گریه

۳۹۳ مطلب

  • حجت السلام رحیمیان : رهبری گاهی در فاصله‌های زمانی خیلی کم مثلاً در ظرف دو تا سه هفته و یا گاهی هم در فاصله‌های زمانی بیشتر ایشان به مسجد جمکران مشرف می‌شدند. معمولاً هم در یک فضای آرام و خلوتی می‌آیند. به‌گونه‌ای که در ایام تابستان چون روزها بلند است به نماز مغرب ختم می‌شود و در ایام زمستان چون روزها کوتاه است از نماز مغرب به مسجد می‌آیند. رهبری عمولاً‌ هر بار که به مسجد می‌آیند چند نفر از اعضای خانواده‌شان و چند نفر از نوه‌هایشان را به همراه خود می‌آورند

  • زمانی که اخبار همه گیری یک بیماری عفونی همچون کرونا را می شنویم، می خوانیم یا می بینیم ممکن است مضطرب شده و نشانه های استرس را داشته باشیم، اما چگونه می توان بر این استرس غلبه کرد؟

  • محمد طاهری خسروشاهی در یادداشتی به مناسبت سی و پنجمین سالروز شهادت شهید مهدی باکری، روایتی متفاوت و ادبی از ساعات پایانی حیات شهیدباکری ارائه کرده است.

  • زن ۳۷ ساله درباره ماجرای سوء تفاهمی که زندگی اش را نابود کرد؛ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد توضیحاتی ارائه داد.

  • زن ۴۰ ساله که مدعی بود طی ۲۵ سال با ترس و وحشت از همسرش زندگی کرده است به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت ۱۲ سال بیشتر نداشتم که در عزای مادرم سیاه پوش شدم. آن روزها من باید برادر کوچک ترم را نیز دلداری می دادم تا بیشتر در مرگ مادرم بی قراری نکند.

  • ناهید شکوهی: «ما فقط و فقط به خاطر دل خودمان و آرامش‌مان این کار را کردیم، نه موج فضای مجازی و پست‌های سلبریتی‌ها. هنگام اجرای حکم، پدر آرمان گریه کرد و گفت خیلی سخت است آدم بداند این آخرین دیدار با فرزندش است. بله، سخت است. اما سخت‌تر از آن، این است که پدر و مادر نتوانند برای آخرین‌بار صدای فرزندشان را بشنوند و او را ببینند و حتی نشانه‌ای از او داشته باشند»

  • یک سال از زندگی زوج جوان گذشت و در حالی که همه بستگان و آشنایان این زوج جوان درباره زندگی ایده آل آن‌ها صحبت می‌کردند، اما محدثه همیشه از زندگی اش ناراضی بود، ولی علت این نارضایتی اش را به کسی نمی‌گفت، اما بعد از یک سال که به تنگنا رسیده بود به خانه پدرش رفت و از مادرش درخواست کمک کرد. محدثه وقتی وارد خانه شد بغضش شکست و شروع به گریه کرد، مادر عروس خانم از رفتار دخترش شوکه شده بود و محدثه پس از دقایقی که آرام شد از نارضایتی زندگی اش حرف زد. محدثه گفت: روزهای نخست همه چیز عادی به نظر می‌رسید و…

  • پسر جوان که متهم است زن متأهلی را در پارکینگ یکی از مراکز تجاری بزرگ غرب تهران مورد تعرض قرار داده در دادگاه کیفری محاکمه شد. وی که متهم به تجاوز است درباره این ماجرا گفت: من کارمند یکی از مراکز تجاری غرب تهران هستم. یک روز زن جوانی به آنجا آمد و گفت که می‌خواهد برای کار در یکی از رستوران‌های این مجموعه با مدیریت صحبت کند. من راهنمایی‌اش کردم اما حدود یک ساعت بعد دوباره او را دیدم در حالی که خیلی ناراحت بود و گریه می‌کرد گفت که او را نپذیرفته‌اند بعد هم شروع به درد دل کرد و گفت که خیلی…

  • زن بی خانمانی که گرسنگی شدید داشت در ازای یک ساندویچ فلافل داخل قبر تاریک رفت و خود را تسلیم ۳ مرد کرد. او می گوید از آن شب به بعد کابوس می بیند و گریه می کند اما می داند اگر بازهم در آن شرایط وحشتناک گرفتار شود شاید بدون تردید باز داخل قبر برود و خودش را در اختیار مردانی قرار بدهد که از بدبختی او برای امیال خود سو استفاده کنند.

  • به دنبال شکایت مادر مهسا، دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی تکان دهنده اعلام کردند نه تنها مهسا مورد آزار قرار گرفته است بلکه حالا باردار است.