گزینش معلمان؛ سلامت روان در حاشیه، مسائل عقیدتی و حجاب در صدر/ محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران: در گزینشها به اندازه ۱۰ درصد مسائل عقیدتی هم به سلامت روان معلم اهمیت نمیدهند/ حجاب در گزینش معلم ها نقش کلیدی دارد
محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران در گفتوگو با دیدهبان ایران به مناسبت ۱۳ مهر، «روز جهانی معلم» گفت: اینقدر گزینش روحی و روانی معلمان سطحی انجام میشود که روانشناسان با ۴-۵ سوال ساده و مصاحبه ناچیز عبور میکنند و متوجه آسیبهای روانشناختی عمیق نمیشوند. در حالی که ممکن است فرد دچار خشونت پنهان یا گرایشهای انحرافی جنسی باشد و این آسیبها با این فرآیند سطحی گزینش قابل تشخیص نیست. در حقیقت، این بخش از گزینش به صورت حرفهای و عمیق انجام نمیشود و به نسبت گزینشهای عقیدتی و سیاسی جدی گرفته نمیشود.سختگیری در بحث عقیدتی و سیاسی بسیار زیاد است و در گزینشها به قول معروف «مو را از ماست بیرون میکشند.» یک نمونه را از ما خواستند که از وزارتخانه پیگیری کنیم، مربوط به فردی با رتبه برتر بود که در تحقیقات محلی گفته بودند حجاب او کمی شل است. به همین دلیل، رتبه برتر را حذف کرده و قبولی او را اعلام نکردند. سختگیریهایی از این دست بسیار زیاد است

دیدهبان ایران؛ پریسا هاشمی: معلمان در هر جامعهای ستونهای اصلی توسعهاند؛ آنانند هستند که آینده یک ملت را با صبر، دانش و عشق میسازند. در ایران اما این ستونها سالهاست زیر بار سنگین مشکلات معیشتی، بیتوجهی ساختاری و فشارهای امنیتی خم شدهاند. فرهنگیانی که باید در کلاس درس باشند و نسل آینده را تربیت کنند، بارها ناچار شدهاند برای احقاق ابتداییترین حقوق صنفی خود به خیابان بیایند و نتیجه این مطالبهگری، در موارد زیادی نه شنیده شدن، بلکه بازداشت، احضار و تهدید بوده است.
بحران از معیشت آغاز میشود. حقوق بخش بزرگی از معلمان حتی کفاف هزینههای اولیه زندگی را نمیدهد. وعدههای مکرر درباره «رتبهبندی» یا «همسانسازی حقوق» بیشتر رنگ تبلیغاتی داشته و عملاً نتوانسته است سفره فرهنگیان را بهبود بخشد. بسیاری از آنان مجبورند پس از ساعات مدرسه به مشاغل دوم و سوم روی آورند؛ از تدریس خصوصی گرفته تا کارگری و رانندگی. این وضعیت نهتنها منزلت معلمی را خدشهدار کرده، بلکه انرژی و تمرکز لازم برای تدریس را از آنان گرفته است. جامعهای که معلمش برای گذران زندگی شب تا صبح کار کند، نمیتواند انتظار آموزشی باکیفیت و نسلی خلاق داشته باشد.
اما بحران تنها اقتصادی نیست. نگاه حاکمیت به اعتراضات صنفی معلمان سالهاست که جنبهای امنیتی پیدا کرده. در سالهای اخیر، بارها شاهد تجمعات مسالمتآمیز معلمان در شهرهای مختلف بودهایم؛ تجمعاتی که خواستههایشان روشن و ساده است: حقوق عادلانه، امنیت شغلی، بیمه کارآمد و امکانات آموزشی بهتر. با این حال، پاسخ بسیاری از این تجمعات، نه مذاکره و اصلاح، بلکه برخوردهای قهری بوده است. دهها معلم در جریان اعتراضات بازداشت و به زندان منتقل شدهاند؛ برخی هم با احکام تعلیق از کار، جریمه و محرومیت از تدریس مواجه شدهاند.
در آبان ۱۴۰۲ تنها ۸ معلم مجموعا به ۲۰ سال زندان محکوم شدند. این برخورد امنیتی پیام خطرناکی دارد: «حتی مطالبه صنفی هم جرم است، حتی برای معلمان.» وقتی معلم برای خواستن ابتداییترین حق خود و دستمزدی که بتواند با آن زندگی کند، در جایگاه متهم قرار میگیرد، نهتنها شأن او، بلکه شأن آموزش عمومی نیز نزول پیدا میکند. چنین فضایی باعث شده است بسیاری از معلمان در سکوت و ترس به کار خود ادامه دهند و آنهایی هم که صدایشان را بلند میکنند، با هزینههای سنگین شخصی و خانوادگی مواجه میشوند.
مشکلات آموزشی نیز بر این فشارها میافزاید. مدارس بسیاری در ایران هنوز با کمبود شدید امکانات دستوپنجه نرم میکنند؛ کلاسهای ۴۰نفره، ساختمانهای فرسوده، کمبود سیستم گرمایشی استاندارد و نبود ابزارهای کمکآموزشی تنها بخشی از این واقعیت است. معلمی که باید در چنین شرایطی تدریس کند، بیش از همیشه احساس تنهایی و بیپناهی دارد. او نه ابزار لازم را دارد، نه درآمد کافی و نه حتی آزادی بیان برای اعتراض.
در کشورهای پیشرفته، معلم جایگاهی همسنگ پزشک، وکیل و قاضی دارد. درآمد او تضمینکننده زندگی آبرومندانه است و نقش اجتماعیاش مورد احترام همگان. اما در ایران، فرهنگیان نهتنها چنین جایگاهی ندارند، بلکه گاهی به چشم «مزاحم» یا «مخالف» دیده میشوند. بازداشت یک معلم به خاطر حضور در تجمع صنفی حاکی از آن است که «آموزش در اولویت نیست.» این در حالی است که هیچ جامعهای بدون آموزش باکیفیت، نیروی انسانی توانمند و آیندهای روشن نخواهد داشت.
بحران آموزش و پرورش در ایران، در واقع بحرانی ملی است. جامعهای که معلمانش سرخورده و ناامید باشند، ناگزیر نسلی بیانگیزه و کمدانش پرورش خواهد داد. آینده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در گروی کیفیت آموزش امروز است. اگر کلاسهای درس بهجای شور و انگیزه، با خستگی و ناامیدی اداره شوند، فردای ایران چیزی جز تکرار ناکامی نخواهد بود. راهحل این بحران نیز در وعدههای تکراری و طرحهای نیمبند نیست. نخستین گام، به رسمیت شناختن منزلت واقعی معلمان است. باید حقوق آنان به گونهای افزایش یابد که نه برای بقا، بلکه برای رشد زندگی کنند. باید امنیت شغلیشان تضمین شود و امکان فعالیت آزادانه صنفی فراهم آید.
هیچکس به اندازه خود معلمان نمیتواند مشکلات نظام آموزشی را بشناسد و برای آن راهحل ارائه دهد؛ بنابراین، حذف و سرکوب تشکلهای آنان، مسدود ساختن راهحلهاست. همچنین تجهیز مدارس، کاهش تراکم دانشآموزان در کلاسها و بازنگری در محتوای آموزشی از ضرورتهای فوری است. آموزش باید از مدار سیاستزدگی خارج شود و بر مهارتهای واقعی، خلاقیت و پرورش شهروند مسئول تمرکز کند و این تنها زمانی ممکن است که معلم، باانگیزه، آزاد و محترم باشد. آینده ایران بر شانههای همین معلمان بنا میشود؛ شانههایی که زیر بار مشکلات معیشتی و فشارهای امنیتی خمیدهاند. اگر امروز این بار سبک نشود، فردا دیگر شانهای برای ساختن باقی نخواهد ماند.
محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران نیز خبرهای خوبی از شرایط کنونی معلمان نمیدهد. او در گفتوگو با دیدهبان ایران به مناسبت «روز جهانی معلم» (۱۳ مهر) به تشریح این شرایط پرداخته است که در ادامه میخوانید.
بینیازی کاذبِ معلم به وجود آوردهاند
اعلام شده است که امسال کلاسی بدون معلم نمیماند. نظر شما چیست؟ آیا جذب معلمان به حدی انجام شده که کلاسها با حضور معلم برگزار شود؟
من که گزارشی از این آمار ندیدهام. اما این ادعا به صورت مطلق قابل پذیرش نیست، چراکه برای بسیاری از کلاسها در روستاها و شهرهای بسیار کوچک معلم فرستاده میشود. اما به چه شکلی مهم است. با فرستادن سربازمعلم، مهلم بازنشسته حقالتدریسی و ادغام کلاسها، معلمان به کلاسهای رفتهاند. اما این یک بینیازی کاذب است. البته با برگزاری چند آزمون استخدامی، نیروهایی از دانشگاه فرهنگیان و ماده ۲۸ (آزمون معلمان) جذب شدند.
بارها و بارها شاهد این بودیم که معلمان در مقابل وزارت آموزش و پرورش تجمع کرده و خواستههای خود را مطرح کردهاند. آیا معلمان توانستهاند به مطالبات خود دست پیدا کنند؟
معلمان معترض چند دسته هستند. بخشی از آنها معلمان بازنشسته هستند که مطالباتشان مربوط به پایینبودن حقوق، ضعف پوشش بیمهای، کمبود تسهیلات و امکانات و حتی تاخیر در پرداخت پاداشهای بازنشستگی و بهویژه مطالباتشان از صندوق ذخیره فرهنگیان است. این مطالبات همچنان ادامه دارد. حقوق بازنشستگان حقالتدریسی با مدارک بالا مثل دکترا و کارشناسی ارشد، بسیار پایین است.
معلمان حقالتدریس بازنشسته برای هر ساعت آموزشی چه مقدار دریافت میکنند؟
آنها برای هر ساعت آموزشی ۱۰۰ هزار تومان دریافت میکنند. چیزی که تغییر کرده، این است که حقالتدریسی معلمان بازنشسته ماهانه پرداخت میشود. در گذشته این مبلغ گاه با ۶ ماه یا یک سال تاخیر پرداخت میشد. البته ارزش مالکانه صندوق ذخیره فرهنگیان همچنان عملیاتی و پرداخت نشده است.
تبعیض در حقوق معلمان نسبت به سایر کارکنان دولت
معلمانی که بازنشسته نشدهاند، چه مطالباتی دارند؟
معلمان شاغل مطالبات معیشتی دارند که در رأس آن بحث تبعیض در حقوق و مزایای کارکنان دولت است که این شکاف نسبت به سالهای گذشته، عمیقتر و وسیعتر شده است. لایحه مدیریت خدمات عمومی (نظام هماهنگ پرداخت) از سال ۸۵ مطرح بود که بزرگترین تجمع، بازداشت و دستگیری معلمان در آن سال انجام شد. این قانون متاسفانه درباره معلمان اجرا نشد و همچنان در حقوق و مزایای معلمان با سایر کارکنان دولت در شرایط مساوی تحصیلات، تجربه و ... بهشدت تبعیض وجود دارد و گاهی این تفاوت چند برابر است.
پس چرا برای نشان دادن نبود این تبعیض، فیشهای حقوقی را رسانهای میکنند؟
مزایایی که دولت میپردازد گاهی چند برابر حقوق است. از سوی دیگر تراکم دانشآموزی بالاست و مدارس دولتی به شدت شلوغ است و کلاسهایی با تراکم بالا کیفیت آموزشی را کاهش میدهد و معلمان همچنان از این جهت در مضیقه هستند. ضمن این که محدودیتهای نظارتی و حاکمیتی در ابعاد مختلف امکان نقش خلاقانه و پویا را از معلمان گرفته است و آموزگاران همچنان با محافظهکاری شدیدی نقش خود را ایفا میکنند و درگیر محتواهای آموزشی دیکتهشده هستند.
دانشآموزان نیز بهشدت از قواعد آموزشی که متناسب با زندگی امروز و فردایشان نیست، زده شدهاند و محتوای دروس برای آنها جذابیت ندارد. دستورالعملها و بخشنامههای کلیشهای نیز امکان خلاقیت را از معلمان گرفته است. حقوق صنفی آنها مبنی بر ایفای نقش، اعتراض و ... هم با محدودیت روبهروست. شرایط شغلی، هویت شغلی و بستر ایفای نقش معلمی همچنان نامناسب است و این جزو مطالبات شاغلان است.
علاوه بر این، شرایط معلمان خرید خدمتی (حقالتدریسی) هم هنوز در پیچ و خم مجلس و دولت مشخص نیست و بخشی از آنها با آزمونهای استخدامی ماده ۲۸ وارد این شغل شدهاند. اما بخشی که در این آزمون نبودند همچنان بلاتکلیف هستند. یکسری دانشجومعلمان و استخدامیها نیز مطالباتی مربوط به هستههای گزینش دارند. خط خوردن این معلمان به دلیل موضوعات سیاسی و ایدئولوژیک در مصاحبههای مربوط به گزینش نیز مورد اعتراض است.
در گزینشها به اندازه ۱۰ درصد مسائل عقیدتی هم به سلامت روان معلم اهمیت نمیدهند
به گزینشها اشاره کردید. قرار بود که معلمان از لحاظ روحی و روانی نیز گزینش شوند. آیا این گزینش هم به گزینشهای عقیدتی اضافه شده است؟
طبق دستورالعمل این گزینش هم وجود دارد، اما دقیق و علمی انجام نمیشود و آسیبهای پنهان قابل تشخیص نیست. یعنی اینقدر گزینش روحی و روانی سطحی انجام میشود که روانشناسان با ۴-۵ سوال ساده و مصاحبه ناچیز عبور میکنند و متوجه آسیبهای روانشناختی عمیق نمیشوند. در حالی که ممکن است فرد دچار خشونت پنهان یا گرایشهای انحرافی جنسی باشد و این آسیبها با این فرآیند سطحی گزینش قابل تشخیص نیست. در حقیقت، این بخش از گزینش به صورت حرفهای و عمیق انجام نمیشود و به نسبت گزینشهای عقیدتی و سیاسی جدی گرفته نمیشود؛ یعنی به اندازه ۱۰ درصد بحث عقیدتی و سیاسی که تیم میفرستند و پرونده تشکیل میدهند و سند میآورند، به سلامت روان، اجتماعی، فکری و بدنی اهمیت نمیدهند.
شاخصهای سلامت (فکری، روانی، اجتماعی و بدنی) در حرفه معلمی بسیار مهم است، اما در گزینش سریع از آن میگذرند. این در حالی است که در بحث عقیدتی و سیاسی، به قول معروف «مو را از ماست بیرون میکشند.» این روش، نوعی عدم تعادل در گزینشها به وجود آورده و اعتراضاتی که به آن میشود، درست است. یک نمونه را از ما خواستند که از وزارتخانه پیگیری کنیم، مربوط به فردی با رتبه برتر بود که در تحقیقات محلی گفته بودند حجاب او کمی شل است. به همین دلیل، رتبه برتر را حذف کرده و قبولی او را اعلام نکردند. سختگیریهایی از این دست بسیار زیاد است.
از سال ۱۴۰۱ به بعد، فضای مدارس امنیتی شده است
آیا سال ۱۴۰۱ دستورالعملهای امنیتی به مدارس ابلاغ شد. آیا این دستورالعملها هنوز وجود دارد و معلمان ملزم به اجرای آن هستند؟
در آن سال متاثر از اعتراضات جاری در کشور، برای اولین بار دانشآموزان در یک جنبش اجتماعی فعال شده بودند. متاسفانه فضای مدارس بعد از آن امنیتی شد و در آن فضا، این هشدارها آشکار و فراوان بود. الان هم به دلیل احتیاطی که میکنند، فضای امنیتی به صورت پنهان شده است و به شکل چند لایه این فضا را اجرا میکنند. مثلا مدیر مدرسه را دعوت میکنند و هشدارهای لازم را میدهند تا این موضوعات با معلمها در مدارس مطرح شود. هشدارها و محدودیتها بهشدت وجود دارد و از طریق مدیران مدارس آن را اعمال میکنند. با کسانی که محدودیتها را رعایت نکنند، برخورد میشود و معلمان در این رابطه احضار و ارجاع میشوند.
بازداشت و دستگیری معلمان در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۴۰۰ اوج گرفت. آیا این دستگیریها هنوز هم ادامه دارد؟
سال ۱۴۰۰ اعتراض معلمان بسیار اوج گرفت و بسیاری از تحلیلهای امنیتی حاکی از آن بود که جنبش معلمان زمینهساز اعتراضات سال ۱۴۰۱ شد. صنف کارگر و دانشجو ضعیف شده، اما صنف معلم همچنان فعال و پویاست. به دلیل تحلیل امنیتی غلط، تحرکاتی را پیشبینی کردند که باعث شد در شهریور امسال شاهد افزایش احضار و بازداشت معلمان باشیم. حتی برخی از احضار و بازداشتها در حد بهانهجویی است و اسنادی به اندازه بازداشت، تشکیل پرونده و صدور حکم وجود ندارد.
امسال جمع زیادی از معلمان بهویژه در کرمان و کردستان حکم گرفتهاند. متاسفانه با تحلیلهای امنیتی، اطلاعاتی و حراستی بر این باورند که باید امید و انگیزه صنف معلمان را برای کنشگری گرفت. در حالی که کنشگری معلمان میتواند فرصتی برای پویایی و نقد نظام آموزشی و نزدیک به ۲ میلیون فرهنگی شاغل و بازنشسته میتوانند ظرفیتهای اجتماعی برای پویاسازی فرهنگی و اجتماعی باشد، اما متاسفانه نگاه امنیتی و اطلاعاتی نسبت به معلمان وجود دارد و این اقدامات (احضار و بازداشت) را در راستای پیشگیری میدانند که امید و انگیزه را برای کنشگری، تغییر و تحول، نقد و فرآیند پویایی جامعه فرهنگیان بگیرند و مانع تحرکات بیشتر شوند.
معلم تحقیرشده نمیتواند شهروند توانمند تربیت کند
دولت چهاردهم با شعار «وفاق ملی» روی کار آمده است. آیا سازمان معلمان ایران این موضوعات را با دولت جهت همراهی با معلمان مطرح کرده است؟
ما با آقای آهی، مشاور آقای پزشکیان در حوزه تشکلها جلسهای داشتیم. در این جلسه درباره مطالبات تمام معلمان شاغل و بازنشسته و موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان صحبت کردیم. دبیران تشکلهای معلمان با وزیر آموزش و پرورش درباره احکام قضایی جلسه داشتند و با شدت و حتی اعتراض، تمام مطالبات مطرح شده است. حتی تشکلها تحلیلهای اجتماعی و صنفی خود را به دستگاههای امنیتی هم ارائه دادهاند. متاسفانه واکنش مثبتی ندیدهایم. گویا کلیشههای تحلیلی قبلی همچنان بر فرآیندهای تصمیمگیری، تصمیمسازی و اجرا حاکم است و خواست دولت هنوز به بدنه تصمیمگیر نرسیده است. نگرش و رویکرد تغییر نکرده، بنابراین در عمل هم تغییری ایجاد نشده است. تنها با پیگیریهای مستمر گویا در تخفیف احکام، ملاحظات بسیار ناچیزی صورت گرفته است.
کلام آخر:
ما میخواهیم یک نظام تعلیم و تربیت پویا، کارآمد و همراه با اثربخشی داشته باشیم. برای تغییر نگاه دانشآموزان و خانوادهها به معلم و همچنین افزایش جایگاه و منزلت معلمان، حاکمیت باید پیشتاز شود. حاکمیتی که معلمان را تحقیر و تضعیف میکند، نباید انتظار داشته باشد خروجی مدارس، شهروندانی قوی و توانمند باشد. دانشآموزانی که ۱۲ سال عمر خود را با معلمان تحقیرشده سپری کند، یقینا در آینده توانمند نمیشود. بنابراین حاکمیت باید در اصلاح تصویری که خانوادهها و دانشآموزان از معلم دارند، پیشتاز شود.
منبع: دیدهبان ایران