کد خبر: 243864
A

میدل‌‎ایست‌مانیتور: چرا جنگ بعدی اسرائیل و ایران خاورمیانه را ویران خواهد کرد؟

سه ماه پس از پایان جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل، سکوت سنگینی بر خاورمیانه سایه افکنده؛ سکوتی که بیش از آن‌که نشانه آرامش باشد، یادآور فاصله میان دو انفجار است.

میدل‌‎ایست‌مانیتور: چرا جنگ بعدی اسرائیل و ایران خاورمیانه را ویران خواهد کرد؟

به گزارش  سایت دیده‌بان ایران، گزارش تازه «میدل‌ایست‌مانیتور» هشدار می‌دهد که جنگ بعدی ـ با ورود متغیرهای جدیدی چون موشک‌های فراصوت، ترور هدفمند رهبران و دخالت غیرمستقیم قدرت‌های بزرگ ـ دیگر نبردی محدود نخواهد بود. اسرائیل ضعف‌های دفاعی خود را در ژوئن آشکار دید، ایران جسارت تازه‌ای در حمله یافت، و هر دو اکنون برای مرحله‌ای آماده می‌شوند که ممکن است نه‌فقط اسرائیل و ایران، بلکه تمام خاورمیانه را در کام خود فروبرد.

سه ماه پس از آتش‌بس فوری که ۱۲ روز درگیری بین ایران و اسرائیل را پایان داد، آرامش ظاهری و کاذبی بر خاورمیانه حکم‌فرما شده است. اما پشت این ظاهر، هر دو ارتش در حال بررسی تبادل آتش بی‌سابقه در ژوئن هستند؛ تبادلی که هرگونه درگیری در دور دوم را به‌مراتب فاجعه‌بارتر از دور اول خواهد کرد.
این نگرانی صرفاً نظری نیست. ایران مهارت‌هایی را به نمایش گذاشت که حتی کارشناسان اطلاعاتی با تجربه نبرد را شگفت‌زده کرد، و سیستم دفاع هوایی اسرائیل، نقص‌هایی نشان داد که تهران در دور بعدی قطعاً از آن بهره خواهد برد. در عین حال، حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران نتوانست برنامه هسته‌ای تهران را به‌طور قاطع مختل کند. جنگ ژوئن تنها یک پیش‌نمایش بود، نه جنگ اصلی. اکنون هر دو طرف درک تازه‌ای از قدرت یکدیگر دارند که پیش از این نداشتند. این اطلاعات دو سویه است می‌تواند بازدارنده باشد یا الهام‌بخش.

چالش موشک‌های فراصوت


بدترین خبر برای اسرائیل، پرتاب موشک‌های فراصوت فاتح-۱ و فاتح-۲ توسط ایران بود که عملکردی بسیار فراتر از انتظار داشتند. در ۲۴ ساعتِ شدیدترین درگیری جنگ، نرخ رهگیری این موشک‌ها توسط اسرائیل از ۹۰ درصد معمول به کمترین میزان یعنی ۶۵ درصد کاهش یافت؛ آماری به‌شدت هشداردهنده. ایران در طول ۱۲ روز درگیری بیش از ۴۰۰ موشک شلیک کرد که بیش از ۴۰ مورد از آن‌ها، با وجود سیستم دفاعی چندلایه اسرائیل، خسارت یا تلفات به‌بار آوردند. در یک درگیری طولانی‌تر، این اعداد می‌توانند به‌صورت نمایی افزایش یابند.
دکتر تال کالیسکی، کارشناس دفاع موشکی اسرائیل، گفت: «تهدید موشک‌های فراصوت کل معادلات را کاملاً تغییر می‌دهد.» او هرچند تأکید کرد که اسرائیل بیش از ۹۵ درصد موشک‌های معمولی را با موفقیت سرنگون کرده، اما به چالش بی‌سابقه موشک‌هایی اشاره کرد که با سرعتی ده برابر سرعت صوت از بیرون جو وارد می‌شوند و سرجنگی‌های خود را در پرواز تقسیم می‌کنند.
تنها موشک‌های آرو ۳ و دیوید اسلینگ توانایی تنظیم مسیر در هوا برای مقابله با چنین تهدیداتی را دارند و هر دو به ذخایر رهگیر وابسته‌اند که در جریان عملیات ژوئن به شدت کاهش یافت. ارزیابی وزارت دفاع اسرائیل در اوایل جولای نرخ موفقیت کلی ۸۶ درصد در مقابله با موشک‌های بالستیک را گزارش کرد. اما سؤال کلیدی این است: اگر ایران به‌جای ۴۰۰ موشک در ۱۲ روز، ۴۰۰ موشک را در ۲۴ ساعت شلیک کند، چه خواهد شد؟

علامت سؤال هسته‌ای


در حالی که کاخ سفید در اواخر ژوئن اعلام کرد سایت‌های هسته‌ای ایران «نابود شده‌اند»، تحلیل‌گران مستقل تصویر پیچیده‌تری ارائه می‌دهند که باید هر دو طرف را نگران کند.
مؤسسه دیوید آلبرایت برای علوم و امنیت بین‌الملل، با تحلیل تصاویر ماهواره‌ای گرفته‌شده در ۱۴ ژوئن، آسیب سطحی به تأسیسات غنی‌سازی فردو را گزارش کرد، اما تأکید داشت که ارزیابی آسیب‌های داخلی به مجتمع‌های عمیقاً دفن‌شده دشوار است. تحلیل سی‌ان‌ان با استناد مستقیم به آلبرایت، پیشنهاد کرد که «احتمالاً آسیب قابل توجهی به سالن غنی‌سازی و سالن‌های مجاور وارد شده است.»
اما «آسیب قابل توجه» به معنای تخریب کامل نیست. نکته نگران‌کننده‌تر، تصاویر ماهواره‌ای اخیر است که توسط وال استریت ژورنال بررسی شده و نشان می‌دهد ایران در حال گسترش ساخت‌وساز در تأسیسات دفن‌شده فردو است، «با فعالیت‌های فعال» شامل بیل مکانیکی و کارکنان در ورودی‌های تأسیسات.


عامل آسیب‌پذیری رهبران ارشد


رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، صراحتاً اعلام کرده که در فهرست اهداف اسرائیل قرار دارد، اما در گفت‌وگو با مشاوران خود تأکید کرده که هرگونه تلاش برای ترور مقامات ارشد با واکنش نظامی منطقه‌ای شدید مواجه خواهد شد. موضوع احتمال دشواری در تعیین جانشینی در سطوح عالی قدرت، اهمیت این رخدادها را افزایش داده است. برخی ناظران سیاسی بر این باورند که نبود قطعیت در رهبری می‌تواند بر ماهیت واکنش تهران اثر بگذارد و آن را یا رادیکال‌تر یا محتاط‌تر سازد، بسته به سازوکارهای تصمیم‌گیری که در ادامه شکل می‌گیرد.
روش‌های هدف‌گیری رهبری ماهیتی دوسویه دارد: از یک‌سو، اسرائیل نشان داده که توان نفوذ در لایه‌هایی از ساختار فرماندهی ایران را دارد؛ از سوی دیگر، همین توانایی ممکن است موجب تشدید تنش شود، زیرا دستگاه تصمیم‌گیری ایران ممکن است برای مقابله با تهدیدات پیش‌دستانه‌تر عمل کند.

درس‌های آموخته‌شده، استراتژی‌های بازنگری‌شده


اسرائیل توانایی خود را در حمله به عمق خاک ایران و هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای که تهران آن‌ها را امن می‌دانست، نشان داد. معادله استراتژیک همچنین با آنچه در ژوئن رخ نداد پیچیده‌تر شده است. حزب‌الله لبنان و دیگر شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران در سوریه و عراق عمدتاً از درگیری مستقیم خودداری کردند و ترجیح دادند نیروهای خود را حفظ کنند تا چند جبهه علیه اسرائیل باز نکنند.
دور دوم می‌تواند چندجبهه‌ای باشد. ایران آموخت که تلاش تنها موفقیت‌آمیز نیست؛ اسرائیل دانست که بازدارنده‌هایش می‌توانند تحت فشار قرار گیرند. هر دو نشانه، به سناریویی بدتر در دور بعدی اشاره دارند.

نقش روسیه و چین


روسیه و چین مستقیماً در جنگ تجدیدشده اسرائیل و ایران مداخله نخواهند کرد، اما هر دو از تهران دفاع خواهند کرد و عنصر پیچیده و خطرناکی را وارد ماجرا می‌کنند. روسیه به‌ویژه به ایران بدهکار است؛ زیرا تهران پهپادهایی را در اختیار مسکو قرار داده که در اوکراین بسیار مؤثر بوده‌اند. این بدهی اکنون با ارائه اطلاعات، مهمات و تجهیزات جنگ الکترونیک جبران می‌شود، تجهیزاتی که می‌تواند برخی از ضعف‌های ایران در ژوئن را جبران کند. روس‌ها نیروی انسانی اعزام نخواهند کرد، اما تهران را به‌خوبی تجهیز می‌کنند. با توجه به کمک‌های ایران به روسیه در جنگ اوکراین، این همکاری نوعی سرمایه‌گذاری استراتژیک تلقی می‌شود.
در مقابل، علاقه چین کمتر پر سر و صدا اما احتمالاً مهم‌تر است. پکن تلاش دارد از گسترش درگیری در خاورمیانه ـ که می‌تواند عرضه نفت را تهدید کرده و رقابت قدرت‌های بزرگ با واشنگتن را پیچیده‌تر کند ـ جلوگیری نماید. حتی در مواجهه با رقابت، چین خواهد کوشید مانع از فروپاشی ایران تحت فشار غرب شود؛ چرا که تهران را وزنه‌ای ارزشمند در برابر نفوذ آمریکا در منطقه می‌داند.

شمارش معکوس برای چه چیزی؟
دو سؤال کلیدی که سیاست‌گذاران در واشنگتن، تل‌آویو و تهران در ذهن دارند این است که چه چیزی جرقه دور بعدی را خواهد زد و چه زمانی باید حمله پیش‌دستانه را ـ پیش از آنکه دیر شود ـ آغاز کرد؟
درگیری ژوئن از زنجیره‌ای چندلایه از تشدید حملات نیابتی، ترورها و اشتباهات محاسباتی شعله‌ور شد. ترور رهبران ارشد ایران، فرماندهان نظامی یا دانشمندان برجسته می‌تواند از کنترل خارج شده و به جنگی منطقه‌ای تبدیل شود.
زمان ممکن است به نفع صلح نباشد. برنامه هسته‌ای ایران، هرچند آسیب‌دیده، همچنان در حال پیشرفت است و هر ماه تهران را به خط قرمزی نزدیک‌تر می‌کند که اسرائیل وعده داده هرگز اجازه عبور از آن را ندهد. در همین حال، موشک‌های بیشتر و پیشرفته‌تر و روش‌های پیچیده‌تر برای پرتاب آن‌ها در حال توسعه است.
ما در تعادل پایداری نیستیم؛ در حال شمارش معکوسیم. تنها پرسش این است که این شمارش معکوس به توافقی مذاکره‌شده ختم می‌شود یا به جنگی ویرانگر که ژوئن تنها به‌عنوان یک پیش‌درآمد مرزی از آن یاد شود.

در همین حال، آتش‌بس شبح‌وار ادامه دارد اما وقفه در حال پایان است. در اتاق‌های جنگ تل‌آویو و تهران، برنامه‌ریزان با شدت روی دنباله‌ای کار می‌کنند که همه حدس می‌زنند بسیار بدتر از نسخه اصلی خواهد بود. اینکه آیا خود این آمادگی به پیشگوییِ خودمحقق تبدیل شود، شاید ترسناک‌ترین پرسش این روزهای خاورمیانه باشد.

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر