انتقاد شدید سایت علیرضا زاکانی به رییس دولت دهم/ احمدی نژاد می خواهد خودش را به عنوان یک چهره اهل صلح نشان دهد/ او پیشتر هم هزینه در سوریه را بی فایده می دانست

به گزارش دیده بان ایران؛ سایت جهان نیوز نزدیک به «علیرضا زاکانی» درباره نامه اخیر محمود احمدی نژاد خطاب به بن سلمان نوشت: احمدی نژاد با عناوینی نظیر «عالیجناب» و «برادر»(!) خطاب به محمد بن سلمان، ولیعهد خونریز سعودی نوشته است: «از طرفی می‌دانم که جنابعالی از وضعیت فعلی ناخشنود و از اینکه روزانه جمعی از مردم بی گناه کشته و زخمی می‌شوند، زیرساخت ها آسیب می‌ببینند ومنابع ملت های منطقه به جای سازندگی و ارتقای رفاه، امنیت و پیشرفت، صرف تخریب می‌شود ناراحتید و از این رو از برقراری صلحی عادلانه استقبال می‌نمایید».

اما درباره اصطلاحا شیرین کاری جدید رئیس جمهور سابق ایران این چند نکته گفتنی است:

1. سیر نزول احمدی نژاد شتاب جدی گرفته است. شاید باور این موضوع سخت بود که رئیس جمهور پیشین ایران که روزی به عنوان نماد مقاومت تلقی می شد و تصویر او در کنار چهره های بزرگ جریان مقاومت چاپ می شد، یک روز به حاج قاسم سلیمانی بتازد، به ترامپ تروریست برای مذاکره نامه بنویسد و در آخر هم خطاب به ولیعهد وحشی و قاتل کودکان و زنان یمنی قلم به دست شود و او را از اینکه کودکان و زنان را می کشد، ناراحت بداند!

2. هرچند در ماه های گذشته احمدی نژاد بعضا به خانواده شهدای مدافع حرم سر زده و یا در یادواره این شهدا حاضر شده است اما رفتارهای تاسف بار اخیر او تایید کننده همان صحبت هایی است که در ابتدای آغاز جنگ سوریه بیان کرده بود و هزینه در سوریه را بی فایده دانسته بود؛ چرا که کار بشار اسد را تمام شده می دانست. پس با این تفسیر باید در نیت او به دیده تردید نگریست چرا که عملا مدافعان حرم برای امر بی فایده ای جانشان را از دست دادند!


3. اینکه احمدی نژاد الان به فکر مذاکره با ترامپ و بن سلمان افتاده و می خواهد خودش را به عنوان یک چهره اهل صلح نشان دهد یادآور همان رفتار و گفتار هاشمی رفسنجانی است که در اوج پیشروی های گروهک تروریستی داعش تلویحا پیشنهاد مذاکره با آنها را داده و گفته بود: «دنیای فردا، دنیای گفتمان هاست نه موشک ها»!

4. هرچند این نظریه وجود دارد که احمدی نژاد در طی این سال ها تغییر کرده است اما نظریه دیگری وجود دارد که احمدی نژاد در این سال ها نقش بازی میکرده و مواضع تاکتیکی اتخاذ می کرده است. چرا که بعد از آنکه مردم با حقیقت پنهانی به نام قاسم سلیمانی کم کم آشنا شدند، دیگر احمدی نژاد جایگاه سابق خود را از دست داد و جالب تر آنکه خود او هم دیگر مایل به ادامه بازی در آن نقش نبود. به خصوص آنکه در ماجرای پرونده بقایی، نامه پراکنی او خطاب به فرمانده سپاه قدس و توهین اندک حامیان او به سردار سلیمانی این موضوع را بیشتر عیان کرد.

5. به فرض عدم صداقت احمدی نژاد باید گفت که دستگاه محاسباتی او اختلال جدی پیدا کرده است. چرا که اگر او در حال ایفای نقش هم باشد باید بفهمد که امروز اقبال به مقاومت است و نه التماس برای مذاکره و سازش. نشانه دیگر از اختلال محاسباتی او، اشتباهی است که بعد از آغاز دولت دهم مرتکب شد و حامیان خالص خود را به طمع جذب آرای رقیب از دست داد.

در نهایت شاید بتوان اینگونه هم گفت که عاقبت تقابل با مرد بزرگی به نام قاسم سلیمانی، لطافت با عالیجناب بن سلمان سعودی و او را خیرخواه دانستن و بردار خطاب کردن باشد.