کد خبر: 86325
A

علیرضا بهشتی: تصوّر حوادثی مانند حوادث آبان ماه 98 برای امثال شهید بهشتی امکان پذیر نبود

علیرضا بهشتی: تصوّر حوادثی مانند حوادث آبان ماه 98 اساساً برای امثال مرحوم شهید بهشتی امکان پذیر نبود. در تصوّر او نمی‌گنجید که روزی جمهوری اسلامی که قرار بود بیشترین خدمت را به مردم و مستضعفین کند، تظاهر کنندگانی از روی عجز و ناتوانی و ناامیدی بخاطر اینکه جانشان به لبشان رسیده به خیابان ها بیایند. تصوّر اینکه در کرمانشاه خانه‌ی یک خانم سالخورده خراب شود و این حادثه منجر به مرگ این خانم شود فکر نمی‌کنم برای کسانی که در طول انقلاب سعی کردند قانون اساسی را تدوین کنند وجود داشت. چرا در دستگاه قضایی که روز قوه‌ی قضائیه را به نام شهید بهشتی برگزار می‌کنند شاهد فساد هستیم

علیرضا بهشتی: تصوّر حوادثی مانند حوادث آبان ماه 98 برای امثال شهید بهشتی امکان پذیر نبود

به گزارش سایت دیده بان ایران ؛ دکتر سید علیرضا بهشتی که در یک نشست مجازی از موسسه دین و اقتصاد با عنوان عدالت و آزادی در اندیشه شهید بهشتی و دلالت های آن برای برون رفت از بحران های کنونی کشور سخن می گفت، متذکر شد: بنیان گذاران و این نظام به خواب هم نمی‌دیدند این روزگاری را که کارگران اعتصابی بخاطر اعتراضی که نسبت به وضعیتشان دارند و اینکه وقتی اعتراض می‌کنند محکوم به حبس و شلاق می شوند. تصوّر حوادثی مانند حوادث آبان ماه 98 اساساً برای امثال مرحوم شهید بهشتی امکان پذیر نبود.

در تصوّر او نمی‌گنجید که روزی جمهوری اسلامی که قرار بود بیشترین خدمت را به مردم و مستضعفین کند، تظاهر کنندگانی از روی عجز و ناتوانی و ناامیدی بخاطر اینکه جانشان به لبشان رسیده به خیابان ها بیایند. تصوّر اینکه در کرمانشاه خانه‌ی یک خانم سالخورده خراب شود و این حادثه منجر به مرگ این خانم شود فکر نمی‌کنم برای کسانی که در طول انقلاب سعی کردند قانون اساسی را تدوین کنند وجود داشت. چرا در دستگاه قضایی که روز قوه‌ی قضائیه را به نام شهید بهشتی برگزار می‌کنند شاهد فساد هستیم و زمانی که مردم با مشکلات زندگی روزمره دست و پنجه نرم می‌کنند، این افراد بتوانند اعداد و املاک نجومی و بسیار از چیزهای دیگر را بالا بکشند. به تعبیر شهید بهشتی: «شما از نردبان حرام به پشت بام سعادت نمی‌رسید.» اگر بخواهیم این را با بحث خودمان ترجمه کنیم باید گفت: از نردبان ظلم و ستم به بام عدالت نمی‌توان رسید.

نجومی و بسیار از چیزهای دیگر را بالا بکشند. به تعبیر شهید بهشتی: «شما از نردبان حرام به پشت بام سعادت نمی‌رسید.» اگر بخواهیم این را با بحث خودمان ترجمه کنیم باید گفت: از نردبان ظلم و ستم به بام عدالت نمی‌توان رسید.

 

دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: سعی می‌کنم مباحثم را در سه بخش خدمتتان عرضه کنم. واقعیت این است که این بحث‌ها بخصوص مسئله‌ی رابطه‌ی انسانی و عدالت بحث بسیار مبسوطی است. امروزه با حوادثی که ظرف دهه‌ی گذشته شاهد بودیم یک نکته وجود دارد که طرفداران و منتقدان نظام جمهوری اسلامی بر سر آن اتفاق نظر دارند و آن اینکه نظام جمهوری اسلامی نتوانسته است در زمینه نهادینه کردن و گسترش عدالت اجتماعی به نحو شایسته‌ای اقدامی انجام دهد. از این جهت هست که این سؤال برای همه‌ی ایرانی‌ها به وجود آمده که آیا انقلاب اسلامی اساساً به دنبال اصل عدالت اجتماعی بوده است؟

وی گفت: نزدیک 150 سال قبل و بخصوص بعد از انقلاب مشروطه مردم ما یک مطالبه‌ی اصلی داشتند و دارند و آن اینکه جامعه پیشرفت کند. دنبال توسعه و رشد هستند. برای رسیدن به رشد و توسعه و پیشرفت سه مطالبه‌ی میانی مطرح کردند. فکر کردند از طریق این سه مطالبه می‌توانند به مطالبه‌ی اصلی برسند که استقلال، آزادی و عدالت هست. انقلاب اسلامی هم در ابتدا به همین مطالبات تاریخی مربوط است. منفک از آنها نیست و در شعارها و خواسته‌های مردم در طول انقلاب همواره مسئله‌ی عدالت، آزادی، استقلال جزو مطالبات مهم مردم بوده است. گروه‌های مختلف پیشنهادات مختلفی در این زمینه داشتند و تلاش‌های مختلفی هم صورت گرفت. یکی از راه‌هایی که ما می‌توانیم بفهمیم که قرار بوده مطالبه به چه صورت در نظام جمهوری تبلور پیدا کند  این است که به افکار و رفتار رهبران انقلاب و نظام برخاسته از انقلاب مراجعه کنیم. اساساً آنها به دنبال مسئله‌ی عدالت بودند. یکی از افرادی که در اینجا مطرح هست مرحوم شهید بهشتی است.

وی گفت: شهید بهشتی در طول سه دهه‌ی مبارزات و تلاش‌های اجتماعی و سیاسی پیش از انقلاب مسئله‌ی عدالت و عدالتخواهی را در کنار آزادی خواهی و استقلال طلبی هم نوا با مردم جزو مطالبات خودش قرار می دهد و به دنبال نهادینه کردن این مطالبات و تبیین این موضوع است. من مجبورم مباحث نظری را به طور فشرده مطرح کنم، اما نکات بسیار جالب و حیرت انگیز به لحاظ فلسفه‌ی اخلاق در اندیشه‌های شهید بهشتی وجود دارد که متأسفانه به علت ضیق وقت نمی‌رسم مسئله را باز کنم.

به گزارش جماران دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: دوستانی که اهل فن هستند می‌دانند در دنیای مدرن تا پیش از نقد پست مدرن و تجددی که در اواسط قرن بیستم آغاز می‌شود و در اواخر قرن اوج می‌گیرد. در همه‌ی مکاتب مدرن، اینها در مبانی معرفت شناختی با همدیگر اشتراک نظر دارند.

این استاد فلسفه سیاسی ادامه داد: بر اساس این انفکاک مباحثی مانند عدالت نمی‌توانند طبق باید و نباید باشد. اتفاقاً نقطه‌ی عزیمت شهید بهشتی در بحث عدالت اجتماعی به همین نکته برمی‌گردد. در کتاب «حق و باطل از دیدگاه قرآن» بحث بسیار با ارزشی که از ایشان باقی مانده سه جلسه بحث در انجمن اسلامی پزشکان و مهندسان است که خیلی جالب است و دوستان می‌توانند به آن مراجعه کنند. من فقط این نکته را مطرح می‌کنم که ایشان بحث خود را با این نکته آغاز می‌کند زمانی که درباره‌ی حق صحبت می‌کنیم می‌توانیم به دو مبنا را حتی در مکالمات روزمره‌ی ما جاری و ساری است و معنا پیدا می‌کنیم. گاهی از حق به عنوان آنچه که هست سخن می گوییم گاه آن را به معنای آنچه باید باشد مطرح می‌کنیم. مرحوم شهید بهشتی می‌گوید اگر ما بتوانیم رابطه‌ای بین آنچه هست و آنچه باید باشد برقرار کنیم یک گام بزرگ برداشته‌ایم. ایشان این گام بزرگ را برمی‌دارد و می‌گوید این گونه نیست «هست و نیست» از هم جدا شود. چرا؟ برای اینکه نظام عالم یک نظام هدفدار و سامان مند است که هم هدف و هم سامان دارد. اگر این گونه باشد آنگاه آنچه هست با آنچه باید باشد بایستی رابطه‌ی مستقیم داشته باشد.

دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: در مورد مسئله‌ی آزادی می‌دانید کسانی که اسلام را دینی موافق با آزادی می‌دانند بحثشان این است که آیه قرآن به صراحت مطرح می‌کند اساساً دین اجبار پذیر نیست. بنابراین اینجا خداوند عالم دست بشر را باز گذاشته که دین را بپذیرد یا نپذیرد. کسانی که مایل هستند محدودیت‌هایی برای آزادی انسان به قدری زیاد کنند که بتوانند با نگاه تربیتی که دارند برای مهندسی اجتماعی توجیه‌ای داشته باشند می‌گویند آنچه اینجا گفته می‌شود مسئله‌ی آزادی تکوینی است. بحث مرحوم آیت الله شهید بهشتی تکوین و تشریع را به هم متصل می‌کند و یک نگاه بسیار عالمانه است که می‌تواند گسترش پیدا کند بدین معنا که در مباحث فکری می‌توانید این بحث را به عنوان مبنا قرار دهید که آنچه با عدالت مخالف باشد نمی‌تواند جزو احکام دینی باشد.

وی گفت: باید بدانیم تعریف انسان در نظام اندیشه‌ی اسلامی چیست تا به لحاظ تکوینی بگوییم انسان چنین موجودی است و در نتیجه برای مسئله‌ی تشریع هم بگوییم در تعاریف انسان بایستی این آزادی‌ها محترم شمرده شود. مرحوم شهید بهشتی انسان شناسی مفصلی در کتاب‌های مختلف در نقش آزادی و تربیت کودکان، مواضع حزب جمهوری اسلامی، درس‌های تفصیلی، شناخت اسلام و تقریباً در همه‌ی آثار بحث هایی را درباره انسان بیان می‌کند.  و توضیح می دهد زمانی که انسان افتخار انتخاب گری و داشتن اختیار داشته باشد این افتخار برای او مسئولیت آور است. بدین معنا هر کسی که افتخار آزاد بودن دارد باید بار مسئولیت انتخاب را هم به دوش بکشد. این مسئولیت‌ها در پنج عرصه خودش را نشان می‌دهد: 1- رابطه‌ی انسان با خودش 2- رابطه‌ی انسان با خالق هستی 3- رابطه‌ی انسان با جامعه و مردم 4- رابطه‌ی او با طبیعت و محیط زیست 5- رابطه‌ی او با تاریخ؛ این بحثی است که به فلسفه‌ی تاریخ مربوط می‌شود و ممکن است امروزه طرفدار نداشته باشد.

وی گفت: اگر فرصت داشتم نشان می‌دادم نوع قرارداد گرایی که مرحوم شهید بهشتی مسائل اجتماعی را به آن پیوند می‌دهد چه تفاوتی دارد با قراردادگرایی دیگران و این بحث را از منظر جهان بینی و نگاه معرفت شناسانه به انسان تحلیل می کردم. در منطق او امر تکوینی به یکسری امور تشریعی پیوند می‌خورد و این پیوند کاملاً وسیع است.

دکتر بهشتی ادامه داد: از این جهت می‌بینیم عدل و آزادی نه تنها در تضاد با یکدیگر نیستند، بلکه دست در دست هم می‌دهند و در کنار همدیگر هستند و باید با هم باشند. حقوق و حق معمولاً در روابط پنج گانه‌ای که عرض کردم خودشان را نشان می‌دهد.

وی با اشاره به منطق جان رالز به عنوان یکی از مهمترین فیلسوف های سیاسی قرن بیستم درنظریه‌ی عدالت به مثابه انصاف، گفت: زمانی که نظریه‌ی عدالت به مثابه انصاف را نگاه می‌کنید تلاش رالز این است که بتواند نشان دهد آزادی و عدالت می‌توانند در کنار هم قرار بگیرند. دوستانی که با این نظریه آشنا هستند می‌دانند به چه ترتیب این کار را انجام می‌دهد. این نکته از این لحاظ اهمیت دارد که امروزه به محض اینکه صحبت از عدالت خواهی می‌شود، فکر می‌کنیم کسانی که به دنبال عدالت خواهی هستند، حتماً بخاطر طرفداری از برابری اعتنایی به بحث آزادی ندارند یا اینکه اساساً مخالف آزادی هستند. در حالی که این گونه نیست و عدالت و آزادی بر اساس جایگاه انسان دست در دست هم داده است.

به گزارش جماران دکتر سید علیرضا بهشتی در ادامه  نتیجه گرفت: مباحثی که در حوزه‌ی عدالت اجتماعی مطرح می‌شود مباحثی نیستند که خارج از بحث آزادی مطرح باشند و در نظر گرفته شوند.

وی گفت: نکته‌ی مهم دیگر اینکه مرحوم شهید بهشتی در رابطه با انسان مسئله ای را مطرح می‌کند و آن اینکه عدالت را فقط متصل و در پیوند با مسائل اقتصادی نمی داند. در عین حال که این بخش اقتصادی را به عنوان یکی از عرصه‌های ضروری  و عرصه هایی که با زندگی روزمره‌ی انسان رابطه‌ی تنگاتنگ دارد مورد توجه قرار می دهد اما این گونه نیست که همه چیز را در حصار مسائل اقتصادی بخواهد منحصر بکند . در کتاب دیگری که از مرحوم شهید بهشتی بنیاد نشر آثار به نام «نظام اقتصادی و اسلام» منتشر کرد ایشان بحثی درباره‌ی روز کارگر با کارگران دارد. می‌خواهم با دیدگاه‌هایی که امروزه داریم این را مقایسه کنیم. مرحوم شهید بهشتی درباره‌ی تشکل‌های کارگری صحبت می‌کند و می‌گوید اصالت اصلی این تشکیلات تلاش اصیل و عملی برای ایجاد نظام اقتصادی و سیاسی بر پایه‌ی معیارهای اسلام است. نظامی که در آن بازدهی سعی و تلاش هر انسانی در عین حفظ آزادی صرفاً متعلق به حقوقش است. اشکال و دشواری بزرگی مربوط به مسائل مربوط به زحمت کشان جامعه اینکه برای حفظ و مراقبت از اینکه دست رنج آنها بیهوده از بین نرود آزادی آنها هم باید حفظ شود

وی گفت: انچه آقای بهشتی به آن توجه می‌کند بحثی است که یک دهه بعد آمارتیاسن در بحث‌های خود مطرح می‌کند. دوستانی که علاقمند هستند این مباحث را دنبال کنند می‌توانند از این لحاظ هم در آثار شهید بهشتی مطالعه بفرمایند. مرحوم شهید بهشتی این دیدگاه خودش را در مباحث اقتصادی و ابعاد اقتصادی قانون اساسی هم آورده است. کتاب نظام اقتصادی در اسلام، سه جلسه‌ی میزگرد تلویزیونی دارد که مرحوم شهید بهشتی درباره‌ی ابعاد اقتصادی قانون اساسی توضیح می‌دهد. من نمی‌‌خواهم به طور مفصّل وارد این بحث شوم. در دی ماه سال 98 در فصلنامه‌ی فرهنگ اجتماعی هم من بحثی در مورد قانون اساسی و عدالت اجتماعی و حقوق انسان مطرح کرده ام که عمدتاً در آن از دیدگاه‌های شهید بهشتی استفاده کردم که دوستان می‌توانند به آنجا هم مراجعه کنند.

به گزارش جماران دکتر سید علیرضا بهشتی گفت: اما مسئله‌ی مهم اینکه معماران انقلاب در خصوص بسط عدالت اجتماعی و آزادی انسانها چه در شکل جمعی و فردی چنین دغدغه‌ای داشتند چگونه شده که به این نقطه رسیدیم؟ آنها که چنین خواستی را داشتند. یک پاسخ دم دستی که معمولاً در بحث‌های ژورنالیستی خیلی راحت پیدا می‌شود این است که کسانی که نظام جمهوری اسلامی را تأسیس کردند، خیالاتی داشتند و آرمانی فکر می‌کردند، واقع گرا نبودند. دنبال یوتوپیا بودند؛ آدمی که دنبال یوتوپیا باشد مجبور می‌شود ایدئولوژی را به کار بگیرد. صرف نظر از اینکه حتی در مورد کاربرد و مفهوم این ایدئولوژی اختلاف نظر بین همه‌ی افراد هست و صرف نظر از اینکه بسیاری از منتقدین فراموش می‌کنند لیبرالیسم و سوسیالیسم یک ایدئولوژی سیاسی هستند و این که رالز هم بحث مفصّلی دارد که اساساً نمی‌توانیم به جز تمسک به آرمان شهر گرایی واقع بینانه قدم به جلو برداریم وگرنه همه‌اش حفظ وضع موجود می‌شود. به تعبیری که مرحوم بهشتی دارد و می‌گوید انسان واقعی‌گرا نیست و تسلیم واقعیت نمی‌شود ولی واقع بین هست؛ اما مسئله اصلی این است که ما با یک واقعیت تاریخی مواجه هستیم. اندیشه‌ای که کانون تفکر و گفتمان انقلاب اسلامی را شکل می‌داد. از اواسط دهه شصت و بعد از دهه‌ی 60  از تمام عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کنار گذاشته می شود و من تعجب می‌کنم از کسانی که تعجب می کنند که چرا ما در عرصه‌ی عدالت اجتماعی موفق نبودیم. شما ابزارهای لازم را کنار گذاشتید. زمانی که ابزارهای لازم را کنار گذاشته‌اید چگونه انتظار دارید به عدالت اجتماعی برسید؟ حاصل آن، این وضعیت اسفبار می‌شود.

وی گفت: بایستی ابزارها را عوض کرد، ریل گذاری عوض شود. در این امر بایستی تجدید نظرهای اساسی انجام دهیم اگر ادعا داریم امثال شهید بهشتی برای ما الگو بودند و می‌توانیم از اندیشه‌های آنها استفاده کنیم. امام علی (ع) که ما او را مظهر عدل و عدالت می‌دانیم، می‌فرماید: «عدل و صدق با هم برادر هستند.» اکنون ما عدم شفافیت، پنهانکاری‌های مکرر و متوالی مشاهده می‌کنیم.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر