
-
مدیریت لجام گسیخته و تفکرات غیر تخصصی بر ورزش کشور حاکم است
دکتر مجید خاتونی جامعه شناس ورزشی و رئیس انجمن جامعه ، ورزش و فرهنگ ایرانی در یادداشتی نوشت: امروز و فردا را باید برای هزاران طرفدار فوتبال این سرزمین (از کودک تا کهنسال ) که آرزوی دیدن ستاره پرتقالی دنیای فوتبال را دارند، روزهای حسرت نامید.
-
ما ایرانی ها غریب پرست هستیم
عرفان رضوانی، کارشناس ژئوپلیتیک ورزش نوشت: ایرانی ها غریب پرست هستیم، همیشه دنباله رو بقیه هستیم تا اینکه به فکر رشد و پیشرفت خودمان و کشورمان باشیم. از زمانی که اتوبوس تیم النصر به سمت هتل اسپیناس پالاس حرکت کرد، حواشی رسانه ای و تبلیغاتی شروع شد. مردم جان بر کف و همیشه در صحنه ایران، مانند همایش پیاده روی یا کوهنوردی خانوادگی به دنبال اتوبوس تیم النصر عربستان می دویدند. بهتر نبود مسئولین وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال برنامه ریزی و اقدامات شایسته ای برای میزبانی از تیم النصر و فوق ستاره پرتغالی اش می کردند
-
گارانتی؛ زخم کاری بر بدن نحیف برندهای ایرانی
احسان فدایی، کارشناس لوازم خانگی نوشت: خدمات پس از فروش و حاشیههای جنجالبرانگیز آن که بیشتر در میان مردم به گارانتی اطلاق میشود، به مثابه زخمی شده با قدمت سالهای سال، که بر پیکر نحیف برندهای ایرانی جا خوش کرده و گاهی با نیشتری هرچند کوچک، سر باز میکند و فضا را تا مدتها ملتهب میکند
-
سندروم استکهلم زید آبادی
امید کاجیان روزنامه نگار نوشت: چهره اش آرام و روزگاری اسطوره خیلی ها بود. زمانی وی را شرف اهل قلم می خواندند و می گفتند سختی کشیده است از سردو گرم روزگار گفته و کتاب هایش را که بخوانی می فهمی غم کم نداشته . بخش قابل توجهی از عمرش را هم در زندان گذرانده چندین سال . یکبار که برای گفتگوی حضوری با او دیدارداشتم میگفت شبیه رفیق دوران زندانش میمانم همانی که دیگر نیست.
-
مسائل حلنشده و تنوع مراجع تصمیمگیری
زهرا نژاد بهرام، عضو سابق شورای شهر تهران در یادداشتی نوشت: آلودگی هوا، ترافیک سرسامآور، مسکن گرانقیمت، باغهای گمشده و حذفشده، دستفروشان بیسامان، کودکان کار و خیابان، مدارس فرسوده، کودکان بازمانده از تحصیل، نامناسبسازی فضای شهری و محرومیت، بخش بزرگی از جمعیت شهری، بافتهای فرسوده در انتظار نوسازی، تراکمهای غیر مجاز و بی قوارگی شهری، محدودیت منابع زیر ساختی از آب تا برق ، میراث فرهنگی در حال تخریب، از بازار 110 هکتاری تهران تا خانههای تاریخی و آرامگاههای ارزشمند، فرونشست و زلزله و سیلاب به عنوان سه خطر بالقوه و ..... جملگی انبوه مسائل حلنشدهای است که بر زمین شهری در حال جولان است! در این طرف، کانونهای متعدد تصمیمگیری از وزارتخانههای گوناگون ساکن در شهر گرفته تا نهادهای بالادستی و متصل به قوای سهگانه و .... و در آخر مدیریت شهری که هریک جداگانه نقشههای متفاوتی برای این شهر تدارک میبینند و هریک منافع سازمانی و گروهی خود را بر مسائل مبتلا به شهر، در اولویت قرار میدهند! و شهروندانی که در گرداب تصمیمگیریهای متفاوت و گاهی متضاد و ناهماهنگ هزینه سنگینی را در شهر پرداخت میکنند
-
نوروزی، حقوقدان: ارادهای برای حمایت قانونی شغل روزنامهنگاری وجود نداشته و ندارد
کامبیز نوروزی، حقوقدان به دیدهبان ایران گفت: با کمال تاسف ارادهای برای حمایت قانونی شغل روزنامهنگاری وجود نداشته و ندارد، گرایش حاکم انواع محدودیتها برای این قشر را افزایش داده و تشدید کرده است در این شرایط روزنامهنگاران مستقل، متعهد به اخلاق و اهداف حرفهای، مشقتها و مشکلات بسیاری را متحمل میشوند اما به جرات میتوان اذعان کرد میزان نفوذ و حوزه اثرگذاری روزنامهنگاری مستقل داخلی کشور بسیار بیشتر از رسانههای وابسته به قدرت حاکم است این میزان تاثیر ناشی از پایبندی آنها به مسوولیت مربوطه و انگیزه جدی و قوی برای بیان حقایق با تمامی معضلات و سختگیریهاست.
-
حنایی که رنگ ندارد، تاریخ پاک نمی شود
اخراج اساتید دانشگاهی البته که موضوع تازه ای نیست و تاکنون از این قبیل پاکسازی ها در چهار دهه مختلف به دلیل تقریبا یکسان صورت گرفته است.
-
شهرداریها در شبکه اجتماعی چه کار میکنند؟
رسانههای اجتماعی ظرفیتی ایجاد کردهاند تا روند ارتباط میان شهروند و مسئول شهری متحول شود، اما تا چه حد این ظرفیت به کار گرفته میشود؟ امروزه دست کم شهروندی که به اینترنت دسترسی داشته باشد میتواند در کمترین زمان به کمک این رسانهها از اخباری در مورد شهر محل زندگیاش آگاه شود که در غیر این صورت شاید جای دیگری پوشش داده نخواهد شد.
-
هفته دولت و سالگرد حوادث خالص سازی مهدی هاشمی
در دهه شصت یک شخصیت بلکه جریان خرابکار به عنوان سید مهدی هاشمی ظهور کرد به اشد وجه سرکوب شد.
-
چرا به برخورد قضایی با «مهدی یراحی» باید اعتراض کرد؟
بارها از مسئولان عالی رتبه در بزنگاهها شنیدهایم که «صف معترضان از اغتشاشگران جداست»؛ اما در عمل اغتشاش کلیدواژهای شده که هر اعتراض به حقی را پس از افتادن آبها از آسیاب، با آن منکوب کنند! مثال آخرش تشکیل پرونده قضائی برای مهدی یراحی است، صرفا برای ساخت و اجرای یک ترانه اعتراضی در آستانه سالگرد مهسا امینی که درگذشتش در بازداشت گشت ارشاد یکی از آن بزنگاهها بود. مگر اعتراضی مسالمت آمیزتر از اجرای ترانه نیز وجود دارد؟ درخواست راهپیمایی طبق اصل 27 قانون اساسی پیشکش! جالب است که بدانید داریوش اقبالی یکی