کد خبر: 240305
A

صداوسیما به وضعیتی اقتاده که حتی با تغییر مدیرانش قابل اصلاح نیست/ رسانه ملی باید را از نو ساخت

مأموریت رسانه ملی، بازتاب صداهای متنوع جامعه، تقویت همبستگی ملی و پاسداری از سرمایه نرم نظام است. با این حال، امروز بزرگ‌ترین نهاد فرهنگی کشور در وضعیتی گرفتار آمده که جز با تعبیر «خودمحوری مدیریتی» نمی‌توان وصفش کرد. وضعیتی که در آن مدیران بی‌اعتنا به نقدها و بی‌پاسخ به ناکارآمدی‌ها، تنها اراده خود را حکم می‌رانند.

صداوسیما به وضعیتی اقتاده که حتی با تغییر مدیرانش قابل اصلاح نیست/ رسانه ملی باید را از نو ساخت

به گزارش سایت دیده بان ایران ؛روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: درست است که هر رسانه‌ای می‌تواند گروهی خاص را هدف قرار دهد، اما رسانه‌ای که از بودجه عمومی ارتزاق می‌کند، موظف است همه ملت را در نظر داشته باشد. رسانه ملی نباید رسانه‌ای حکومتی یا جناحی باشد؛ رسالت آن تجلی صداهای متکثر جامعه است. با این حال، صداوسیما به محفل کوچک وفاداران خویش دل بسته و همین امر سبب شده نه‌تنها اکثریت جامعه را از دست بدهد، بلکه حتی همان اقلیت را نیز با روایت‌های سطحی و تکراری دلزده کند. پیامد چنین عملکردی روشن، فرار گسترده مخاطبان به سوی رسانه‌های بیرونی شده است.

این بحران ریشه‌ای ساختاری دارد. شورای عالی نظارت بر صداوسیما اگرچه در قانون اساسی پیش‌بینی شده، اما کاری کرده‌اند که در عمل هیچ قدرت الزام‌آوری ندارد. مدیریت رسانه ملی در خلأ پاسخگویی حرکت می‌کند و از این وضعیت انحصاری پاسداری می‌شود. تنها در لحظات بحرانی، مانند جنگ دوازده‌روزه، به شماری از منتقدان اجازه داده می‌شود در قاب تلویزیون ظاهر شوند؛ آن هم صرفاً برای کنترل بحران. به محض فروکش کردن شرایط اضطراری، همان درها دوباره بسته و خودمحوری مدیریتی بازتولید می‌شود. کارکرد چنین رسانه‌ای چیزی جز ستم به فرهنگ کشور نیست.

جامعه‌ای که رسانه ملی آن حقیقت را پنهان کند، ناگزیر به دامن رسانه‌های بیرونی پناه می‌برد. امروز سریال‌های صداوسیما بی‌تماشاگر مانده، اخبارش مرجعیت خود را از دست داده، در رقابت با پلتفرم‌های وی‌اودی شکست خورده و در ذهن بخش بزرگی از جامعه به نهادی بی‌اعتبار بدل شده است. در نتیجه قدرت نرم نظام سیاسی به جای تقویت، به تحلیل رفته و سرمایه اجتماعی، روزبه‌روز فرسوده‌تر می‌شود.

مدیریت صداوسیما سال‌هاست در برابر نقد، بی‌اعتنا و بسته عمل می‌کند. هشدارهای اهل نظر و کارشناسان، چه درون سازمان و چه بیرون از آن، بارها درباره رویه‌های انحصاری و ناکارآمد این نهاد مطرح شده، اما گوش مدیران به هیچ سخنی بدهکار نیست. آنان در حصار تنگ حلقه‌ای کوچک از وفاداران و مستظهر به پشتگرمی همه‌جانبه، چنان غرق در خودباوری کاذبند که همین اقلیت را برای مشروعیت‌بخشی به عملکردشان کافی می‌پندارند. نتیجه روشن است، بودجه‌های کلان بیت‌المال خرج تولید محتواهایی می‌شود که نه مخاطب عمومی دارد و نه اعتباری برای نظام سیاسی می‌آفریند.

راه نجات صدا و سیما، اصلاحات سطحی و تغییر مدیران نیست. این نسخه‌های موقت سال‌ها آزموده شده و بی‌ثمر مانده‌اند. امروز باید به خانه‌تکانی بنیادین اندیشید و رسانه ملی را از نو ساخت. صداوسیما مثل بنایی فرسوده شده که مرمت و رنگ و لعاب، دیگر کارساز نیست، بلکه با فرو ریختن و از نو ساختن می‌توان نهادی کارآمد، چابک و اثرگذار، سازمانی به‌روز و پاسخگو، همسو با نیازهای جامعه و حکومت، آشنا با منطق رقابتی رسانه‌های دیجیتال و متعهد به واقعیت به‌عنوان ستون روایت درست کرد.

اگر چنین تحولی رخ دهد، صداوسیما می‌تواند دوباره سرمایه‌ای راهبردی برای فرهنگ و سیاست ایران شود و بار دیگر نقش تاریخی خود را در تقویت انسجام ملی ایفا کند.
سخن آخر آنکه صداوسیما فرصتی برای بازسازی در اختیار دارد. این سازمان اگر از حصار خودمحوری مدیریتی رها و به نهادی چابک و کارآمد بدل شود، می‌تواند اعتماد عمومی را بازآفریند، به رسانه‌ای ملی و واقعی تبدیل شود و بار دیگر در قامت تکیه‌گاهی فرهنگی و اجتماعی برای کشور بدرخشد.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر