کد خبر: 87576
A

علیرضا علوی تبار : حاکمیت یکدست می شود/ "مشارکت کمتر،نتیجه مطمئن تر" استراتژی انتخاباتی مسئولان است

علیرضا علوی تبار فعال سیاسی اصلاح طلب: به گمان من بعد از یک دوره که باعث شد دوباره حکومت، چندگانگی را در درون خود بپذیرد (در انتخابات‌های پس از 92 تا 98) دوباره جهت‌گیری به سوی یک‌دست‌سازی قوای سه‌گانه رفت؛ ازاین‌رو گمان می‌کنم آنچه در انتخابات مجلس یازدهم اتفاق افتاد، در ریاست‌جمهوری1400 رخ دهد: «مشارکت کمتر و نتیجه مطمئن‌تر».

علیرضا علوی تبار : حاکمیت یکدست می شود/ "مشارکت کمتر،نتیجه مطمئن تر" استراتژی انتخاباتی مسئولان است

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ علیرضا علوی تبار از چهره های اصلاح طلب در مصاحبه ای به وضعیت کشور و رویکرد جناح های سیاسی پرداخت.

بخشی از اظهارات او را می خوانید:
*به گمان من بعد از یک دوره که باعث شد دوباره حکومت، چندگانگی را در درون خود بپذیرد (در انتخابات‌های پس از 92 تا 98) دوباره جهت‌گیری به سوی یک‌دست‌سازی قوای سه‌گانه رفت؛ ازاین‌رو گمان می‌کنم آنچه در انتخابات مجلس یازدهم اتفاق افتاد، در ریاست‌جمهوری1400 رخ دهد: «مشارکت کمتر و نتیجه مطمئن‌تر».

 

*از این فرصت باید برای نوسازی و بازسازی اصلاحات استفاده کرد. یکی از ابعاد این نوسازی و بازسازی تحکیم رابطه با تکیه‌گاه اجتماعی اصلاحات است. نخستین اقدام کمک به «سازماندهی» این تکیه‌گاه است. باید کمک کرد تا آنها در قالب تشکل‌های صنفی، سیاسی، هنری، اندیشه‌ای و... متشکل شوند و از حالت فردی به حالت انجمن‌های مدنی درآیند. در گام بعد باید یک گفت‌وگوی انتقادی ملی را برای رسیدن به یک «چارچوب واحد فراگیر» آغاز کرد. این چارچوب باید مفاهیم و جهت‌گیری‌های لازم برای تحلیل و موضع‌گیری مشترک را در اختیار ما قرار دهد.

 

 

*اکثریت اصلاح‌طلبان در سال 92 به‌دنبال راهی بودند که جلوی غلتیدن کشور به یک درگیری نظامی مخرب و آشفتگی شدید اجتماعی گرفته شود. در آن شرایط اصلاح‌طلبان امکان حضور مستقیم در اداره امور عمومی را نداشتند؛‌ بنابراین به ناگزیر سعی کردند از میان گزینه‌های ممکن جریانی را یاری کنند که بتواند از بحران‌های داخلی و خارجی عبور کند. بازگشت عقلانیت به سیاست‌های اقتصادی، تثبیت و آرامش نسبی اقتصادی و برجام نشان می‌دهد که انتخاب آنها درست بوده است اما تحولات بعدی، این انتخاب درست را دچار اِشکال و ابهام کرد. اول اینکه دولت خیلی زود احساس بی‌نیازی از حمایت اصلاح‌طلبان کرد و با انتخاب نیروهای مطیع، ولی ناکارآمد و فاقد شجاعت کافی برای ایجاد تحول، توان خویش را به‌شدت کاهش داد. در گام بعد جریان راست تندرو که اهرم‌های بسیاری را در اختیار دارد، شروع به تخریب خط‌مشی‌های دولت در زمینه داخلی و خارجی کرد.

 

این تلاش از داخل هم‌زمان شد با قدرت‌گرفتن جناح راست تندرو در آمریکا. دو تیغه قیچی به ظاهر مخالف هم، یک چیز را قطع کردند: تثبیت اقتصادی و تعامل در سیاست خارجی.

 

*اصلاح‌طلبان در میانه درگیری دولت اعتدالی که ترکیبی از راست مدرن و سنتی بود و جریان راست تندرو، باید موضع می‌گرفتند. آنها پذیرفتند که در مجموع جریان اعتدالی اگرچه اصلاح‌طلب نیست اما برای بقای کشور و خروج از بحران‌ها گزینه بهتری است، باوجود این، به‌دلیل ناسازگاری‌های درونی و فقدان انسجام تشکیلاتی نتوانستند مواضع خود را برای هواداران به اندازه لازم توضیح دهند و توجیه کنند.

 

*اتفاقی نیز در جامعه به وقوع پیوست که وضعیت را باز هم بدتر کرد؛ بازگشت تحریم‌ها و سلسله‌ای از وقایع ناگوار امید به آینده را در جامعه تخریب کرد و بر آشفتگی و گسیختگی جامعه افزود. جامعه خشمگین، ناامید و ملتهب دیگر به استدلال گوش نمی‌کند. سیاست‌ورزی در شرایط نابهنجار در توان اصلاح‌طلبان موجود نیست. مجموعه این عوامل ابهام و سردرگمی را پدید آورد. روشن است که همیشه افراد و تشکل‌هایی هستند که در شرایط آشفتگی می‌کوشند تا لنگرگاه‌های مطمئنی برای تداوم و بقا پیدا کنند.

 

*اینکه برخی می گویند اصلاحات از بین رفته اگر منظور روش اصلاح‌طلبانه است، به گمانم در شرایط ایران هیچ جایگزین دیگری ندارد؛ هر جایگزین دیگری برای این روش وضعیت را بدتر و بحرانی‌تر خواهد کرد اما اگر اصلاح‌طلبانِ موجود منظور باشد، فعلا که جایگزینی برای آنها نیست؛ اگر پیدا شد که کارش را خوب انجام می‌دهد اما تا آن زمان باید با همین نیروی موجود تلاش کرد. لازم است همه ما توجه کنیم که باید در مسابقه‌ای‌ به هدف برسیم (گل بزنیم) که اطراف زمین پر از ظروف بلوری شکستنی است.

منبع: شرق

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر