تبدیل بانک مرکزی از «بانک ملت» به «بانک دولت»
در تاریخ اقتصادی جمهوری اسلامی، شاید مستقلترین و حرفهایترین رئیس بانک مرکزی، محسن نوربخش بود که در برابر فشارهای غیرکارشناسی دولتها میایستاد. امروز بیش از هر زمان دیگری به چنین رویکردی نیاز داریم؛ مدیری که خط قرمز او منافع ملی باشد و نه خواستههای کوتاهمدت سیاسی.
به گزارش سایت دیدهبان ایران،یکی از اصلیترین وظایف بانک مرکزی، حفظ ارزش پول ملی و کنترل تورم است؛ اما در ساختار اقتصادی ایران، این وظیفه به دلیل نبودِ استقلال بانک مرکزی بهدرستی انجام نمیشود. هنگامیکه بانک مرکزی در مقابل فشارهای دولت ناتوان باشد، نهتنها نقش نظارتی خود را از دست میدهد، بلکه به ابزاری برای جبران کمبودهای مالی دولت تبدیل میشود؛ مسالهای که امروز در اقتصاد ایران بهخوبی قابل مشاهده است.
دولتها در شرایطی قرار گرفتهاند که مخارج شان بیش از درآمدهایشان است. نتیجه این وضعیت، کسری بودجهای است که در سند بودجه هر سال بهوضوح دیده میشود. وقتی کسری بودجه شکل میگیرد، دولت برای جبران آن به خلق پول و استقراض از بانک مرکزی متوسل میشود. افزایش نقدینگی، رشد پایه پولی و کاهش تولید، نهایتاً خود را در قالب تورم و کاهش ارزش پول ملی نشان میدهد؛ یعنی همان گسترش فقر و کوچک شدن سفره مردم.
اگر بانک مرکزی مستقل باشد، میتواند در برابر این فشار بایستد و اجازه ندهد سیاستهای مالی دولت، سیاستهای پولی را تخریب کند. نمونه روشن استقلال، فدرالرزرو آمریکا است که رؤسای جمهور قدرت برکناری رئیس این نهاد را ندارند، مگر آنکه دورهاش تمام شود. همین استقلال است که باعث ثبات اقتصادهای توسعهیافته شده است.
بیانضباطی اقتصادی امروز ایران را دو بخش تشکیل میدهداول بیانضباطی پولی،این بیانضباطی در موارد زیر دیده میشود:افزایش معوقات بانکی،بدهی دولت به شبکه بانکی،بدهی بخش خصوصی به بانکها،بدهی سنگین بانکها به بانک مرکزی،ورشکستگی بانکهایی مانند آینده که این زنجیره معیوب مثل خوره اقتصاد را میخورد.
دوم بیانضباطی مالی،وقتی هزینههای دولت بیش از درآمدهایش باشد، دولت برای جبران، دوباره به بانک مرکزی متوسل میشود. این یعنی بانک مرکزی، بهجای اینکه «بانک ملت» باشد، به «بانک دولت» تبدیل میشود؛ درحالیکه باید درست برعکس باشد.
تجربه کشورهایی مثل بریتانیا نیز نشان میدهد که استقلال بانک مرکزی چقدر حیاتی است. در دوره کرونا، تورم در بریتانیا به حدود ۱۲ درصد رسید؛ اما با سیاستگذاری عاقلانه، این نرخ بهسرعت کاهش یافت. این یعنی بانک مرکزی باید مدافع ارزش پول ملی باشد؛ چیزی که در ایران هنوز محقق نشده است.
در تاریخ اقتصادی جمهوری اسلامی، شاید مستقلترین و حرفهایترین رئیس بانک مرکزی، محسن نوربخش بود که در برابر فشارهای غیرکارشناسی دولتها میایستاد. امروز بیش از هر زمان دیگری به چنین رویکردی نیاز داریم؛ مدیری که خط قرمز او منافع ملی باشد و نه خواستههای کوتاهمدت سیاسی.
اگر نقدینگی مهار نشود، ارزش پول ملی هر روز ضعیفتر میشود و فشار تورمی بیش از همه بر اقشار ضعیف، کارگران، بازنشستگان و طبقات کمدرآمد وارد خواهد شد. بنابراین مهمترین راهکار برای عبور از بحران فعلی، بازگرداندن نقش حقیقی بانک مرکزی و ایجاد استقلال عملی و حقوقی برای این نهاد است.
بانک مرکزی باید بداند که ناموس و مسئولیت اصلیاش حفظ ارزش پول ملی است؛ نه همراهی با سیاستهای نادرست و موقت دولتها. تنها در این صورت میتوان امیدوار بود که اقتصاد ایران از بیثباتی مزمن و تورم افسارگسیخته فاصله بگیرد.
اقتصاددان