عباس شاکری، اقتصاددان: توسعه و رشدهای بالا نخواستیم، ثبات کوتاه مدت را به جامعه برگردانید
دکتر عباس شاکری، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی: : وقتی در مسیر اصلاح قیمتهای نسبی قرار میگیرید، در حالی که این اصلاح یک تحول تکبعدی و نامتوازن با زیرساختهای فکری توسعه است، نتیجه آن بروز همان فساد و قدرتیابی دستهای ذینفع خواهد بود. در نهایت، این روند شما را وارد یک لوپ بسته و یک فنر معیوب میکند؛ بهگونهای که هرچه بیشتر تلاش کنید، دوباره به همان نقطه اول بازمیگردید. مثل اسب چموشی که صدبار شما را زمین میزند، برمیخیزید و باز زمین میخوردید. امروز هم دقیقا در همین وضعیت هستیم. قیمتهای نسبی کاملا از جای خود خارج شدهاند. همین برگههای کاغذ، کمتر از ده سال پیش بستهای از آن بیست هزار تومان قیمت داشت، اکنون یک میلیون و هشتصد و پنجاه هزار تومان است.

به گزارش سایت دیدهبان ایران، دکتر عباس شاکری، با نگاهی انتقادی به روند تصمیمسازی و سیاستگذاری در ایران، از فقدان «تفکر توسعهای» در تاریخ معاصر کشور سخن گفت و تاکید کرد که جامعه ایران، بهرغم گستردگی و ساختار شبهصنعتی خود، هیچگاه با درکی عمیق از پیچیدگیها و پویاییهای توسعه به پیش نرفته است.
این اقتصاددان تاکید کرد: اصلاحات اقتصادی بدون برنامهریزی توسعهای، نهتنها ثبات نمیآورد بلکه عملا مسیر تحقق اهداف تحریمکنندگان را هموار میکند. اگر نمیتوان به رشد بالا و پایدار رسید، دستکم باید با ایجاد لنگر تثبیتکننده، از تکرار تصمیمهای تکبعدی و پرهزینه جلوگیری کرد و تا زمانی که نظام تصمیمگیری کشور از سطح دلسوزی و نیت خیر به سطح فهم عمیق توسعه و آیندهنگری نرسد، جامعه همچنان در همان مدار بسته و تکرارشونده باقی خواهد ماند.
در هیچ دورهای سراغ تفکر توسعهای نرفتهایم
دکتر عباس شاکری، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست «توسعه ایران در محاق؛ چرا برخی کشورها به قله رسیدند، ولی ما در دامنه جاماندیم؟! موردکاوی بیماری مزمن عدم اهلیت حرفهای و ناتوانی در آیندهنگری» که در فرهنگستان علوم برگزار شد، با بیان اینکه جوامع امروزی بهطور کلی، ماتریسی چندمولفهای هستند؛ به این معنا که هر نوع تحول، هر هدفگذاری یا هر تغییری که بخواهد در جامعه انجام شود، نیازمند درنظرگرفتن پیچیدگیها و پویاییها است و این همان چیزی است که میتوان آن را تفکر توسعهای نامید، اظهارداشت: در دوران پیش از انقلاب نیز تفکر توسعهای وجود نداشت؛ آنچه بود، صرفا دلسوزیها و تدبیرهای موردی و موضعی بود. در برنامههای بعد از انقلاب نیز ما هیچگاه سراغ این تفکر نرفتیم. بنابراین تکلیف روشن است؛ جامعه ما یک جامعه شبهصنعتیِ نسبتا بزرگ است و هر هدفگذاری یا هر گامی که در آن برداشته میشود، باید مبتنی بر برنامهای باشد که پیچیدگیها و پویاییهای خاص این جامعه را در نظر بگیرد. کاری که ما متاسفانه انجام ندادهایم.
وی افزود: بعد از جنگ چه کردیم؟ بدون توجه به این نکته مهم، مسیر را ادامه دادیم. این نکته بسیار اساسی است که توسعه یک مقوله فلسفی و گره خورده با وضعیت علوم اجتماعی و انسانی است. البته اینکه علوم اجتماعی و انسانی ما در چه وضعیتی هستند، خود بحث مفصلی دارد.
بعد از جنگ حتی به توصیههای ابتدایی صندوق بینالمللی پول عمل نکردیم
بیتوجهی به شفافیت و انضباط مالی، دستهای ذینفع را قدرتمند میکند
این اقتصاددان در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه بعد از جنگ آقایان گفتند قیمتهای نسبی وضعیت خوبی ندارند و در علم اقتصاد قیمتهای نسبی تعیینکننده تخصیص منابعاند، به اظهارات رئیس وقت بانک مرکزی اشاره کرد و گفت: عنوان کردند که ما میخواهیم نرخ بهره، نرخ ارز، و قیمت پول ملی را اصلاح کنیم. اما بدون آنکه به الزامات آن توجه کنیم، حتی به چند توصیه ابتدایی صندوق بینالمللی پول نیز عمل نکردیم. ابتدا میگفتند این توصیهها ارتباطی با صندوق ندارد، اما بعد خودشان پذیرفتند که این صندوق این توصیهها را هم داشته است. من هم مستنداتش را آوردهام. درحالیکه گفته شده بود هزینههای خارج از بودجه را محدود کنید، شفافیت را تقویت کنید، انضباط مالی پیشه کنید و... هیچیک از این موارد جدی گرفته نشد. وقتی این کارها انجام نشود، فساد سر برمیآورد. در چنین فضایی، دستهای ذینفع، قدرت پیدا میکنند و اگر مجال پیدا کنند، حتی به تصمیمگیران تبدیل میشوند.
اصلاح تکبعدی قیمتها، فساد و قدرتیابی ذینفعان را تشدید میکند
هر اصلاح نامتوازن، جامعه را به فنری معیوب دچار میکند
شاکری ادامه داد: وقتی در مسیر اصلاح قیمتهای نسبی قرار میگیرید، در حالی که این اصلاح یک تحول تکبعدی و نامتوازن با زیرساختهای فکری توسعه است، نتیجه آن بروز همان فساد و قدرتیابی دستهای ذینفع خواهد بود. در نهایت، این روند شما را وارد یک لوپ بسته و یک فنر معیوب میکند؛ بهگونهای که هرچه بیشتر تلاش کنید، دوباره به همان نقطه اول بازمیگردید. مثل اسب چموشی که صدبار شما را زمین میزند، برمیخیزید و باز زمین میخوردید. امروز هم دقیقا در همین وضعیت هستیم. قیمتهای نسبی کاملا از جای خود خارج شدهاند. همین برگههای کاغذ، کمتر از ده سال پیش بستهای از آن بیست هزار تومان قیمت داشت، اکنون یک میلیون و هشتصد و پنجاه هزار تومان است. حال نیروی انسانی را ببینید؛ آیا متناسب با این افزایش رشد کرده است؟ اینهمه گرانی کتاب را ببینید؛ بسیاری از ناشران تعطیل کردهاند، بسیاری دیگر نیمی از کارگران خود را تعدیل کردهاند.
قیمتهای نسبی چنان از تعادل خارج شدهاند که همه چیز را از جای خود بیرون راندهاند
وی اضافه کرد: از سوی دیگر، بسیار به سمت کارهایی مثل رانندگی در اسنپ رفتهاند. این نشان میدهد که قیمتهای نسبی چنان از تعادل خارج شدهاند که همه چیز را از جای خود بیرون راندهاند. اما آیا در تحلیلهای اقتصادی ما به این موضوع توجه میشود؟ یکی از بحثهای اساسی ما این بود که اگر واقعا بخواهیم مسئله را از ریشه حل کنیم، چارهای جز اندیشیدن در چارچوب تفکر توسعهای و برنامهریزی مبتنی بر آن نداریم.
تغییر یک قیمت کلیدی، تورم را بلافاصله افزایش میدهد و چرخه معیوب تکرار میشود
توسعه و رشدهای بالا نخواستیم، ثبات کوتاه مدت را به جامعه برگردانید
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: حداقل اگر نمیتوانیم قیمتها را بهطور کامل اصلاح کنیم، باید بسنجیم که آیا قیمتهای نسبی بهبود یافتهاند و این برای ما یک ملاک باشد. تخصیص منابع بهتر شده است؟ پاسخ روشن است: نه. وضعیت فعلی دقیقا بهگونهای است که اقتصاد کشور را مستعد کرده ،چه بخواهیم و چه نخواهیم، هر آنچه تحریمکنندگان میخواهند، روزبه روز فراهمتر شود. هر آنچه کسانی که نمیخواهند ایران رشد بالا و پایدار را تجربه کند، عملا محقق میشود. بنابراین این مسئلهای است که باید به آن توجه شود. اگر نکنیم، باز همان چرخه معیوب تکرار خواهد شد. همانطور که دیدهایم، کافی است یکی از قیمتهای کلیدی را تغییر دهیم؛ بلافاصله تورم افزایش مییابد. فردا دوباره به نام «جراحی اقتصادی» همان کار را تکرار میکنیم. درحالیکه حداقل باید از یک لنگر تثبیتکننده استفاده کنیم تا این فنر مخرب که جامعه را به سمت ناپایداری میبرد، متوقف شود. توسعه و رشدهای بالا نخواستیم، ثبات کوتاه مدت را به جامعه برگردانید! اما آیا از دل این تصمیمگیریها چنان چیزی بیرون آمده است؟ افرادی که دور هم جمع میشوند، با وجود حسننیت و دلسوزی، آیا میتوانند به چنین هدفی دست یابند؟
تغییر قیمتها بدون تدبیر عملی، اهداف اقتصادی را محقق نمیکند
مثال بنزین نشان میدهد اصلاح اقتصادی نیازمند اقدامات مکمل است
شاکری خاطرنشان کرد: در مورد بنزین نیز مثال روشنی داریم. سال ۱۳۷۸ بود که مجلس قصد داشت قیمت بنزین را صد تومان کند. مرحوم دکتر عظیمی سخنرانی معروفی در اینباره دارد. او میگوید « لایحه بودجه را برگردانید، بهصورت دو دوازدهم بدهید و اگر میخواهید قیمت بنزین را صد تومان کنید، همان را در یک صندوق بریزید و به خودروسازها بدهید تا کاربراتور خودروها را اصلاح کنند، مشروط بر اینکه مصرف بنزین را بیست تا سی درصد کاهش دهند.»
اقدامات مکمل اصلاح قیمت بنزین، چهار تا پنج سال بعد هم اجرایی نشد
وی یادآورشد: سال ۱۳۹۳ آقای روحانی در مجلس گفتند که اگر قیمت بنزین را تغییر دهید، نتایج خوبی در اقتصاد میگیریم. اتفاقا فکر میکنم در بودجه ۹۳ هم جدولی وجود دارد که در آن مکملهای غیرقیمتی ارائه شده بود؛ اینکه در صنعت چه باید کرد، در ساختمان چه باید کرد تا انرژیاندوزی حاصل یابد. اما چهار، پنج سال پیش، آقای حسنتاش گزارشی ارائه داد که نشان میداد اجرای آن جدول تمام صفر درصد پیشرفت داشته است.
حتی اگر توسعه بلندمدت را نخواهیم، باید گامهایی برای توقف چرخه معیوب برداریم
این اقتصاددان اضافه کرد: امروز همانطور که مرتب میبینید، قیمتها با بسیاری از متغیرها همخوانی ندارند. اما بازهم تغییر میدهند و در ادامه اعلام میکنند که چندین هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت میشود. این کار را که انجام می دهید دیگر باید بگویید سوبسید جدیدی نیست و ما آن را جراحی کردیم و تمام شد، اما دوباره اعلام می شود که چند برابر همان رقم، یارانه پرداخت میکنیم، حالا باید چه کنیم که هر آنچه که آنها میخواهند نشود؟! واقعا هیچ راهی نداریم. یا باید به مسیر توسعه برویم، که امری بلندمدت است و چارهای جز آن نیست، یا اگر نمیخواهیم و نمیتوانیم، دستکم گامهایی برداریم که این لوپ و فنر معیوب را از کار بیندازیم. حتی اگر در مسیر توسعه هم نباشد.