهمی است که بر عهده ملت ایران است؛ اما کاری که من خواهم کرد در صورتی که ملت ایران اجازه بدهند افرادی را که صددرصد فاقد صلاحیت هستند، حذف خواهم نمود.»

خوئینی ها دهه شصت پرکارتر می شود و در اولین انتخابات مجلس به عنوان نماینده مردم تهران برگزیده می شود و به جایگاه نائب رئیسی اولین دوره مجلس می رسد. او سال 64 از سوی امام به عنوان دادستان کل کشور منصوب می شود و کمی بعد دوباره از سوی امام (ره) به عضویت شورای بازنگری در قانون اساسی در می آید.

اما دهه هفتاد برایش به خوبی دهه شصت نمی شود و کم کم از مناصب مهم و رسمی فاصله می گیرد. مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطراتش درباره واکنش خوئینی ها به عدم انتصابش به ریاست قوه قضاییه می گوید: «... به جلسه رسمی برای تحلیف رفتیم. آقای موسوی اردبیلی و موسوی خوئینی ها هم بودند. به نظر می رسد از جایگزینی آقای یزدی ناراحتند...» (هاشمی رفسنجانی؛ کارنامه و خاطرات 1368؛ بازسازی و سازندگی، به اهتمام علی لاهوتی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1361. ص 271)

خوئینی ها طبق عادتش به این سخنان هاشمی، البته پس از فوتش، واکنش نشان داده و گفته: «خدا رحمت کند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را؛ با همه زحمت هایی که برای پیروزی انقلاب و پس از آن برای کشور و نظام کشید و با همه رنج هایی که در این راه متحمل شد، یک چیزهایی هم داشت که البته منحصر به او هم نبود، همه کم و بیش دارند که گفته اند گل بی خار خداست. همین اندازه می گویم که اگر دیگر خاطرات ایشان تا این اندازه بی دقت باشد، در استفاده از آنها همواره باید جانب احتیاط را در پیش گرفت.»

تاسیس روزنامه سلام در دهه هفتاد از جمله آخرین فعالیت های جدی و آشکار این روحانی سیاسی محسوب می شود. او در دوره های مختلف کم کم از عرصه سیاست رسمی فاصله می گیرد و پس از توقیف روزنامه سلام در سال 1384، به عنوان دبیرکل مجمع روحانیون مبارز انتخاب می شود. با این حال بعد از حوادث سال 88 کمتر سخنی از او منتشر می شود. برخی بر این باورند که او سکوت کرده است. خوئینی ها در مطلبی می گوید: «بنده از ابتدا هم زیاد اهل مصاحبه و سخنرانی و اینگونه اقدامات نبودم. در تمام سال های انتشار سلام شاید فقط یک بار آن هم درباره 13 آبان یا 22 بهمن با خبرنگار سلام مصاحبه کردم.»

اما اخبار و روایت های مختلف چیز دیگری را نشان می دهد. خوئینی ها یک روز پس از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در 20 دی ماه سال 95 کانالی را در تلگرام ایجاد و پیام تسلیتی برای درگذشت هاشمی صادر می کند.

پرده نشین

بازگشت به سیاست با راه اندازی کانال تلگرامی

او کمتر از یک سال در این کانال مطالب مختلفی در پاسخ به سوال مخاطبان یا اظهارات سایر سیاسون از جمله درباره بسته شدن روزنامه سلام، انفجار دفتر نخست وزیری و تسخیر لانه جاسوسی منتشر کرد. همچنین در مطلبی می نویسد: «بجاست که از مراجع بزرگ و عالمان فرهیخته حوزه های علمیه، متواضعانه تقاضا کنم که چاره ای بیندیشند تا روحانیت با حفظ استقلال خود، هم در نظام اجرایی کشور صادقانه و خالصانه خدمت کند و هم با زندگی در زی طلبگی که سفارش امام (رض) بود، همواره در کنار مردم و غمخوار آنان باشد و جایگاه رفیع آنان بیش از این آسیب نبیند.»

خوئینی ها در اواخر سال 96 ترجیح داده کمتر مطلبی منتشر کند. آخرین مطلب او در آستانه 22 بهمن با عنوان «چه کسانی باید صدای مردم را بشنوند؟» به اظهارنظر آیت الله جنتی پاسخ داد.

راه اندازی کانال تلگرامی و ارسال مستقیم سخنانش برای مخاطبان نشان داد که در این سال ها موسوی خوئینی ها نه سکوت کرده و نه کناره گیری کرده است. فعالیت هایی که برای لحظاتی عکسی یا روایتی از آن منتشر می شود؛ همچون زمانی که او در مراسم ختم سید صادق طباطبایی حضور یافت و به سید حسن خمینی تسلیت گفت یا این که چندی پیش تصویری از او در کنار ناطق نوری منتشر شد. در کنار این چندی پیش با ارسال پیام تبریک به محسن هاشمی رفسنجانی و محمد علی نجفی به مناسبت ریاست شورای شهر و شهرداری تهران نشان داد موسوی خوئینی ها که با القاب پدر معنوی، پدرخوانده و مرد خاکستری خطاب می شود، می داند کجا پیام هایش را علنی کند.

او که به گفته برخی از همقطارانش جایگاه ویژه ای نزد اطرافیانش دارد، در پیام خود به نجفی، شهردار جدید تهران توصیه هایی می کند و می گوید: «لطف بفرمایید و برخلاف آنچه در ماه های گذشته در برخی محافل و بعضی رسانه ها رواج داشته است، جنابعالی سنت حسنه ای را که درخورِ شأن و شخصیت شماست در پیش بگیرید.»

از اطرافیان او کمتر کسی حاضر می شود درباره او صحبت کند؛ اما برخی از آنان شرحی از فعالیت های این روزهای او را ارائه می دهند. افرادی که ترجیح می دهند مطلبی از آنان درباره خوئینی ها با نام شان منتشر نشود، می گویند که آیت الله موسوی خوئینی ها جلسات منظم مجمع روحانیون مبارز را برگزار می کند و حوادث روز سیاسی را به تحلیل و بررسی می گذارد.

سید محمد موسوی خوئینی ها در کنار رصد حوادث سیاسی معمولا توصیه هایی هم به همفکران خود برای موضع گیری یا اقدام دارد. در کنار جلسات مجمع روحانیون مبارز، خوئینی ها دیدارها و گفتگوهای مداومی با سیاسیون دارد. آیت الله شبیری زنجانی از مراجع تقلید، محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت و ابراهیم اصغرزاده از دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا از جمله افرادی هستند که معمولا دیدارهایی با آیت الله موسوی خوئینی ها دارند. ولی همچنان اخبار و اظهارنظر رسمی درباره این فعالیت ها منتشر نمی شود.

به نظر می رسد زمان مناسب برای انتشار و دیده شدن مهم ترین تصمیم است که هر چند وقت یک بار آیت الله خوئینی ها می گیرد. در یک سال گذشته اخبار مختلف نشان می دهد که او در این مدت بارها این تصمیم را اتخاذ کرده و احتمالا در آینده فاصله زمانی که تصمیم به دیده شدن می گیرد نیز بیشتر باشد.

منبع: بازنشر از هفته نامه صدا - مهدی روزبهانی

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر