کد خبر: 85754
A

فضای سیاسی کشور به "توابین" روی خوشی نشان نمی‌دهد، حتی احمدی نژاد!/ رئیس جمهور سابق در حسرت سوار شدن بر چرخ و فلک است

محسن حیات در یادداشتی با عنوان "حسرت چرخ و فلک" به انتقاد از عملکرد و رویکرد احمدی نژاد پرداخت: احمدی نژاد انتخاب کرد که برگ برنده و ضامن حیات سیاسی‌اش فقط و فقط در "دیده شدن" باشد. بنا بر همین هدف نیز اظهارات وی باعث سردرگم شدن تحلیلگران و عموم مردم گشته است. از آنجایی که بهترین و راحت‌ترین شیوه دیده شدن، مخالفت کردن است، همواره از او اظهاراتی مخالف می‌بنیم! این مخالفت گاهی در برابر رئیس جمهور وقت است، گاهی در برابر قوه قضائیه و حتی گاهی در مقابل رهبری! عواقب این "دیده شدن" باعث شده تا احمدی نژاد همه پل های پشت سر خود را ویران کند و در مسیری برگشت ناپذیر، رو به جلو حرکت کند!

 فضای سیاسی کشور به "توابین" روی خوشی نشان نمی‌دهد، حتی احمدی نژاد!/ رئیس جمهور سابق در حسرت سوار شدن بر  چرخ و فلک است

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ محسن حیات در یادداشتی با عنوان "حسرت چرخ و فلک" به انتقاد از عملکرد و رویکرد احمدی نژاد پرداخت:   "انتظار از آقای ترامپ این است که در مشی دولت آمریکا تغییر ایجاد کند و بیاید و گفت‌وگو کند." این مهم‌ترین بخش سخنان اخیر احمدی نژاد در مصاحبه با یک شبکه خارجی است. سخنانی که واکنش های قالباً منفی تحلیلگران و عموم جامعه را در پی داشت. بررسی سیر اظهارات و سیاست های احمدی نژاد از سال 84 (و قبل‌تر از آن) تا امروز، گنجایشی فراتر از چند یادداشت را می‌طلبد. اما بررسی خواسته های رئیس جمهور سابق از سیستم سیاسی کشور چیز چندان پیچیده‌ای نیست. سال 84 درچنین روزهایی احمدی نژاد با پیروزی بر هاشمی رفسنجانی، عنوان ششمین رئیس جمهور ایران را از آن خود کرد تا فصل جدیدی در تاریخ سیاسی کشور آغاز بشود. به این بهانه می‌خواهیم ببینیم که از احمدی نژاد چه خبر است؟!

دو سال پایانی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد را می‌توان شروع سیر نزولی وی در عرصه سیاست کشور دانست. سیری که تا به امروز ادامه داشته است. اما خواسته احمدی نژاد چیست؟ تلاش برای محافظت از نزدیکان خود مانند مشایی و بقایی؟ دوباره نشستن بر مسند ریاست جمهوری؟ و یا به دست گرفتن جایگاهی کلیدی در کشور؟ خواسته های احمدی نژاد را می‌توان در قالب یک مثال بیان کرد. کودکی را تصور کنید که در شهربازی سوار بر چرخ و فلک می‌شود و با شروع حرکت، به بالاترین نقطه آن می‌رسد و برای خود اوقات خوشی را در بالاترین نقطه آن رقم می‌زند. کودک از آن بالا به همه احاطه دارد و از آن مهم‌تر، همه او را می‌بینند و با دست نشانش می‌دهند! بدون شک بدترین اتفاق برای این کودک، پایین آمدن از این وسیله بازی است. برای همین دست به هرکاری می‌زند تا به بالای آن برود! معدود سیاست‌مدارانی هستند که با چشیدن طعم قدرت بتوانند شیرینی آن را از یاد خود ببرند! این قاعده هم هرجایی که انسانی باشد حکم می‌کند و محدود به جای خاصی نمی‌شود. احمدی نژاد هم از این قاعده مستثنی نیست. او در روز های پایانی ریاست جمهوری خود سعی کرد تا با الگوی پوتین-مدودوف برای خود خلف صالحی پیدا کند تا بازی از دستانش خارج نشود، غافل از این‌که سوت پایان بازی زده شده بود! احمدی نژاد ماند و یک بازی تمام شده و آرزو های بر باد رفته! فارق از نقد هایی که بر ایدئولوژی احمدی نژاد و حلقه اطرافیانش وارد است، رفتار سیاسی او از سال 92 به این سمت نشان داد که شخص مناسبی برای ادامه مسیر نیست! احمدی نژاد از زمره کسانی بود که لایق بدست آوردن یک جایگاه بود اما نالایق‌ترین برای ادامه آن! او انتخاب کرد که برگ برنده و ضامن حیات سیاسی‌اش فقط و فقط در "دیده شدن" باشد. بنا بر همین هدف نیز اظهارات وی باعث سردرگم شدن تحلیلگران و عموم مردم گشته است. از آنجایی که بهترین و راحت‌ترین شیوه دیده شدن، مخالفت کردن است، همواره از او اظهاراتی مخالف می‌بنیم! این مخالفت گاهی در برابر رئیس جمهور وقت است، گاهی در برابر قوه قضائیه و حتی گاهی در مقابل رهبری! عواقب این "دیده شدن" باعث شده تا احمدی نژاد همه پل های پشت سر خود را ویران کند و در مسیری برگشت ناپذیر، رو به جلو حرکت کند!

همه این اتفاقات باعث می‌شود که مردی که روزی با شعار ضدیت با غرب، پله های قدرت را یکی یکی طی می‌کرد، امروز بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی توسط آمریکا، دم از مذاکره با این دولت تروریستی بزند.

نکته ای که احمدی نژاد از آن غافل شده و شاید هم حاضر به پذیرش آن نیست، این است که فضای سیاسی کشور به توابین روی خوشی نشان نمی‌دهد! در اینجا منظور از توبه و تواب، برگشتن به مسیر درست نیست بلکه منظور، چرخش ناگهانی و تغییر جناح می‌باشد. نه تنها مردم بلکه احزاب و گروه های سیاسی نیز از این افراد استقبالی نمی‌کنند. برای مثال احمدی نژاد در اواخر دوران خود و بعد از آن به ناگاه در جوامع هنری حضور پیدا کرد، از نماد های ملی نظیر کوروش سخن گفت و جاهایی نیز نقش شبه اپوزوسیون به خود گرفت و حالا هم دم از گفت‌وگو با آمریکا می‌زند اما این کار نه تنها باعث جذب روشنفکران و دیگر اقشار مردم به اقدامات وی نشده، بلکه باعث شده تا بسیاری از طرفداران وی نیز از او ناامید شوند. کسانی که احمدی نژاد را نماد مقاومت می‌دانستند؛ نماد استکبار ستیزی و عدالت. و از همه مهم‌تر نماد ولایت مداری.

اکنون با عملکرد فاجعه بار دولت روحانی، کورسوی امیدی برای احمدی نژاد باز شده تا با استفاده از این شرایط  به عنوان یک ابر قهرمانِ باتجربه، خود را برای مردم نمایان کند. اذهان اکثریت مردم نیز از روحانی فاصله بسیاری گرفته و از حالا، سخن از زئیس جمهور بعدی در هر بحث سیاسی مطرح می‌شود. همین باعث شده تا احمدی نژاد حضورش در رسانه ها پررنگ شود تا اقبال مردم به خود را محک بزند. اکنون برای سخن گفتن از انتخابات ریاست جمهوری 1400 بسیار زود است و نمی‌توان نتیجه خاصی گرفت. اما احمدی نژاد می‌تواند از یک چیز با قطعیت سخن بگوید؛ تجربه چند سال گذشته برای او به خوبی اثبات کرده که تنها راه ورود به چرخ و فلک، فقط و فقط از درب آن است!

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر