بار احزاب بر دوش شورای شهر
تجربه شوراهای دوم تا چهارم بخصوص در تهران نشان داد عضویت ورزشکاران در شورای شهرها سابقه موفقی به حساب نمی آید و حتی بنا به نقل قول منتشر شده از یکی از ورزشکاران، هدف از عضویت در شورای شهر می تواند کسب ثروت و تغییر طبقه اجتماعی باشد به همین دلیل ورزشکاران نتوانستند از شوراها به عنوان جایگزین حزب برای ارتقای وجهه و شان سیاسی خود استفاده کنند و بیشتر نقش گماشتگان وفادار را برای برخی از طیف های سیاسی نفوذ کرده در شورا را بازی کردند.

دیده بان ایران:فرامرز سید آقایی: تصویب قانون شوراهای شهرها و استان ها که روزگاری مغضوب موسسان نظام مقدس جمهوری اسلامی بود، در قانون اساسی جمهوری اسلامی به یکی از اصول مهم آن تبدیل شد اما با وجود تاکید قانون اساسی بر لزوم تشکیل شوراها، تا 17 اسفند سال 77 یعنی نخستین انتخابات شوراها هیچ اراده ای برای تشکیل آن وجود نداشت. به عبارت دیگر، نظام سیاسی ایران تا زمانی که دولت اصلاحات بر سرکار آمد چندان با سپردن کارهای شهری به دست مردم موافق نبود. در پایان سال 77 انتخابات نخستین دوره شورای شهر برگزار شد اما برخلاف قانون شوراها تاکنون تنها وظیفه ای که به شورای شهر سپرده شده تعیین شهردار، تصویب قوانین شهری، تصویب طرح های شهرداری و تعیین بودجه برای مدیریت شهری در ظاهر و در باطن گذراندن طرح کاد و آماده سازی نیروهای سیاسی برای بدست گرفتن مدیریت های بالاتر است. از لحاظ کارکرد سیاسی، شورای شهر آگاهانه یا ناخودآگاه عملا بجای احزاب مستقل سیاسی نشست تا افرادی وارد آن شوند، آموزش سخنرانی و کار سیاسی ببینند، راه و روش لابی کردن با مراکز قدرت و محورهای تعیین کننده سیاسی را بیاموزند و بالاخره قدم های بزرگ در عرصه سیاست بردارند. بجز دوره نخست شورای شهر تهران که به اختلاف و تضادهای بی هدف ناشی از سرگشتگی اعضای این شورا در تعیین و انجام وظایف خود گذشت، دوره های بعدی شورا بطور موثری نقش حزب را خصوصا برای یکی از طیف های تازه وارد اصولگرا در عرصه سیاست بازی کرده است. این، کارکردی نیست که قانونگذار برای شورای شهر درنظر گرفته است.
شورای شهر واقعی چیست؟
براساس قانون شوراها همانطور که در پاراگراف پیشین اشاره کردم، تمام کارها و تصمیم گیری های شهر باید به شورای شهر سپرده شود. به این ترتیب، چنانچه فردی مواد 1 تا 34 قانون وظایف شورای شهرها را مطالعه کند به راحتی می تواند حدس بزند ترکیب اعضای شورای شهر چه کسانی باید باشند. به عنوان مثال، در دو بند این قانون برخی از شرح وظایف شوراها چنین نوشته شده است: "بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارسایی های اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و رفاهی حوزه انتخابیه و تهیه طرح ها و پیشنهادهای اصلاحی و راه حل های کاربردی در این زمینه ها جهت برنامه ریزی و ارائه آن به مقامات مسوول ذیربط ."
و نیز: "اقدام درخصوص تشکیل انجمنها و نهادهای اجتماعی، امدادی، ارشادی و تأسیس تعاونی های تولید و توزیع و مصرف و نیز انجام آمارگیری، تحقیقات محلی و توزیع ارزاق عمومی با توافق دستگاههای ذیربط."
اجرای چنین وظایفی مستلزم سپردن اختیارات لازم به شوراها و سلب این وظایف از دستگاه های دولتی است اما در هیچ یک از دولت های پس از تشکیل شورا این اتفاق نیفتاده و تنها تعیین شهردار، تعیین بودجه شهرداری و تغییر نام خیابان ها و معابر در شورای شهرها اجرا شده است. بی اعتمادی برای سپردن کارهای شهرها به دست مردم از یک سو و اصرار بر حفظ این شوراها بدون داشتن هرگونه تاثیر، خاصیت یا کارکردی مفید نشان می دهد این شوراها نقش اسباب بازی سرگرم کننده ای را پیدا کرده است برای دلخوشی مردم به وجود نهادی برای اداره کار مردم به دست مردم اما قطعا این اسباب بازی کهنه و نخ نما خواهد شد و مردم نیز هرگونه امیدی به کارکرد آن را از دست خواهند داد.
اعضای شوراها چه کسانی باید باشند؟
تجربه شوراهای دوم تا چهارم بخصوص در تهران نشان داد عضویت ورزشکاران در شورای شهرها سابقه موفقی به حساب نمی آید و حتی بنا به نقل قول منتشر شده از یکی از ورزشکاران، هدف از عضویت در شورای شهر می تواند کسب ثروت و تغییر طبقه اجتماعی باشد به همین دلیل ورزشکاران نتوانستند از شوراها به عنوان جایگزین حزب برای ارتقای وجهه و شان سیاسی خود استفاده کنند و بیشتر نقش گماشتگان وفادار را برای برخی از طیف های سیاسی نفوذ کرده در شورا را بازی کردند.
اگر بخواهیم منصفانه، کارشناسی و با دقت قضاوت کنیم، باید قبول کنیم که شورای شهر اگر بخواهد به وظایف حقیقی خود در زمینه های اجتماعی، مدیریت شهری، فرهنگ، اقتصاد، بهداشت و آموزش عمل کند، باید ترکیبی داشته باشد از متخصصان عمران، معماری و شهرسازی، متخصصان فرهنگ و هنر، کارشناسان آموزش و پرورش، پزشکان و متخصصان بهداشت، متخصصان امور ورزشی، حقوقدانان و جامعه شناسان، متخصصان انتظامی و امنیت، صاحبان ایده های اجتماعی و متخصصان امور اقتصادی. بنابراین، ثبت نام ورزشکاران و داوران ورزشی برای انتخابات شورای شهر کاری عجیب و اشتباه نیست اما اینکه امروز ثبت نام ورزشکاران، هنرمندان و حتی داوران ورزشی برای انتخابات شورای شهر دستمایه طنز و تفریحات کلامی خواص و عوام شده است ناشی از سه فاکتور مهم است: یکی نشناختن شورای شهر و وظایف آن، دیگری ثابت نشدن تخصص واقعی و مفید بودن حضور افرادی که برای شورا ثبت نام کرده اند(قهرمان ورزشی یا داور مسابقات ورزشی بودن الزاما نشان دهنده تخصص برای پیشبرد اهداف ورزشی یک شهر، استان یا روستا نیست) و بالاخره تجربه ناموفق حضور ورزشکاران و هنرمندان در شورای شهر یا مجلس شورای اسلامی. با این تعاریف، تنها گروهی که هیچ نوع تعریفی برای حضور آنها در شورای شهرها نمی توان یافت، آقازاده ها(به صرف آقازادگی و نه تخصص)، فرصت طلبان برای آموزش کار سیاسی و ایجاد روابط و لابی برای آینده سیاسی خود(اصطلاحا متقاضیان گذراندن طرح کاد سیاسی در خارج از احزاب) و مال طلبانی است که می خواهند با حضور در شورا از رانت های مالی استفاده کنند و طبقه اجتماعی خود را ارتقا دهند(به گونه ای که یکی از ورزشکاران اعتراف کرده است).