پرورش ٥٠٠ مدیر در کلاس و تراز جهانی در دستورکار سازمان مدیریت صنعتی قرار گرفته است/ تلاش برای حل بحران مدیران ناکارآمد
بحرانهای امروز ایران دستپخت مدیران ناکارآمد است کسادی کسبوکار و تحریمها بهرهوری نیروی انسانی را نزولی کرد

دیده بان ایران: ایران درحال حاضر با چالشهای بزرگی دستوپنجه نرم میکند. از بحرانهای اقلیمی و محیطزیستی گرفته تا گره کور بازار کار و بحران شبکه بانکی، واردات و قاچاق گسترده و تولید زمینگیر شده و تعطیلی پیدرپی بنگاههای اقتصادی. معضلاتی که به عقیده کارشناسان بیشتر از هرچیز ناشی از مدیریت ناکارآمد است. حالا دولت تربیت مدیران آینده را در دستور کار خود قرار داده است. محمدعلی محمدی مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی ایران با اشاره به کاهش بهرهوری نیروی انسانی در سالهای گذشته میگوید: ٥٠٠ مدیر با استانداردها و تراز جهانی درحال آموزش هستند تا بتوانند در آینده به کار گرفته شوند. او تأکید میکند؛ تاکنون هیچ سنجش دقیقی از میزان بهرهوری مدیران در ایران انجام نشده است.
حالا موضوع چالش مدیران متخصص در شرایطی مطرح میشود که نظام آموزشی ایران هم نتوانسته است آنگونه که باید و شاید این نیاز را مرتفع کند. دانشآموختگانی که گفته میشود بزرگترین مانعشان برای جذب در بازار کارنداشتن مهارت کافی است و حالا بیشترین سهم از جامعه بیکاران را به خود اختصاص دادهاند. آمارها میگوید؛ در بین جمعیت ۷میلیونی فارغالتحصیل، ۳.۷میلیون نفر شاغل و ۹۰۰هزار نفر بیکار هستند. ضمن اینکه ۲.۴میلیون نفر از فارغالتحصیلان در جمعیت غیرفعال اقتصادی قرار دارند که جزو جمعیت بیکار جویای کار محسوب نمیشوند.
آنگونه که قائممقام سازمان مدیریت صنعتی میگوید، کمتر از ١٠درصد مطالبی که مدیران یاد میگیرند، تحتتأثیر آموزشهای کلاسیک است.
وی اعتقاد دارد؛ اگر میخواهیم یک تیم خوب اقتصادی داشته باشیم، همانند یک تیم ورزشی باید از سالها قبل برای تربیت بازیکنان این تیم و در رأس آن مربی آن برنامه داشته باشیم. محمدی به «شهروند» میگوید: پرورش ٥٠٠ مدیر در کلاس و تراز جهانی از سال گذشته و با اجراییشدن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در دستورکار این سازمان قرار گرفته است. محمدی با بیان اینکه بهرهوری بنگاهها تابعی از بهرهوری مدیران اقتصادی است، از اجرای طرح جانشینپروری خبر میدهد. طرحی که شاید بتواند به فریاد اقتصاد بیمار ایران برسد. به گفته او، آینده نمیتواند برای آینده فکر کند. امروز باید برای آینده چارهای اندیشید و به فکر آن بود. اگر قرار باشد امروز برای آینده فکر کنیم، باید انسان تربیت کنیم باید بررسی شود که هر فردی در چه بخشی توانایی دارد و در چه جایگاهی میتواند موفق عمل کنند.
آشنایی مدیران با مهارتهای کارآفرینی
کشور هماکنون با تنشهای بنیانافکن و گستردهای در حوزههای مختلف درگیر است. از همگسیختگی نهادهای مالی، نرخ نامطلوب رشد اقتصادی، معضلات اجتماعی همراه با رشد پایین اقتصادی، مسائل زیستمحیطی و منطقه ژئوپلتیک آشوبناک، در آیندهای نهچندان دور میتوانند حیات تکتک شهروندان ایرانی را تهدید کنند.
رویارویی با هرکدام از این تهدیدات مطمئنا امکانپذیر نخواهد بود، مگر با تربیت مدیرانی متخصص.
درحالی که مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی ایران معتقد است؛ از فضای برجام برای تربیت مدیران متخصص نتوانستیم استفاده کنیم که به گفته او، پرورش ٥٠٠ مدیر در سطح کلاس جهانی از سال گذشته در دستور کار قرار گرفته است. بهرهوری نیروی انسانی که در سالهای گذشته روند نزولی به خود گرفته، حالا قرار است جدیتر مورد بازبینی قرار گیرد. مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی دراینباره میگوید: امروز یک مدیر نمیتواند در محدوده بازارهای ملی محصور باشد. مدیری که بازارش را یک بازار جهانی نداند و خودش را برای رقابت در چنین بازاری آماده نکند، قطعا قوی و موفق نخواهد بود. وقتی افق نگاه یک مدیر بیرون مرزها باشد، نهتنها مجبور است خودش را به مهارتهای تکنیکی مجهز کند، بلکه به علت رقابتهای بیشتری که در فضای جهانی وجود دارد، باید خود را با مهارتهای کارآفرینی هم آشنا کند.
به گفته این مقام مسئول، یکی از شیوههای بسیار موثر در این زمینه این است که مدیران ما چند سالی در شرکتهای بزرگ بینالمللی با استاندارد جهانی کار و تجربهاندوزی کنند. میتوان با عقد قراردادهایی، مدیران را برای کار به شرکتهای بزرگ جهانی فرستاد تا با کار در فضای بینالمللی، قابلیت کارکردن در حوزههای بزرگتر را به دست بیاورند تا ضعف مدیریتی ما جبران شود. در بسیاری از دانشکدههای مدیریت دنیا به مدیرانی که برای بازآموزی به دانشکده میآیند، پیشنهاد گردش شغلی میدهند تا از صنعتی به صنعت دیگر بروند و با تفاوتهای کارکردن در فضاهای مختلف آشنا شوند.
به باور این مقام مسئول در وزارت صنعت، برای خلق جهان جدید نیازمند انسانهای جدید با تفکرات نوین هستیم که بتوانند با تشخیص صحیح مسأله و درک راه درست، برای استفاده صحیح از فناوریها برنامهریزی داشته باشند.
محمدی همچنین از روند نزولی بهرهوری منابع انسانی کشور در سال گذشته و کاهش آن به نمره ٩٥ از ١٠٠ نمره، همچنین کاهش بهرهوری کار و سرمایه در کشور خبر داد و گفت: یکی از دلایل این مسأله رکود اقتصادی حاکم بر کشور بوده است.
البته نمیتوان منکر تبعات اجرای این طرح در اقتصاد شد. برخی کارشناسان معتقدند، جانشینپروری ممکن است به ایجاد رانت و انتساب مدیران غیرمتخصص دامن بزند.
اما چگونه میتوان احتمال وجود رانت و فساد را کاهش داد. سوالی که مدیریت صنعتی ایران در پاسخ به آن میگوید: ناگزیر هستیم که آدمهای قابلی را به کار گیریم. اقتصاد همانند یک تیم ورزشی است که خود را برای مسابقات جهانی آماده میکند. این تیم نمیتواند هر فردی را جذب خود کند و باید بهترینها را به کار گیرد. این رقابت است که تیمها را ناچار میکنند از بهترین بازیکنان خود در مسابقات استفاده کنند. بنابراین اگر در جامعه فضای رقابتی نباشد، شکلگیری رانت محتملتر میشود. در چنین شرایطی شایستهگزینی، شایستهشناسی و شایستهپروری جای خود را به رانت و طایفهسالاری میدهد. به همین دلیل است که ما اعتقاد داریم خصوصیسازی به معنای واقعی باید اتفاق افتد. بیتردید اگر دولت پای خود را از فضای کسبوکار بیرون بکشد، بخش خصوصی برای پیروزی در رقابت ناچار است که افراد شایسته را به کار گیرد و بنابراین فضای اقتصاد، فضای رقابتی میشود.
جوانان آمادگی پذیرش شغلهای کلیدی را ندارند
نبود یکپارچگی در سیاستگذاریهای کلان از دیگر مشکلاتی است که قائممقام سازمان مدیریت صنعتی به آن اشاره کرده و در توضیح آن میگوید: در سال ٩١ یک دعوایی بر سر قیمت خودرو در ایران شکل گرفت. دولت معتقد به کاهش اجباری قیمت تولیدات بود و فعالان این صنعت این خواسته را امری ناشدنی میدانستند. این سیاستگذاری نادرست کلان موجب شد که حدود ٣ماه قیمت خودرو در بازار مشخص نباشد و خودرویی خریدوفروش نشود. درنهایت این مردم بودند که چوب این تصمیمات را خوردند.
فاصله زیاد دانشگاهها و بازار کار از دیگر مشکلاتی است که به گفته این مقام مسئول جانشینپروری را در اقتصاد ایران دوچندان کرده است. فارغالتحصیلان دانشگاه برای بازار کار تربیت نشدهاند و جوانان آمادگی پذیرش شغلهای کلیدی را ندارند. در چنین شرایطی چطور میتوانیم از این جوانان در سمتهای مدیریتی استفاده کنیم.
مشکلات جانشینپروری
به باور کارشناسان، هماکنون تکنولوژیهای لازم برای ارزیابی و شناسایی استعدادها وجود دارد، اما مشکل اینجاست که بعد از این ارزیابیها سایر اقداماتی را که منجر به توسعه و پیشرفت نیروی انسانی میشود را نداریم و این اقدامات را انجام نمیدهیم.
در واقع در ایران شناسایی استعدادها انجام میشود اما برنامهریزی برای استفاده از استعدادها یا توسعه و رشد توان نخبگان وجود ندارد. به جز این، نگرش ما در ایران کاملا سنتی و مبتنی بر آموزشهای کلاسیک و سنتی است، درحالی که تجربه جهانی نشان میدهد کمتر از ١٠درصد مطالبی که یاد میگیرند، تحتتأثیر آموزشهای کلاسیک است. از اینرو هرقدر هم همکاران دانشگاهی ما برای مدیران ارشد دورههای آموزشی برگزار کنند، تا وقتی مدیران ارشد در فضای بینالمللی این محیط را لمس نکنند، اهمیت بازارهای بینالمللی و گرفتن بخشهای بزرگتری از بازارهای بینالمللی را درک نمیکنند.
شهروند