کد خبر: 8671
A
"دیده بان ایران" گزارش می‌دهد؛

"اجماع"، رویای تحقق‌ناپذیر اصولگرایان/ هیاهو برای "هیچ"

اینکه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو هم به اجماع و وحدت نمی‌رسند، تقریبا مسجل است و این مصاحبه‌ها و مواضع و جلسات به اصطلاح وحدت آفرینشان، صرفا برای خالی نماندن عریضه است و اصطلاحا چیزی بیش از قمپز در کردن نیست.

"اجماع"، رویای تحقق‌ناپذیر اصولگرایان/ هیاهو برای "هیچ"

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، برای فهم این گزاره که اصولگرایان در دستیابی به اجماع ناتوان هستند حتما لازم نیست یک تحلیلگر و کنشگر سیاسی باشید؛ کافی است یک دنبال کننده صرفِ اخبار حوزه سیاست داخلی باشید و چند سالی به صورت تفننی صفحات روزنامه‌ها را تورق کرده باشید؛ بدنوسیله نیک دریافته‌اید که حضرات اصولگرا در ماه‌های منتهی به هر انتخابات سلسله جلسات و گردهمایی‌هایی را در سالن‌ها و تالارهای مختلف پایتخت از جمله سالن سرچشمه در جنوب و یا آدینه در شمال غرب برگزار می‌کنند و پس از مصافحه و سلام و صلوات و نواختن سمفونی وحدت و اجماع، به یکباره در روز انتخابات متفرق می‌شوند؛ اگر انتخابات از نوع پارلمانی باشد، چندین لیست مجزا از اردوگاه اصولگرایی به بیرون درز می‌کند و اگر انتخابات از نوع ریاست جمهوری باشد، چندین کاندیدا با پیشینه اصولگرایی صف می کشند و در برنامه هایی همچون مناظرات انتخاباتی، به اصطلاح پته هم را روی آب می‌ریزند؛ این خلاصه قصه راستی‌ها در انتخابات اخیر است.

اینکه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو هم به اجماع و وحدت نمی‌رسند، تقریبا مسجل است و این مصاحبه‌ها و مواضع و جلسات به اصطلاح وحدت آفرینشان، صرفا برای خالی نماندن عریضه است و اصطلاحا چیزی بیش از قمپز در کردن نیست. 

کافی است به سخنرانی‌ها و اعلام مواضع اخیر چند کاندیدای بالقوه اصولگرایی توجه کنید؛ با دست پس می‌زنند و با پا پیش می‌کشند؛ مدام می‌گویند " وحدت، اجماع، ائتلاف" ؛  "تمایلی برای کاندیداتوری نداریم، دوستان اصرار می‌کنند" ؛ "اگر روی فلانی اجماع شود، ما هم حمایت می‌کنیم" و .... اما در موعد رقابت های انتخاباتی تمام این تعارفات و مجاملات و مداهنات و تملقات، رنگ می بازد و اردوگاه اصولگرایی به آوردگاه سرشاخ شدن هم طیفی‌ها تبدیل می‌شود.

علت ناتوانی اصولگرایان در نیل به وحدت چیست؟

از آن زمان که لیست مشترک حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت، پیروز بلافصل انتخابات بود مدت‌ها گذشته است و آن دوران را باید در اوراق تاریخی جستجو کرد؛ دیگر جمع کردن همه طیف‌ها و شخصیت‌های اصولگرا زیر یک سقف امری محال است، اگر هم محقق شود با اکراه و اجبار خواهد بود؛ اما به راستی علت ناتوانی اصولگرایان در نیل به وحدت چیست؟ چرا آنها همچون دهه‌های پیشین به راحتی نمی‌توانند در میدان فراخ سیاست ایران یکه تازی کنند؟ آیا آنها به افتراق گفتمانی رسیده‌اند؟ آیا نیاز به تجدید سازمان دارند؟ آیا نواصولگرایان متمایل به تندروی و رادیکالیسم، سیمای اصولگرایان را ناهمگون کرده و کنش سیاسی‌شان را به انحطاط کشانده‌اند؟

برای پاسخ به سوالات فوق، باید اقوال و اعمال شخصیت‌ها و طیف‌های منتسب به جناح راست را ظرف یک دهه اخیر مورد واکاوی و تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان قرار داد؛ امری که از مجال این مقال خارج است و می‌تواند یک طرح برای پایان نامه‌ای در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری باشد؛ اما به اجمال می‌توان گفت که از میانه‌های دهه 80 طیفی از بدنه اصولگرایان برخاست که با اسلاف اصولگرا در نظر و عمل تفاوت‌های ماهوی داشت؛ آنها تجویز از بالا را نمی پسندیدند به عبارت دیگر، حرکت تشکیلاتی را به توصیه علما و زعما، مقدم می داشتند؛ در مسائل اقتصادی هم تفکر بازار محورِ سرمایه سالار را قبول نداشتند و به اقتصاد دولتی گرایش داشتند؛ جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان دو تشکلی بودند که در مرام نواصولگرایی با شاخصه های کلی فوق الذکر، پیشرو و آوانگارد بودند؛ آنها البته در انتخابات دهه 80 به مدد دوپینگ‌های انتخاباتی شورای نگهبانی به توفیقاتی دست یافتند و از شورای شهر تا مجلس و دولت، به ترتیب بهشت و بهارستان و پاستور را فتح سنگر به سنگر کردند. 

 

"نواصولگرایان"، المثنیِ جناح راست 

 

در عصر ظفرمندی نواصولگرایان، راست‌های قدیمی که همچنان تفکر روحانیت محور و بازار محور خود را حفظ کرده بودند، از ترس انزواء و مهجوریت، خود را به زیر چتر این نوباوگان و نوکیسگان سیاسی بردند؛ آنها دیگر کمتر سخن می‌گفتند و بیشتر نظاره گر و تایید‌کننده بودند؛ حتی اگر یک نواصولگرای سرمست از قدرت به نام احمدی نژاد در یک مناظره انتخابتی، شخصیت‌های منتسب به آنها(راست‌های سنتی) همچون ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی را آماج تهمت‌ها و هجمه‌های ناجوانمردانه قرار می‌داد، آنها لب به اعتراض نمی‌گشودند و حتی با سکوت خود مهر تایید هم به آن تهمت‌ها و هجمه‌ها می‌زدند.

 

نواصولگرایان دهه 80 را با پیروزی‌های نه چندان عادلانه انتخاباتی به پایان بردند و به دهه 90 رسیدند؛ در ابتدای این دهه، طیف نواصولگرایی یک زایش دیگر داشت؛ مولودی با تفکرات رادیکال تر به نام "جبهه پایداری" به زعامت جناب مصباح یزدی و کنشگری جمعی از اصولگرایان که دایره اصولگرایی را بسیار محدود می‌انگاشتند و اصولگرایان غیر از خود را مرتد می نامیدند.

 

پایداری ها، سکانداران نواصولگرایی در دهه 90

 

جبهه پایداری در مقطعی ظهور کرد که در گفتمان و ادبیات سیاسی محافظه‌کاران، لفظ فتنه، سکه رایج شده بود؛ در نتیجه اعضای عمدتا رادیکال این جبهه بر موج فتنه‌ تراشی و فتنه هراسی سوار شدند و تمام رقیبانشان را که عمدتا هم جناحی هایشان بودند با برچسب و انگ فتنه گر، تکفیر و تخریب کردند؛ نتیجه این رفتار آن شد که در مجلس نهم اتفاق افتاد؛ مجلسی که اگر چه در نتیجه قهر مردم با صندوق‌های رای تمام کرسی هایش به اصولگرایان رسیده بود، اما همچون مجلس هشتم وجه غالبش، پراکندگی، ناموزونی و تفرق اصولگرایان بود؛ مجلسی که دو طیف در مجادلاتش میدانداری می‌کردند؛ یکی نواصولگرایان پایداریچی که تمام مواضع و لوایح دولت احمدی نژاد را وحی منزل می‌انگاشتند و دیگری اصولگرایان اصیلی که از رادیکالیسم آزرده بودند و موسم اعتدال را در فضای اجتماعی و سیاسی جامعه استشمام می کردند.

اصولگرایان خردورز

 

این دسته از اصولگرایان که از اعمال بی‌خردانه دولت احمدی نژاد و حامیان پایدارچی‌اش در مجلس به تنگ آمده بودند، با محوریت علی لاریجانی، مدل جدیدی از سیاست ورزی را به نمایش گذاشتند؛ آنها تفکر سیاسی مدرن را با رویکرد ارتجاعی تبعیت از زعمای روحانی ادغام کردند و به ترکیب جدیدی دست یافتند که راه آنها را برای ظفرمندی‌های سیاسی و انتخاباتی فراخ می‌گردانید؛ آنها بر همین اساس در سالهای پس از مجالس هشتم و نهم، در عصر استیلای گفتمان اعتدالگرایی با مروجان و کنشگران این گفتمان موتلف شدند و بدین ترتیب تداوم حضورشان در عرصه قدرت را با هوشمندی سیاسی تضمین کردند.

در موعد انتخابات مجلس دهم، آن دسته از اصولگرایان که برخلاف طیف تعقل‌گرای این جریان، نتوانسته بودند خود را با گفتمان روز سیاسی انطباق دهند، به رغم تفاوت‌های ماهوی عدیده و هویدا، به ناچار به دور یک میز گعده کردند تا به ظاهر به اجماع و یا حداقل، ائتلاف برسند؛ از موتلفه منتسب به راست سنتی تا ایثارگران و رهپویان منتسب به راست جدید و پایداری‌های متصلبِ نوحزب‌اللهی، سلسله جلساتی را پیش از انتخابات مجلس دهم برگزار کردند تا شاید فرجی شود و اجماع محقق گردد؛ اجماع شد اما نیم بند؛ لیست واحد انتخاباتی بسته شد اما با مخالفت‌های فراوان؛ مخالفان می‌گفتند سهم پایداری‌ها در لیست بیش از حد است؛ همانجا بود که شکاف گفتمانی سرباز زد؛ مصاحبه پشتِ مصاحبه از جانب اصولگرایان جامانده از لیست، با این مضمون غالب: " اصولگرایان هر چه می‌کشند، از این جماعت تندرو است" ؛ پیکان حملات در آن مقطع به سمت نواصولگرایان، پایداریچی‌ها و احمدی نژادی‌ها بود؛ همان طیفی که سالها بر اریکه قدرت جلوس کرده بود اما حالا ماجرای فسادها و معضل آفرینی‌ها و مشکل سازی‌های اعضای آن برای مردم و کشور، شهره آفاق شده بود؛ اصولگرایانی که زمانی چشم و گوش خود را بر گستاخی‌های این جماعت به شخصیت‌های طراز اول انقلاب می‌بستند، اینبار در اعلام برائت از آنها با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند. 

به نظر می‌رسد برای همگان مسجل ومبرهن شده که تشتت و تفرق و ناتوانی اصولگرایان در اجماع، به سبب تفاوت گفتمانی آن‌هاست و اینکه گفته می‌شود اصولگرایان در اصلیات اتفاق نظر دارند و صرفا در متفرعات دچار اختلاف‌اند، چیزی بیش از جمله پردازی و شعار نیست؛ اصولگرایان در اصل و فرع، با یکدیگر مشکل دارند که اگر غیر از این بود با این همه مواهب حاکمیتی که از یمین و یسار نصیبشان می شود، تاکنون سپهر سیاسی کشور راقبضه کرده بودند و به هیچ جناح و جریان و طیف و گفتمانی حتی اجازه عرض اندام هم نمی‌دادند.

گروهی از تحلیلگران و کنشگران خردورز جریان اصولگرا که از مدت‌ها پیش، پی به عدم تجانس و ناهمگونی اعضاء و طیف‌های تشکیل دهنده جریان متبوع شان برده بودند، بحث تجدید سازمانی و نوسازی تشکیلاتی جناح‌شان را مطرح کرده‌اند؛ اینکه اصولگرایان موفق به این امر خواهند شد یا خیر را باید در همت اعضایش جست، اما آنچه که در شرایط فعلی عیان است، جولان شخصیت‌هایی است که برچسب اصولگرایی بر پیشانی‌شان حک شده و برای تصدی کرسی ریاست جمهوری دوازدهم دندان تیز کرده‌اند؛ اصولگرایانی که منظومه فکری‌شان بایکدیگر تفاوتی از زمین تا به آسمان دارد؛ بی‌تردید سناریو انتخابات گذشته در انتخابات پیش رو هم برای اصولگرایان تکرار می‌شود؛ فقط می‌ماند وقت و انرژی و هزینه‌ای که برای برگزاری اجتماعات و گردهمایی‌ها از جیب آنها و شاید از جیب ... هدر می‌رود.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر