ماجرای دختر فقیری که به شوق دیدار «تتلو» اشک می ریخت و مسئولانی که فکر گره روسری زنان هستند

به گزارش دیده بان ایران؛ احمدزیدآبادی در یادداشتی نوشت: دخترک نوجوان مثل ابر بهار اشک می‌ریخت. زنی از مشاهدۀ اشک‌های بی‌امان او دلش ریش شد و به قصد دلداری، راز آن همه غم و غصه را پرسید.

دخترک هق‌هق گریه را سر داد و گفت؛ اهل یکی از محلات فقیرنشینِ حاشیۀ کرج است و تازه موفق شده رضایت کتبی پدرش را برای[.....] با تتلو بگیرد که به دلیل شیوع کرونا سفر به ترکیه سخت شده است!

زن با شنیدن سخنان دخترک نزدیک بود پس بیفتد.

حالا با این سطح از موفقیت در اشاعۀ "حجاب و عفاف" گیر بدهند به روسری زنان و دختران مردم!

ظاهراً یک لحظه نمی‌خواهند به این نکته بیاندیشند که به رغم این همه تحکم و امر و اخطار و هشدار و تهدید و اجبار برای ترویج و تحکیم "نظام ارزشی" مورد نظرشان، چرا جامعه روز به روز از این موازین بیشتر فاصله می‌گیرد. همۀ ماجرا را به "باندهای مشکوک و متصل به بیگانه" نسبت می‌دهند. اگر اینطور است، پس همان باندها همه‌کارۀ این جامعه شده‌اند و حکومت هیچ‌کاره است.

البته وقتی پای کوچکترین پیشرفت و موفقیت فنی پیش می‌آید، ناگهان حکومت همه‌کاره می‌شود. امان از دست این هیچکارۀ همه‌کاره!