کد خبر: 61638
A

فتح الله زاده : من با حجازی قهر بودم ولی من را به سعیدلو معرفی کرد/ بمب اصلی را من با آوردن هاشمی‌نسب ترکاندم

صد خبرنگار را بیاورید و بپرسید در دوره‌ای در وزارت ورزش با فتح‌الله‌زاده و رویانیان قرارداد بسته شد که نصف هزینه را وزارت بدهد و نصف دیگر را خودشان بدهند، همه تایید خواهند کرد.سال آخری که بودجه استقلال 24 میلیارد بود و فتح‌الله‌زاده باید 12 میلیارد پرداخت می‌کرد 16 میلیارد پرداخت شده است. یعنی حتی 4 میلیارد بیشتر از تعهدم پول آوردم ولی طرف مقابل از تعهد 12 میلیاردی خودش 3 میلیارد داده است.

فتح الله زاده : من با حجازی قهر بودم ولی من را به سعیدلو معرفی کرد/ بمب اصلی را من با آوردن هاشمی‌نسب ترکاندم

 به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ صحبت با علی فتح‌الله‌زاده در مورد فوتبال و استقلال همیشه جذاب است و لابه‌لای خاطراتش همیشه صحبت‌های جدید و شنیدنی مطرح می‌شود. به بهانه سال نو گفتگویی نوروزی با مدیرعامل اسبق و محبوب آبی‌ها انجام دادیم:

 

علاقه فتح‌الله زاده به فوتبال از کجا شکل گرفت؟

من از دوران نوجوانی فوتبال بازی می‌کردم و در تیم‌های نوجوانان و جوانان خوی بازی کردم. زمانی که کلاس پنجم را می‌خواندم در تیم مقطع راهنمایی بازی می‌کردم. از دبیرستان به صورت جدی فوتبال بازی کردیم و وارد مسابقات آموزشگاه‌های کشوری شدیم. قبل از انقلاب مسابقات آموزشگاه‌های کشوری برگزار می‌شد و من هم در آموزشگاه‌های استان بازی می‌کردم فکر می‌کنم سال 56 دعوت شدیم به تیم ملی جوانان که آقای مهاجرانی روی آن تیم نظارت داشت. اردو در رشت برگزار شد که در نهایت اسم ما خط خورد. بعد از انقلاب هم دیگر نشد فوتبال را ادامه دهیم. من در هر صورت بازیکن اصلی استان بودم و مسابقات جوانان و آموزشگاهی همزمان شده بودند که صبح سر تمرین یک تیم حاضر می‌شدم و بعد از ظهر سر تمرین تیم دیگر. بعد از آن هم جنگ تحمیلی اتفاق افتاد و بعد از جنگ هم دیگر از سن فوتبالی خارج شده بودیم. در مقطع بعد من سردبیری یک مجله جوانان در روزنامه اطلاعات را بر عهده داشتم و با آقای آقا محمدی آشنا شدیم. یک مدت هم در همدان نماینده روابط عمومی مجلس در همدان بودم ایشان نماینده بود و آشنایی ما بیشتر شد. وقتی به تهران آمدم آقای آقامحمدی به من گفت باشگاه استقلال می‌خواهد یک روزنامه راه‌‌اندازی کند و شما که تجربه دارید به ما کمک کنید. ما استقلال جوان را به صورت هفته‌نامه راه‌اندازی کردیم که در طول یک سال به عنوان سردبیر روزنامه در جلسات هیات مدیره هم شرکت می‌کردم. بعد از 1-2 سال دکتر ایروانی که رئیس هیات مدیره شده بودند و همچنین آقای میرولد دعوت کردند یک روز مارا به دفترشان و گفتند می‌خواهیم شما که مسئولیت روزنامه‌ را برعهده دارید و فوتبالی و استقلالی هستید مدیرعامل باشگاه شوید.

 

این روایت را شنیده‌ایم ولی عجیب است سردبیر مدیرعامل شود؟

من فوتبالیست بودم و قبل از آن همزمان که سردبیر روزنامه باشم دبیر جشنواره تئاتر فجر هم بودم. یعنی 10 سال مدیریت جشنواره‌های فجر را ارائه می‌کردم که مدیریت کلان در آن سطح را تجربه کرده بودم. فوتبال را میشناختم و یادم می‌آید آن دوران سمیناری در قبرس داشتیم که آن را بهانه کردم که 10 روز طول بکشد که وقتی برگشتم یادشان رفته باشد. کار بزرگی بود و احساس کردم شاید از عهده آن بر نیایم. برگشتم و پیشنهاد تکرار شد و خوشبختانه یا متاسفانه قبول کردیم. الان گفته می‌شود دوران طلایی استقلال همان سال 75 تا 80 است که ما یک سال در میان قهرمان لیگ، جام حذفی و نایب قهرمان آسیا شدیم.

 

پس شما از مدیرانی هستید که عکس با شورت ورزشی دارد؟

تا به حال این مسائل را نگفته بودم ولی همیشه از من می‌پرسند چطور شد که یکدفعه مدیرعامل شدی و لازم بود توضیح دهم که ما هم فوتبال بازی کردیم و غریبه نیستیم. ما با تیم ماشین سازی که آن زمان از تراکتورسازی قوی‌تر بود بازی کردیم و گل هم زدم و 2-2 مساوی کردیم. تیم منتخب خوزستان در خوی اردو زد 2-1 بردیم که بازهم من یک گل زدم. گلزن خوبی بودم.

 

از چالش‌هایی که با بازیکنان می‌گذاشتید بگویید. می‌گویند همه را شکست دادید؟

یک دوره چالش‌های مختلفی داشتیم که یک بار یادم است فرهاد مجیدی گفت توپ را به تیر دروازه بزنیم و چالش صد دلاری گذاشتیم. او به تیر سمت راست زد و من هم زدم، به تیر سمت چپ زد و من هم زدم و خواست به تیر افقی بزند که توپ از بالا رد شد و من به تیر زدم که دیدم فرهاد مجیدی بعد از این صحنه شروع کرد به فرار کردن من به او گفتم کجا فرار می‌کنی؟ تو که حقوقت دست من است و از حقوقت کسر می‌کنم (خنده)

 

اشتباه بزرگی در دوران مدیریت داشتید که خودتان را نبخشید؟

به هر حال انسان جایزالخطاست و هرکسی اشتباه دارد و من هم اشتباهم این بود که به برخی بیش‌ از حد اعتماد کردم. در زمان ناصر حجازی اگر تجربه دوره بعد را داشتم اجازه نمی‌دادم در آن دوره برود. من پشتش را خالی نکردم و تنها کسی که پشت حجازی را خالی نکرد من بودم. می‌گویند فتح‌الله‌زاده او را تنها گذاشت در حالیکه اینطور نیست. خود حجازی که به صداقت شهره است این را گفته بود. من مخالف جدایی او بودم ولی تا یک جایی می‌توانستم مخالفت کنم. خیلی راحت می‌گویند اگر او رفت تو هم می‌رفتی ولی این صحبتش فقط راحت است و اگر مدیر بخواهد با مربی خود جدا شود فوتبال ثبات پیدا نمی‌کند. ممکن است مربی یک سال شرایط کار کردنش فراهم نشود. من سال بعدی که برگشتم دوباره حجازی را برگرداندنم. این دقیقاً صحبت حجازی روز بعد از برکناری بود که در اوج عصبانیت هم چنین گفت که تنها کسی که از من حمایت کرد فتح‌الله‌زاده بود. من رفاقت دیرینه با حجازی بودم و دوران طلایی اول مدیریتم را مدیون او هستم چرا که تجربه نداشتم و او به من کمک کرد. آمدن حجازی در کنار من روحیه و اعتماد به نفس زیادی به من داد و اگر او کنار من نبود نمی‌توانستم این کار را انجام دهم. این صحبت‌ها را کسانی مطرح کردند که به رابطه ما حسادت می‌کردند و به دنبال این بودند که به هر شکل رابطه ما را بر هم بزنند. روزی که ناصرخان از دنیا رفت با رفاقت با من رفت و با هم بودیم. مدیر تیم فوتبال ما بود و همکاری می‌کردیم. او در انسانیت و مرام و معرفت آدم عجیبی بود. ما در دوره‌ای با شیطنت برخی‌ها با هم جرو بحثی داشتیم و دلخور بودیم. در آن شرایط آقای سعیدلو او را صدا زد و گفت برای استقلال چکار کنیم و چه کسی مدیرعامل باشد گفت فتح‌الله‌زاده را بیاورید. این را خود حجازی به من نگفت و از زبان سعیدلو شنیدم. حتی سعیدلو گفت مگر اختلاف ندارید؟ پاسخ داد اختلاف داریم ولی فتح‌الله‌زاده کسی است که به درد استقلال می‌خورد. من ناصر را علاوه بر اینکه دوست داشتم رفیق صمیمی هم بودم و از لحاظ فنی هم او را خیلی قبول داشتم. او در هر شرایطی پای تیم بود و اگر مشکل مالی داشتیم با تیم کنار می‌آمد ولی برخی می‌گویند به من ربطی ندارد و این بازیکن را می‌خواهم. او الکی ناصرخان نشده و بی‌خودی محبوب نیست. یک جا هست که من به عنوان مدیرعامل یک حق رای دارم و کاری از دستم بر نمی‌آید. خود حجازی هم به لحاظ روحی آدم محکمی بود و نمی‌خواست به کسی پوئن دهد و اگر اینطور نبود شاید با او راه می‌آمدند ولی شخصیتش اینطور نبود و همین شخصیت او را هم دوست داشتم.

 

یک سری بدهی‌ها گفته می‌شود از دوره شما انباشته شده است. جریانش چیست؟

حرف‌های زیادی توسط افراد مختلف مطرح می‌شود که باید بازتابش را در جامعه ببینیم. صد خبرنگار را بیاورید و بپرسید در دوره‌ای در وزارت ورزش با فتح‌الله‌زاده و رویانیان قرارداد بسته شد که نصف هزینه را وزارت بدهد و نصف دیگر را خودشان بدهند، همه تایید خواهند کرد. ما تراز مالی مورد تصویب هیات مدیره که به سازمان حسابرسی هم رفته است را داریم که می‌گوید سال آخری که بودجه استقلال 24 میلیارد بود و فتح‌الله‌زاده باید 12 میلیارد پرداخت می‌کرد 16 میلیارد پرداخت شده است. یعنی حتی 4 میلیارد بیشتر از تعهدم پول آوردم ولی طرف مقابل از تعهد 12 میلیاردی خودش 3 میلیارد داده است. خب این باعث می‌شود که بدهی بر جا بماند این برای من است یا برای وزارت ورزش؟ اصلا گیریم همه این بدهی‌ها برای من، این‌ها را که من خرج خودم نکردم. پول دادم نکونام خریدم، ساموئل خریدم، مجیدی خریدم، رحمتی خریدم و این‌ها برای تیم جام آوردند. اصلاً جور دیگری بگویم، پولی که من در آن سال‌ها خرج کردم با همه بدهی‌هایش 61 میلیارد در 3 سال بود. خروجی آن یک قهرمانی حذفی، یک قهرمانی لیگ و یک سومی آسیا بود. الان با 300 میلیارد یک جام حذفی فقط آورده‌اند. کسی نمی‌خواهد این‌ها را بپذیرد می‌شود مغلطه و اینجاست که مردم می‌فهمند و محبتشان به من بیشتر می‌شود. بعد از آن شما یک جا وقتی فقط 3 میلیارد پول می‌گیرید همه دغدغه‌تان درآمدزایی است. شما 3 میلیارد گرفتی و 21 میلیارد کم داری و همه انرژی مان برای این موضوع گذاشته می‌شود.

 

ولی همه جای دنیا گفته می‌شود فوتبال درآمدزاست، پس چرا در ایران همیشه این مشکلات وجود دارد؟

در ایران مشکلاتی وجود دارد که مانع می‌شود. خودتان بهتر می‌دانید که کف درآمد فوتبال از رادیو و تلویزیون 50 درصد در سراسر دنیاست که این کف آن است و تا 75 درصد هم داریم. ما همان کف را حساب می‌کنیم. اگر شما 24 میلیارد خرج می‌کنید 12 میلیارد آن را باید حق پخش بگیری که در ایران پرداخت نمی‌شود. این حق باشگاه‌ها است که خورده می‌شود. ما یا باید فوتبال را تعطیل کنیم و کنار بگذاریم یا اگر فوتبال را می‌خواهیم باید اصولی با آن برخورد کنیم.  فوتبال در سراسر دنیا یک درآمد‌های مشخصی دارد. یکی از آن قمار است که آن را نمی‌توانیم و نباید هم انجام دهیم. پخش تلویزیونی نصف درآمد است که نداریم، سهم بلیت فروشی است که آن هم مشکلاتی دارد. وقتی همه راه‌های درآمدزایی بسته است باید چکار کرد؟ مثل بچه‌ای است که معلمش می‌گوید دو دست و دو پایت را بالا بگیر که بچه می‌گوید پس روی سرم بایستم؟ فوتبال هم همین است و وقتی همه راه‌های درآمدزایی بسته است روی چه باید بایستد؟ شما بلیت فروشی، تبلیغ محیطی، حق پخش و... را ندارید. این حق فوتبال است که پرداخت نمی‌شود. تلویزیون می‌گوید من دولتی هستم و باید بودجه بگیرم که درست می‌گوید ولی خب ما باید چکار کنیم؟ باید همیشه از نهادهای خارجی و بین‌المللی بیایند ما را موظف کنند که پرداخت کنیم؟ خب خودمان بدهیم دیگر. البته الان یک سری درآمدهای جدید ایجاد شده است که تا حد زیادی هزینه‌ها را جبران کرده است. مثل همین اسپانسرینگ و کمک هواداران است.

 

آن زمان شما و آقای رویانیان طرح‌های زیادی ایجاد کردید که همه آن‌ها شکست خورد.

آن زمان اولین کسی که این سامانه‌های پیامکی را راه‌اندازی کرد خود من بودم ولی آن دوره هنوز به این شکل تکنولوژی جا نیافتاده بود و بازدهی امروز را نداشت. زمان ما تنها 6 میلیارد درآمدزایی داشت ولی الان به 100 میلیارد رسیده است و شاید سال دیگر بشود 150 میلیارد و آپشن‌های مختلفی به آن اضافه می‌شود که هزار میلیاردی خواهد شد. من آینده فوتبال را با همه قوانین دست و پا گیر موجود آینده روشنی می‌بینم چرا که رشته پولسازی است و می‌تواند هم خرج خودش را در بیاورد و هم درآمد داشته باشد.

 

یک سری قوانین داخلی هم داریم که اجازه درآمدزایی از منابع بین‌المللی را نمی‌دهد. مثلا سرمایه‌گذاری قطر و امارات روی فوتبال اروپا که درآمد زیادی برای آنها داشته است یا همین شبکه بین اسپورت که هزینه زیادی برای بازی‌ها انجام می‌دهد.

این مسائلی است که متاسفانه در حال حاضر درگیر آن هستیم و 50 سال دیگر وقتی به اوضاع و احوال این روزهای ما نگاه کنند به ما بابت این تفکرات می‌خندند. وقتی هواپیمایی امارات به ما 50 میلیارد پول می‌دهد که اسپانسر ما شود ولی هواپیمایی داخلی حاضر نیست حتی 20 میلیارد پرداخت کند مشکل ایجاد می‌شود. وقتی داخلی پول نمی‌دهد چرا نمی‌گذارید قرارداد خارجی ببندیم؟ همه‌اش می‌خواهیم با فوتبال برخورد امنیتی داشته باشیم ولی فوتبال امنیتی نیست. شما در امارات دیدید که ما بازی داشتیم و این همه هوادار برای ما آمد. خیلی‌ها هستند که حتی نظام ما را قبول ندارند ولی فوتبال را دوست داشتند و آمدند و تشویق کردند و مشکلی هم پیش نیامد. ما نباید فوتبال را امنیتی نگاه کنیم و این مشکل جدی است که درگیر آن هستیم. فوتبال یک پدیده ای اجتماعی و فرهنگی است که نشاط آور است.

 

همین سامانه‌های پیامکی که درآمدزایی خوبی دارد در قبال پولی که از هوادار می‌گیرد هیچ آپشنی ارائه نمی‌دهد و همین ممکن است در دراز مدت باعث شود هوادار از آن خارج شود.

این حرف درست و منطقی است ولی باید توجه کرد که پرداختن به مسائل زیرساختی نیاز به فرصت 5 ساله دارد. ما هیچ طرحی که برای باشگاه و هوادار برد، برد باشد ارائه نمی‌دهیم. می‌شود خیلی کارها انجام داد که کارت هواداری ارزش پیدا کند. با فروشگاه‌ها و مراکز خرید و آژانس‌های هواپیمایی و بیمه و... قرارداد بسته شود و آپشن‌هایی برای هوادار در نظر گرفته شود. می‌توانیم بگوییم هوادار با این کارت می‌تواند سر تمرین حاضر شود و... ولی وقتی من فتح‌الله‌زاده مدیرعامل می‌شوم می‌دانم اگر امسال قهرمانی نیاورم سال بعد من را کنار می‌گذارند و مجبورم به دنبال راه‌های زودبازده باشم و به فکر زیرساخت‌ها نیافتم. برای همین می‌گوییم باید خصوصی سازی انجام شود چرا که اگر منِ نوعی بدانم باشگاه برای خودم است برنامه‌های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت برایش می‌گذارم که به درآمدزایی ختم شود.

 

ولی خصوصی‌سازی هیچ وقت در ایران نتیجه خوبی نداشته است و حتی یک مثال موفق برای خصوصی‌سازی هم نداریم.

دلیلش این است که مثلا کسی که 3 دختر در خانه دارد که 2 تای آن مشکل دارند و یکی از آنها همه چیز تمام است ولی آن را در خانه نگه می‌داریم و برای آنها که مشکل دارند دنبال شوهر هستیم. در خصوصی‌سازی هم همه تیم‌های مشکل‌دار و بدهکار و بدون پتانسیل و تماشاگر را واگذار کردیم و تیم‌هایی که پتانسیل خصوصی‌سازی دارند را نگه داشتیم خب مشخص است که جواب نمی‌دهد.

 

چه تضمینی وجود دارد که با فروش استقلال و پرسپولیس وضعیت آنها به این روز نیافتد؟

تضمینش را من می‌گویم. ما الان برفرض سالی 25 میلیارد هزینه دو باشگاه می‌کنیم. می‌توانیم 5 ساله آن را مشروط واگذار کنیم که سالی 50 میلیارد در آن هزینه شود و 250 میلیارد وثیقه بگیریم و واگذار کنیم. در این صورت اگر طرف هزینه نکرد وثیقه‌اش موجود است و می‌توان از آن کسر کرد. ما می‌خواهیم قیمت گذاری کنیم و قیمتی می‌گذاریم که کسی جلو نیاید چرا که دوست نداریم از بچه‌ خوبه دل بکنیم و آن را شوهر دهیم. دولت می‌گوید ولی این باشگاه اعتبار دارد و پول دارد و همه چیز دارد چرا آن را به بخش خصوصی بدهم. اگر دولت دستش را از دو باشگاه کوتاه کند آنها توانایی درآمدزادیی و اینکه روی پای خودشان بایستند را دارند. بعد از این‌ها هم سپاهان و تراکتورسازی در مرحله بعد توانایی خودکفایی دارند و مرحله بعد تیم‌هایی مثل ذوب آهن. باید قدم به قدم از جلو شروع کنیم و پیش برویم ولی می‌رویم از آن آخر شروع می‌کنیم و تیم‌هایی که مشخص است هیچ پتانسیلی ندارند را واگذار می‌کنیم و می‌گوییم موفق نبود. این‌ها که هیچ، حتی اخیراً در رفتارها طوری می‌بینم انگار قصد دارند استقلال و پرسپولیس را طوری واگذار کنند که 2 ساله ورشکست شوند. این ترس و تفکر مریض وجود دارد و مشکل پیش می‌آید.

 

ولی این سوال وجود دارد که شما و مدیران دیگر در طول فعالیت خودتان همیشه از مشکلات مالی گلایه داشتید و چه تضمینی است که در بخش خصوصی این مشکلات پیش نیاید و این سوال برای هوادار پیش می‌آید.

این سوال دولت است نه هوادار. هوادار می‌داند فتح‌الله‌زاده اگر از مشکلات مالی گلایه کرده واقعاً پول نبوده است ولی با همان شرایط 7 قهرمانی آورده است. هوادار می‌داند که در بخش دولتی من بودجه 3 میلیاردی داشتم ولی در بخش خصوصی درآمد 100 میلیاردی دارم و هرچقدر هزینه کنم کم نمی‌آورم. ما در بخش خصوصی‌ نگرانی رقابت نداریم و همان شرایطی که در بخش دولتی بود را در وضعیتی بهتر در اختیار داریم. نیازی نیست به اندازه تیم‌های عربی خرج کنیم و خرج درست و اصولی همیشه جواب می‌دهد. ما زمانی که در بازی‌های آسیایی شرکت کردیم بودجه تیم 30 میلیارد بود ولی تیم عربی برای بازیکن برزیلی خود نیلمار 12 میلیون یورو خرج کرده بود یعنی یک بازیکن آنها به اندازه بودجه یک فصل ما پول گرفته بود ولی این تیم را شکست دادیم و صعود کردیم. پس در بخش خصوصی جای نگرانی وجود ندارد. ما اهل جنگ هستیم و در خصوصی بیشتر هم خواهیم جنگید. همین الان زنوزی تراکتورسازی را گرفته چقدر هزینه کرده است؟ بیشتر از زمانی که در اختیار دولت بود یا کمتر؟ مشخص است که بیشتر هزینه کرده است. بخش خصوصی اینطور نیست که مشکلی برای خرج کردن داشته باشد. اتفاقا چون می‌دانیم از طریق بیت‌المال نیست بهتر هزینه خواهیم کرد. من می‌دانم یکی مثل پاتوسی را با 10 میلیارد می‌آورم و 10 بازی برایم بازی می‌کند و 20 میلیارد به تیم عربی می‌فروشمش.

 

ولی اگر یکی مثل الحاجی گرو جذب شد چه می‌شود؟ بازهم شکایت و بدهی و کسر بودجه و تعلیق و سقوط. آن وقت بخش خصوصی می‌تواند بازهم دست به دامن وزارت ورزش شود؟

در بخش خصوصی چنین اتفاقی نمی‌افتد، ضمن اینکه الان هم وزارت ورزش کمک نمی‌کند و پول این بدهی ها از سوی هوادار و سامانه پیامکی تامین می‌شود. امسال 60 میلیارد درآمد از این راه بدست آمده و سال دیگر می‌شود 100 میلیارد و رو به افزایش است. ما در بخش خصوصی راه‌های درآمدزایی زیادی داریم که به مرحله اجرا در می‌آید. می‌توانیم یک تولیدی لبنیات راه بیاندازیم و به هوادار بگوییم تو که مثلاً شیر مصرف می‌کنی از برند باشگاه بخر و محصول با کیفیت هم دست مشتری می‌دهیم. آن جریان نوشابه‌های انرژی‌زا نیاز به فرصت داشت که داده نشد و شکست خورد. من با رد بول قرار داد بسته بودم و آن را به ایران آوردم ولی الان هرچقدر بدهید نمی‌توانید دوباره چنین کاری انجام دهید. مثل بچه‌ای می‌ماند که 9 ماه برای به دنیا آوردنش باید صبر کرد و کار یک شب نیست. در بخش خصوصی این فرصت وجود دارد.

 

ولی این قوانین اجتماعی و مسائل داخلی که می‌گویید دست و پا گیر هستند همچنان در بخش خصوصی هم وجود دارد.

در مسائل جزئی شاید ولی در مسائل کلان دولت نمی‌تواند مانع بخش خصوصی شود چرا که یک سری قوانین و معاهده‌های بین‌المللی این وسط هست که مانع از سنگ‌اندازی می‌شود. می‌بینید که فیفا و AFC خیلی راحت سر مسائل این چنین فوتبال را تعلیق می‌کنند.

ما قول می‌دهیم با همین قوانین داخلی کشورمان تیم‌هایی مثل استقلال و پرسپولیس و بعد از آن تراکتورسازی و سپاهان به سوددهی برسند و اگر هم نرسیدند شخصی هستند و ضرر آن به دولت نمی‌رسد. مطمئن باشید استقلال و پرسپولیس یک گنجی هستند که در حال خراب کردن آن هستیم.

 

اگر امکان مدیریت یک باشگاه خارج از ایران را داشتید دوست داشتید در کدام کشور فعالیت کنید؟

کشور آلمان به دلیل ساختار منسجمی که دارد فضای خوبی برای مدیریت فوتبال است. من اگر تفکر امروز را داشتم و 15 سال جوان‌تر بودم حتما یک باشگاه در آلمان می‌خریدم و اسمش را استقلال آلمان می‌گذاشتم. آنجا هر تیمی برای مدیریت فضای مناسب خودش را دارد و ضعیف‌ترین تیم‌های آلمانی هم در چرخه درآمدزایی به خودکفایی رسیده‌اند و همه چیزشان حرفه‌ای است. آنجا خودروساز به جای اینکه خودش باشگاه بزند اسپانسر یک باشگاه می‌شود و هم به درآمدزایی آن کمک می‌کند و هم خودش منتفع می‌شود. آنجا همه چیز طبق اصول است و فرقی که ما با آنها داریم در بحث مدیریت و شایسته سالاری است. وقتی مناصبی که به افراد مختلف داده می‌شود با تحصیلاتشان هم‌خوانی ندارد و افراد بله‌قربان‌گو را روی کار می‌آوریم کار گره می‌خورد و اشکلات مدیریتی به وجود می‌آید. همین می‌شود که به جای رقابت سالم در فوتبال و لذت بردن از آن حال هیچکس در فوتبال خوب نیست. از من مدیر گرفته تا خبرنگار و هوادار و...

 

در زمان شما هم بحث تیم حکومتی وجود داشت؟ چرا چنین شرایطی ایجاد شده است؟

دلیلش این اشتباهاتی است که خود افراد مرتکب می‌شوند. وقتی معاون وزیر می‌آید و می‌گوید پول فلان تیم و فلان بازیکن را ما دادیم همیه شائبه‌ها ایجاد می‌شود. از طرفی وقتی یک تیم چند سال جام نمی‌گیرد تاثیرش روی تفکرات این چنینی می‌گذارد. در کل اینکه یک وزیر یا مسئول به تیمی علاقه داشته باشد ایرادی ندارد. من در زمان یک رئیس جمهور که پرسپولیسی بود چند جام برای استقلال آوردم. خود عزیزمحمدی پرسپولیسی شدید است ولی اکثر بازیکنان فجرسپاسی را آن زمان به استقلال می‌آوردم. حتی از مسئولان پرسپولیس هم به نفع خودمان استفاده می‌کردیم.

 

 

اگر در استقلال بودید تحمل این همه سال بدون جام را داشتید؟

دوست ندارم در مورد همکارم اینطور صحبت کنم و این عزیزانی که مشغول هستند زحمت می‌کشند ولی من 2 سال جام نیاورم قاطی می‌کنم و حالم بد می‌شود. در دوره خودم هم هیچ وقت اتفاق نیافتاده است و همیشه یک سال در میان قهرمانی آورده‌ام. مدیریت علم و اصولی است که باید آن را بلد بود و اصولی کار کرد تا به نتیجه رسید و اتفاقی چیزی بدست نمی‌آید.

 

زمان رویانیان رقابت شدیدی داشتید

واقعاً خیلی ما را اذیت کرد و خیلی پولدار بود. به بازیکن هر مبلغی می‌گفتیم می‌گفت پرسپولیس انقدر بیشتر می‌دهد. رویانیان دوست خوب من است و واقعاً برای پرسپولیس زحمت کشید و پرسپولیسی‌ها باید از او ممنون باشند. مدیر سالم و دلسوزی بود و اگر اشتباهاتی هم داشت به سود پرسپولیس انجام داد. در حال حاضر هم خیلی دارد به خاطر آن دوران اذیت می‌شود.

 

پرسپولیسی‌ها می‌گویند شما اهل فتوشاپ هستید. جریانش چیست؟

من همیشه در روزنامه نیستم و روی تک تک مطالب نظارت ندارم. یک بار در یک عکس کمی توپ را عقب و جلو کرده بودند و می‌گفتند فتوشاپ است. برای ما همان یک بار بود و یک میلیمتر توپ را جابجا کردیم. پرسپولیسی‌ها که بیشتر اهل فتوشاپ هستند و خط آفساید را تا دم خط کرنر می‌کشند جلو.

 

اینکه خودتان از رسانه آمدید و رسانه را می‌شناسید چقدر به مدیریتتان کمک کرد؟ کری خواند‌ن‌هایتان هم از اینجا آمد؟

بله این موضوع در مدیریت من خیلی به کمکم آمد و شناخت رسانه اهمیت زیادی دارد. در مورد کری خواندن هم باید بگویم همانطور که می‌دانید من زیاد برای پرسپولیس کری می‌خوانم ولی هواداران پرسپولیس همیشه به من محبت داشتند و من هم متقابلاً به همین شکل. برای اینکه هیچ وقت از حد کری فراتر نرفتم و بی‌احترامی نکردم. اگر جایی لازم بوده مقابل فلان تیم حوزه خلیج فارس به تشویق پرسپولیس بروم رفته‌ام.

 

ولی این هیچ جای دنیا دیده نمی‌شود که تیم‌های رقیب از هم حمایت کنند.

اینجا فرق می‌کند. ما یک کری‌هایی با تیم‌های حاشیه خلیج فارس داریم که بالاتر از کری استقلال و پرسپولیس است. ما در فضای داخل کری می‌خوانیم و شش تایی‌ها و چهارتایی‌ها و.. مطرح می‌شود. وقتی دربی داریم من می‌گویم هرچقدر زور دارید در زمین گل بزنید ولی آنجا فرق می‌کند و تا تیم‌های حاشیه خلیج فارس دوست دارم ما پیروز شویم.

 

این  فضای مجازی باعث شده رقابت‌ها از کری بالاتر برود و کار به توهین بکشد

درست می‌شود. من به هواداران فوتبال استقلال و پرسپولیس اطمینان دارم. پس از سال‌ها محدودیت یک فضایی آمده که یکم باز تر است و باعث ناهنجاری شده ولی به مرور زمان درست می‌شود. نقش مدیران و خود بازیکنان در این مورد خیلی پررنگ است.

 

همیشه می‌گفتید اگر آن سال نمی‌گذاشتم مجیدی از استقلال برود قهرمان می‌شدیم.

من واقعا از دست مجیدی ناراحت شدم و به او گفتم اگر می‌خواستی بروی باید به من می‌گفتی تا مراسمی در شأن تو بگیریم و درست جدا شوی نه اینکه بی‌خبر بروی. او به من گفت ترسیدم به شما بگویی و شما بگویی نرو و من نتوانم روی حرفت حرف بزنم. این را از روی زرنگی گفت که دیگر نتوانم چیزی بگویم. من خیلی ناراحت شدم.

 

نظرتان در مورد اتفاقی که اخیراً افتاده و ویدیوی فرهاد و درگیری با مامور نیروی انتظامی پخش شد چیز؟

ما باید یک مقدار برای شعور افراد ارزش قائل شویم. اینکه مجیدی از آن برخورد فیلم گرفت و در اینترنت منتشر کرد را نمی‌پسندم ولی اینجا بحث از تمکین قانون است. مجیدی نگفت چون من سلبریتی هستم و فوتبالیست معروفی هستم کاری با من نداشته باشید. در جای اول به او گفتند سرعتت زیاد است و دستور ایست دادند و او ایستاد یعنی تمکین کرد. خواستند ماشینش را توقیف کنند و کردند یعنی تمکین دوم و گفتند فوت کن و این کار را هم کرد یعنی تمکین سوم. اگر وقتی ایست دادند توقف نمی‌کرد یا اجازه توقیف ماشین را نمیداد و داد و قال راه می‌انداخت مقصر بود و تخلف کرده بود. فرهاد مشکلش این بود که می‌گفت باید با احترام برخورد شود. همه ما احترام را دوست داریم. نیروی انتظامی و ماموران عزیز آن دوستان ما هستند ولی اگر جایی آن مامور عزیز را ببینم با او حتماً صحبت خواهم کرد.

 

الان شما از فوتبال دور افتادید و بمب ترکاندن‌ها افتاده دست فتحی و منشا را می‌خرد.

برای ما متفاوت بود و ما سراغ شاه‌ماهی‌ها و دانه درشت‌ها می‌رفتیم. من مهدی هاشمی‌نسب را گرفتم. مگر از او بالاتر هم داریم؟ البته منشا را هم دوست دارم و او من را یاد مومن‌زاده می‌اندازد و خط دفاع را خیلی اذیت می‌کند و بازیکن خیلی خوبی است.

 

کدام بازیکن خیلی شما را اذیت کرد؟

بازیکنان همه خوب بودند و اذیت نکردند. فقط یک بار خسرو حیدری سر قرارداد بستن من را خیلی اذیت کرد و از شش بعد از ظهر تا شش صبح طول کشید تا قرارداد امضا کنیم.

 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر