کد خبر: 74007
A

علیمردانی : برای «دیرین دیرین» احضار می‌شویم و باید اثبات کنیم دشمن نیستیم

بعضی وقت‌ها تهدید و بعضی وقت‌ها خوانده می‌شویم و ما هم باید اثبات کنیم که دشمن نیستیم. توضیح می‌دهیم که همان چیزی که در اخبار گفته می‌شود با این زبان می‌گوییم و بعضی اوقات تندترش می‌کنیم. شما دقت کنید ببینید اگر انتقاد می‌کنیم از چه چیزی است. مگر ضد نظام و ضد هموطن خودمان حرف می‌زنیم؟ همان حرف‌هایی که شما با ادبیات و سیاست مخصوص رسانه خودتان می‌گویید و با ادبیات رسانه خودمان می‌گوییم.

علیمردانی : برای «دیرین دیرین» احضار می‌شویم و باید اثبات کنیم دشمن نیستیم

به گزارش سایت خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ از سال ۹۴ و با گسترش شبکه‌های اجتماعی «دیرین دیرین» یکی از محصولات فرهنگی‌ای بود که کار خود را با طرح موضوعات روز در یک قالب جدید آغاز کرد و به سرعت خود را به مردم شناساند. این محصول که در قالب انیمیشن‌های یک‌دقیقه‌ای تولید و پخش می‌شود با بیان موضوعات روز اجتماعی از یک سو و برخی معضلات فرهنگی سعی دارد با زبان خودش حرف بزند و از همان ابتدا هم با استقبال مردم روبه‌رو شد. یک دهکده کوچک، با شخصیت‌های جذاب که خیلی ساده طراحی شده بودند و ریش سفیدی به نام «وی» که با لهجه و بیانی شیرین به اهالی «دیرین دیرین» و البته به مخاطبانش پند می‌دهد. محمدرضا علیمردانی، صداپیشه تمام شخصیت‌های این انیمیشن جذاب که به بهانه اجرای برنامه «چهل تیکه» مهمان کافه خبر بود، در بخشی از صحبت‌هایش به سوالات ما درباره «دیرین دیرین»  هم پاسخ داد که در ادامه می‌خوانید.

 

در این کار «دیرین دیرین» هر چه در ذهنتان است می‌خوانید و می‌زنید و ... 

بله.

احتمالا اگر بخواهید رویش فکر کنید ۸۰ درصدش را باید همان اول خودسانسوری و حذف کنید.

بله و خیلی هم قلع و قمع می‌شویم. خیلی کار سختی است. ما در یک دقیقه حرفمان را می‌زنیم. در یک دقیقه یک موضوع را باید شروع و وسط و پایان برایش بگذاریم و شما فکر کن بالای دو هزار و ششصد و هفتصد برنامه ساختیم.

چندتا ساختید که نتوانستید پخش کنید؟

نشمرده ام.

شده جایی به خاطر یک برنامه که ساختید و پخش شده بخواهند توضیح بدهی؟

بله. بعضی وقت‌ها تهدید و بعضی وقت‌ها خوانده می‌شویم و ما هم باید اثبات کنیم که دشمن نیستیم. توضیح می‌دهیم که همان چیزی که در اخبار گفته می‌شود با این زبان می‌گوییم و بعضی اوقات تندترش می‌کنیم. شما دقت کنید ببینید اگر انتقاد می‌کنیم از چه چیزی است. مگر ضد نظام و ضد هموطن خودمان حرف می‌زنیم؟ همان حرف‌هایی که شما با ادبیات و سیاست مخصوص رسانه خودتان می‌گویید و با ادبیات رسانه خودمان می‌گوییم. در گفت‌وگوها فکر می‌کنم اینطور می‌شود که قانع می‌شوند ولی تذکر می‌دهند و باز ما باید رعایت کنیم و راه دیگری پیدا کنیم. باید خلاقیت به خرج بدهیم. مثلا من چی کار دارم چه کسی پشت خودروسازی است ولی می‌خواهم بگویم هموطن من که آنجا مسوولیت داری این همه که هم پول می‌گیری خودرو را ایمن بساز. هموطن من، خواهر من، برادر من، پدر من است. توی جاده می‌رود، ممکن است حواسش پرت شود با یک درخت برخورد کند. نباید یک خودرو با چنین حادثه‌ای طوری باشد که یک خانواده عزادار شوند. یک عمر زندگی و سرنوشت یک فرد تغییر کند. تو که این همه پول می‌گیری این را ایمن بساز؛ تو که سود برمی‌داری، یک مقدار کمتر بردار. این انتقاد غلطی است؟ با جاهای دیگر دنیا مقایسه شوید ناراحت می‌شوید؟ ما می‌گوییم نمی‌توانی با آن کیفیت بسازی؟ می‌فهمیم. ولی دیگر جعبه دستمال کاغذی تحویل مردم نده به عنوان ماشین. بعد مگر ما فقط به فلان مسوول گیر می‌دهیم؟ چند برابر بیشتر به خودمان گیر می‌دهیم و اصلا این دغدغه‌مان است. ما خیلی خودی هستیم و مال همین خاک هستیم و دوستان می‌دانند که ماهواره‌ای نیست که ما را دعوت نکرده باشد ولی قاطعانه گفتم نه. شما حتی نمی‌توانید با تمام پیشنهادهایی که برای اقامت و زندگی فرزندم و ... دارید من را وسوسه کنید. من می‌گویم بی‌جهت که اینجا به دنیا نیامده ام. حتما یک رسالتی دارم. الان حس می‌کنم متوجه شده ایم که نباید منتظر باشیم کسی بیاید ما را درست کند. خودمان باید این کار را انجام بدهیم. خودمان باید مدام درباره اینکه مراعات هم را کنیم به نفعمان هست کار کنیم. درباره اینکه این منابع در حال اتمام هستند خودمان باید حفظشان کنیم کار کنیم. اینکه تو در ترافیک بوق می‌زنی، لایی می‌کشی، راه دیگری را سد می‌کنی و اعصاب خودت را به هم می‌ریزی کار کنیم. درباره اینکه وقتی مسواک می‌زنی چرا شیر آب باز مانده باید کار کنیم. و من اگر بازخورد نداشتم کار نمی‌کردم. دوست خودم به من می‌گوید محمدرضا من اصلا به این فکر نمی‌کردم که موقع مسواک زدن شیر آب را ببندم. این عادات ما هست من هم داشتم. این اشتباه من بوده، متوجه شدم نباید این کار را بکنم. بگذار به بقیه هم بگویم. رفیقم زنگ می‌زند می‌گوید من آنقدر توی ذهنم داستان دارم هیچوقت به این فکر نمی‌کردم که الان بین خطوط رانندگی می‌کنم یا روی خطوط. ولی الان صدای تو در گوشم می‌آید می‌آیم بین خطوط. دمت گرم. اثر داری.

درباره مسائل اجتماعی هم خیلی فوری واکنش نشان می‌دهید.

سعی می‌کنیم جا نمانیم.

همچنان با علی درخشی کار می‌کنید؟

بله. علی نویسنده و طراح است. خیلی جاها نوشتند علیمردانی خالق دیرین دیرین ولی این اشتباه است. علی خالق دیرین دیرین است. درست است که در ایده و اجرا خیلی پاسکاری داریم ولی ایده اصلی از علی است. او به من میدان می‌دهد من ایده‌هایم را می‌دهم و خودش بهترین چیدمانی را که می‌تواند انجام می‌دهد. 

اول می‌خوانی بعد تصویر می‌سازند؟

بیشتر قسمت‌ها الان اینطور است. به خاطر زمانمان است. ترجیحمان این است که من بخوانم بعد بچه‌ها تصویر را طراحی کنند ولی گاهی هم من نمی‌رسم یا مشکلی دارم، بچه‌ها با یک صدای شاهد خودشان می‌سازند بعد من سر ضبط آن صدای شاهد را حذف می‌کنم و من می‌خوانم. بعضی موارد هم من سر ضبط روی کار ساخته شده یک چیز دیگر به ذهنم می‌رسد، علی درخشی می‌بیند خیلی بهتر است می‌گوید تو نگران نباش بگو من کار را اصلاح می‌کنم.

هر قسمت از ایده تا اجرا چقدر وقت می‌برد؟

ما در دنیا یک رکورد داریم. فکر می‌کردیم این رکورد را در ایران داریم. آن زمان که آقای ابوالحسنی آمد گفت یک کار مینیمال انیمیشن مثل روزنامه می‌خواهم، نظرش این بود که یک انیمیشن مثل روزنامه داشته باشیم. از نظر علی اوایل اصلا شدنی نبود. مدت زیادی با هم بحث کردیم که چطور شدنی شود تا به این تکنیک کات آوت و اینکه چه کنیم تا با هم بهترین مراوده را داشته باشیم رسیدیم. خیلی کاراکتر ساختیم و حذف کردیم و بعضی می‌آیند و می‌روند ولی به این رسیدیم که اینها اصلی‌ها باشند و شما به همین تعداد ایده‌های مختلف می‌بینید. ما دلمان گاهی می‌سوزد. چون بعضی کارهایمان ایده یک مجموعه است ولی ما در یک دقیقه خرجش می‌کنیم. بعضی کارهای تبلیغاتی وقتی ساخته می‌شود حرص می‌خوریم آنقدر که خوب می‌شود. 

این پروژه را توانستید سودده کنید و یک مقدار در مدار اسپانسرینگ رفت. خودتان افسوس نمی‌خورید که مجبورید کاراکترهایتان را خرج حیات کار کنید؟

خیلی حسرت می‌خوریم. آقای ابوالحسنی دو سال فقط سرمایه‌گذاری کرد و هزینه کار را داد ما هم همه با دستمزدهای کم و به عشق اینکه داریم کار فرهنگی می‌کنیم، دغدغه اجتماعیمان را پیاده می‌کنیم کار کردیم. ایشان که هیچ سودی برنداشت. بعد دیدیم که تلویزیون که پشتمان نیست، مردم هم که رایگان می‌بینند، آقای ابوالحسنی آقای درخشی را قانع کرد که بعضی کارها را تبلیغاتی کن تا بتوانیم درآمد کسب کنیم. ما هم دیدیم انصاف نیست. تلویزیون هم یک مدت فقط برنامه‌های ما پخش می‌کرد. گفتیم پولش، گفتند ما پخش می‌کنیم شما را معروف می‌کنیم. یک مقدار این معنای کلام فشار آورد و به این نتیجه رسیدیم که پخش نکنند. 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر